واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t="تشديد حملات تبليغي عليه البرادعي" src="http://www.news.niksalehi.com/khabar/100884456874.jpg"width="150" height="100"align="right" border="0" />اين كه نظامي سياسي در برابر مخالفانشان تضعيف شود، رخدادي غيرطبيعي تلقي نميشود، چون ممكن است اين امر در هر كشوري روي دهد، همچنين اگر قدرت سياسي و مردمي جناح مخالف به خدمت منافع كشوري درآيد و افرادي زمام امور را به دست گيرند كه به آن خدمت كنند، امري پسنديده و ستودني است، اما اين كه در كنار تضعيف جناح مخالف، رژيم يا نظامي تضعيف شود، مانند آنچه در مصر شاهد آن هستيم، نه رخدادي خوشايند است و نه طبيعي و چنين اتفاقي را بايد خودكشي دستهجمعي يك كشور و كوتاهترين راه پيوستن آن كشور به جرگه كشورهاي ناكام و شكستخورده دنيا برشمرد. سوالي كه در اينجا مطرح ميشود، اين است كه چرا رژيم خسته و ناكارآمدي چون رژيم مصر تا اين اندازه بر تضعيف جناح مخالف اصرار ميورزد؟ و آيا ميداند با ضعف و انزواي منطقهاي و عدم شفافيت در نحوه انتقال قدرت كه دست به گريبانش شده است، تهي نمودن فعاليت سياسي از مضمون واقعي چه تاثيري بر ثبات و وحدت و امنيت ملي ين كشور ميگذارد؟ تضعيف مخالفان از كودتاي افسران تاكنون نظام مصر همواره سياست تضعيف مخالفان را پيش گرفت و احزاب مصر بتدريج رو به ضعف نهادند تا اين كه اكنون به جرات ميتوان گفت احزاب در مصر رو به زوال هستند و جاي آن احزاب قديمي را امروزه جنبشهاي مردمي مخالف و معارض گرفتهاند، اما اين جنبشها به جاي اين كه با جديت در پي تحقق خواستههاي خود باشند، مبارزه را به شيوههاي پيچيده و نادرست (مانند رسوا كردن و تحريف يكديگر و اتهام به مزدوري بيگانگان) دنبال ميكنند. با اين كه رژيم رياست جمهوري در مصر رهآورد نهاد نظامي مصر به شمار ميآيد، اما روساي جمهوري كه به تناوب پس از كودتا روي كار آمدند، تلاش كردند به نحوي خود را از زير يوغ دستگاه نظامي برهانند و ارتش را به زير سلطه و سيطره نظام درآورند. آنها سعي كردند از ايفاي نقش دوستان قديم و حتي جديد نظام بكاهند و در مقابل پايههاي نظام رياست جمهوري مطلقي را در مصر بنا نهند كه صرفا بر شخص رئيسجمهور متكي باشد تا تقريبا بتواند تمام قدرت را در دست گيرد و حتي به او اجازه دهد بخشي از نمايندگان مجلس را خود انتخاب كند. تلاش براي جلوه دادن فراگيري نظام با تاسيس حزب ملي نهتنها موفقيتآميز نبود كه صرفا موجب شد نظام مصر بيش از هر چيز به نظامي تكحزبي شبيه شود كه اغلب پستهاي سياسي را با ادواتي مشكوك و مظنون و صرفا به دليل ضعف احزاب و عدم تاثيرگذاري آنها اشغال ميكرد. اما گويي نظام تكحزبي براي مصر كافي نيست، به همين دليل در قانون اساسي دست برده شد تا رقابت براي احراز پست رياست جمهوري به يك رفراندم براي يك كانديدا تبديل شود كه بالطبع نامزد حزب ملي (حاكم) خواهد بود. به اين ترتيب تبديل نظام مصر از پادشاهي به جمهوري چيزي نصيب اين كشور نكرد و بزودي آشكار شد كه بدترين نوع پادشاهي يعني پادشاهي مطلق و بدون قانون اساسي را بر آن حاكم گردانيده كه در آن قدرت از نسلي به نسل ديگر و از پدر به پسر منتقل ميشود. اما از آنجا كه سياست بسان طبيعت، شكاف، بويژه شكاف حزبي را در خود نميپذيرد، عواملي مانند ضعف در سياست خارجي، تضعيف احزاب داخلي و جلوگيري از تبديل شدن جنبشها به حزب مانند جنبش قدرتمند اخوانالمسلمين موجب شدند، جنبشهاي فعال مدني و حقوقي پاي به عرصه بگذارند و شخصيتهاي مشهوري چون عمرو موسي و البرادعي قصد خود را براي نامزدي در انتخابات رياستجمهوري اعلام كنند، بويژه آن كه البرادعي قول تغيير قانون اساسي و ورود به عرصه روياروييهاي مستقيم حقوقي و مدني با رژيم مصر را ميدهد. ظهور اين گونه جنبشها و شخصيتها رژيم مصر را بر آن داشت تا قدرت سياسي و قانوني و امنيتي و تبليغاتي خود را بسيج كرده و مانع فعاليت آنها شود و حتي از هنرمندان محبوب مردم براي خنثي كردن فعاليت آنها استفاده كنند. سوءاستفاده از هنرمندان پس از شعبان عبدالرحيم، خواننده معروف و مردمي مصر كه گوش البرادعي را با انتقادات گلايهآميزش به خاطر ايجاد مزاحمت براي آقاي رئيس پر و به البرادعي نصيحت كرده بود، «الاغ را همانگونه كه صاحبش ميخواهد به حال خود رها كن»، نوبت، عادل امام، سلطان كمدي مصر رسيد تا در دو كلمه سخنان خود را به گوش البرادعي برساند، سخناني كه به نظر ميرسيد مخاطبان آن تمام مصريها جز البرادعي هستند. عادل امام ديدگاه خود در مورد البرادعي را با ايراد اين سخنان آغاز كرد: «شايسته نيست، هر دانشمندي رئيسجمهور شود» اما اندكي بعد گفتههاي خود را نقض و تاكيد كرد هيچ كس به اندازه جمال مبارك، برازنده احراز اين پست نيست. او هم فارغالتحصيل اقتصاد در خارج است و هم اين كه سيبزميني فروش نيست. ظاهرا عادل امام فراموش كرده بود كه البرادعي نيز در خارج تحصيل كرده و سيبزمينيفروش هم نيست، بلكه او مرد انرژي هستهاي و سياست بينالمللي است و سرانجام اين كه وي بيش از هر كس ديگري ميتواند به فرياد مصر برسد. واقعا معلوم نيست چه انگيزهاي در پس اين تبليغات و برداشتهاي سياسي وجود دارد كه سلطان كمدي جهان عرب را وادار به بيان اين سخنان ميكند. سخناني كه عادل امام بر زبان آورد اين موضوع را به ذهن تداعي ميكند كه گويا او كينهاي قديمي نسبت به البرادعي دارد و از تشبيه او به گاندي و مارتين لوتر خشمگين است. اما چه اشكالي دارد تا زماني كه البرادعي چنين جريان مسالمتآميزي را عليه نظام رهبري ميكند، او را به گاندي يا مارتين لوتر تشبيه كنند؟ هيچ يك از اين دو، قديس يا پيامبر نبودند كه تشبيه البرادعي به آنها تحريم شده باشد. البرادعي نيز بسان آن دو ، شهروند فرهيختهاي است كه تلاش دارد با ضعف و سستي و فساد رژيم حاكم بر كشور و درد و رنجي كه شهروندان از ظلم و ستم و شكنجه و آدمربايي ميكشند، مبارزه كند. او فقر و بيكاري و عدم مساوات در تقسيم قدرت و ثروت را ديده است، با اين تفاوت كه وضعيت مصر البرادعي بسيار اسفبارتر و رنجآورتر از وضعيت هند گاندي يا آمريكاي مارتين لوتر است. مصر كنوني بسان هند دوره گاندي از اشغالگري و تجاوز رنج نميبرد يا بسان آمريكاي لاتين نيست كه از نژادپرستي و تبعيض نژادي عليه سياهپوستان در رنج بود، مصر البرادعي با حالتي از يك راهزني سياسي مواجه است كه مشابه آن در كشورهاي ديگر جهان بندرت يافت ميشود. اقليتي كه نفوذ خود را مديون تحميل قانون حالت فوقالعاده است و با استفاده از اين دستاويز يك اقليت نهتنها توانست استيلا و حاكميت خود را بر كشور تحكيم كند بلكه آزاديها را با حمايت بيهمانند غرب در نطفه خفه سازد. تناقض در حرف و عمل اين كمدين معروف با رايزنيهاي حرفهاي و طولانيمدت خودش كه خالي از پيامهاي سياسي است خود را مضحكه خاص و عام كرده است و مثلا او مقاومتي را گرامي ميدارد و از آن حمايت ميكند كه صدها مايل از مصر دور باشد (مثل «حزبالله»)، اما توجه نميكند كه رژيمش همين حزبالله را به تشكيل گروهي تروريستي در مصر متهم نمود. اما او در حالي كه اينگونه حزبالله را ميستايد، به نكوهش مقاومت ديگري ميپردازد كه فقط چند صد متر با مصر فاصله دارد (مثل جنبش مقاومت اسلامي «حماس») و آن را خطري عليه امنيت ملي كشورش به شمار ميآورد يا خواستار احداث ديوار توهينآميز فولادي است. اما سريال تناقضگوييهاي عادل امام در حالي همچنان ادامه دارد كه بندرت ميتوان مانند آن را يافت. او در حالي كه اعتراف ميكند كشورهاي عربياي وجود دارند كه حتي توان فراهم ساختن كمترين امكانات معيشتي را براي شهروندان خود ندارند (از جمله خود مصر)، با وقاحت تمام تلاش ميكند از ادامه موجوديت نظام و بقاي مبارك در راس قدرت دفاع كند و به جاي اين كه از رئيسجمهور و رژيم درماندهاش گلايه كند، خشم خود را بر سر كشورهاي مرفه عربي خالي ميكند كه چرا به فقيران كمك نميكنند. نمونههايي از اين هنرمندان بسيارند كه با سخنان خود تر و خشك را ميسوزانند و حقايق را به هم ميآميزند بدون اين كه بتوانند راهگشاي واقعي مردم باشند. سخناني كه احساس ميشود به آنها ماموريت داده شده است تا صرفا به ستايش از رژيم حاكم پرداخته و مخالفان را سرزنش كنند. روزنامه القرس العربي / مترجم :قبس زعفراني سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 356]