واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش مهر؛
عرضه سه کتاب در کوچکترین غرفه نمایشگاه/ «آثارم را خودم میفروشم»
شناسهٔ خبر: 2580697 - پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۳
فرهنگ > کتاب
صاحب کوچکترین غرفه نمایشگاه کتاب تهران که یک ناشرمولف است و به عرضه سه کتابش در این غرفه میپردازد، در باقی ایام سال، این کتابها را به تعبیر خودش، با دست خود و در ماشین و پارک میفروشد. به گزارش خبرنگار مهر، حبیب الله آزادی صاحب کوچکترین غرفه در بیست و هشتمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به متراژ ۸۰ در ۱۲۰ سانتیمتر است. غرفهای که در آن تنها سه کتاب که خود آزادی آنها را به صورت ناشرمولف چاپ کرده است، عرضه میشود.این غرفه به نام خود اوست. یعنی سردر آن و در محل نام نشر نوشته شده است: «حبیب الله آزادی».اولین دوره است که در نمایشگاه شرکت میکنمآزادی در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره کار و آثارش می گوید: محل درآمد من یک کار ۶ ساعته است و باقی روز را به تحقیق و پژوهش مشغول هستم. این اولین دورهای است که در نمایشگاه شرکت می کنم.وی افزود: حدود ۴۵ سال در مورد معضلات مدیریت کلان تحقیق کردم که ۲۴ سالش به موضوع فلسفه و عرفان عقلی اختصاص پیدا کرد؛ یعنی آن بخش از عرفان که می توان با بدیهات چون علم هندسه، مبانی آن را اثبات کرد.در ۲۴ ساعت تنها چهار ساعت میخوابیدماین ناشر و نویسنده ادامه داد: یعنی اگر مطلبی را بگویم، باید با منطق مخاطب من، توجیه پذیر باشد. ۴ سال هم پیرامون موضوع فساد تحقیق کردهام. شاید طی ۲۴ سال اخیر، طی شبانه روز، در مجموع ۴ ساعت خوابیده باشم. در این بازه زمانی، ۳ کتاب با نامهای «فرصت»، «کتاب مفید» و «راه زندگی» نوشتم.
وی افزود: این کتابها در جهت افزایش اعتماد به نفس نوشته شدهاند. «نمیشود، وجود ندارد بلکه باید راه چگونه شدن را پیدا کرد.» این یکی از مفاهیمی است که در کتاب هایم به آن پرداخته ام.آزادی معتقد است: هرکدام از این کتاب ها با تیراژ ۳ هزارتایی چاپ شدهاند. وقتی میخواهم کتاب هایم را به پخشی بدهم، میگویند از تو نمیخریم چون باید خودمان ناشر باشیم تا کتاب را پخش کنیم. وقتی به کتابفروش پیشنهاد میدهم، می گویند کتاب هایمان را از پخشها میگیریم و اگر از شما کتاب بخریم، دیگر پخشی ها به ما کتاب نمیدهند. به این ترتیب، کتاب هایم را خودم می فروشم. در ماشین شخصی با مسافران از کتابهایم میگویماین نویسنده ادامه داد: از سه هزار جلد کتاب «فرصت»، هزار و ۸۰۰ جلد را با دست خودم فروختم. ۲۰۰ جلد را هدیه دادم و هزار جلدش باقی مانده است. حدود ۶۰۰ جلد از کتاب «مفید» را هم با دست خودم فروختم. زمانی که با ماشین جایی می روم، بین راه افرادی را به طور رایگان سوار می کنم. به این افراد هم میگویم که با ۳ توجیه از آنها پول نمی گیرم و در عوض درباره کتاب هایم با آن ها صحبت می کنم: اول این که ماشین شخصی، باعث ایجاد ترافیک میشود و مردم دیر به مقصد می رسند. دوم این که یک لیتر بنزین، ۲۵۰ متر مکعب از هوا را مسموم میکند و سوم این که بنزین برای این مردم، بالای لیتری ۵ هزار تومان در می آید که دارند آن را با قیمت لیتری هزار تومان می خرند.آزادی ادامه داد: پس راننده یک خودروی شخصی موظف است، در محدوده هایی که وسیله نقلیه عمومی پیدا نمیشود، مسافران متشخص و موجه را سوار کند. یا وقتی در پارک مینشینم و عدهای را می بینم، درباره کتاب هایم توضیح می دهم. ۹۰ درصد کسانی که با آن ها روبرو می شوم، بعد از توضیحاتم، کتاب ها را می خرند.بعد از مطالعه کتابها گفتند روز دوم نمایشگاه به مصلی بیااین محقق و نویسنده گفت: سه کتابی را که نام بردم، در غرفهام در نمایشگاه عرضه می کنم. پیش از شروع نمایشگاه، به کمیته اجرایی رفتم و به من گفتند برای غرفه گرفتن، باید ۳۵ کتاب داشته باشید. گفتم من ناشرمولف هستم و این کتابها را دارم. بعد از این که کتابها را به آنها دادم، مطالعه شدند و سپس به من گفتند روز دوم نمایشگاه به مصلی بیا. من هم همین کار را کردم. روز سوم یا چهارم بود که غرفه فعلی را به من دادند و به من کمک کردند کتاب هایم را عرضه کنند. آزادی در پایان درباره ادامه کارش گفت: با مدیرعامل خانه کتاب هم صحبت کرده ام و به من گفته اند که بعد از نمایشگاه، به موسسه خانه کتاب بروم تا موجبات بیشتر آشنایی فراهم شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]