تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1867242974


زمينه تشكيل دولت افشاريه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

زمينه تشكيل دولت افشاريه نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت سی و پنجم ) 24 . زمينه تشكيل دولت افشاريه در نتيجه ى قيام قندهار، در سال 1079 م . توسط يكى از نيرومندترين قبايل افغان (قبيله غلجايى ) از دولت صفوى جدا گرديد، سپس افغانان قبايل (ابدالى ) همان شيوه را با شهر هرات بكار بستند. محمود افغان پسر و جانشين ميرويس ، در سال 1722 م . روى به اصفهان كرد و پايتخت را به محاصره درآورد. در 23 اكتبر همان سال ، شاه سلطان حسين به اردوى محمود افغان رفت و به مغلوبيت خويش اعتراف نمود و تاج شاهى خود را به محمود افغان تسليم نمود، و از آن زمان ، افغانان در نواحى مختلف ايران ، هم چون فارس ، كرمان ، عراق عجم تثبيت شدند.كروسينسكى درباره تسليم شدن اصفهان مى نويسد:شاه و سپاه و مردم اصفهان به خانه ها نرفته ، در سراى شاه جمع شدند و به دادن شهر اتفاق كردند. فرداى آن روز، شاه چندين نفر از معتمدان را همراه با دختر خويش و پنجاه هزار تومان به عنوان جهيزيه و فرمان فرمانروايى قندهار، خراسان ، كرمان را براى محمود فرستاد و خود به پيشواز وى رفت و گفت : تقدير ازل ، تاج و تخت ايران را از من گرفته ، به شما لايق ديده ، مبارك باد گفت و به رجال توصيه ها نمود كه بعد از اين شاه من و شماها اين است ، پس اهل و عيال و اولاد و رعيت و رجال دولت خود را به محمود افغان سپرد و سفارش ها نمود و اجراى حكم شرع را اهتمام نمود ... دولت صفويه تقريبا دويست و بيست سال به طول انجاميد و امروز در زمان شاه سلطان حسين تمام شد كه تاج شاهى را بر سر محمود گذاشت (403).اما مردم ايران در همه جا در مقابل جملات بيگانگان از خود مقاومت نشان دادند.كروسينسكى درباره مبارزات ايرانيان مى نويسد:بعد از فتح اصفهان ، امان الله خان ، كه با شصت هزار سوار از افاغنه ، براى تسخير قزوين و دستگيرى طهماسب (فرزند شاه سلطان حسين ) آمده بودند، با فرار طهماسب وارد قزوين شد ولى مردم قزوين به كمك قزلباشان كليه افغانان را نابود نمودند. (404)حزين در سفرنامه خود در اين باهر مى نويسد:روزى عوام و مردم بازار به هم برآمده شمشير در افغانه نهادند و چهار هزار تن كمابيش به كشتند و شهر به ضبط خود درآوردند. ايرانيان در مقابل بيدادگرى هاى افغان ، هم چنين در قصه ى خوان عوام شوريدند و جمعى از افاغنه را با حاكم و سردار ايشان در ميان گرفتند و در يك روز، سه هزار تن كشتند و هم اينان بودند كه در مدت هفت سال از استيلاى افاغنه جز صفير تفنگ از ايشان به افاغنه نرسيد (405).ميرزا مهدى استرابادى نيز در كتاب تاريخ جهانگشاى ، نادرى درباره ماجراى مقاومت مردم قزوين در مقابل افاغنه مى نويسد:افاغنه دست تعدى از آستين برآورده از كوتاه بينى به دست درازى پرداختند، اين معنى را حوصله ى قزوينيان برتافته ، شمشير حميت آختند و هر كس به مهمان خود درآويخت ، جمعى از ايشان را به خاك هلاك انداختند (406).سقوط حكومت صفويه باعث تشديد فعاليت سياسى خارجى دولت عثمانى گرديد به طورى كه در اولين كوشش خود، حكمرانى را در شيروان و برخى ايالات ديگر را كه از دولت صفويه جدا شده بودند مستقر ساخت . در همين هنگام پتر اول ، به ايران لشكر كشيد، قشون روسيه در سپتامبر 1722 م . دربند و در سال 1723 م . باكو را اشغال كرد، تركان در بهار همان سال ، تفليس را مسخر نمودند. اين رويداد، شاه طهماسب را مجبور نمود كه در پى اتحاد با روسيه باشد. طبق قراردادى كه شاه طهماسب و روسيه برقرار شد، پتر اول ، به پادشاه وعده داد كه او را در مبارزه با افغانان يارى دهد. شاه طهماسب نيز از از جانب خود، دربند، باكو را جزو قلمرو روسيه شناخت . گيلان ، مازندران و استراباد را نيز به آن دولت واگذار نمود (407). اما قشون روسيه فقط گيلان را اشغال نمود، لشكركشى پتر اول ، به ايران و قرارداد 1723 م . سبب تيرگى مناسبات روس و عثمانى گرديد، ولى با وجود اين تضادها در ژوئن 1724 م . با عقد قراردادى بين آنان حل و فصل گرديد. سلطان ترك ، زمين هايى را كه در قرارداد 1723 م . به روسيه واگذار شده بود به رسميت شناخت و در عوض ، روسيه قسمت ماوراى قفقاز و شمال غربى ايران را جزء تركيه دانست .بدنبال اين قرارداد قشون سلطان عثمانى تمام شمال غربى ايران ، آذربايجان ، كردستان و حتى قزوين و اردبيل را كه در قرارداد پيش بينى نشده بود اشغال نمود. سلطه ى اشغالگران روس ، ترك و افغان بر ايران جنگ هاى پى در پى آنان با يكديگر بهره كشى وحشيانه و جدال فئودال هاى محلى با يكديگر تاثير بسيار بدى در وضع اقتصادى و اجتماعى ايران دولت ورشكسته داشت . اگر قشر كوچك تاجران زرتشتى و برخى قبايل سنى مذهب به خصوص قبايل درگزين را كه در حوالى همدان بود ناديده بگيريم ، افغانان در ميان مردم تكيه گاهى نداشتند؛ چه ، كوشش هاى ميرمحمود افغان و چه كوشش هاى جانشين و پسرعموى او، اشرف افغان ، براى جلب حمايت ماموران دولت و اشراف قبايل چادرنشين ، نتوانست موفقيتى به بار آورد، بنابراين شاهان افغان مجبور بودند كه فقط به قشون خود متكى باشند. حكومت افغانان بر ايران ، با استبداد خشن و اعمال زور اشغالگران همراه بود، اين حكومت ، فقط با فشار و زور عمومى حفاظت مى شد (408).به طورى كه در سفرنامه حزين ، مشهود است محمود پس از دو سال سلطنت ، به قتل شاهزادگان صفوى ، كه محبوس بودند فرمان داد و سى و نه نفر از صغير و كبير و سيد بى گناه را به قتل رسانيد. (409) و با كروسينسكى مى نويسد:هنگامى كه محمود افغان در اصفهان خبر قتل عام افغان را در قزوين شنيد دستور داد در ميهمانى ، تمام اهل منصب و كارگزاران از پير جوان و سه هزار قزلباش را سر به زنند و حتى به خانه قزلباشان اصفهان رفته و زن و كودك آنان را نيز قتل عام نمودند (410).وضع اشغالگران افغان در زمان اشرف وخيم شد، زيرا از يك سو با شاه طهماسب و فتحعلى خان قاجار، حاكم استراباد و از ديگر سو، قشون روسيه در گيلان و قواى اشغالى عثمانى نزاع و كشمكش داشت . اشرف در جنگ با روس ها شكست خورد با تركان نتوانست موفقيتى به دست آورد و طبق قرارداد 13 اكتبر 1727 م . او حكومت سلطان عثمانى را بر آذربايجان ، كردستان و خوزستان و قسمتى از ايران مركزى به رسميت شناخت .هم چنين در نتيجه شكاف بين غلزاييان قندهارى و افغانانى كه در ايران بودند به طور قابل ملاحظه صدمه ديد. (البته بهانه اين شكاف و اختلاف اتهام اشراف افغان به قتل محمود برادر حسين خان حاكم قندهار بود) و جنبش هاى روزافزون ، رهايى بخش سبب تخريب و تضعيف و بالاخره متلاشى شدن موقعيت آنان گرديد. (411)در اين ميان ، صفى ميرزا كه از خانواده نامعلومى بود، خود را پسر شاه سلطان حسين ناميد و در ميان بختيارى ها ظاهر گرديد و آنان را به قيام عليه اسارت گران ترك و افغان دعوت نمود و توانست شوشتر، كهگيلويه ، خرم آباد و شهرهاى ديگرى را تصرف نمايد، ولى خان هاى بختيارى از قدرت روز افزون وى بيم ناك شدند و دست به قتل او زدند.شرح فزونى قدرت و بيم ناكى از آن را از صاحب عالم آراى نادرى اين طور آورده است :و شاهزاده غالبيان در همدان ، طرح اساس سلطنت انداخته ، سكه و خطبه به اسم نامى او زيب و بها يافت اما خوانين و ريش سفيدان قبايل الوار از قبيل پيرعلى خان ، سجانقلى خان عليمردان خان و شاهوردى خان از آن در خوف و هراس افتادند كه اگر اندك استقلالى پيدا كند، يك تن از ما را زنده نخواهد گذاشت . خاصه سرتراشى داشت مراد نام ، آن ابله را تطميع نمودند. وى در هنگام سرتراشيدن ، تيغ را به زير حلقوم او رسانيد، خاطر از آن مهم فارغ ساخت .شخص ديگرى به نام شامل كرام ، نيز كه يك نفر تاجر بود خود را برادر شاه سلطان حسين ناميد و موفق شد سواحل خليج عمان را به تصرف درآورد، سپس به بلوچستان رهسپار شد و در مصاف با اشرف افغان به هندوستان گريخت.تشكيل دولت نادرشاه افشار نادرقلى ، كه توانسته بود از مبارزات مردم سود جويد از قبيله قرقلوى ايل قزلباش افشار بود به زودى توانست سپاهى فراهم نموده و خدمت شاه طهماسب ، شهرهاى ايران را يكى پس از ديگرى به تصرف خويش درآورد آن گاه پس از اخراج افغانان از ايران ، نادرقلى به مبارزه با تركان پرداخت اين مبارزه كه گهگاه قطع مى شد، تا پايان سال 1725 م . ادامه داشت و منتج به اخراج تركان از مرزها ياران گرديد (412).آن گاه ندر با استفاده از نارضايى عميق مردم ، خود را شاه ناميد، لاكهارت در اين باره مى نويسد:نادر كه از فتوحات داخلى و عقب راندن دشمنان ايران آسوده كنند، در بهار سال 1736 م . اعيان و اشراف ايران را در دشت مغان جمع آورى و از نايب السلطنه بودن استعفا داد و بزرگان سلطنت را به وى پيشنهاد نمودند و او هم پذيرفت و خود را شاه خواند (413).هم چنين تشكيل قوريلتاى نادر در دشت مغان را حزين در سفرنامه خود چنين شرح مى دهد:مردم دريافتند و به مقتضاى مقام زبان برگشادند و به اتفاق و اجماع ، نام سلطنت از شاه عباس صغير منسوخ گشته ، خطبه پادشاهى خان معظم اجرا يافته و تسميه به نادرشاه قرار يافت (414).لاكهارت در ادامه نوشتار خود درباره ى پادشاهى نادر مى نويسد:نادر چند شرط براى استقرار بر مسند پادشاهى ايران از طريق طهماسب خان جلاير اعلام داشت :1 - حكومت بايد در خاندان نادر موروثى شود و همه بايد از او و فرزندانش پشتيبانى و حمايت نمايند.2 - ايرانيان طرفدارى از سلسله صفويه را كنار گذارند و هيچ يك از اولاد و احقاد شيخ صفى را در هيچ حال پناه ندهند (415).صاحب حديث نادرشاهى مى نويسد:نادر به خوبى مى دانست كه دوران مديد سلطنت صفويان ، توام با ارتباطات چند جانبه ى اولى الامرى آنان ، با پيوندهاى عميق ميان توده و پادشاهان ايجاد كرده بود (416).3 - مذهب سنى ، به جاى شيعه برقرار گرديد، زيرا مذهب شيعه كه از جانب شاه اسماعيل صفوى ، در ايران شايع گرديده و همواره موجبات خونريزى و جنگ هاى ايران و عثمانى را فراهم ساخت ، هرگاه اهالى ايران به سلطنت ما (نادر) راغب باشند. بايد به مذهب اهل سنت سالك شوند، ليكن چون حضرت امام جعفر صادق (ع )، ذريه رسول اكرم (ص ) است ، ايرانيان بايد او را پيشواى مذهب خود بدانند و در فروع مقلد طريقه اجتهاد آن حضرت باشند با انتخاب نادر، به عنوان پادشاه جديد مملكت ايران ، جشن ها و چراغانى هاى بسيارى در سراسر ايران برپا گشت (417).ويلم فلور در كتاب حكومت نادرشاه مى نويسد:اما نادر، فرمان داده بود كه او را نه شاه بلكه ولى نعمت بخوانند، مانند پيشين بر زمين مى نشست و بر مسكوكات نادرى عنوان شاه نوشته شد و تنها به كلمه نادر بسنده گرديد (418).نادر، پس از تاج گذارى در سال 1736 م . جهت رفع كمبود اقتصاد كشور و انتقال ثروت ، دست به كشورگشايى زد. ابتدا هرات و قندهار، سپس هندوستان كه غنايم فراوانى را به همراه داشت . به طورى كه مورخين ، آن را بيش از 700 ميليون روبل تخمين زده اند. هم چنين ، خان نشين هاى خيوه و بخارا، جزو دولت نادر درآمد، پس از آن داغستان و سپس در سال 1746 طى قراردادى بحرين را جزو ايران نمود (419).نادر در دوران سلطنت (حدودا) دوازده ساله ى خود - (1148 - 1160 ه .ق - به احياى وحدت ايران و تصرف مجدد كشورهايى اهتمام ورزيد كه صفويان پس از تسخير، از دست داده بودند ولى با اين وجود مخارج لشكركشى هاى دايمى نادر، از محل ماليات هاى گزاف و باج هاى سنگين ، باعث رنج و محنت مردم گرديد. مثلا، در سال 1736 م . كه درصدد برآمده بود، مجددا قندهار را تسخير كند، چنان مردم كرمان را در تنگنا قرار داد كه تا 7 - 8 سال پس از آن دچار قحطى شدند يا در فوريه سال 1738 م . مردان و زنان كرمان را وادار نمود كه براى سپاه وى از كرمان تا قندهار حمالى نمايند، زيرا چهارپايان باركش لشكر او كم بودند. ژان اوتو كه در سال 1737 م . از بغداد به اصفهان سفر كرده است مى نويسد: حال و روز دهقانان و عامه مردم خوب نيست و پس از اين كه در 1739 م . به بغداد باز مى گشت خبر مى دهد كه وضع آنان خراب تر شده است .موقعيت نظام ارضى در دوران سلطه ى افغانان خرابى اى كه خاصه در اصفهان و حوالى آن به بار آوردند، شايان توجه است و چنين مى نمايد كه احتمالا در هنگام محاصره ى اصفهان بسيارى از اوراق و دفاتر ديوانى از ميان رفته باشد، از اين رو اگر استنباط كنيم كه امر اداره كردن زمين و مالكيت زمين - لااقل در ناحيه ى اصفهان و نه جاهاى ديگر - دچار اختلال بسيار شده است به خطا نرفته ايم .از نظر تاريخ زميندارى و اداره امور ارضى ، دوره ى افشاريه اهميت فراوانى ندارد و موجب تغييرات و تحولات ديرپايى درين زمينه نشده است . ظاهرا ميل غالب بر اين بوده است كه در اداره ى امور تيول ها، و سيور غال ها نظارت دقيق ترى كنند و آن ها را از صاحبانش پس بگيرند.چنين مى نمايد كه نادرشاه به طور كلى ، امراى خود را از تحصيل ملكه و مال منع مى كرده است فرمانى از نادرشاه به عنوان سهراب بيگ وزير، هرات صادر شده است كه در آن ، نادر پس از اشاره به اين كه سهراب بيگ ، براى خود در قلعه هرات بناهايى ساخته است ، مى گويد كه او - يعنى خود نادرشاه - پيوسته خانه به دوش است و سهراب بيگ حق ندارد كه در آن جا زمين را مالك شود، از اين رو، به سهراب بيگ فرمان مى دهد كه ابنيه جديد و حمام و املاكى كه او در دارالسلطنه هرات و توابع آن مالك شده است به مالكيت ديوان درآورد و املاك خود را محدود به خانه اى كند كه بايد در آن به سر برد، و اوقافى را كه پيش از آن صرف به دست آوردن ملك و آب مى كرد وقف امور مملكتى كند.با اين همه ، بايد دانست كه دوران فرمانروايى نادر، چندان كوتاه بود كه در آن واحد، با گرفتارى هاى خارجى او داخلى نتوانست راه و رسم تيول دادن را دگرگون كند ولى بيش از پيش سياست نادر، در جابه جايى و اسكان عشاير همچون اسلاف خويش دنبال گرديد، زيرا در پاره اى از موارد مى خواست سرزمين هايى كه تازه تسخير كرده بود، امن نگاه دارد.جابه جايى و اسكان ايالات ، از سياست هايى بود كه نادر به دليل احتمال عصيان سركشان به انجام رساند.در (1730 - 1734 م .) فرمان داد، تا پنجاه الى شصت هزار خانوار از عشاير آذربايجان و عراق عجم و فارسى به خراسان كوچ كنند. در سال 1732 م . شصت هزار تن از ابداليان حوالى هرات را به مشهد و نيشابور و دامغان كوچ داد. در همان سال سه هزار خانوار از عشاير هفت لنگ بختيارى را به خراسان فرستاد. در سال 1736 م . پس از فرونشاندن آتش شورش هاى بختيارى ها، عده ى ديگرى از عشاير هفت لنگ را با عده يى از عشاير چهارلنگ كه بالغ بر ده هزار خانوار مى شدند به تربت جام خراسان كوچ داد.هنگامى كه نادرشاه در 1732 م . به تفليس رسيد شش هزار خانوار از گرجيانى را كه با وى دشمن بودند به خراسان تبعيد كرد (420).ظاهر نادرشاه و جانشينانش - مانند شاهان سلف - ايلات و عشاير را بيش تر به وسيله خان ها اداره مى كردند. در سال 1746 م . نادرشاه على صالح خان را به رياست ايل هفت لنگ منصوب كرد. ضمنا نادرشاه در سال 1736 م . تخت و تاج را پذيرفت و شرط كرده كه مذهب سنى ، جانشين مذهب شيعه گردد، سپس على فرمانى ، شمار معتنابهى از اموال و املاك اوقاف را از مردم تحويل گرفته و آن ها را به انضمام املاك خالصه ، در دفاتر ثبت اراضى ، كه پس از آن ، معروف به وقعات نادرى شد وارد كردند. در مواردى كه واقف يا متولى از متنفذان بود، موقوفه را تسليم نمى كرد، اگرچه اسم آن در وقعات نادر ثبت شده بود ساير متوليان ، از ترس آن كه اموال و املاك اوقاف تحت توليت آنان را غصب كنند، از ارائه وقف نامه امتناع مى ورزيدند، اين مساله به ديگران هم فرصت مى داد تا اين گونه موقوفات را به نام خود ثبت كنند. از اين گذشته مستوفيان نمى توانستند، از ثبت اين املاك به عذر موقوفه بودن ، آبا ورزند، زيرا فرض قضيه اين بود كه نادر، همه ى موقوفات را غصب كرده است (421). ژان اوتو، در سفرنامه خود در اين باره مى نويسد:نادر، بى درنگ فرمان داد تا بررسى هاى درستى از اوقاف مملكت و درآمدهاى آن بشود. پس از چند روز رسيدگى به حساب هاى اوقاف رسيدند و وضعيت آن را روشن نكردند و صورت هاى آن را به شاه دادند، معلوم شد كه درآمدهاى ساليانه اوقاف كه نصب اين جماعت مى شده پيش از يك ميليون تومان بوده است اين چنين اعتبار و سرمايه بى نهايت مورد نياز ارتش مى باشد فرمان داد كه اين درآمد را به خزانه دولت واگذار كنند (422)چون نادر مى خواست اموال و املاك اوقاف را از دست مردم خارج كند، اين كار سبب اختفاى مالكيت حقيقى آنان شد. نادر پيش از آن كه بتواند فرمان خود را درباره اوقاف كاملا اجرا كننده كشته شد.جانشين وى عليقلى عادل شاه ، فرمان مزبور را لغو و بعضى از املاك مغصوب را به مردم پس داد.ارتش در دوره ى افشاريه نادر تغييرات مهمى در شكل ارتش به وجود آورد، ارتش ايران در اين دوره شامل :پياده نظام ، سوار نظام ، توپخانه و نيروى دريايى بود.(1) پياده نظام . پياده نظام ، از دو گروه تشكيل مى شد، يكى گروهى كه تفنگ هاى فتيله اى حمل مى كردند - كه در حقيقت سلاح سازمانى شان بود - و به آنان ، سنگين اسلحه يا جزايرچى مى گفتند و گروه ديگر را سب اسلحه مى گفتند كه اكثرشان به تير و كمان و نيزه مجهز بودند معمولا لباس نيم تنه ى آبى رنگ در بر مى كردند و كلاهى از پوست سياه با تركش ماهوت قرمز بر سر مى گذاشتند پيادگان معمولا از ميان نجبا و خانواده هاى محترم انتخاب مى شدند.ويلم فلور، در كتاب حكومت نادرشاه مى نويسد:نادر دستور داد كه براى نگهبانان 5000 كلاه خاكسترى ، از همه گونه پارچه به دوزند و گرداگرد و جلوى آن ها را با كلمات زير گلدوزى نمايند : 1000 كلاه ، با كلمات يا الله ، 1000 كلاه با كلمات يا رحيم ، 1000 كلاه با كلمات يا رحمان ، 1000 كلاه با كلمات يا كريم و 1000 كلاه با كلمات يا سبحان (423).(2) سواره نظام .(3) توپخانه . توپخانه ايران را، توپ هاى بزرگ و توپ هاى سبك و كوچك و زنبورك تشكيل مى داد. توپچيان و مهندسين توپخانه ، از ميان ملل مختلف برگزيده مى شدند.علاوه بر اين سه بخش ، افراد ديگرى در ارتش نادرشاه خدمت می كردند كه وظايف حفاظت و حراست اردو و اموال لشكر، اعلام فرامين شاه به سپاه و حفظ نظم لشكر و كشيك خانه ى شبانه را به عهده داشتند. گارد مخصوص نادرشاه جزو سوار نظام و از ايلات افشار، جلاير، قاجار و طوائف شاهسون انتخاب مى شدند (424).(4) نيروى دريايى : در زمينه نيروى دريايى ، پادرى پازن مى نويسد:نادرشاه را آوازه ى بحريه اروپاييان ، به گوش رسيده بود، پس بى درنگ اراده نمودند كه در بحريه يكى در خليج فارس و ديگرى در بحر خزر ايجاد نمايند؛ ولى چون در جنوب ، چوب كمياب بود و در شمال فراوان ، لذا در شمال در ناحيه ى بحر خزر، نتيجه بهترى بخشيد. چند كشتى بر آب انداخته شد و ساختمان سه كشتى ديگر آغاز شده بود كه پادشاه بمرد.تا زمانيكه نيروهاى دولتى ، بر درياى مازندران و خليج فارس تسلط نداشتند، اقوام اطراف اين درياها از نادر اطاعت نمى كردند و استقرار امنيت و كنترل تجارت ، امكان پذير نبود.تا سال 155 ه .ق كه عمليات كشتى سازى به پايان رسيد، ناوگان ايران تقريبا براى چهل فروند كشتى بزرگ و كوچك بود (425).دين و مذهب در دوره نادرى درباره ى دين نادر، اظهار عقيده قطعى نمودن بسيار دشوار است برخى معتقدند كه نادر به هيچ دينى اعتقاد نداشت ، زيرا گاهى آشكارا خويشتن را همان قدر بزرگ مى دانست كه بزرگان دينى را (426).اما به نظر بعضى ديگر از مورخين ، هنگامى كه نادر به طرفداران صفوى و قزلباش و شاه طهماسب محتاج بود، شيعه متعصبى به شمار مى رفت و به تعمير مرقد حضرت رضا (ع) اقدام نمود و به دستور او، در صحن امام رضا (ع) گلدسته و حوضى سنگى كه از هرات آورده بودند، بنا كردند، نادر خود را غلام و بنده على (ع) مى دانست اما پس از بازگشت از خراسان (1144 ه .ق ) عمده سپاه او افغانان و تاتار و تركمان بودند و به كمك همين سپاه توانست بدون هيچ مقاومتى شاه طهماسب را به زانو درآورد از اين پس ، محبت نادر به قزلباش كاسته شد، حامد الگار، در كتاب دين و دولت در ايران مى نويسد:هنگام مرگ نادر، بى درنگ سپاهيانش به شيعه و سنى متقسم شدند و سنيان كه از لحاظ شمار افزون تر بودند به قندهار عقب نشستند (427) .سياست مذهبى نادر، در همان دشت مغان مورد مخالفت قرار گرفت به طورى كه ، ميرمحمود ملاباشى (صدر الصدور) هنگامى كه اعلام نمود در باب امور مذهب ، احكام خدا و احاديث پيغمبر (ص) راهنما است و سلاطين نبايد تغيير و تجديديد در آن صورت دهند، نادر دستور داد او را خفه كردند و سپس ، دستور داد املاك و موقوفه كليه روحانيون را مصادره نمايند و به سپاه اختصاص دهند.به نظر لاكهارت ، نادر هيچ گاه تعصب مذهبى نداشت ، مذهب شيعه و يا سنى را فقط و فقط براى پيشرفت در سياست روز، بالا و پايين مى آورد (428)، ولى سايرين نظر بر اين دارند كه شايد وى با ترويج تسنن ، خيال برپايى امپراتورى اسلامى را تا مرز چين در سر مى پروراند ولى از طرفى نادر مردى سياستمدار نبود و بيش از يك مرد جنگجوى دلير، در حيات ايران ندرخشيد.پی نوشت ها :403- سفرنامه كروسينسكى (يادداشتهاى كشيش لهستانى عصر صفوى ) ص 66الوداع اى تخت شاهى الوداعالوداع اى ملك ايران الوداع الوداع اى تاج شاهى الوداع الوداع اى شاه و شهر اصفهان اين اشعار در شهر اصفهان ، در هنگام ورود محمود خوانده مى شد.404- سفرنام كروسينسكى ، ص 69 - 70405- سفرنامه حزين (نادرشاه )، ص 99406- تاريخ جهانگشاى نادرى ، ص 3407- تاريخ جهانگشاى نادرى ، ص 22 - 23408- دولت نادرشاه ، ص 55409- سفرنامه حزين ، ص 99410- سفرنامه كروسينسكى ، ص 70411- دولت نادرشاه ، ص 60 تا 68412- دولت نادرشاه ، ص 67413- نادرشاه ، لاكهارت ، ص 180، مقايسه كنيد، با علم آراى نادرى ، ج 2، ص 146 هم چنين نگاه كنيد به سفرنامه دروبل ، ص 24414- سفرنامه حزين ، ص 152415- حكومت نادرشاه ، ص 140416- حديث نادرشاهى ، ص 85 - 184417- حكومت نادرشاه ، ص 140418- حكومت نادرشاه ، ص 71419- عالم آراى نادرى ، ج 2، ص 556، مقايسه كنيد با سفرنامه نادرى پازن ، ص 34420- حكومت نادرشاه ، ص 48 - 69421- حديث نادرشاهى ، ص 85 - 281 مقايسه كنيد با كتاب زندگى نادرشاه ، ص 113422- سفرنامه ژان اوتو، ص 137423- حكومت نادرشاه ، ص 106 - 107424- نادرشاه ، ص 141 - 222425- نادرشاه ، ص 132426- نادرشاه ، ص 96427- دين و دولت در ايران ، ص 63428- نادرشاه ، ص 192ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : sm1372/ن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 562]
صفحات پیشنهادی
زمينه تشكيل دولت افشاريه
زمينه تشكيل دولت افشاريه نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت ... زمينه تشكيل دولت افشاريه در نتيجه ى قيام قندهار، در سال 1079 م .
زمينه تشكيل دولت افشاريه نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت ... زمينه تشكيل دولت افشاريه در نتيجه ى قيام قندهار، در سال 1079 م .
افشاریه
زمينه تشكيل دولت افشاريه نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت ... زمينه تشكيل دولت افشاريه در نتيجه ى قيام قندهار، در سال 1079 ...
زمينه تشكيل دولت افشاريه نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت ... زمينه تشكيل دولت افشاريه در نتيجه ى قيام قندهار، در سال 1079 ...
نحوه ملك دارى در دوره قاجاريه
املاك موقوفه معمولا از ماليات معاف است اما دولت هر ساله از املاك موقوفه امام رضا (ع ) هزار تومان ماليات دريافت مى دارد.املاك خصوصى 4 - اين املاك .... زمينه تشكيل دولت افشاريه ...
املاك موقوفه معمولا از ماليات معاف است اما دولت هر ساله از املاك موقوفه امام رضا (ع ) هزار تومان ماليات دريافت مى دارد.املاك خصوصى 4 - اين املاك .... زمينه تشكيل دولت افشاريه ...
مناسبات تجاري و سياسي ايران و فرانسه در دوران زنديه(1)
... با يکديگر بر سر رسيدن به موقعيت برتر تجاري در ايران، تحولاتي در زمينه هاي مختلف سياسي ... در دوران شصت ساله حاکميت وي که با اواخر حکومت صفويه و سلسله هاي افشاريه و زنديه در ايران .... تشکيل دولت فلسطيني در تفکر امنيتي اسرائيل(3) ...
... با يکديگر بر سر رسيدن به موقعيت برتر تجاري در ايران، تحولاتي در زمينه هاي مختلف سياسي ... در دوران شصت ساله حاکميت وي که با اواخر حکومت صفويه و سلسله هاي افشاريه و زنديه در ايران .... تشکيل دولت فلسطيني در تفکر امنيتي اسرائيل(3) ...
نگاهي به مجموعه باغ دولت آباد يزد
نگاهي به مجموعه باغ دولت آباد يزد-به گزارش روز سه شنبه ايرنا، اين باغ در سال 1160هجري قمري ساخته شد و از زيباترين بناهايي است که به دوره افشاريه و زنديه مربوط مي شود. ... قناتي به همين نام مشروب مي شود و جريان آب درباغ ، استخوان بندي طراحي آن را تشکيل مي دهد. ... اداره کل تعاون استان يزد رتبه دوم کشور را در زمينه عملکرد کسب کرد ...
نگاهي به مجموعه باغ دولت آباد يزد-به گزارش روز سه شنبه ايرنا، اين باغ در سال 1160هجري قمري ساخته شد و از زيباترين بناهايي است که به دوره افشاريه و زنديه مربوط مي شود. ... قناتي به همين نام مشروب مي شود و جريان آب درباغ ، استخوان بندي طراحي آن را تشکيل مي دهد. ... اداره کل تعاون استان يزد رتبه دوم کشور را در زمينه عملکرد کسب کرد ...
دولتهاي شيعي در ايران
دولتهاي شيعي در ايران نويسنده:مختار اصلانيمنبع:سايت انديشه قم ايرانيان در زمان ... [3] در كتاب تاريخ طبرستان آمده است: « محمدبن زيد اقدام به تشكيل حكومت نكرد بلكه .... آنان با داشتن تمايلات، باورها و اعتقادات شيعي، زمينه باروري و ظهور مذهب تشيع را ... قبول در جهان مطرح شد و با استمرار حكومتهاي مختلف مثل زنديه، افشاريه، قاجاريه و .
دولتهاي شيعي در ايران نويسنده:مختار اصلانيمنبع:سايت انديشه قم ايرانيان در زمان ... [3] در كتاب تاريخ طبرستان آمده است: « محمدبن زيد اقدام به تشكيل حكومت نكرد بلكه .... آنان با داشتن تمايلات، باورها و اعتقادات شيعي، زمينه باروري و ظهور مذهب تشيع را ... قبول در جهان مطرح شد و با استمرار حكومتهاي مختلف مثل زنديه، افشاريه، قاجاريه و .
نهضت ها و دولت هاي شيعي در غيبت كبري
در مدت 5 قرن[1] شيعه به گسترش خود ادامه داده و دولت هايي شيعي نيز بر سر كار آمد. .... ايجاد تحول در سيستم سياسي و اداري حكومت و وجود زمينه براي ايفاي نقش بيشتري، براي علما ... [16] پس از «صفويه»، «افشاريه» و«زنديه» روي كار آمدند. ... و قانون اساسي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و تاريخ پر فروغ اين انقلاب تا تشكيل دولت و رهايي از ...
در مدت 5 قرن[1] شيعه به گسترش خود ادامه داده و دولت هايي شيعي نيز بر سر كار آمد. .... ايجاد تحول در سيستم سياسي و اداري حكومت و وجود زمينه براي ايفاي نقش بيشتري، براي علما ... [16] پس از «صفويه»، «افشاريه» و«زنديه» روي كار آمدند. ... و قانون اساسي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و تاريخ پر فروغ اين انقلاب تا تشكيل دولت و رهايي از ...
باغ دولت آباد در شهر یزد(+عکس)
باغ دولت آباد در شهر یزد(+عکس)-در یادگارهای استان یزد، نوشته ایرج افشار آمده است که ... آباد دارای قدمتی بیش از دویست سال است که از احداث پنج رشته قنات تشکیل شده است. باغ دولت آباد از باغهای قدیمی شهر یزد در کشور ایران است. این مجموعه یادگاری است از دورههای افشاریه و زندیه که شامل عمارت سردر، ساختمان .... عکس های پیش زمینه ...
باغ دولت آباد در شهر یزد(+عکس)-در یادگارهای استان یزد، نوشته ایرج افشار آمده است که ... آباد دارای قدمتی بیش از دویست سال است که از احداث پنج رشته قنات تشکیل شده است. باغ دولت آباد از باغهای قدیمی شهر یزد در کشور ایران است. این مجموعه یادگاری است از دورههای افشاریه و زندیه که شامل عمارت سردر، ساختمان .... عکس های پیش زمینه ...
مکتب اصفهان در شهر سازي
[ و بدين ترتيب] فرهنگ ايران که عمدتاً رنگ شيعي داشت، زمينه را براي شکفتن آراي حکمي ... 4- جهان بيني متکي بر مفاهيم عرفاني که با تشکيل دولت صفوي بستر مادي مي يابد، بر آن مي شود تا ... در دوره حکومت افشاريه و زنديه جلوه هاي اين مکتب هستند.
[ و بدين ترتيب] فرهنگ ايران که عمدتاً رنگ شيعي داشت، زمينه را براي شکفتن آراي حکمي ... 4- جهان بيني متکي بر مفاهيم عرفاني که با تشکيل دولت صفوي بستر مادي مي يابد، بر آن مي شود تا ... در دوره حکومت افشاريه و زنديه جلوه هاي اين مکتب هستند.
افشاریان ناجیان ایران از سلطه افغانها
در این زان علاوه بر نگرانیهای نادر از مرزهای غربی و هجوم دولت عثمانی ، عنصر ثالثی ... آغاز توسعه طلبی روسها در مرزهای ایران قبل از تشکیل سلسله افشاریه babi 00726th ... 8- در این لشکر کشی بود که نادر جهت فراهم کردن زمینه استقلال خود ، رقیب خود ...
در این زان علاوه بر نگرانیهای نادر از مرزهای غربی و هجوم دولت عثمانی ، عنصر ثالثی ... آغاز توسعه طلبی روسها در مرزهای ایران قبل از تشکیل سلسله افشاریه babi 00726th ... 8- در این لشکر کشی بود که نادر جهت فراهم کردن زمینه استقلال خود ، رقیب خود ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها