محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825986352
گزارش فارس از یک سال عروج شهید 30 ساله سردار افشارمنش: بیشتر عرق بریز تا در جنگ خون کمتری بریزی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از یک سال عروج شهید 30 ساله
سردار افشارمنش: بیشتر عرق بریز تا در جنگ خون کمتری بریزی
سردار افشارمنش اعتقاد داشت در آموزش و تمرین هر چه عرق بیشتری بریزیم در میادین نبرد خون کمتری می‌ریزیم.
به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، می‌گویند ولایتمداری را نه در حد شعار بلکه الحق در عملش ثابت کرد، می‌گویند پاسداری فقط شغلش نبود، عشقش بود و تا لحظه رفتنش دست از این عشق نکشید. شیمیایی شدن و دردهای به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس گاهی امانش را می‌برد، اما خم به ابرو نمی‌آورد از تحمل و تدین و تدبرش گفتند و از مردم‌داری‌اش، گفتند سخت است که مرد عمل و دارای بسیاری از صفات نیک باشی، اما سردار بود. حدود 30 سال پیش هم شهید شده بود، آن هم در عملیات کربلای یک بر اثر اصابت ترکش خمپاره 120 میلی‌متری به ناحیه سر، اما پس از یک روز مسئول سردخانه متوجه بخارهای پلاستیک روی صورتش می‌شود. اکنون یک سال از عروج ناباورانه سردار حسین افشارمنش می‌گذرد، همچنان سیر مدیریتی‌اش در تیپ 38 ذوالفقار کرمان حاکم است و خانه‌اش همچنان پس از غروب هوای بازگشت سردار به سرش می‌زند. سردار حسین افشارمنش طی مسئولیت فرماندهی تیپ ذوالفقار سپاه در کرمان موفق شد، جایگاه تیپ را از بُعد نظامی و آمادگی تجهیزات و نیرویی به حد بالایی از استانداردهای جهانی برساند و سطح آن را تا جایگاه نمونه کشوری به عنوان یکی از یگان‌های نظامی مقتدر و توانمند سپاه بالا ببرد. به سراغ فرمانده‌ای رفتیم که جانشین وی بود، از خاطراتش با سردار گفت و هم‌عهدی و تلاش تمام نیروهایش برای رسیدن به اهداف سردار. به سراغ همسر سردار رفتیم از زمان مراسم ختم سردار تا به امروز بسیار لاغر شده بود، وی از میوه‌های خشک شده گفت و استراحتی که از آن بی‌خبر بود و اینکه طی این سال‌ها به دلیل عشق سردار در پاسداری، هم خانم خانه بوده و هم مرد خانه، اما گریه‌های او مصاحبه ما را ناتمام گذاشت. *در تدارک مراسم شهادت بودیم که... همسر سردار افشارمنش در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در کرمان اظهار داشت: 10 فروردین سال 65 با ایشان ازدواج کردم و پس از 10 روز بلافاصله به منطقه جنگ برگشتند در 10 تیرماه همان سال خبر شهادت سردار را شنیدیم و آماده مقدمات مراسم شهادت شدیم. وی افزود: اما خواست و اراده الهی بر این بود که سردار زنده بماند، مسئول سردخانه پس از دو روز که قصد انتقال شهدا از سردخانه به معراج را داشت، متوجه بخارهای روی پلاستیک پیکر سردار می‌شود، بلافاصله سردار حاج قاسم سلیمانی ایشان را به بیمارستان منتقل می‌کنند. همسر سردار افشارمنش عنوان کرد: با پیگیری‌های سردار سلیمانی وی از بیمارستان مشهد به بیمارستان کرمان‌درمان منتقل شد و پس از مدتی در کما بودن به هوش آمد با توجه به ضربه‌ای که به جمجمه‌اش خورده بود، سمت چپ بدن وی فلج شده بود. وی بیان داشت: دکترها نتوانستند برای وی جمجمه تشکیل دهند و با وجود جراحی‌های بسیار گفتند در آلمان باید به فکر درمان باشید، اما سردار هیچ‌گاه جریان مداوای خود در خارج از کشور را دنبال نکرد. *افشارمنش به دستور سردار سلیمانی با آمبولانس به جبهه بازگشت همسر سردار افشارمنش یادآور شد: در دی ماه همان سال بنا به نیازی که منطقه داشت به دستور سردار سلیمانی وی را با آمبولانس به منطقه فرستادند و وی با وجود جراحاتی که داشت اصلا از درد خم به ابرو نیاورد. وی افزود: سردار افشارمنش فردی بسیار متدین و ولایتمدار بود، زمانی که مقام معظم رهبری سخنرانی داشتند، همه باید ساکت می‌شدند تا سردار سخنان را به دقت از تلویزیون بشنود و در دفتر خود بنویسد.
همسر سردار افشارمنش عنوان کرد: به نماز اول وقت بسیار اهمیت می‌داد، اهل حرف و شعار نبود و سعی می‌کرد در عمل به تقویت روحیه معنوی فرزندان خود بپردازد، بیشتر از آن که در خانه جوِ پدر و فرزندی حاکم باشد با بچه‌ها رفیق بود و مانند یک دوست با آنها همبازی یا همکلام می‌شد. وی افزود: نظم و انضباط خاصی در انجام کارها داشت، حتی برای ماموریت‌ها و برنامه‌های روز بعد ساعت‌ها برنامه‌ریزی می‌کرد و در دفتری داشت حتی ریزترین و کم ارزش‌ترین کاری که باید انجام می‌شد را یادداشت می‌کرد. همسر سردار افشارمنش تاکید کرد: آنقدر مقید زمانی بود و به نظم و انضباط اهمیت می‌داد که من و فرزندانم نیز مانند او عادت کردیم. * تا زنده‌ام حرفی از بازنشسته شدن نزن وی با اشاره به اینکه سردار علاقه زیادی به کار کردن و تربیت نیروها و حفظ امنیت داشت، گفت: چندسال پیش قرار بود بازنشسته شود، اما دیدم باز هم کار می‌کند به او گفتم حاجی، بهتر است با این همه جراحات به فکر استراحت باشید به من گفت تا زنده‌ام دیگر هیچ‌گاه به من این حرف را نزن، من هم دیدم علاقه وافری به کارش دارد دیگر مانع او نشدم. همسر سردار افشارمنش ادامه داد: اگرچه از لحاظ جسمانی فردی ضعیف بود، اما توان و ظرفیت بالایی در مدبری داشت، احساس مسئولیت ایشان نسبت به کارش موجب شده بود تا بچه‌ها هم از وی توقعات بالایی نداشته باشند، هرچند که وی با وجود مشغله زیاد لحظه‌ای از خانواده‌اش غافل نشد. * میوه‌ای که خشک و چایی که سرد شد وی خاطرنشان کرد: گاهی ساعت‌ها در اتاقش مشغول برنامه‌ریزی برای کارهای فردایش بود، بسیار اتفاق افتاد که میوه و چای برای او می‌بردم، چند ساعت بعد می‌دیدم چای سرد شده و میوه‌هایی که برای او پوست کنده بودم خشک شده‌اند. همسر سردار افشارمنش بیان داشت: اما غرق شدن او در کارش هیچ‌گاه موجب فراموش کردن خانواده‌اش و یا تربیت فرزندانش نشد، او به من نکاتی را که لازم است به بچه‌ها گوشزد کنم تاکید می‌کرد و به برنامه‌های اعتقادی و معنوی بسیار اهمیت می‌داد، مثلا سفارش می‌کرد که در حسینیه ثارالله فلان سخنران می‌آید حتما بچه‌ها را ببر. * استراحتی که ما از آن بی‌خبر بودیم وی افزود: در جریان نبودم، جانبازان بالای 50 درصد دو سه روز استراحت دارند، یک روز به محل کار دنبال من آمد، برای من بسیار جای تعجب بود، سردار در اوج ساعت کاری چگونه به خود مرخصی داده از همکارانش موضوع را جویا شدم و آنها گفتند سردار می‌تواند چند روزی در هفته استراحت جانبازی داشته باشد. همسر سردار افشارمنش گفت: وقتی موضوع را به وی گفتم خندید و گفت دوستان شوخی کرده‌اند، من حتی جمعه‌ها هم اگر لازم باشد، باید سر کار باشم تا کاری بر زمین نماند. * زودتر از همه در محل کار حاضر می‌شد وی افزود: سردار صبح‌ها بعد از نماز صبح به محل کار میرفت، از ساعت پنج ونیم تا هفت صبح را به پاراف نامه‌هایش اختصاص داده بود و معمولا جلسات خود را از ساعت دو بعدازظهر تا شش برگزار می‌کرد به او می‌گفتم چه ایرادی دارد که جلسات را هم در محدوده ساعات کاری بگنجانید، اما می‌گفت اگر جلسات در ساعات کاری برگزار شود از کارهای مهم عقب می‌مانیم. همسر سردار افشارمنش ادامه دا: این اواخر گاهی تا ساعت 9 تا 10 شب نیز در محل کار خود بود و وقتی هم می‌آمد به برنامه‌ریزی‌های کارش مشغول می‌شد، اگر نیرویی به مشکل برمی‌خورد تا روشن شدن وضعیت آن نیرو حتی تا صبح بیدار بود، پیگیری می‌کرد و بر زمین نمی‌نشست.
* تلاش سردار برای تحقق شعار هر سال مراد معین‌پور نیز ضمن گرامیداشت یاد و خاطره نخستین سالگرد عروج سردار افشارمنش در گفت‌وگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: وی فرمانده‌ای ولایی بود که در تمام برنامه‌ها و مراسمات بر اجرایی شدن رهنمودهای مقام معظم رهبری تاکید می‌کرد. فرمانده تیپ 38 مکانیزه ذوالفقار کرمان افزود: در ابتدای هرسال که از سوی مقام معظم رهبری شعار سال اعلام می‌شد، سردار افشارمنش کارگروهی تشکیل می‌داد و می‌گفت در این سال حتما باید این شعار حضرت آقا تحقق پیدا کند از این رو همیشه می‌گفت آنچه از این شعار مربوط به ما می‌شود در تمام برنامه‌ها باید اجرایی شود. وی بیان داشت: وی در کارها بسیار جدی و در حفظ بیت‌المال بسیار حساس بود و هیچ توجیهی را نمی‌پذیرفت، برای انجام ساده‌ترین کارها نیز برنامه‌ریزی داشت و منضبط بود به طوری که قبل و حین آن کار پیگیری‌های سرسختی داشت و پس از انجام کار به اثربخش و نتیجه‌گیری می‌پرداخت. *نیروی انسانی سرمایه نظام است/باید خانواده‌هایشان در رفاه باشند معین‌پور با اشاره به اینکه سردار افشارمنش به نیروی انسانی و ایجاد انگیزه و نشاط میان نیروها تاکید داشت، گفت: نیروی انسانی را سرمایه نظام میدانست از این رو به ایجاد انگیزه و در رفاه بودن خانواده نیروها اهمیت می‌داد تا آنها دغدغه‌ای نداشته باشند. وی تصریح کرد: در محل کار یک فروشگاه ایجاد کرده بود تا همکار ناچار نباشد برای تامین مایحتاج خود و خانواده‌اش به بازار برود، تاکید داشت که میوه و لوازم مورد نیاز نیروها را با سود کمتر خریداری کنید و در اختیار آنها قرار دهید. فرمانده تیپ 38 مکانیزه ذوالفقار کرمان ادامه داد: سعی داشت تا خانواده همکاران و نیروها با هم آشنا و در رفت‌وآمد باشند و می‌گفت به جای اینکه خانواده‌ها از بیرون ارتباط بگیرند، چرا با خانواده همکار همسرشان آشنا نشوند. وی افزود: با توجه به وضعیت ناسالم جسمانی‌‌اش و بیماری قلبی و جراحی‌های زیادی که انجام داده بود در تمام برنامه‌ها پیاده‌روی و کوهنوردی و ... تا جایی که در توانش بود پا به پای نیروها می‌آمد. *سردار اهل شوخی مجاز بود معین‌پور بیان داشت: سردار به قدری در کار جدی بود که همه در ابتدا او را فردی به ظاهر خشک تصور می‌کردند، اما واقعا مهربان و رئوف و اهل شوخی مجاز بود. وی افزود: در بحث نظامی، ایمان و انضباط بسیار تاکید داشت و می‌گفت اگر از لحاظ معنویت نیروها را تقویت کنیم در واقع یک سرمایه‌گذاری انجام داده‌ایم با توجه به اینکه ما یگان تجهیزمحور هستیم، باید روحیه نیروها بالا باشد تا در میدان کارزار از نیروی معنویت خود بهره‌مند شوند. معین‌پور ادامه داد: سردار افشارمنش دلیل عدم توانایی کشورهای به ظاهر قدرتمند و با سلاح‌های پیشرفته را نداشتن روحیه معنویت میدانست. *هرچه عرق بیشتری بریزیم در میدان نبرد خون کمتری می‌ریزیم فرمانده تیپ 38 مکانیزه ذوالفقار سپاه در کرمان گفت: در مباحث آموزشی به شدت پیگیر بود و اعتقاد داشت در آموزش و تمرین هرچه عرق بیشتری بریزیم در میادین نبرد خون کمتری می‌ریزیم. وی افزود: در انضباط با هیچ‌کس تعارف نداشت و تمام نیروها باید نظم و انضباط را رعایت می‌کردند، همیشه می‌گفت که نیروهای منضبط تلفات کمتری می‌دهند. *درایت سردار مثال‌زدنی نبود معین‌پور با بیان اینکه مدیریت و تدبیر و درایت سردار افشارمنش مثال‌زدنی نبود، گفت: در تمام ماموریت‌هایی که به ایشان محول می‌شد، اقدامات و تدابیر لازم را انجام می‌داد و نیروها را بدون تلفات به مقصد ماموریت می رساند. *نقش سردار افشارمنش در تامین امنیت جنوب‌شرق وی افزود: در انجام صحیح رزم بسیار جدی بود و هیچ تلفات و خسارتی را از هیچ‌کس نمی‌پذیرفت، زیرا معتقد بود که کارها باید از روی اصول صورت بگیرد. فرمانده تیپ 38 مکانیزه ذوالفقار سپاه در کرمان تاکید کرد: تامین امنیت جنوب‌شرق که به سپاه نیروی زمینی واگذار شده بود، سردار شخصا نخستین فردی بود که برای شناسایی و بررسی تا چند روز به آن منطقه رفت. وی افزود: تا اینکه در موعد مقرر یگان را در منطقه مستقر کرد و ماموریت با فرماندهی و تدبیر سردار افشارمنش با موفقیت انجام شد، سردار نقش بسزایی در تامین امنیت جنوب‌شرق داشت. معین‌پور ادامه داد: خصوصیت بارز سردار این بود که هیچ‌گاه دشمن را کوچک فرض نمی‌کرد و تمام ماموریت‌های جزئی یا مهم را بی‌عذر و بهانه و با گفتن «چشم» می‌پذیرفت. *سردار هیچ‌گاه از سهمیه استراحت جانبازی استراحت نکرد وی تصریح کرد: سردار از روز اول هفته تا آخر هفته به کار می‌پرداخت، نخستین فردی بود که به پادگان می‌آمد و آخرین نفری بود که بعد از خارج می‌شد و در تمام عملیات پیشقدم بود و با توجه به جانبازی ایشان و استراحت دوروزه‌ای داشتند، هیچ‌گاه از این سهمیه استفاده نکرد و حتی خانواده ایشان نیز مطلع نبودند که سردار می‌تواند دو روز در هفته سر کار نرود. معین پور بیان داشت: بسیار مردم‌دار بود و از خدمت به خلق‌الله غافل نبود، معمولا رزمایش‌هایی که برگزار می‌شد در مناطق و نزدیک به روستاهای دور افتاده بود که سردار شخصا نزد مردم آن آبادی میرفت و در تامین خدمات رفاهی آنها مانند راهسازی جاده، بهداشت، مسجد و... می‌کوشید. * وقت ملاقات پدر شهید کنسل شد وی تصریح کرد: سردار پنجشنبه‌ها را که روز استراحت جانبازی بود به دیدار و سرکشی از خانواده شهدا، جانبازان و متوفیان تیپ اختصاص داده بود و به این منظور تمام واحدهای تیپ را اکیپ‌بندی کرده بود. معین‌پور بیان داشت: یادم می‌آید، یک پدر شهید وقت گرفته بود که در محل کار به دیدار سردار بیاید، ساعاتی به آمدن پدر شهید نمانده بود که سردار متوجه شد و گفت این قرار را کنسل کنید، من خودم باید به دیدار پدر شهید بروم نه اینکه پدر شهید نزد من بیاید و همان روز به دیدار پدر شهید و حل مشکل آنها رفت. *دیر آمدن حق‌الناس است وی اظهار داشت: بسیار به حق‌الناس اهمیت می‌داد، اگر بنا بود جلسه‌ای برگزار شود، روحیه انضباطی وی حکم می‌کرد که همه راس همان زمان اعلام شده در جلسه حضور داشته باشند، از افرادی که با تاخیر به جلسه می‌آمدند ناراضی می‌شد و می‌گفت این حق‌الناس است، ما مجبور هستیم تا رسیدن شما صبر کنیم و افرادی که پیش از شما آمدند معطل مانده‌اند. معین‌پور بیان داشت: به همت سردار افشارمنش نخستین گردهمایی رزمندگان زرهی کل کشور در کرمان برگزار شد با پشتکاری که داشتند، این مهم اجرایی شد و ایشان پیگیر یادواره شهدای زرهی کل کشور در کرمان نیز بودند که توفیق نیافتند، اما به خواسته ایشان امسال در تدارک برگزاری این یادواره در کرمان هستیم.
وی افزود: سردار خصوصیات یک انسان کامل را داشت در محل کار به سربازان نیز احترام می‌گذاشت و شخصا پیگیر مشکلات خانواده‌های در حال ماموریت بود، سردار در موقع کار و مواقع عادی اصلا قابل مقایسه نبود، جدیت و سختگیری خاصی در زمان کار داشت، اما در مواقع عادی بسیاری مهربان بود. *تحمل کلاه آهنی بخاطر تاثیرپذیری نیروها معین‌پور خاطرنشان کرد: همیشه تاکید داشت که نیروها حتی در ساده‌ترین برنامه و ماموریت نیز باید تمام تجهیزات خود مانند ماسک، کلاه، وسایل انفرادی و... را به همراه داشته باشند. وی ادامه داد: سردار با توجه به مجروحیت دوران دفاع مقدس نصف سرش جراحی پلاستیکی بود در یک برنامه‌ای که حتی ضرورتی به پوشیدن کلاه آهنی نبود، سردار برای تاثیرپذیری نیروها این کلاه را به سر گذاشته بود و با وجود مجروحیتی که داشت ساعت‌ها وزن سنگین کلاه آهنی را تحمل کرد. معین‌پور یادآور شد: هرچه به او اصرار کردیم کلاه را برنداشت و گفت خیلی‌ها نمی‌دانند که سر من جراحی پلاستیک است، شاید تصور کنند که من خودم زیر مقررات می‌زنم، باید این کلاه را بر سر بگذارم تا برای نیروها نیز الگو باشد. وی افزود: الحق که سردار مانند یک جوان زرنگ و چابک پای کار بود با اینکه چند سالی بازنشسته شده بود، اما تا آخرین لحظه عمر خود لحظه‌ای نیروها را تنها نگذاشت و از هیچ خدمتی دریغ نکرد. * جانشین از لحظه فرمانده شدن می‌گوید... معین‌پور درمورد لحظه ارتحال سردار افشارمنش بیان داشت: یکی دو هفته از بازگشت سردار از مکه گذشته بود، هیچ‌گاه سردار را به این نورانیت و آرامش ندیده بودم، آن زمان من جانشین ایشان بودم و آن روز قرار بود به ماموریت بروم، سردار تا دم در ما را بدرقه کرد و چندین بار تذکر داد که در جاده آرام و آهسته بروید. وی افزود: زمان برگشت ما خبر داشتیم، سردار نیز برای دیدن پدر خود به همراه خانواده‌اش درحال رفتن به بم است، مسیر را طوری تنظیم کردیم در راه سردار را ببینیم، ناگهان مسئول دفتر زنگ زد و گفت سردار تصادف کرده، ما نیز خود را به محل حادثه رساندیم.
معین‌پور ادامه داد: برایم باور کردنی نبود، جنازه سردار با آن همه ابهت حالا در کاور پیچیده شده و کنار جاده است، باور نمی‌کردم این جنازه سردار باشد، صحنه بسیار دل‌خراشی بود، غیرقابل باور بود که ما دیگر سردار را در کنار خود نداشته باشیم. نامش جاودان و راهش تا ابد پر رهرو باد. =============== گزارش از: فروغ بوستانچی =============== انتهای پیام/80028
94/02/22 - 08:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]
-
گوناگون
پربازدیدترینها