تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صداي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833593113




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ساسانيان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ساسانيان
ساسانيان نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت هشتم ) 8 . ساسانيان طغيان ايرانيان جنوب به رهبرى خاندان ساسان كه منجر به از بين رفتن تسلط ايرانيان شرق - پارتيان - و تشكيل شاهنشاهى نوين با روش و راه و رسم تازه گرديد، آخرين مرحله تكامل يك دوره ى تحول طولانى ، در راه ايجاد تمدنى كاملا ايرانى شد.ايوانف در كتاب تاريخ ايران باستان ، درباره به قدرت رسيدن خاندان ساسان مى نويسد:در پارس ، قلمروهاى كوچك ترى نيز بوده است . فرمانرواى يكى از اين قلمروها، پاپك از خاندان ساسان كه زمانى كاهن معبد آناهيتا در پارس ‍ بود، در سال 208 ، 209 حكومت شاهى را تصاحب كرد و گوچهر، را از سرير فرمانروايى بزير كشيد و كشت . (78)پس از مرگ پاپك 222 پسرش اردشير، فرمانروايى خود را بر برخى از ولايت هاى همجوار پارس ، كرمان ، خوزستان و جز اين ها گسترش داد و در اتحاد با فرمانروايان برخى از پادشاهى هاى كوچك كه در تركيب دولت پارت بود، آرتيان پنجم اشكانى (آرشاكى ) را شكست داد. پس از آن ، اردشير به زودى در سال 226 چون شاهنشاه ايران تاجگذارى كرد. (79)كريستن سن ، در كتاب ايران در زمان ساسانيان ، در اين باره مى نويسد:پنج قرن و نيم پس از سقوط دولت هخامنشى ، پارسيان همه اقوام ايرانى را مجددا در تحت قدرت خويش آورده شاهنشاهى جديدى در مشرق تاسيس كردند كه ، با امپراتورى روم پهلو مى زد. (80)اما شيوه اى كه ساسانيان براى تحقق بخشيدن به يگانگى سياسى مملكت خود به كار گرفتند، موجب تغييرات دامنه دارى در سازمان اجتماعى ايران شد. اولا ساسانيان كه ارتش و اهميت عظيم دين را در تامين سازگارى و همبستگى ملى دريافته بودند، بر خلاف اشكانيان ، دين زرتشتى را آيين رسمى مملكت اعلام كردند، و بدين ترتيب مقام روحانيون را در سلسله مراتب دستگاه حكومت بالا بردند شايد هم قدرت فزاينده ى روحانيون از ادوار پيشين تاريخ ايران ، به ويژه درآمدهاى هنگفت ايشان از محل آتشكده ها، آنان را به چنان نيروى عظيمى مبدل كرده بود كه ساسانيان از دخالت ايشان در رهبرى امور گريزى نداشتند.ابن مسكويه در تجارت الامم مى نويسد: اردشير در كشور دارى از فرزانه اى ايرانى كه تنس نام داشت و از هيريدان بود، يارى مى جست و در كشوردارى و كارسازى ها با وى به تدبير مى نشست ، هم چنين ابن مسكويه در بخش ‍ اندرزنامه اردشير بابكان مى نويسد: شهرياران پارس همكارى ميان دين و دولت را بايد ضرورى شمرند و آن را دو برادر همزاد بدانند كه پايدارى هر يك جز به آن ديگرى نباشد، زيرا كه شالوده پادشاهى است . (81)هنگامى كه كنستانتين امپراتور روم غربى ، دين مسيح را رسما پذيرفت ، اشاعه آن را فريضه خود شمرد، دينى كه به تدريج حتى در ايران نيز مبلغان بسيارى مى يافت از سوى ديگر، سلسله كوشانى در شرق كه به كيش بودا گرويده بود، لذا دين مزدايى ، بين دو رقيب محصور گرديده و ضرورت حفظ دين رسمى ، براى شاهنشاهى ساسانى آشكارتر شد.ثانيا ساسانيان كه خواستار ايجاد تمركز شديد در زير سيطره استبداد خود بودند، خاندان هاى اشرافى را از اختيارات سياسى خود محروم كردند و نمايندگان ايشان را در دستگاه هاى مفصل ادارى مملكت به مقامات عالى برگزيدند ولى اين تدبير، اشراف را با حكومت شاهنشاهى موافق نكرد، و به همين سبب سراسر تاريخ عصر ساسانى پر از داستان هاى دسايس اشراف بر ضد شاهنشاهان ساسانى است گريشمن درباره سياست شاهان نسبت به خاندان اشراف مى نويسد: اين خاندان ها مانع استحكام و اثبات سلطنت مى شدند ساسانيان در حالى كه اين گروه را پذيرفتند، مساعى خود را براى تعديل قدرت آنان به كار بردند در نتيجه قدرت اين خاندان در دوره اول سلطنت ايشان تا مرگ شاهپور دوم محدود گرديد(82)از همين جا، سومين ويژگى زندگى سياسى ساسانيان آشكار مى شود و آن تكيه بر دهقانان يعنى ؛ آزادگان و نجباى درجه دوم روستاها بود.تشكيلات دولت ساسانى در طى چهار قرن كه دولت ساسانى دوام يافت ، شرايط زندگى عمومى و ادارى كشور دستخوش تغييرات گوناگون شد، اما در كليات و اصول همان بناى ادارى و اجتماعى كه موسس سلسله پى افكند و به كمال رساند، تا پايان عهد ساسانيان بر يك بنيان همچنان باقى ماند. در برنامه تنسر، درباره تشكيلات جديد در جامعه ساسانى مى نويسد: چون نوبت به ساسانيان رسيد، تشكيلات جديد در جامعه پيدا شد كه آن نيز مبتنى بر چهار طبقه و تفاوت آن با ادوار پيش اين شد، كه طبقه سوم را دبيران قرار دادند و كشاورزان و صنعتگران را در رتبه چهارم گذاردند. بنابراين ، طبقه بندى اجتماعى با توجه به اوضاع سياسى زمان به چهار بخش تقسيم گرديد: (83)1 - روحانيون - اتروان2 - جنگيان - آرتيشتاران3 - مستخدمين ادارات - دبيران4 - توده ملت (روستاييان و استرپوشان و صنعتگران و شهريان ) - هتخشان .هر يك از اين طبقات ، به چند دسته تقسيم مى شد طبقه روحانيون مشتمل بوده است بر قضات (دادور) و علماى دينى (مغان )، پس از مغان . موبدان و هيربدان و ساير اصناف روحانى قرار داشتند كه هر يك شغلى و وظيفه خاصى داشت . ديگر از شعب طبقه روحانيون ، دستوران و معلمان بوده اند و اين صنف اخير را مغان ، اندرزبر، مى گفتند.اما طبقه جنگيان ، مشتمل بر دو صنف سوار و پياده بوده است كه وظايف مختلف داشتند. انصافى كه در طبقه مستخدمين ادارات قرار داشتند، داراى وظايف مختلفى بودند: منشيان ، محاسبان ، نويسندگان احكام محاكم و نويسندگان اجاره نامه ها و قراردادها، مورخان ، پزشكان ، منجمان نيز جزو اين طبقه بشمار مى رفته اند. طبقه توده مردم هم مركب از اصناف و شعبى بود مثل ، نجاران ، ملاحان ، سوداگران و ساير پيشه وران . (84)هر يك از طبقات رييسى داشت : رييس روحانيون ، موبدان موبذ، رييس ‍ جنگيان ايران ، سپاهبذ، رييس دبيران ، ايران دبيربذ يا دبيران مهشت . رييس ‍ طبقه چهارم را واستر پوشان سالار يا واستر پوش يا هتخشبذ مى ناميدند. هر رييس يك بازرس در تحت اختيار داشت كه مامور سرشمارى طبقه بود بازرس ديگرى موظف بود كه به درآمد هر فردى از افراد طبقه رسيدگى كند و نيز يك آموزگار، اندرزيز، در اختيار او بود، تا هركس را از اوان كودكى ، علم يا پيشه اى بياموزد و او را به تحصيل معاش قادر سازد. (85)كريستن سن درباره تقسيم اجتماعى در دولت ساسانى مى نويسد:در ازمنه نخستين عهد ساسانيان ، يك تقسيم اجتماعى ديگر وجود داشت ، كه بى شبهه از بقاياى عهد اشكانيان بوده است . نام اين طبقات را در كتيبه ى حاجى آباد، كه به دو زبان نوشته شده است مى توان ديد.شاپور در آن سنگ نبشته ، كيفيت تيراندازى خود را با حضور، شهرياران (امراى دولت ) و واسپوهران (مقصود روسا يا به طور كلى خاندان هاى بزرگ ) (86) است ، ورزگان (بزرگان و آزادگان ) شرح مى دهد. در اين صورت فقط طبقات ممتاز ذكر شده است و نمى توان از روى يقين معلوم كرد كه چه نسبتى بين اين صورت و طبقه بندى اجتماعى سابق الذكر بوده است . آن چه مسلم است ترتيب مذكور هميشه ثابت نمى مانده و اصولا از پيچيدگى خاصى برخوردار بوده است .كريستن سن در ادامه مى نويسد: روحانيون زرتشتى سلسله مراتبى داشتند كه بسيار منظم بود اما اطلاع دقيق از آن در دست نداريم ، مغان طبقه بزرگ روحانيون فرودست را تشكيل مى دادند، ظاهرا رييس معابد بزرگ را به لقب مغان مغ مى خوانده اند. از اين طبقه بالاتر، طبقه موبدان و رييس همه موبدان ، موبدان موبذ نام داشت ، وى در جميع مسائل نظرى دينى و اصول و فروع علمى آن فتوى مى داد و سياست دينى را در اختيار داشت . در بعضى ادوار عهد ساسانى رييس كل هيربدان ، هيربدان هيربذ بعد از موبد بزرگ در رتبه اول قرار داشت . (87)مسعودى در كتاب مورج الذهب ، طبقات اجتماعى و سياسى در زمان ساسانيان ، از زمان اردشير تا بهرام را اين طور مى نويسد: اردشير طبقات كسان را مرتب كرد و هفت طبقه نهاد: نخست ، وزيران و پس از آن موبدان كه نگهبان امور دين و قاضى القضات و رييس همه موبدان بود و آنان نگهبان امور دينى همه كشور و عهده دار قضاوت دعاوى بودند و چهار اسپهبدى نهاد يكى به خراسان دوم به مغرب ، سوم به ولايت جنوب و چهارم به ولايت شمال ، اين چهار اسپهبد، مديران امور ملك بودند كه هر كدام تدبير يك قسمت را به عهده داشتند و فرمانرواى يك چهارم آن بودند، آن گاه طبقات نغمه گران ، مطربان و آشنايان صنعت موسيقى را انتظام آورد و ديگر ملوك خاندان ساسانى كه پس از او آمدند به همين رسم بودند تا بهرام گور، كه او مراتب اشراف شاهزادگان ، متوليان آتشكده ها، متعبدان ، زاهدان ، عالمان دينى و ديگر رشته هاى فلسفه را به حال خود گذاشت ، ولى طبقه مطربان را، تغيير داد و كسانى را كه به طبقه متوسط بودند، به طبقه بالا برد و طبقه پايين را به طبقه ميانه جا داد و مراتب را دگرگون كرد. چون به مطربان كه مايه نشاط او بودند دلبستگى داشت ، ترتيب اردشير بابكان را درباره آن به هم زد شاهان بعد از او نيز به همين روش بودند تا خسرو انوشيروان كه مرتبه مطربان را به ترتيبى كه در ايام اردشير بابكان بوده مقرر كرد. (88)حيات اقتصادى و اجتماعى در دوران ساسانيان اقتصاد ساسانيان كماكان بر كشاورزى مبتنى بود تا بازرگانى ، مغ هذا اين عهد كه مشخص پايان جهان باستانست ، به يارى اداره ى دولتى در امور فرهنگى و سياسى موفقيت هايى به دست آورد.گريشمن ، در اين باره مى نويسد: مسكوكات ساسانى - سيمين ، مسين و به ندرت زرين - در مبادلات تجارتى در منطقه اى وسيع جريان داشت اين عهد، دوره ى پيدايش حقيقى برات است و بانكداران يهودى بابل و موسسات مشابه ايرانى در جريان دادن برات نفوذ عمده داشتند.هر چند برات محققا از هزاره ى دوم ق .م . شناخته شده بود، اما جريان آن محدود بود و در حقيقت جز شناسايى فرضى يا تثبيت تاريخ تاديه چيز ديگرى نبود. (89)از زمان ساسانيان ، برات به صورت سند تملك در آمد و آن را سند رسمى مى شناختند، بانك هاى شاهنشاهى كه تحت اداره ايرانيان يا يهوديان بودند، مبادلات پولى را به وسيله اسناد مكتوب به كثرت انجام مى دادند گروهى اندك از متخصصان مالى ، معتقدند كه كلمه ى چك با اصطلاح تضمين سند از زبان پهلوى به زبان هاى اروپايى رفته و از ابداعات موسسات بانكى ايران مى باشد. (90)بازرگانان مسيحى سوريه ، بعدها برات را از ايران اقتباس كردند و به مغرب رسانيدند در آن جا برات مخصوصا از عهد مروتژى (91) شناخته شده است .در اين دوره در شهرها استعمال سكه وسعت يافت ، كه تعداد فراوانى از درهم هاى سيمين ساسانى ، در ايران يا در ممالك مجاور يافته شده است . در مناطق روستايى ، غالبا مزد زارعان ، سربازان ، كارگزاران و حتى ماليات هم ، جنسى پرداخت مى شده و اين سنت در بعضى نواحى تا عهد ما هم ادامه يافته است .اما تجارت خارجى ، كاملا بر پايه اقتصاد مبتنى بر مسكوكات مستقر بوده است . تجارت خارجى به طور محسوسى نسبت به قرون گذشته ، افزايش ‍ يافته و مخصوصا شامل امتعه گرانبها و مصنوعات تجملى ، كه مورد استفاده ى دربار شاهنشاهى و طبقه ثروتمند اشراف ايرانى بوده مى شده است .اخذ ماليات و عوارض جنسى موجب آن گرديد كه حكام ذخيره هايى مهم از محصولاتى كه در درجه اول ملزوم بودند، فراهم آوردند و عمال آنان ، آن ها را در بازارها پخش مى كردند.فايده ديگر اين ها، آن بود كه هنگام قحطى احتياجات ملت را به وسيله ى توزيع ذخاير مرتفع سازند و شاهان ملزم بودند به جهت تسكين بدبختى هاى ملت با آن موافقت نمايند.بنا به نوشته ى گريشمن ، هرگز در ادوار سابق ، تجارت مانند اين دوره تحت نظارت جدى قرار نگرفته بود، و اين امر دولت را مجبور كرد براى وسايل متزايد حمل و نقل در جاده ها، رودها، و نهرها، ايستگاه ها و كاروانسراها و آب انبارهايى بسازد. عمال مخصوص براى اين خدمت معين شده بودند و ايستگاه هاى سرحدى و بنادر دريايى را مراقبت و نظارت مى كردند. هم چنين دولت انحصارهايى تحت اختيار خود داشت كه مهم ترين آنها ابريشم خام بود كه از چين وارد مى شد و مخصوصا در كارگاه هاى سورى و فينيقى آن را به كار مى بردند. و به زودى مردمى كه پادشاهان ساسانى آنان را در سرزمين هاى ايران جايگزين كرده بودند با ايشان رقابت نمودند، و از آن ميان كارگاه هاى شوش ، گنديشاپور و شوشتر از جهت مصنوعات خود شهرت يافتند. ظروف سفالين تجملى ، مصنوعات شيشه اى سورى ، فلسطينى و اسكندرانى به ايران وارد مى شد. مبادله ى منسوجات و تجارت البسه بسيار قابل توجه بود عنبر را از بحر اسود وارد مى كردند، پاپيروس كه بيش از پيش جانشين پارشمن (پوست ) شده بود، همواره خريدار داشت استعمال كاغذ به نظر نمى رسد كه بيش از دوره ى اسلام ، از چين به ممالك ديگر رفته باشد.ادويه معطر را از چين و عربستان به عنوان ترانزيت مى آوردند. ناردين فلفل را از سرزمين ماد صادر مى كردند، تجارت بين المللى موجب ايجاد مستعمرات بازرگانان گرديد مخصوصا يهوديان و سربانيان و نواحى بعيد مانند هند، تركستان ، برتانى و سواحل بحر اسود، مستقر شدند.تجارتخانه هاى صادراتى كه سابقا همه چيز مى فروختند، در اين دوره تخصص يافتند و خود را به فروش گندم چارپايان و مصنوعات كارخانه ها محدود كردند. بدين وجه تمايز بين ، تاجران صادراتى و بازرگانانى كه در بازارهاى داخلى تجارت مى كردند، آشكار گرديد و نتيجه اين شد كه تعداد دلالان افزايش بايد جمعا تجارت خارجى نسبت به دوره سابق ، چندان بهتر نشد و سبب آن را بايد در مداخله ى دولت در امورى كه موجب اشكال آزادى مبادلات مى گرديد، جستجو كرد.هم چنين در تجارت داخلى ، تجارت محلى و دست فروشان روستايى ، كه عموما وابسته به تجار مستقر و در مراكز مهم بودند، تخصص يافتند.در خارج از حيطه تجارت ، فعاليت بانكى محدود بود بانك ها جز در موارد كمى محصول يا مواقع پرداخت ماليات وارد عمل نمى شدند، مع هذا اين امر مانع از آن نبود كه دولت بيش از پيش در عمل موسسات اعتبارى ابراز علاقه كند و نظارت خويش را بر آنها به طرزى منظم ادامه دهد، چنان كه آثار آن ، مدتى دراز تا ازمنه جديد بدون تغيير باقى مانده است . (92)توليد محصول بهتر شد و توسعه يافت و آن هم شامل منسوجات ابريشمى و هم صنعت شيشه سازى بود و در اين رشته ها نيز تخصص كامل به دست آوردند.(93)دولت با انحصارات خويش ، توليد كننده به شمار مى آمد و داراى كارگاه هايى بود، وى قدرت خود را حتى به بعضى صنايع خصوصى - صنايعى كه مستقيما مورد توجه درباره قشون و ادارات بود، بسط داد و در نتيجه قيمت مواد اوليه و دستمزد كارگران را تعديل و نظمى ايجاد نمود.بدين وجه ، تمايلات جديدى پديد آمد كه موجب ظهور تعدادى از پيشه ها گرديد، كه بعدها در دوران اسلام و قرون وسطى از آن ها استفاده كردند.املاك بزرگ عموما داراى زارع ، نجار، آهنگر، نساج ، نانوا، آسيابان و روغن گير مخصوص به خود و هم چنين آسياب بودند، آسياب اختراعى تازه بشمار نمى رفت ، بلكه از قرن چهارم ميلادى مورد استعمال قرار مى گرفت ، محصولات كشاورزى حفظ مى شد و توسعه مى يافت ، در اين قسمت كارهاى جديدى انجام شد، از جمله كاشت درخت توت ، تربيت كرم ابريشم و اين امر، براى كشورى كه منسوجات ابريشمى در آن بسيار مصرف مى شد مهم بوده است . املاك عظيم دولت و بزرگان ، كماكان متعلق به دولت صورت مى گرفت ، زيرا آزادى اقتصادى در امور كشاورزى بسيار محدود بود و با اقدامات انفرادى نمى توانستند آن را توسعه دهند. در حالى كه حيات اقتصادى جمعا تا حدى سعادت آميز بود، سرنوشت روستاييان بدتر شده بود، سيرت روشن بينانه اى كه روستاييان دوره ى يونانيت از آن برخوردار بودند، از ميان رفت . آنان مورد تعدى قرار مى گرفتند، استقلال نداشتند و هرگز از تعليم و تربيت برخوردار نمى شدند.ايشان به استثناى چند مورد نادر، كه استقلالى كمابيش بى ثبات در ميان آنان ديده مى شد، به دولت يا يكى از بزرگان تعلق داشتند. زارعان وابسته به اراضى و املاك دولت و بزرگان و يا آتشگاه ها بودند. مالكان بزرگ اراضى ، بيش از پيش مقتدر گرديدند و مالكان كوچك مجبور بودند كه براى رفع بحران اقتصادى و تعديات دولت خود را تحت حمايت مالكان بزرگ قرار دهند، چون بزرگان مى بايست ماليات را براى دولت جمع آورى كنند، تعداد كسانى كه تحت نظارت آنان بودند، افزايش يافت دولت كه بدين وجه ، جمع آورى ماليات ها و عوارض براى وى تسهيل شده بود تا حدى به فئودال ها وابسته گرديد و مساعى وى براى پايان دادن نفوذ اينان منجر به شكست شد، قدرت بزرگان بدان حد رسيد كه پادشاه از نظر مالى و نظامى وابسته ى آنان بشمار مى رفت .املاك بزرگ به صورت موسسات محدودى درآمدند، و قسمت اعظم آن ها به اجاره واگذار مى شدند در اين املاك گروهى از روستاييان به كار مى پرداختند و هر چه را كه مصرف اعيان و بزرگان بود عمل مى آوردند از قبيل گندم ، روغن ، شراب ، انواع ميوه و گوشت . دستمزد را جنسى مى پرداختند و هم چنين عوايد زمين جنسى بود جريان مسكوكات در مناطق روستايى به حداقل تخفيف يافته بود، مالكان ، ديگر در شهرها سكونت نمى كردند، بلكه در املاك خود در مواضع مستحكم ، مسكن مى گزيدند و از آن جا كه زراعت املاك خود را به وجهى معقول و منظم اداره مى كردند، كاخ ‌هاى آنان همه گونه ادوات و اثاث را كه دستيابى به آن ها در آن عهد مسير بود، دارا بودند و سربازان خاص ايشان از آن قصرها و خانواده هواداران و خدمتكاران ايشان در مقابل اغتشاشات ، دفاع مى كردند. در آن عهد، يك روش اقتصادى ثابت - ولى دور از عواطف انسانى - مبتنى بر فلاحت در جهان ايجاد شد و در طى قرون برقرار ماند. هم چنين به مرور، با گذشت قرن ها، در مقابل اين تحولات ، تمدنى جديد پديد آمد و توسعه يافت و از مناطق روستايى به شهرها سرايت نمود.دولت در امور مالى فاقد عاطفه بود براى اخذ آن به قوه قهريه متوسل مى شد.ماليات غير مستقيم كه بر گمرك ، نواقل و راهدارى وضع شده بود، موجب تحميلات بيش ترى بر مردم گرديد كليه كسانى كه به طبقه ممتازان متعلق نبودند، مجبور بودند به هر قسم خدمت تن در دهند؛ در ساختمان كاخ شاهى شركت كنند، در تهيه مواد بكوشند كار صنعتگران را انجام دهند، ايستگاه هاى چاپار را حفظ كنند.از سپاهيان پذيرايى نمايند، اغنام و احشام شاه را بچرانند. روستايى موظف بود اسبان خود را براى چاپار حاضر كند كاروان سالار، ارابه ران و قايقران مى بايست ستوران گردونه و قايق خويش را براى حمل و نقل آماده سازند، دولت محصولات را از كسانى كه در بازارها به داد و ستد مى پرداختند به قيمتى نازل مى خريد و فساد عمال ، با وجود مقابله ى جدى پادشاهان وحشتناك بود.تحول مالى كهن خسرو اول ايجاد كرد، بيش از آن كه به نفع ملت باشد به سود خزانه بود و تعدى و جهل كه مردم در آن ها غوطه ور بودند، آنان را به اعتصاب برمى انگيخت اعتصاب امرى جديد در جهان قديم محسوب نمى شد، جنبش مزدكى كه رنگى ديگر داشت ، مبتنى بر مبناى اجتماعى و اقتصادى بود ولى بر تختى كه در نكبت غوطه ور بود مانع از آن مى شد كه وى بفكر پردازد و عدم عدالت اجتماعى را احساس كند.چنان كه برزويه مى نويسد: عصر ما، همه جا در انحطاط است .دولت داراى ثروت درخشان و قواى نظامى آن قدر مطلق بنظر مى رسيد. اما سازمان اجتماعى اش پوسيده و خراب بود.ماهيت اجتماعى رستاخيز مانى گرچه آيين مانى شكل و محتوى دينى داشت اما، تعليمات آن يك واكنش ‍ تند اعتراض آميز در برابر اشراف فئودال و ثروتمندى بود كه از هيچ گونه اعمال ضد انسانى خوددارى نمى كردند. افراط و دنيا پرستى ، رواج ستمگرى موجب تفريط اعراض در آيين مانى گرديد، مانى مطابق دستورات دينى خود ارزش دنيا را تا جايى تنزل داد كه دوستى آن را با دشمنى يا زندگى انسان اعلام و نخبگان بشريت را به ترك كامل دنيا دعوت كرد. (94)آيين مانى ، در شرايطى در ايران و جهان ظهور كرد كه جنگ و خونريزى ، در شرق و غرب بصورت يك بيمارى مزمن درآمده بود بنا به گفته مسعودى : پادشاه براى تحصيل ثروت جنگ مى كرد؛ چنان كه شاپور اول مقصود خود را از جنگ با پادشاه هند فقط تحصيل ثروت نوشته بود. (95)در داخل كشور، مردمان و خانواده هاى بسيارى به جرم داشتن عقيده مذهبى غير عقيده حاكم قتل عام مى شدند، هم چنين پيشوايان (96) دينى و خداوندان آتشكده ها و پرستشگاه ها، قرن هاى طولانى بود كه مردم را گوسفند وار - به سود طبقه ى حاكم و اشراف - در مراتع آسمانى مى چراندند، در حالى كه خود از محصولات مراتع و مزارع زمين و دسترنج روستاييان سرمست شده ، هم خود مى خوردند و هم حصار حصين منابع زمينداران بودند. آنان هم با قدرت قوام آمده و مستحكم خود، در بهره كشى از روستاييان هيچ حد و مرزى نمى شناختند.مردم هيچ اميدى نداشتند و چشم براه سوشيانت (نجات دهنده مقدسى كه به وعده كتاب اوستا، مى بايست براى استقرار عدالت اجتماعى ظهور كند) با بيچارگى دعا مى كردند، فشار انواع بردگى ، انواع ستم و خود كامگى را اختلاف شديد طبقاتى و فساد به اوج خود رسيده بود كه دين مانى با اعتراض تند به دنيا پرستى و براى رهايى از بندگى غرايز حيوانى انتشار يافت . مانى ، با صداى اعتراض آميز از خلقت ستمگونه انسان كه با قلاده بردگى نفس خود و با بردگى ديگران چشم به دنيا گشوده است ، در كتاب كنزالاحياء خود چنين نوشته است : (97)آدم گفت لعنت - لعنت بر اين قالب اهريمنى من باد، و بر زنجير كننده روح من،لعنت بر آن نيروهاى اهريمنى كه مرا به غلامى انداخته اند.مانى ، تضاد شديد طبقاتى را در نوعى تضاد قاطع ، بين قلمرو نور و قلمرو تاريكى خلاصه مى كرد.او با تصوير دنياى ستمگران و خودكامان به عنوان مظهر قلمرو ظلمت كه به قلمرو نور و دنياى مردم پاك و زحمتكش تجاوز مى كنند، جنگ اين دو عنصر را نشان مى دهد.بدين ترتيب مانى ، پديده جهان را در رهايى انسان از روان نورانى و شب ظلمانى مى داند، و سراسر اخلاق مانوى در اطراف رهايى روان از تن دور مى زند. (98)در اين جنگ خداوند روشنايى شكست مى خورد، اما تسليم نمى شود و در خفا به تجهيز خود مى پردازد و از مادر حيات كمك مى گيرد. شاپور، تا مدتى تبليغ مذهب مانى را تحمل نمود، ولى با خصومتى كه نشان داد پس ‍ از آن او را از ايران تبعيد نمود، از آن زمان مانى ، قريب ده سال در ممالك آسياى مركزى سرگردان بود. (99)مانى ، بزرگ ترين سازمان دهنده دينى بود كه در آن زمان دنيا به خود مى ديد، او در زمان حياتش دين خود را از غرب امپراتورى روم تا هند و از مرزهاى چين تا عربستان گسترش داد. (100)شايد بتوان گفت كه مذهب مانى ، مخلوطى از مذاهب بودائى ، مسيحى ، زرتشتى ، گنوسى ، ماندائى و فلسفه يونان و مسلك ابن دنيان است چنان كه اصطلاحات آنان را در كتاب خود عمدا به كار برده است . (101)پی نوشت ها :78- تاريخ ايران باستان ، ص 15979- براى اطلاع بيش تر از شرح فتوحات اردشير مراجعه كنيد به كتاب تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان ، ص 41 - 4580- ايران در زمان ساسانيان ، ص 11581- تجارت الامم ، ص 11482- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 37283- نامه تنسر، ص 214، همچنين مقايسه كنيد با كتاب تمدن ساسانى ، ج 3، ص 18784- درباره سلسله مراتب روحانيت نگاه كنيد به كتاب مفاتيح العلوم ، ص 11285- همان ، ص 4386- ايران در زمان ساسانيان ، ص 12187- ايران در زمان ساسانيان ، ص 12288- مروج الذهب ، ج 1، ص 2489- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 41890- تاريخ ايران باستان ، ج 1، ص 15891- اين خاندان تشكيل دهنده دولت در سرزمين گل به سركردگى كاوس ، اروپا در قرون وسطى ، نگاه كنيد به كتاب نگارنده .92- همان ماخذ، ص 21193- در مورد هنر ساسانى رجوع شود به كتاب شاه كارهاى هنر ايران ، ص 5694- درآمدى بر سير انديشه در ايران ، ص 3795- مروج الذهب ، ص 24696- هوبدان و هيربدان ، مانند شتر: ارادوبراف ، مهراسپندان - كرتير - در آئين زرتشت دخل و تصرف بعمل آورد و آنچنان تشريفات زائد و دشوار داخل دين كردند كه مردم براى انجام اعمال دينى تمام وقتشان را به كار مى بردند.97- كنز الاحياء (انجيل مانى ) geantesd.s liver - در بيدار شدن روح آدم98- تاريخ تمدن ساسانيان ، ص 12499- ايران در زمان ساسانيان ، ص 215، هم چنين مقايسه كنيد با تمدن ايران ساسانى ، ص 121100- مانى و تعليمات او، ص 174101- الملل و النحل ، ص 191 - 192منبع: ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : sm1372/ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 775]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن