تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827694522




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يک گزارش واقعي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يک گزارش واقعي
يک گزارش واقعي گم شده، مائيميک گزارش واقعي جديدترين تجربه سينمايي داريوش فرهنگ پس از رز زرد است که در آن به جز خود او، کامبيز ديرباز، مهرداد ضيايي، کورش سليماني، گلاره عباسي، رحيم نوروزي و جمشيد مشايخي نقش آفريني کرده اند. يک گزار ش واقعي وقايع نگاري سه سال از زندگي دورفيق قديمي است که به دور از انتظار، رو در روي هم قرار مي گيرند.سعيد شاهسواري، نويسنده فيلمنامه و تدوينگر يک گزارش واقعي مي گويد: «نوشتن فيلمنامه يک گزارش واقعي از بسياري جهات تجربه دشواري بود، خستگي ناشي از نگارش، توليد و تدوين چند کار پي در پي و بخصوص درگيري هم زمان با پخش سريال بي گناهان، دشواري پيش رو را براي نوشتن فيلمنامه اي که سي سال پيش از انقلاب همچنان ديدني و شنيدني باشد، صد چندان مي کرد. ايده آقاي رضا بالا جذاب بود، اما به دليل شباهت با برخي آثار معروف سينمايي، بايد قالبي نو مي يافت. خوشبختانه ذهن کارآمد و ادبيانه او، وسواس و سخت گيري برادرم در مقام تهيه کننده و حضور پرشور و خلاق داريوش فرهنگ باعث شد به طرحي تازه تر و به نظرم سينمايي تر دست يابيم. شايد ذکر اين نکته خالي از لطف نباشد که يک گزارش واقعي اولين فليمنامه اي است که مسئوليت تهيه کنندگي آن را برعهده نداشتم و به همين دليل مسئوليت در برابر برادر بزرگ تري که آموخته ايم همه مديون اوست و تهيه کنندگي سخت گيرانه او در مرحله نگارش متن به دشواري کار مي افزود. نکته ديگر اين که براي کارگرداني مي نوشتم که بيش از بيست سال پيش در صفي طولاني براي ديدن طلسم اش برف و سرما به جان خريده بودم و اينک پس از هشت سال براي ساختن فيلمي متفاوت، خيزبلندي برداشته بود. گرچه پيش از اين همکاري در روز بر مي آيد(ساخته بيژن ميرباقري و نوشته مشترک مان) و سريال بي گناهان (احمد اميني) دوستي با دوام و بي ادعايي را رقم زده بود، اما نه ارادت من به دانش آقاي رضا بالا، نه احترام برادارانه و نه دوستي بزرگوارانه داريوش، به فيلمنامه ختم نمي شد! يک گزارش واقعي سومين فيلمنامه اي بود که با زمينه "انقلاب "مي نوشتم (اولي روز برمي آيد و دومي شب زده براساس فيلمنامه اوليه دوست عزيزم مسعود صباح و کارگرداني فرزاد مؤتمن). پس تلاش کردم با دوري از شکل روايي آن دو فيلمنامه- که هر دو را بسيار دوست دارم- ساختار ديگري را جايگزين کنم و با تکيه بر ايده هاي ابدي و ازلي رفاقت و اعتماد و قضاوت، قصه آدم هاي عادي را در شرايط پيچيده و غيرعادي روايت کنم، تلاشي که با نگارش اولين شب آرامش آغاز شد و اميدوارم با تجربه هاي بهتري ادامه يابد.»منوچهر شاهسواري از تهيه کننده هاي خوشنام سينماي ايران است.او در مورد ايده يک گزارش واقعي مي گويد: «آنان که مجيد رضا بالا را مي شناسند از احاطه او در حوزه هاي گاه متضاد فکري و مشربي به خوبي آگاهند. رضا بالا اهل فلسفه اي است که ادبيات هم مي داند و به رموز رمان و داستان مسلط است. تاريخ را - گاهي غبطه آور- به جزئيات مي داند و من هم هميشه طالب دانش از هر مصدر و مرجعي هستم. اين ها را گفتم تا بدانيد يک گزارش واقعي ايده اي است از هزاران ايده و فکر و طرح در ذهن مجيد که در چنبره کارهاي مديريتي گم شده است. ايده از آن او بود با طرحي که براسا س آن هشت صفحه آماده شده بود. طرح را برايم خواند. از يک جوهره زيبا و عاطفي برخوردار بود، اما حقيقتش درنيامده بود. فرازونشيبي شد تا ايده مجيد توسط سعيد شاهسواري چندين مرحله نوشته شود. از همان ابتدا با توافق با بنياد سينمايي فارابي، آقاي فرهنگ به عنوان کارگردان وارد پروژه شده بود. من براساس تجربه و کمي هم سليقه در مرحله پيش توليد بسيار فعال حضور دارم. در زمان توليد به يک حامي تبديل مي شوم و در جريان پس از توليد به يک منتقد گاهي سخت گير. فارغ از اين که محصول چگونه است از اين روش درس هاي زيادي آموخته ام و مهم تر از آن دوستان خوبي، چرا که در اين روش اصل بر صراحت و صداقت است و باور دارم از دل صراحت و صداقت، رفاقت دستاوردي حداقلي است.» اين فيلم دهمين فيلم بلند سينماي فرهنگ در مقام کارگردان است که پيش از اين فيلم هاي طلسم، دوفيلم با يک بليت، بهترين باباي دنيا، راه افتخار، ديپلمات، رواني، تکيه برباد، شب هاي تهران و رز زرد را در کارنامه خود ثبت کرده است. فرهنگ در مورد آخرين اثر ساخته شده خود مي گويد: «در سينماي بي ثبات ما، در جامعه اي که هر روز و هر ساعت و هر لحظه شاهد يک تنش در آن هستيم و حافظه تاريخ مان به دليل کثرت حوادث به سرعت به باد فراموشي سپرده مي شود، نمي دانم درباره چه و کجاي يک گزارش واقعي که هنوز به نمايش درنيامده حرف برنم؟ جرقه شوق انگيزي که براي ساخت و پرداخت اين فيلم در جسم و جان من زده شده، اواخر آذر و اوايل دي 1388 بود، واقعاً نمي دانم در زمان نمايش عمومي آن، تماشاگرش از نظر روحي و رواني آمادگي سينما و سينما رفتن را دارد يا نه؟ آيا تماشا گر از فيلم و مضمون آن جلوتر است يا با آن همراه مي شود؟ اين شوق ما جواب مي گيرد يا نه؟ نمي دانم توانسته ايم با اين فيلم از مرز رايج و مرسوم فيلم هاي اجتماعي سياسي فراتر برويم؟ و از مرز تاريخ مصرفي آن؟»فرهنگ در مورد دوري چند ساله اش از سينما و باز گشت به آن مي گويد: «هشت سال بود که تعمداً فيلمي نساخته بودم. انگيزه را دوستاتم سعيد شاهسواري، بيژن ميرباقري و منوچهر شاهسواري با تشويق هايشان در من به وجود آوردند. احساس مي کردم وقتش رسيده تا دوباره به سينما برگردم. مشغله بازيگري و سريال سازي تمام سالهاي مرا پر کرده بود. دلم مي خواست شروع دوباره ام چيزي باشد که دوستش بدارم و از خودم و احساسات و تجربيات زندگي ام باشد. اين جا و آن جا به طرح و نوشته هاي پراکنده و خاک خورده ام مراجعه کردم و سرانجام يکي را که به روزتر بود انتخاب کردم وفيلمنامه اش را نوشتم. وقتي تمام شد، چندان راضي ام نکرد. براي شروع دوباره ويژگي کمتري داشت. يک فيلم تروتميز و تجارتي مي شد که فعلاً باب ميلم نبود. دوستان هم خيلي راضي نشدند تا آن که منوچهر شاهسواري طرحي به من داد گفت نظرت را بگو. من واقعاً چيز ويژه اي در آن نيافتم که به روحيات من نزديک باشد. سعيد شاهسواري که تجربه روز بر مي آيد و سريال بي گناهان را به تهيه کنندگي او داشتم، گفت يک فيلمنامه برايت مي نويسم. رفت و با دست پرآمد. يک گزارش واقعي را نوشت که دوست داشتم. اين فيلم سه زمان دارد:1359،1356و 1361 که ترکيب آن ها بسيار موجز و جذاب بود، در واقع طرح اوليه فارابي دور شد و فيلمنامه يک گزارش واقعي نزديک.»فرهنگ در مورد روند کار مي گويد: «اين فيلم اجتماعي و سياسي روي محور دوستي و ارزش هاي از دست رفته اش پايه ريزي شد. با يک گروه حرفه اي در همه زمينه ها دست به کار شديم. کار بزرگ منوچهر شاهسواري آن بود که آدم ها و چيزها را سر جاي درست خودش انتخاب کرده بود. ما هم به سرعت مشغول کار شديم. عجله با سرعت بسيار متفاوت است. چهل يا چهل ويک جلسه فيلمبرداري داشتيم. زمستان و تابستان و گذشت زمان و لوکيشن هاي بسياري داشتيم که گروه بدون کمترين حاشيه اي کارش را با شور تمام به آخر رساند. وقتي قرار است با يک بودجه مشخصي و يک زمان مشخص تر کارت را بکني و کمبودي نداشته باشي، هيچ حرف و سخني يا هيچ توجيه و تفسيري ديگر کارساز نيست. اندازه و توان و امکانات ما همين قدر بود و کار من به عنوان کارگردان آن بود که هماهنگي و کنترل روي همه چيز داشته باشم. بعد از هشت سال، احساس خوبي نسبت به اين فيلم دارم و اگر تماشاگران(منتقدان و ديگران) با صبر وتأمل به تماشاي فيلم بنشينند، حرف هايي براي شنيدن وصحنه هايي براي ديدن خواهند داشت. تا چه پيش آيد و چه برداريم.»مرتضي پورصمدي درباره حضور در اين پروژه مي گويد: «همکاري با داريوش فرهنگ، همکاري جذابي است. تاکنون با او تجربه همکاري نداشته ام و به واسطه يک گزارش واقعي دريافتم مي توانيم به خوبي با هم کنار بياييم. او به درستي مي داند در هر صحنه چه انتظار و خواسته اي دارد و کارش را به خوبي بلد است.» پورصمدي با اشاره به موضوع يک گزارش واقعي مي گويد: «قصه فيلم داراي دو بخش قبل و بعد از انقلاب است و تصور مي کنم فصل بسيار مناسبي براي فيلمبرداري آن انتخاب شده است. مدت ها بود کم تر از فصل زمستان براي فيلمبرداري کارها استفاده مي شد، اما رفتن به اين سمت وثبت تصاوير فيلم ها در فصل پاييز و زمستان موجب خلق تصاويري تازه مي شود. در عين حال داستان يک گزارش واقعي به گونه اي است که ويژگي هاي موجود در فصل زمستان مي تواند به انتقال مناسب تر قصه کمک کند. ديگر ويژگي اين فيلم وجود فضاهاي متعدد خارجي است که امکان استفاده از ويژگي هاي فصل را براي ما فراهم مي کند.» فيلمبرداري اين فيلم از دهم بهمن 1387 آغاز شد و فيلمبرداري در لوکيشن هايي واقع در تهران، لواسان، کن و درياچه قم انجام گرفت. تدوين فيلم نيز به صورت همزمان توسط سعيد شاهسواري انجام شد.فاضل ژيان طراح صحنه و لباس يک گزارش واقعي ضمن تأکيد بر تحقيق در مورد لباس ها و مکان هاي فيلم مي گويد: «ما دو زمان درست قبل از انقلاب و حدود سال 1363 را روايت مي کرديم که الان سي سال از آن زمان و معماري گذشته و معماري در تهران در همان دوره هم به سرعت در حال تغيير بوده. شاخصه هاي معماري تهران خيلي تغييرکرده و طبيعتا در کار ما تأثير داشت. به خاطر همين يک پلان فرضي از شهر تهران براي خودمان درست کرديم که عبارت بود از خيابان ها، معابر و معماري هايي که هنوز دست نخورده است و احياناً اگر چيزهايي بهش اضافه شده از لحاظ رنگ و تابلوهاي نصب شده بتوانيم با تغييراتي آن ها را به شکلي که مي خواهيم در بياوريم. براي همين از خيابان هاي اطراف بازار تهران استفاده کرديم که مي شود به عنوان معماري سال هاي 1356تا 1362 پذيرفته شود. الان در هر ده پانزده متر علائم شهرداري و لوله کشي ها ي گاز و مواردي اين چنيني را داريم که آن موقع نبوده، اما فيلمنامه اين اجازه را به من مي داد که جاهايي را بپوشانم. مثلاً از طريق حجله هايي که در بازار تهران بود، هم فضاي آن زمان و فضايي که به خاطر وجود شهدا بود را نشان مي داديم و هم کرکره هاي مدرن برقي و تابلوهاي مدرن و... را پوشش مي داديم. تحقيقاتي داشتيم که تابلوهاي کوچه چطوري بوده، به همراه گروه مان از اداره هاي مختلف پرس وجو کرديم، پلاک هاي منازل و ماشين ها را عوض کرديم، از ماشين هايي که در آن دوره متداول بوده مثل رنو، فولکس، پيکان، فورد و ژيان در صحنه ها استفاده کرديم. سعي کرديم به ماشين هاي مدل جديد که در آن موقع نبوده اند اجازه عبور ندهيم يا برزنت و چادر روي آن ها يي که پارک شده بودند بکشيم. بعضي جاها را رنگ کرديم و شعارهاي جديد را پاک کرديم. تصاوير امام خميني که با شابلون تهيه مي شد، بسيار متفاوت بود با شابلون هاي امروزي که سعي کرديم از تصويرهاي ساده و بدون ريزه کاري استفاده کنيم. از فيلم ها، کتابخانه ملي، سايت هاي اينترنتي و... براي همانند سازي استفاده کرديم و جاهايي را هم با انسان ها پوشانديم.»کارگردان: داريوش فرهنگ. تهيه کننده: منوچهر شاهسواري، بنياد سينمايي فارابي. فيلمنامه نويس: سعيد شاهسواري. صدابردار: ناصر شکوهي نيا. صداگذار: پرويز آبنار. طراح صحنه ولباس: فاضل ژيان. چهره پرداز: الهام صالحي. فيلمبردار: مرتضي پورصمدي. تدوينگر: سعيد شاهسواري. موسيقي: فردين خلعتبري. مديرتوليد: محمدحسين شهباززاده. بازيگران: داريوش فرهنگ، کامبيز ديرباز، گلاره عباسي، رحيم نوروزي، کورش سليماني و جمشيد مشايخي. زمان: 90دقيقه. خلاصه داستان:رفاقتي طولاني بين دو دوست از پيش تا پس از انقلاب. مشخصات کارگردان:متولد: 1326. تحصيلات: کارشناسي نمايش.فيلم شناسي کارگردان:سازنده آثار طلسم، دو فيلم با يک بليت، شب هاي تهران، رز زرد....منبع: صنعت سينما- 91
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 555]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن