محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831317801
کارتنخوابهای کوچک: از نوزاد ۷ ماهه تا کودکان چند ساله
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
گزارشی کوتاه از یک آسیب اجتماعی کارتنخوابهای کوچک: از نوزاد ۷ ماهه تا کودکان چند ساله
جام جم سرا- کودک یکساله صورتش سوخته، ترکهای عمیق برداشته. چشمهای روشنش توی آن صورت چرک و سوخته بیشتر به چشم میآیند. دیگری یک نوزاد ۷ ماهه است. زندگی هر دوی آنها در وضعیتی سپری میشود که به آن کارتنخوابی میگوییم.
مادرش میگوید: پسرم اینطور سیاه نبود که، سفید بود؛ تو این بر آفتاب اینطور شده. سه باری صورتش را چرب کردم.
فکر میکردم دختر است. بلوز و شلوار خاکگرفتهای به تن دارد با روسریای که دور گردنش چند پیچ خورده. قوطی تورفته نوشیدنی رانی را از زمین برمیدارد و به دهان میبرد و گاز میزند. زمین هنوز از باران روز گذشته نم دارد. گل شده.
از اتوبان میگذریم و وارد فضای محصور شمشادها در میان سه اتوبان میشویم. میانه فضای محصور، با بوتههای گلهای محمدی و رز پوشانده شده است. درختچهای کوتاه که تکهای گونی را بهخاطر باران دیشب سایبانش کردهاند حکایت از رسیدن به مقصد دارد؛ فضایی چهارمتری که سه خانواده بیرجندی با پنج بچه خردسال قدونیمقدشان در آن زندگی میکنند؛ زندگی که نه، کارتنخوابی؛ در نزدیکی پاتوق معتادان و کارتنخوابها در احاطه رزها و محمدیهای بازشده قرمز و سفید.
مردان مصرفکننده، زنان و کودکان فالفروش، خشکسالی آوارهشان کرده، در جستوجوی لقمهای نان آمدهاند تهران. خشکسالی امان مردم را بریده. پری چهار بچه دارد، کوچکترینشان یکساله است. در بیرجند خانه و زندگی داشتند، اما خرجیشان درنمیآمد.
اینجا نه از حمام خبری هست، نه سرویس بهداشتی، نه آب آشامیدنی سالم و نه غذا. بچهها با لباسهای خاکآلود نشستهاند روی زمین سرد. بچههای گشت خیریه تولد دوباره، برایشان اسمارتیز آوردهاند و غذا و لباس.
بچههای گشت، اسمارتیزها را در دهان کودکان یکساله و هفتماهه و سهساله میگذارند، بچهها اسمارتیزها را میخورند و بعد صورت عموها را میبوسند. یکییکی بچهها را در آغوش میگیرند؛ سلام و احوالپرسی میکنند؛ در روزهای متمادی خدماتدادن، با بچهها حسابی اُخت شدهاند. بستههای غذا را میدهند، اما نتوانستهاند پوشک تهیه کنند. زنها لاغر و تکیدهاند. استخوانهای صورتشان بیرون زده، گوشت به استخوان ندارند.
پری لباس محلی به تن دارد، با چادر مشکی بر سر و فرق باز و چشمهای روشن، صورت آفتابسوخته و طرح خالکوبی محلی بر پیشانی. حین صحبت دستهای لاغر و زمختش را برهم میمالد. میگویم چی نیاز دارید؟
با خجالت میگوید «هیچچیز. سلامتیات».
حرف که میزند سرش را پایین میاندازد. لهجه بیرجندی دارد. همسرش نیست. اصرار میکنم. بالاخره به حرف میآید که یک پولی میخواهیم تا شهرستان برویم. اونجا خرج خونه نداریم. چهارتا بچه دارم امیرحسین، مهدی، علی و جواد. جواد بیرجند مدرسه میرود. کلاس سوم است.
اشاره میکند به پسری که کمی از بقیه بزرگتر است، میگوید: مهدی ششساله است و مدرسه نمیرود. ذهنش خراب است. معلم نگذاشت مدرسه برود. خود معلم نگذاشتها. گفت: این ذهنش خرابه نمیخواد واسش دفتر و قلم بخرید. بلده بنویسه، بلد نیست بخونه.
میپرسم الان چه کاری انجام میدهد؟ جواب میدهد: فال میفروشه. هوا گرم که میشه میریم بیرجند. آنجا خانه داریم. حمام و دستشویی. فقط خوراکی و غذا نداریم. آنجا در خرج و گرانی مانده بودیم. آمدیم تهران. اینجا بچهها، فال یا آدامس میفروشند. خرج درمیآید. اگه ماشینهای گداخونه [ماشینهای جمعآوری کارتنخوابها] بگذارند.
میپرسم شوهرت معتاد است؟ با خجالت میگوید: شربت میخورد. شش، هفت ماهی شده.
کودکش بیقراری میکند، بغلش میکنم. مادر میگوید: کثیف است کثیف میشوی.
در بغلم آرام میگیرد. زن به تأکید میگوید: بیرجند -خونه زندگی، همهچیز داریم. نبین اینجا همهچیز کثیف است. ما آنجا برای خودمان خانه و زندگی داریم. فقط خرج نداریم که خوراکی برای بچهها درست کنیم. شوهرم بیکار است. زاهدان در نانوایی کار میکرد، دیسک کمر گرفته نمیتواند کار کند.
پای کودک یکساله را نشانم میدهد: «ببین شکسته، زمین خورده».
پای کودک ورم کرده است. از مهدی، کودک ششساله، میپرسم چی احتیاج داری؟ میگوید: چیزی نمیخواهم.
بچههای گشت میگویند تعارف نکن. بگو. او شلوار خاکآلود و پارهاش را به دست میگیرد و به کفشهای مندرسش خیره میشود و میگوید: یک شلوار و یک جفت کفش.
مادرش میگوید: کفش دارد و بچههای گشت میگویند برایت کفش آوردهایم، میگوید: کوچکند. میپرسم دلت چی میخواهد، میگوید: کفش و شلوار فقط همین. دستتان درد نکند. بچههای گشت میگویند: برایت میآوریم، ردیفش میکنیم.
از زن میپرسم: دوست دارید زندگیتان چطور شود؟
میگوید: دوست دارم برویم روستا، روستا باشیم. آنجا بهتره، وضع و زندگی داریم. فقط یک چیزی باشد بخوریم. خانه و زندگی باشد. بچههامان در این وضع و خرابه نباشند، خانهای باشد بهتر است. اینجا امنیت داریم. اما روزی یکبار شهرداری ما را بیرون میکند، اذیت میکنند، اما چه کار کنم مجبوریم.
٣١ ساله است. ظاهرش اصلا به سنش نمیخورد. حداقل ١٠سالی پیرتر نشان میدهد. میپرسم چند وقت است ازدواج کردهای؟
نمیداند. میگوید: الان جواد ١٢ ساله است. یعنی ١٩ سالم بود ازدواج کردم. بچههای گشت تولد دوباره، با پول خودشان برای بچهها لباس نو خریدهاند. سه دست بلوز و شلوار سبز، صورتی و قرمز. کمی به تن بچهها بزرگند. مادر میگوید تنش نکن خاکی میشه. بچههای گشت میگویند اشکال نداره باز برایشان میآوریم.
زنی دیگر آن طرف بوتهها میگوید: برای بچه من هم بیار. میگویند برای فاطمه بزرگه، دفعه بعد برایش میآوریم. یک خانواده دیگر دو قدم آنطرفتر نشستهاند. وقتی میرسیم، مرد خانواده در حال مصرف مواد با پایپ است. مشغول صحبت که میشویم همسرش میرود. در سایه درختچه روی یک تکه موکت نشستهاند. یک بطری آب معدنی، یک فلاسک و استکان جرمگرفته چایی جلویش است. تعارف میکند. دور سر کودک هفتماهه را هم با روسری بستهاند و بلوز و شلوار به تن دارد. زن چادر به سر دارد. با روسری و مانتو نشسته. میگوید: اینجا مشکلمان خوراک و پوشاک است، از لحاظ بهداشتی مثلا شامپو هم در مضیقهام که بچهام را بشویم. چهار بچه دارد. سهتایشان در دهات پدریاش در بیرجند مدرسه میروند و پیش خانوادهاش هستند.
شهربانو ١٢ ساله، ابوالفضل ١٠ساله، رضا ٩ ساله و فاطمه هفتماهه پیش خودش است. خودش میگوید ٢٠ روزی است که آمدهاند تهران برای فاطمه شناسنامه بگیرند، اما بچههای گشت میگویند بیشتر از سه ماه است که اینجا هستند. زن میگوید: آمدیم اینجا. فاطمه اینجا دنیا آمده؛ میخواهیم شناسنامهاش را بگیریم. بیرجند شناسنامه ندادند. گفتند هرجا دنیا آمده باید همانجا شناسنامه بگیرید.
میگوید: ما خیلی مشکل داریم خانم. به لحاظ پولی، روحی و روانی. دختر بزرگم، اول راهنمایی است آن یکی میرود کلاس چهارم. یکی دیگر میرود کلاس سوم. اینجا پولی چیزی دستم بیاید میفرستم بیرجند، اما خب بالاسرشان نیستم. همسرم هم میرود دنبال کار، ولی کاری نیست. کار میدهند، اما ضمانت میخواهند، شناس میخواهند. ما هم که نداریم. بیرجند بود، میرفت دنبال گله، بنایی میکرد، اما حالا هیچ مگر فالی، آدامسی، جورابی بفروشیم. به اندازهای که خرجمان بشود و پولی برای بچهها بفرستیم. شهرداری و بهزیستی اذیت میکنند، اگر ما رو بگیرند، میبرند آن تو. نمیگذارند بیاییم بیرون.
کجا؟
گداخانه. اگر ببینند دستفروشی میکنیم ما را میبرند.
میپرسم: دوست دارید زندگیتان چطور شود؟
میگوید: «زندگیمان یک زندگی آبرومندی شود. بچههایمان در حال رفاه باشند، خودمان که حالا هیچی. حداقل آبرومند باشد».
فاطمه در بغل بچههای گشت از خنده ریسه رفته است. مرد جوان که زن و پسرش رفتهاند فالفروشی خودش در سایه مشغول جمعوجورکردن وسایلشان است، یک پتو و یک تکه موکت را لای کارتن لوله میکند و گره میزند.
بچههای گشت باید راهی پاتوقهای دیگر شوند، میپرسم اینها حمام میروند، میگویند مگر ماهی یکبار در دستشوییهای عمومی سطح شهر حمام نظامی بروند.
غذا چی؟
اکثر اوقات ما برایشان غذا میآوریم، چون شوهرهایشان مصرف کنندهاند، بیشتر به فکر خودشانند تا زن و بچهشان. زنها به خاطر همسران معتاد تن دادهاند به کارتنخوابی خود و بچههایشان. (شرق) *انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جمعه 18 اردیبهشت 1394 12:32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]
صفحات پیشنهادی
کارتن خوابی نوزاد 7 ماهه و کودک یک ساله
کارتن خوابی نوزاد 7 ماهه و کودک یک ساله روزنامه شرق در گزارشی نوشت نوزاد یکساله صورتش سوخته ترکهای عمیق برداشته چشمهای روشنش توی آن صورت چرک و سوخته بیشتر به چشم میآیند مادرش میگوید پسرم اینطور سیاه نبود که سفید بود تو این بر آفتاب اینطور شده روزنامه شرق در گزارشیلحظه شگفت انگیز خروج زنده نوزاد چهارماهه از زیر آوار
لحظه شگفت انگیز خروج زنده نوزاد چهارماهه از زیر آوار عملیات نجات این نوزاد ۲۴ ساعت پس از وقوع زلزله نپال در بکتاپور با موفقیت انجام شد این زلزله با مقیاس ۷ ۹ در مقیاس ریشتر روز شنبه نپال را لرزاند که خانههای بسیاری را تخریب و کشتههای بسیاری بر جای گذاشت به گزارش پایگاه اطلاعکوچک بودن ذهن کودکان فقیر
محققان به تفاوت میان ذهن کودکان فقیر با دیگر همسالانشان پی برده اند و ثابت شد که از لحاظ ذهنی آنان کم کارترند این افراد که خانواده هایی کم درآمد داشته اند از رشد ذهنی کمتری برخوردارند بررسی مغز کودکان و بزرگسالان در هاوایی و آمریکا نشان میدهد مغز کودکان در خانوادههای فقیرازدواج اجباری نوزاد یک ساله +عکس
در هند رخ داد ازدواج اجباری نوزاد یک ساله عکس لاکسمی سارگارا یک دختر هندی است که در سن ۱ سالگی توسط والدین خود به همسری پسری ۳ ساله در آمده بود به گزارش سرویس حوادث جام نیوز لاکسمی سارگارا یک دختر هندی است که در سن ۱ سالگی توسط والدین خود به همسری پسری ۳ ساله در آمده ب- حمایت مالزی از طرح دو دولت در مساله فلسطین/ رشد 87 درصدی بازداشت کودکان در کرانه باختری
حمایت مالزی از طرح دو دولت در مساله فلسطین رشد 87 درصدی بازداشت کودکان در کرانه باختری کوالالامپور – ایرنا – مالزی از اعلام آمادگی خود برای به رسمیت شناختن راه حل دو دولت در منازعات فلسطین و رژیم صهیونیستی خبر داد به گزارش ایرنا روزنامه نیو استریت تایمز روز شنبه به نقل از معاو- ظریف: سابقه من در احترام به آزادی نقد و اندیشه قدمت سی و چند ساله دارد
گلایه رییس دسدتگاه دیپلماسی از برخی منتقدان داخلی ظریف سابقه من در احترام به آزادی نقد و اندیشه قدمت سی و چند ساله دارد تهران - ایرنا - محمد جواد ظریف به برخی انتقادها از مصاحبه اش با چارلی رز پاسخ داد ولی آنچه که بیش از همه گلایه او را موجب شد مطالبی که بود که در زمینه احترامظریف: سابقه من در احترام به آزادی نقد و اندیشه قدمت سی و چند ساله دارد/برخی دوستان که مواضع و دیدگاه هایشان در
ظریف سابقه من در احترام به آزادی نقد و اندیشه قدمت سی و چند ساله دارد برخی دوستان که مواضع و دیدگاه هایشان در طول سه دهه گذشته چرخش های 180 درجه ای داشته محمد جواد ظریف به برخی انتقادها از مصاحبه اش با چارلی رز پاسخ داد ولی آنچه که بیش از همه گلایه او را موجب شد مطالبی بود که دنجات نوزاد چهار ماهه از زیر آوار/تصاویر
نجات نوزاد چهار ماهه از زیر آوار تصاویر نیروهای ارتش نپال با شنیدن صدای گریه یک نوزاد او را از زیر آوار نجات دادند آفتاب به گزارش باشگاه خبرنگاران یک نوزاد چهار ماهه 22 ساعت پس از زلزله نپال از زیر آوار زنده بیرون آورده شد این کودک که بوسیله نیروهای ارتش نپال نجات یافت اکن-یتیمان ایدز کودکان کوچک رنجهای بزرگ
یتیمان ایدز کودکان کوچک رنجهای بزرگ از لحظهای که چشم باز میکند دنیای پیرامونش با ایدز گره خورده است او بیآنکه بداند ایدز چیست و یا حتی بدون آنکه خودش به این بیماری مبتلا باشد سراسر زندگیاش قربانی تبعات ایدز شده است شاید در ظاهر باید خوشحال بود که بسیاری از کودکاکارتنخوابی کودک ٧ ماهه و یکساله |اخبار ایران و جهان
کارتنخوابی کودک ٧ ماهه و یکساله زنها لاغر و تکیدهاند استخوانهای صورتشان بیرون زده گوشت به استخوان ندارند کد خبر ۴۹۸۰۷۰ تاریخ انتشار ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸ ۴۹ - 07 May 2015 شرق در گزارشی نوشت نوزاد یکساله صورتش سوخته ترکهای عمیق برداشته چشمهای روشنش توی آن صورت چرک ونوزاد چهارماهه نپالی زنده از زیرآوار بیرون آمد
نوزاد چهارماهه نپالی زنده از زیرآوار بیرون آمد جامعه > حوادث - یک نوزاد چهار ماهه 22 ساعت پس از زلزله نپال از زیر آوار زنده بیرون آورده شد به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین در حالی که آمار کشته های زلزله نپال از 5000 نفر فراتر رفته است نیروهای امداد و نجات هنوز افرادی رقیمت یک نوزاد 23روزه چند است؟!
سرهنگ حجت نیکمرام قیمت یک نوزاد 23روزه چند است فرمانده انتظامی مشهد گفت دو مرد و دو زن که از متهمان پرونده فروش نوزاد 23روزه در مشهد بودند دستگیر شدند به گزارش سرویس اقتصادی جام نیوز «سرهنگ حجت نیکمرام» افزود «در پی تماس فرد ناشناس با فوریتتصویر نوزاد چهار ماههای که از زلزله نجات یافت
تصویر نوزاد چهار ماههای که از زلزله نجات یافت شناسهٔ خبر 2564860 چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲ ۴۱ مجله مهر > دیگر رسانه ها نیروهای ارتش نپال با شنیدن صدای گریه یک نوزاد او را از زیر آوار نجات دادند باشگاه خبرنگاران نوشت یک نوزاد چهار ماهه 22 ساعت پس از زلزله نپال ازکارتنخوابی کودک 7 ماهه و یکساله |اخبار ایران و جهان
کارتنخوابی کودک 7 ماهه و یکساله کد خبر ۴۹۸۱۰۶ تاریخ انتشار ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱ ۰۳ - 07 May 2015 روزنامه شرق نوشت نوزاد یکساله صورتش سوخته ترکهای عمیق برداشته چشمهای روشنش توی آن صورت چرک و سوخته بیشتر به چشم میآیند مادرش میگوید پسرم اینطور سیاه نبود که سفید بودکارتنخوابی کودک ٧ ماهه و یکساله
کارتنخوابی کودک ٧ ماهه و یکساله آفتاب فاطمه جمالپور در شرق نوشت نوزاد یکساله صورتش سوخته ترکهای عمیق برداشته چشمهای روشنش توی آن صورت چرک و سوخته بیشتر به چشم میآیند مادرش میگوید پسرم اینطور سیاه نبود که سفید بود تو این بر آفتاب اینطور شده سه باری صورتش را چربظریف در فیس بوک: سابقه من در احترام به آزادی نقد و اندیشه قدمت سی و چند ساله دارد
ظریف در فیس بوک سابقه من در احترام به آزادی نقد و اندیشه قدمت سی و چند ساله دارد محمد جواد ظریف به برخی انتقادها از مصاحبه اش با چارلی رز پاسخ داد ولی آنچه که بیش از همه گلایه او را موجب شد مطالبی بود که در زمینه احترام به آزادی اندیشه متهم اش کردند آفتاب وزیر امور خارجه دراز آکروبات باز 6 ساله تا رژه سربازان در میدان سرخ / دور دنیا با چند کلیک
از آکروبات باز 6 ساله تا رژه سربازان در میدان سرخ دور دنیا با چند کلیک چند رسانهای > عکس - هر روز در گوشه و کنار دنیا تصاویری از سوژه های بکر و رخدادهای خبری توسط عکاسان حرفه ای تهیه می شود منتخبی از این عکسها را در این بخش مرور می کنیم مهاجران غیرقانونی از یک کش-
گوناگون
پربازدیدترینها