واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: کتاب؛ ابزار گفت و گو میان ملت ها تهران - ایرنا- روزنامه ایران در یادداشتی نوشت: کتاب وسیله ای ارتباطی است و بی تردید جزو زندگی روزمره ماست. انسان ها از طریق کتاب تجربه ها، باورها، احساسات و اندیشه های خود را با یکدیگر در میان می گذارند. اینها سرمایه هایی است که دیگران در اختیار ما می گذارند و شکی نیست که بدون این سرمایه ها انسان هایی فقیر، درمانده و تهیدست خواهیم بود.
در ادامه این یادداشت به قلم سید عزیز رودبندی که روز پنجشنبه انتشار یافته، می خوانیم: امروزه دانش، امری فردی و جدا افتاده نیست بلکه شبکه ای است. اگر شما دانش را همچون شبکه ای در نظر بگیرید، هرگاه شما به این شبکه وصل شوید، به دانش دیگران دسترسی دارید و از آن بهره می گیرید یا به سخن دیگر دانش دیگران هم از آن شما می شود. برعکس آن هم صادق است. یعنی در این شبکه، دانش شما هم از آن دیگران می شود. بنابراین بی معناست که بگویید دانش من یا دانش او بلکه می گوییم دانش ما.
با این تعریف، دانش دیگران، دانش ما هم هست و اگر خودمان را از آن محروم کنیم، دست خودمان را خالی کرده ایم و کم دانشی ویرانگرتر از نادانی است. امروزه بسیاری را می بینیم که می گویند دوست داریم کتاب بخوانیم اما گرفتار هستیم و متأسفانه فرصت کتاب خواندن نداریم. نخست باید پرسید چرا گرفتار؟
این همه گرفتاری و مشکلات از کجا ناشی می شود؟ این مشکلات همه ناشی از کم دانشی است. وقتی دانش ما اندک باشد، خطاها و گرفتاری های ما زیاد می شود و وقتی زیاد می شود به جای اینکه دانش اندوزی کنیم تا راه حلی خردمندانه و علمی بیابیم و از این گرفتاری ها نجات پیدا کنیم، به بهانه گرفتاری کتاب نمی خوانیم و کار را بدتر می کنیم و نادانسته در باتلاق گرفتاری ها و مشکلات بیشتر فرو می رویم. بدین ترتیب یک دور پوچ و باطل به وجود می آید که روز به روز بدتر می شود و راه برون رفت از آن وضعیت دسترس ناپذیرتر می شود و سبب می شود که با زندگی خود بیگانه تر شویم.
انسان خردمند کسی است که برای پیشبرد زندگی خود از دانش و تجربه دیگران بهره ببرد. ما باید از خطاهای تراژیک دیگران آگاهی بیابیم تا خود در آن ورطه نیفتیم. در ضمن شما با دانش دیگران به خود پی می برید و خود را بهتر می شناسید و محک می زنید. من بدون دیگری وجود ندارد.
حتی اگر فردی دانش فراوان داشته باشد باز هم بی نیاز از دیگران نیست. دانش مانند قدرت است و اگر در شخص یا گروهی خاص متمرکز شود، فساد به بار می آورد. در اینجا دموکراسی معرفتی مطرح می شود. اگر دانش تکثر و جریان نداشته باشد، خواه ناخواه بالندگی و رشد خود را از دست می دهد و از بین می رود.
تکثر و توزیع دانش با گفت وگو و ارتباط به دست می آید و تردیدی نیست که کتاب یکی از بهترین ابزار برای ایجاد فضایی مناسب برای گفت وگو میان افراد و ملت هاست تا تجربه های خود را در اختیار یکدیگر قرار دهند و از خطاهای خود بکاهند. واژه «آخرین» مرا دچار اضطراب می کند چون این حس را در من به وجود می آورد که قرار است دیگر کتاب نخوانم. در دنیا لذتی وجود ندارد که با لذت مطالعه کتاب برابری کند. من اگر جایی باشم که در نزدیکی ام کتاب نباشد اصلاً نمی توانم بخوابم. شاید بهتر است بگویم الان چه کتابی دارم می خوانم.
اکنون کتابی با عنوان «اسطوره شناسی یونان» را مطالعه می کنم که به امید خدا قرار است با همکاری گروه نشر و پژوهش شیرازه و دیگر دوستان آن را ترجمه کنیم. ترجمه کاری است گروهی که خیلی ها زحمت می کشند تا به ثمر برسد؛ برای همین نمی توانم آن را کار خودم تنها بدانم. با خواندن داستان «مسخ» اثر فرانتس کافکا زندگی ام زیر و رو شد. در این داستان ژرف ترین و نهانی ترین جنبه های وجود بشر مطرح شده است. این داستان از واقعیت هم به من نزدیک تر بوده و هست.
* منبع: روزنامه ایران
** اول ** 1337
17/02/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]