تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درباره آيه «ياد خدا بزرگتر است» ـ : به ياد خدا بودن در هنگام روبه رو شدن با حلال و ح...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836276287




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بهانه داعش امريكا را به افغانستان باز‌مي‌گرداند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بهانه داعش امريكا را به افغانستان باز‌مي‌گرداند
نویسنده : روح‌الله صالحي 


در شرايطي كه افغانستان سال‌هاست با معضلي به نام طالبان دست و پنجه نرم مي‌كند و تا به حال نتوانسته مشكل امنيتي در اين كشور را حل كند، ادعاي حضور تروريست‌هاي داعش در اين كشور نيز نگراني‌ها را از گسترش ناامني‌ها در افغانستان افزايش داده است. هرچند پيش‌بيني مي‌شد با خروج نيروهاي ائتلاف ناتو از افغانستان در پايان سال 2014 اوضاع امنيتي اين كشور تا حدي بهبود يابد اما برخلاف انتظارها نه تنها اوضاع بهتر نشد بلكه نيروهاي طالبان از خلأ به وجود آمده نهايت استفاده را بردند و بر شدت حملات خود افزوده‌اند. همچنين ادعاي اعلام موجوديت داعش در افغانستان در ماه‌هاي اخير شرايط را براي دولتمردان اين كشور سخت كرده و سبب شده تا افغانستان بيش از پيش ناامن‌تر شود. پيرمحمد ملازهي، كارشناس مسائل افغانستان و شبه قاره، معتقد است كه وجود داعش در افغانستان جدي نيست و ممكن است گروه‌هاي ديگري به نام داعش در اين كشور عملياتي انجام دهند تا نظر مردم را به خود جلب كنند. ملازهي مي‌گويد موضع اخير پاكستان در نپيوستن به ائتلاف عربي ضد يمن، قطعي نيست و با كشيده شدن جنگ به داخل خاك عربستان سعودي، اسلام‌آباد موضع خود را تغيير خواهد داد و در كنار رياض خواهد بود. وي همچنين معتقد است كه چين با نزديك شدن به پاكستان سعي‌ مي‌كند تا موازنه‌اي در برابر هند و امريكا در منطقه ايجاد كند. براي ‌بررسي مسائل افغانستان با پيرمحمد ملازهي به گفت‌و‌گو نشستيم تا به سؤالاتي در اين زمينه پاسخ دهيم. به عنوان سؤال اول بفرماييد موضوع مهمي كه طي هفته‌هاي اخير مطرح شده، اعلام موجوديت داعش در افغانستان است. به نظرتان، در مقايسه با طالبان، داعش چقدر قدرت مانور در افغانستان خواهد داشت؟ به عبارت ديگر، با توجه به بافت افغانستان، آيا داعش در عمق استراتژيك افغانستان جايي دارد؟ عملياتي كه چندي پيش در جلال‌آباد افغانستان انجام شد و داعش مسئوليت آن را بر عهده گرفت، نشان مي‌دهد گروه‌هايي از نيروهايي كه قبلاً با القاعده كار مي‌كردند احتمالاً آنها اين عمليات را انجام داده باشند. زيرا الان باتوجه به وضعيت كلي كه القاعده در دنيا پيدا كرده ممكن است به داعش تمايل پيدا كرده باشند و به اين گروه بپيوندند. اين يك بحثي است كه واقعاً در افغانستان و بسياري از كشورها مطرح شده است. تجربه داعش نشان مي‌دهد كه اين گروه سعي مي‌كند گروه‌هاي تروريستي كه سازمان‌يافته هستند و در كشورهاي مختلف حضور دارند را به طرف خودش جلب كند و به نوعي از آنها براي ابوبكر البغدادي، خليفه خودخوانده داعش بيعت بگيرد و عمليات‌هايي را در داخل آن كشوها انجام دهد. در افغانستان يگان‌هاي متفاوت‌تري وجود دارند كه ممكن است به نام داعش اعلام موجوديت كنند. چون داعش در سطح بين‌المللي مطرح است و ممكن است اين گروه‌ها داعش نباشند ولي به نام داعش يكسري عملياتي را انجام بدهند. براي اينكه اين نوع عمليات كه با خشونت همراه است و در آن غيرنظاميان بيشتري كشته مي‌شوند، مورد توجه قرار مي‌گيرند. به همين خاطر نمي‌توان با قطعيت گفت كه داعش عملا در افغانستان حضور دارد. به خصوص در منطقه جلال‌آباد شبكه حقاني است كه نفوذ بيشتري دارد نه گروه‌هاي ديگر. حتي طالبان از نفوذي كه شبكه حقاني در اين منطقه دارد، برخوردار نيست. بنابراين ترديدي وجود دارد كه آيا كساني كه اين نوع عمليات را انجام دادند واقعاً داعشي هستند يا از نام داعش استفاده مي‌كنند. مسئله‌اي كه وجود دارد اين است كه اين گروه‌ها با يكسري عمليات انتحاري سعي مي‌كنند تا واكنش منفي مردم را متوجه خودشان كنند. از اينكه واقعاً داعش در افغانستان حضور پيدا كرده اطلاعات موثقي وجود ندارد اما استراتژي داعش اين است كه در افغانستان يا ديگر كشورهاي اسلامي حضور پيدا كند و گروه‌هايي كه همفكر آنها هستند را با خودش همراه كند. به نظرم مسئله حضور داعش در افغانستان امكان‌پذير است و در اين كشور گروه‌هايي وجود دارند كه توان اين را دارند كه به داعش بپيوندند. ولي در شرايط كنوني به هر حال خيلي نمي‌توان گفت كه داعش از نفوذ زيادي در افغانستان برخوردار است. اگر احتمال بدهيم كه داعش در افغانستان نفوذ كرده باشد در اين صورت واكنش طالبان چه خواهد بود؟ آيا داعش را به راحتي مي‌پذيرند يا نه؟ طالبان در واقع يك گروه محلي است و هيچ وقت ادعا نكرده است كه مي‌خواهد اسلام را در سراسر دنيا حاكم كند و حكومت‌هاي اسلامي را سرنگون كند. ولي داعش و القاعده گروه‌هاي جهاني هستند و هدف اصلي آنها احياي خلافت اسلامي است و براي خودشان ديدگاهي دارند و به همين خاطر، دشمنانشان را به دو دسته دور و نزديك تقسيم كرده‌اند. القاعده و داعش معتقدند كه اول بايد حكومت‌هايي كه در كشورهاي اسلامي هستند و احكام اسلام را اجرا نمي‌كنند سرنگون كرد و سپس به سراغ كشورهايي مثل اسرائيل و امريكا رفت، يعني اولويت اول آنها كشورهاي اسلامي است. اين تلقي كه در اين گروه‌ها وجود دارد يك تلقي جهاني است و با تلقي محلي كه طالبان به آن اعتقاد دارد و آن را در افغانستان دنبال مي‌كند، متفاوت است. بنابراين جريان غالب در افغانستان همان جريان محلي است كه طالبان دنبال مي‌كند نه جريان خلافت‌گرايي كه داعش و القاعده در پي آن هستند. تفاوت ديگري هم بين داعش و طالبان وجود دارد. تفكر خلافت‌گرايي در كشورهاي عربي عمدتاً از دو منبع ريشه مي‌گيرد؛ اين تفكر يا اخواني است كه در مصر شكل گرفت يا تفكر وهابي است كه در عربستان سعودي موجوديت يافت. بنابراين تفكر خلافت‌گراي خاورميانه‌اي و عربي با تفكر ديوبندي كه در شبه قاره حاكم است و طالبان هم به آن اعتقاد دارد، تفاوت دارد و به نظر مي‌رسد كه اين دو گروه از نظر ايدئولوژيك نيز با هم همخواني ندارند و نمي‌توانند در يك جبهه قرار بگيرند. هر چند هر دو گروه در زمينه‌هاي مشتركي با هم كار مي‌كنند و هر دو اعتقاد به جهاد دارند و معتقدند كه دنياي اسلام بايد با جهان غرب جهاد كند نه تعامل. به همين خاطر شباهت‌هايي بين آنها وجود دارد ولي در استراتژي‌هايشان تفاوت‌هايي وجود دارد كه اجازه نمي‌دهد تا دو گروه با يكديگر و در كنار هم باشند. با توجه به اينكه حضور داعش در افغانستان را برخي ديپلمات‌هاي انگليسي و كانادايي مطرح كردند، به نظرتان آيا اين بهانه‌اي نخواهد شد تا نيروهاي امريكايي به اين كشور باز‌گردند تا دوباره امنيت را در افغانستان تأمين كنند؟ اين مسئله مي‌‌تواند به اهداف امريكا كمك كند. قطعاً امريكايي‌ها با توجه به قراردادي كه با افغانستان بسته‌اند بر اساس آن در افغانستان باقي مي‌مانند و پس از 10 سال باز هم آن را تمديد مي‌كنند. خيلي بعيد است كه امريكايي‌ها از اين كشور خارج شوند. امريكايي‌ها براي توجيه حضورشان در افغانستان به يكسري مسائل نياز دارند. حضور داعش در افغانستان حتي اگر در ارتباط با امريكايي‌ها نباشد ولي توجيهي براي حضور امريكا ايجاد مي‌كند. در نهايت گروه‌هايي مثل داعش، گروه‌هاي افراطي و تندرو هستند و چون افراطي هستند خيلي از كشورها سعي مي‌كنند از اين جريانات مقطعي به سود خودشان بهره‌برداري كنند. به هر حال قدرت‌هاي بزرگ از اين نوع تفكري كه خيلي راديكال است و مي‌تواند معادلات منطقه را به هم بزند در راستاي منافع خودشان استفاده مي‌كنند و فرقي نمي‌كند كه آن گروه‌ها به اين مسئله آگاه باشند يا نه. به نظرم اين مسئله اين فرصت را براي قدرت‌هاي بزرگ فراهم مي‌كند تا از آن بهره‌برداري كنند. اعلام موجوديت داعش در افغانستان نيز مي‌تواند زمينه‌هاي بازگشت امريكا به اين كشور را فراهم كند. وجود داعش در مرزهاي شرقي ايران چه تهديداتي براي ما خواهد داشت؟ اين واقعيت را نمي‌شود انكار كرد، هر گروهي كه بخواهد در يك كشور به خصوص در يك نظام ايدئولوژيك مقابله نظامي بكند به دنبال اين است كه از همه جريان‌هاي ديگر كه مخالف حكومت داخلي آن كشورها هستند كمك بگيرد. دستگاه امنيتي خيلي از كشورهاي غربي با ايران دچار تخاصم هستند و اين آمادگي را دارند كه از اين گروه‌ها بهره‌برداري كنند و در صورتي كه گروه‌هايي مثل داعش به مرزهاي ايران نزديك شوند، غربي‌ها اين گروه‌ها را سازماندهي و كمك خواهند كرد. در صورت حضور اين گروه‌ها در منطقه، تهديداتي نيز براي مرزهاي ايران وجود خواهد داشت. موضوع مهمي كه الان در افغانستان مطرح است مذاكره كابل با طالبان است كه پس از خروج نيروهاي امريكايي و ناتو از اين كشور، حملات خود را به مراكز دولتي و غيرنظامي تشديد كرده است. به نظرتان اشرف غني براي مذاكره با طالبان چقدر جدي است؟ به نظرم محمد اشرف غني، رئيس‌جمهور افغانستان براي مذاكره جدي است ولي طالبان جدي نيست. انتظارات و استراتژي نظامي كه طالبان طراحي كرده اين است كه بر كل افغانستان حاكم شود نه در مناطقي كه دولت افغانستان و امريكايي‌ها مطرح كرده‌اند. بر اساس طرح ژنرال ديويد پترائوس، رئيس سابق سازمان جاسوسي «سيا» بخش‌هايي از مناطق پشتون‌نشين را به طالبان بدهند تا دولت خودمختار تشكيل دهد. به نظر مي‌رسد طالبان اين طرح را به طور كامل نپذيرفتند و ممكن است به طور تاكتيكي بپذيرند. به اين معنا كه آنها در شرايط كنوني با توجه به حضور نيروهاي امريكايي و سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) در اين كشور نمي‌توانند از طريق نظامي به اهداف خودشان برسند و با حمله به كابل آن را تصرف كرده و دولت مركزي را سرنگون كنند. اميد اوليه اشرف غني و دولت وحدت ملي اين است كه اين تفكر را در طالبان تقويت كنند كه آنها مجبور شوند وارد مذاكره جدي شوند. از سوي ديگر، اگر طالبان وارد مذاكره شده و در قدرت شريك شود، در آن شرايط هدف اصلي‌اش را كه تسلط بر كل افغانستان است، كنار خواهد گذاشت. طالبان مي‌تواند از طريق سياسي به يك حزب قدرتمندي تبديل شود و با توجه به غلبه قومي پشتون‌ها، اين توانايي را دارد و مي‌تواند از طريق انتخابات دولت را در اختيار بگيرد و از اين‌رو، نيازي به سلاح ندارد چون طالبان نيز پشتون است و مي‌تواند با نفوذ خود در بين مردم رأي بياورد. با اين حال، باز هم طالبان با جناح شمال درگير خواهد شد و از طريق سياسي نمي‌تواند بر كل افغانستان مسلط شود. بنابراين مسئله افغانستان خيلي پيچيده است و در آن لايه‌هاي قومي و مذهبي وجود دارند، ديدگاه و ايدئولوژي اقوام و همچنين قدرت‌هاي خارجي در آن نقش دارند و اگر همه اينها را در كنار هم قرار دهيم، مي‌بينيم كه مسئله افغانستان پيچيده است. عبدالله‌عبدالله، رئيس اجرايي افغانستان و اشرف غني هم در درون خودشان درگير هستند و نتوانسته‌اند فرمول 50 - 50 را در دولت حل كنند. وقتي دولت وحدت ملي در درون خود نمي‌تواند مشكل را حل كند، با طالبان نيز نمي‌تواند مشكلاتش را حل كند. به همين خاطر ترديدهاي زيادي وجود دارد كه هنوز نمي‌توان درباره آنها قضاوت قطعي كرد. پس به نظر شما احتمال موفقيت در مذاكره با طالبان كم است؟ يك بحث مهم در مذاكرات با طالبان وجود دارد و آن نقش پاكستان است. به نظر مي‌رسد امريكايي‌ها، پاكستان را در موقعيتي قرار دادند كه كم كم از حمايت طالبان دست بكشد و طالبان را به پاي ميز مذاكره بكشاند. با توجه به وضعيتي كه عربستان و كشورهاي حوزه خليج فارس در يمن دست پيدا كردند، به نظرم شايد همه اينها نه در كوتاه مدت ولي در ميان مدت به اين مسئله كمك كند كه اشرف غني در موضعي قرار بگيرد كه مذاكرات با طالبان را به شكل جدي پيش ببرد، يعني صرفاً نبايد به سمت اين ذهنيت رفت كه هيچ نوع راه‌حل سياسي‌اي وجود ندارد. فكر مي‌كنم اگر امريكايي‌ها فشار بيشتري به پاكستان وارد كنند، مقامات اسلام‌‌آباد در نهايت مجبور مي‌شوند كه طالبان را براي مذاكره با كابل تشويق كنند. به خصوص كه شعبه طالبان پشتون با ارتش پاكستان درگير است و عمليات انتحاري و تروريستي در مناطق شمالي اين كشور انجام مي‌دهد و قدرت بيشتري پيدا كرده‌ است. بنابراين فضا نسبت به چند سال گذشته براي مذاكره با طالبان مساعدتر شده است. هرچند كه فضا به طور كامل مناسب نيست و جاي بحث دارد. آيا پاكستان در مذاكرات با طالبان به دنبال سهم‌خواهي از دولت افغانستان است؟ پاكستان در افغانستان چند استراتژي و هدف دارد؛ هدف اول، اين است كه اولاً دولتي كه در كابل حاكم است مناسبات با هند را در ضعيف‌ترين حالت و مناسبات با پاكستان را در قوي‌ترين حالت نگه دارد. مسئله دوم، اين است كه راه ارتباطي افغانستان را با آسياي مركزي ترميم كند و اين راه ارتباطي دوجانبه است؛ از يك طرف، پاكستان مي‌خواهد تجارتش را به آسياي مركزي توسعه دهد و از آن طرف نيازهاي برق و انرژي خود را از منطقه درياي خزر تأمين كند و تنها راه براي دستيابي به اين اهداف، افغانستان است. سوم اينكه دولتي دست‌نشانده در افغانستان وجود داشته باشد كه همواره طرفدار پاكستان باشد. بنابراين، پاكستان مي‌خواهد در افغانستان نفوذ داشته باشد و اين به دليل منافع استراتژيكي است كه براي خودش تعريف مي‌كند. در اين فضا بايد ديد كه آيا پاكستان پاي معامله مي‌آيد و طالبان را به ميز مذاكره مي‌كشاند يا نه. اين بستگي دارد به اينكه پاكستاني‌ها چقدر به اهدافشان برسند. اگر به اهدافشان برسند اين اجازه را خواهند داد. همانگونه كه مي‌دانيد پس از حمله عربستان به يمن مقامات سعودي سعي كردند پاكستان را قانع كنند كه براي حمله زميني به يمن با سعودي‌ها همراه شود اما در نهايت اين امر محقق نشد، به نظر شما دليل رد تقاضاي عربستان از سوي پاكستان چه بود؟ به عبارت ديگر، چرا پاكستان آنطور كه عربستان مي‌خواست، عمل نكرد و دست رد بر سينه آل سعود زد؟ چند دليل وجود دارد. البته ناگفته نماند كه اين آخرين موضع پاكستان نيست و اگر عربستان واقعاً از سوي يمن مورد تهديد قرار بگيرد، پاكستاني‌ها از اين كشور حمايت خواهند كرد. خصوصاً زماني كه حوثي‌هاي يمن جنگ را به داخل عربستان بكشانند. مجلس سنا و مجلس شوراي ملي پاكستان بودند كه به عربستان جواب رد دادند و الان هم سعودي‌ها با مقامات سياسي و مذهبي پاكستان رايزني مي‌كنند تا نظر مقامات اين كشور را تغيير دهند و اخيراً وزير اوقاف و مذاهب عربستان به پاكستان رفت و در آنجا با ملازم‌الحق، مدير شبكه آموزشي حقاني ديدار كرد و وعده‌هاي كمكي نيز داد. بنابراين به نظر مي‌رسد موضع پاكستان خيلي قطعي نيست و احتمال اينكه در اين مسئله تجديدنظر شود وجود دارد. حتي نواز شريف، نخست‌وزير پاكستان روابط نزديكي با شاهزادگان سعودي دارد و زندگي‌اش را مديون ملك عبدالله، پادشاه سابق عربستان است. پس از كودتاي پرويز مشرف، رئيس‌جمهور سابق پاكستان اگر عربستان وساطت نمي‌كرد شايد نواز شريف اعدام مي‌شد. حتي گفته مي‌شود كه يكي از سهامداران اصلي در مجتمع فولاد عربستان، نواز شريف است و به همين خاطر روابط شخصي، سياسي و اقتصادي بين نواز شريف و عربستان وجود دارد. گذشته از اين نزديك به دو ميليون كارگر ماهر و نيمه ماهر و مهندس پاكستاني در عربستان و كشورهاي حوزه خليج فارس كار مي‌كنند و سالانه 6 ميليارد دلار درآمد ارزي براي پاكستان دارد. باتوجه به اين عوامل نمي‌توان گفت كه عربستان سعودي از پاكستان نااميد شده است. به نظر مي‌رسد، اگر در جنگ يمن انصارالله به خاك عربستان وارد شود در اين صورت، پاكستان، مصر و حتي تركيه نيز در كنار عربستان خواهند بود. پس شما معتقديد كه نپيوستن پاكستان به ائتلاف عربي در روابط اين كشور با عربستان تأثيري نخواهد داشت؟ نه، تأثير چنداني در اين زمينه رخ نمي‌دهد و روابط دو كشور همچنان حفظ مي‌شود. برخي معتقدند كه پاكستان در جنگ يمن بين ايران و عربستان، ديپلماسي تهران را ترجيح داد و در حملات مشاركت نكرد. به نظرتان اين مسئله چقدر درست است؟ من اين مسئله را جدي نمي‌گيرم. پاكستان روابط بسيار نزديكي با ايران دارد و دو كشور مسائل مشترك زيادي دارند. مسئله امنيت مرزي، قاچاق كالا و مواد مطرح است ولي نبايد بگوييم در شرايط كنوني، پاكستان بين ايران و عربستان، ايران را انتخاب مي‌كند و من فكر نمي‌كنم اينگونه باشد. برخي نزديك شدن پاكستان به چين را اغلب به عنوان عامل متوازن‌كننده در مقابل هند تحليل مي‌كنند. اخيراً اعلام شد كه چين قصد دارد تعدادي جنگنده به پاكستان بفروشد و حتي در سفر اخير ژي جينگ پينگ، رئيس‌جمهور چين به اسلام‌آباد قراردادي بين دو طرف امضا شد كه بر اساس آن قرار است چين حدود 46 ميليارد دلار در پاكستان سرمايه‌گذاري كند كه نشان از توسعه مناسبات دو طرف دارد. نزديك شدن اين دو كشور با توجه به مناسبات آنها با ديگر قدرت‌هاي بزرگ از جمله امريكا و هند، از چه ابعادي قابل بررسي است؟ چين اساساً در پاكستان دو هدف دارد. هدف اول، اين است كه پاكستان رقيب هند است و هند يك سري ادعاهاي ارضي با چين دارد و رقابتي بين آنها وجود دارد. چين و هند در عرصه‌هاي اقتصادي نيز رقابت سختي بايكديگر دارند. اين يك واقعيت است كه چين از پاكستان در متعادل كردن سياست هند در مقابل پكن مي‌تواند به عنوان اهرم فشار استفاده كند. از طرف ديگر، پاكستان و امريكا مشكلاتي با يكديگر دارند، انتخاب امريكا براي تأمين امنيت منطقه، هندوستان است زيرا پاكستان موقعيتي را كه در دوران جنگ سرد داشت، ندارد و اين واقعيت را بايد پاكستاني‌ها بپذيرند. پاكستان براي اينكه تعادلي در اين زمينه ايجاد كند به سمت چين گرايش پيدا كرده است و از اين فرصت استفاده مي‌كند و حتي پاكستاني‌ها به ايران و روسيه نيز گرايش بيشتري نشان مي‌دهند. غربي‌ها، پاكستان را در معادلات منطقه‌اي به بازي نمي‌گيرند و اگر اين كار را بكنند اين فرصت‌ها از دست چين و روسيه خارج خواهد شد و پاكستان به سمت غرب گرايش خواهد يافت. نكته ديگر براي چين اين است كه وقتي سرمايه‌گذاري 46 ميلياردي انجام مي‌دهد و در بندر گوادا نزديك بندر چابهار سرمايه‌گذاري مي‌كند و يك خط راه‌آهن و جاده شوسه از كويته به كاشغر احداث مي‌كند، هدف اين است كه به گلوگاه انرژي تنگه هرمز نزديك باشد و بتواند از منابع بستر خليج فارس براي بلندمدت استفاده كند. به موازات آن يك خط لوله گاز نيز به سمت چين كشيده شود كه خط لوله صلح ايران بهترين گزينه است كه در آينده مي‌تواند به چين نيز انتقال پيدا كند و از اين طريق چين مي‌تواند آسيب‌پذيري انرژي‌اش را كاهش دهد. چيزي كه چيني‌ها به دنبال آن هستند، اين است كه هم نفوذ امريكا را در پاكستان كاهش دهند و در مقابل هند بتوانند موازنه ايجاد كنند و هم اينكه به انرژي منطقه و خليج فارس دسترسي پيدا كنند و هم اينكه به لحاظ درگيري‌هايي كه با اويغورها در ايالت سين كيانگ دارند، بتوانند ارتباط آنها با ساير گروه‌هاي القاعده و افراطي در منطقه را خنثي كنند. اهداف متنوعي را مي‌توان از نزديكي و سرمايه‌گذاري چين در پاكستان در نظر گرفت و نگاه چيني‌ها به منطقه در بلندمدت جواب خواهد داد. البته اين نگاه، رقابت امريكا و چين در پاكستان را تشديد خواهد كرد و اين مي‌تواند به لحاظ اقتصادي و امنيتي در بلندمدت در منطقه و بين‌الملل تأثير بگذارد. به نظر چيني‌ها فقر موجود در اين كشورها سبب شكل‌گيري گروه‌هاي افراطي مي‌شود و به همين خاطر چيني‌ها بزرگ‌ترين سرمايه‌گذاري را در منطقه سين كيانگ انجام مي‌دهند تا از قدرت‌يابي چنين گروه‌هايي جلوگيري كنند. سرمايه‌گذاري چيني‌ها در اين منطقه نسبت به ساير مناطق چين بسيار گسترده‌تر است. همانگونه كه مستحضريد در ماه‌هاي اخير تروريست‌ها از مرز پاكستان به مرزهاي شرقي ايران نفوذ كرده و تعدادي از نيروهاي مرزباني ايران را به شهادت رساندند كه اين اقدام با واكنش مقامات وزارت خارجه كشورمان روبه‌رو شد. به نظرتان چرا پاكستان در اين مورد اقدامات سازنده‌اي انجام نداده است و كنترل كافي بر مرزهايش ندارد؟ آيا اصلاً پاكستان قصد دارد كه با تروريست‌ها مقابله كند يا اينكه خود از اين اقدامات حمايت مي‌كند؟ اين منطقه مرزي اولويت پاكستان نيست و اين كشور نيروهاي مرزباني اصلي خود را در مرزهاي افغانستان و هند متمركز كرده است و به مناطق هم‌مرز با ايران اهميت چنداني نمي‌دهد. همچنين در مرزهاي ايران و پاكستان يك نوع خلأ قدرت در داخل پاكستان نيز وجود دارد و ارتش اين كشور با نهضت آزاديبخش بلوچ درگير است كه به دنبال جدايي از پاكستان است و مرزهاي ايران براي آنها اهميت خاصي ندارد. به همين خاطر، در مذاكرات وعده‌هايي به ايران مي‌دهند ولي به شكل فعالي وارد عمل نمي‌شوند و فكر مي‌كنند كه بايد خود ايراني‌ها اين مشكل را حل كنند.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن