تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860957764
![نمایش مجدد: خواب شیرین حسین در کنار جنازه عراقی! refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
خواب شیرین حسین در کنار جنازه عراقی!
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
![](http://media.jamnews.ir/medium1/1393/11/23/IMG11594366.jpg)
طنز در جبهه؛
خواب شیرین "حسین" در کنار جنازه عراقی!
نزدیکیهای کمین دشمن، جنازهای در آب افتاده بود، حسین از سر دلسوزی که حالا این بنده خدا شهید شده، جنازه را از آب بیرون میکشد و روی آکاسیو قرار میدهد.
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز به نقل از فارس، شوخطبعیهای رزمندگان، بخشی از فرهنگ گسترده و غنی دوران دفاع مقدس را دربر میگیرد، زندگی در جبهه علاوه بر همراه بودن با جهاد و عبادات، با شوخیها و طنزپردازیهایی نیز آمیخته بود، بهطوری که به اظهار بیشتر رزمندگان، یکروی دوران جنگ که کمتر به آن پرداخته شده، همین شوخطبعیها است؛ در ادامه خاطرات زیبایی تقدیم به مخاطبان میشود.
* عبور از دستانداز سید علیاکبر موسوی خاطرهای را چنین نقل میکند: عملیات رمضان در محور عملیاتی شلمچه شروع شده بود، بچههای عملکننده توانستند از دژ مرزی عبور کنند و چند کیلومتر وارد خاک عراقیها شوند؛ آنها از فرصت استفاده کردند، دیرنشده چند کیلومتر جلوتر از مرز، خاکریز زدند، با یکیدوتا از بچهها، شب اول تا کانال پرورش ماهی پیش رفتیم و عراقیها را اذیت کردیم، عراقیها هم وقتی دیدند، ما نزدیک آنها شدیم، معطل نکردند و هرچی آتش بود، روی سر ما ریختند، چارهای نداشتیم، مجبور شدیم به مواضع قبلی خودمان یعنی نزدیک خاکریزها، عقب نشینی کنیم.
من آن موقع جانشین واحد اطلاعات و عملیات تیپ کربلا بودم، ـ همان لشکر ویژه ۲۵ کربلا ـ هنوز لشکر نشده بود، همان موقع بود که مسئول واحدمان ـ آقای حسینی ـ رفته بود و سردار کمیل کهنسال به جایش معرفی شد، مسئول واحد جدید ما درخواست چند نیروی کمکی کرد، باید میرفتیم عقبه خط، یعنی خط دوم و چندتا نیروی تازهنفس میآوردیم آن جلوها.
به عقبه رسیدم، چند تا نیرو را که از قبل مشخص شده بود، سوار تویوتا لندکروز کردیم و راه افتادیم به خط اول، عراقیها روز اول عملیات با تانک، خمپاره، موشک، تیرمستقیم، خلاصه با هرچی که دستشان بود، آنقدر آتش توی مسیر حرکت نیروهای عملکننده ریخته بودند که مسیر حرکت ماشین مثل زمین شخمزده، تپهچالههای زیادی را در جاده بهوجود آورده بود.
زمان حرکت ما شب بود، تویوتا را بهخاطر رعایت نکات امنیتی، گلمالی کرده بودیم، بهجز شیشه جلوی راننده که بتواند روبرویش را ببیند، من هم بغلدست راننده نشسته بودم، ماشین با چراغ خاموش، آهسته حرکت میکرد، هوا آنقدر تاریک بود که چند متر جلوتر از خودمان را هم نمیتوانستیم ببینیم، بهقول بچههای رزمنده، اللهتوکلی حرکت میکردیم، هرازچندگاه، گلولههای سبک و سرگردان عراقی به اینطرف و آنطرف تویوتا میخورد و گرد و خاکی را بلند میکرد، در همین حین جنگندههای عراقی هم وارد صحنه شدند، منورهای دشمن هم هر چند دقیقه، آسمان را مثل روز روشن میکرد، به محض این که منورها روشن میشد، ما میتوانستیم جلوی خودمان را ببینیم، راننده هم از این فرصت استفاده میکرد و روی پدال گاز فشار میآورد و با سرعت جاده را طی میکرد تا زودتر به مقر برسد.
از شانس بد ما وقتی منورها خاموش میشدند، ماشین از مسیر منحرف میشد و میافتاد توی چالهوچولههایی که خمپارههای عراقی آن را بهوجود آورده بود، در بین همین خوف و رجا، یکی از بچهها که پشت ماشین نشسته بود، محکم با ضربههای دست، روی اتاق ماشین را میکوبید، ولکن هم نبود، ترس برمان داشت، هزار فکر و خیال آمد سراغمان، با خودم گفتم: «لابد یکی از گلولهها یا خمپارهها افتاد، عقب ماشین و بچهها زخمی یا شهید شدند، یا شاید هم یکی از بچههای رزمنده از ماشین پرت شد، ولو شد زمین، از اضطراب بدنم شل شده بود، راننده، تویوتا را متوقف کرد، رزمندهای که آن پشت به اتاق میکوبید، سرش را داخل ماشین آورد و گفت: «آقا سید! سریع برگرد عقب!»
با دستپاچگی به عقب برگشتیم، یکهو همان برادر رزمنده که در هیاهوی سرعت گرفتن ماشین به عقب و زوزه خمپارههای عراقیها، صدایش از زیر چاه بیرون میآمد، گفت: «آقای موسوی! چند تا چاله آنطرفتر را جا گذاشتید، بیزحمت به آقای راننده بگویید، از روی آنها هم رد بشود.» همه بچههایی که پشت ماشین بودند، همراه با راننده و من زدیم زیرخنده، خلاصه با شوخی آن برادر، همه هول و اضطراب از جان ما بیرون ریخت و مصمم، راه جاده را پیش گرفیتم، چند دقیقه بعد درست جلوی واحدمان بودیم.
* بالاخره آقای پورباقری یُخده، یا لُخته؟ محمد موظف رستمی خاطرهای را چنین بیان میکند: تابستان سال ۶۵ هوای هفتتپه که گردان ما ـ امام محمد باقر (ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا ـ آنجا مستقر بود، داغ داغ بود، ساعاتی از ظهر گذشته بود و همه بچههای گردان توی چادر داشتند استراحت میکردند، در وسطهای خواب و بیداری یکهو پیک گردان با عجله وارد چادر شد و در حالی که به بچهها زل میزد، با صدای بلند گفت: «آقای پورباقری یُخده؟» پورباقری یخده تو زبان ترکی گلوگاه یعنی: «پورباقری اینجا نیست؟»
پور باقری فرمانده گروهان ما ـ شهید خنکدار ـ بود، پیک بعد از این که تکتک بچهها را تند و تیز از نظر گذراند، با همان سرعتی که آمده بود، راهش را گرفت و از چادر بیرون رفت، چند دقیقه مات و مبهوت به هم نگاه میکردیم، منظورش را درست نفهمیده بودیم، از خستگی که آموزش قبل از ظهر به تن و جانما ریخته بود، دوباره مزه شیرین خواب به سراغمان آمد و چشمهایمان را سنگین کرد، بعد از رفتن پیک، حسین، همچادری ما که جوان سادهدل، زودباور و در عین حال کنجکاوی بود، نیمههوشیار از جا پرید و انگار که کابوسی دیده باشد، داد زد: «چی؟ پورباقری لُخته؟»
با حرف حسین، همه بچههای چادر دوباره از جا پریدند، با تعجب به هم نگاه کردیم، سکوت از سر و روی چادر بالا میرفت، حسین با چشمهای خوابآلودش که داشت از کاسه میزد بیرون، به بچهها نگاه میکرد، اما بچهها دوباره بیتوجه به حسین، ملحفهها را روی سرشان کشیدند و خوابیدند، با شناختی که از حسین داشتیم، مطمئن بودیم تا حسین سر از ماجرا درنیاورد، خوابش نمیگیرد، حسین دوباره در حالی که این بار چهره متفکرانهای را هم به خودش گرفته بود و گرهی از تعجب به ابروهایش داشت، گفت: «بچهها! چرا پورباقری لخته؟»
لخت بودن آقای پورباقری چیز عجیبی برای ما نبود، آخه توی آن هوای گرم شاید پورباقری هم مثل خیلیهای دیگر هوس کرده لخت بشود و با آب تانکر حمام کند، پیش خودمان گفتیم شاید هم بنده خدا پورباقری خواست برود حمام صحرایی که از لای درزهای چادر حمام دیده شد، حمام صحرایی هفتتپه شبیه دکههای نگهبانی بدون سقفی بود که حفاظ دورش را با پتو میپوشاندند تا داخلش دیده نشود، چند روز پیش یکی از بچههای گردان داشت خودش را توی حمام میشست که بیخبر هواپیماهای دشمن سر رسیدند و بالای سرش آفتابی شدند، بعد هم شروع کردند به حمله، او هم برای این که خودش را به پناهگاه برساند، بیخیال حمام رفتن شد و لخت به سمت پناه گاه دوید.
حالا هم خبر لخت بودن پورباقری برای حسین یادآور فرار رزمنده گردان بود، حسین آشفته و سراسیمه، پتویی را توی دستش گرفت و با عجله از چادر رفت بیرون تا چارهای به حال لختی پورباقری کند، چند لحظه بعد صدای حسین از بیرون چادر به گوش میرسید که فریاد میزد: «پور باقری کو؟ ... پورباقری لُخته ...»
بچههای گردان با دیدن عکسالعملهای حسین، نگران شدند و همه از جا پریدند و به سوی حسین دویدند تا با کمک حسین به داد پورباقری برسند، به هر جا که عقلمان قد میداد سرک کشیدیم، اما خبری از پورباقری نبود که نبود، کمکم داشتیم ناامید میشدیم که یکهو سر و صدای ماشین پورباقری به گوش رسید، بچهها که کنجکاویشان حسابی گل کرده بود، آرام و بیسروصدا ایستاده بودند و چشم دوختند به آمدن فرمانده، پورباقری برخلاف انتظار لخت که نبود هیچ، لباس فرمی هم تنش بود، گرد و خاکی که چرخهای ماشین فرمانده به هوا بلند کرده بود، او را تار نشان میداد، حسین از آن دور با دیدن آقای پورباقری داد زد: «اِ!! آقای پورباقری که لخت نیست.»
بعد هم بدون آن که منتظر بماند پورباقری بیاید، دوید به طرف چادر پیک گردان، طبق معمول، گیر دادنهایش شروع شد، با عصبانیت گفت: «مرد مومن! پورباقری که لخت نیست؟» پیک که داشت از تعجب شاخ درمیآورد، جواب داد: «چی؟ کی گفته پورباقری لخت است، اصلاً بهم بگو ببینم پورباقری مگر لخت بود؟» حسین هم با سادگی همیشگی و کمی هم به اعتراض جواب داد: «خودت آمدی و گفتی که پورباقری لخت است، لابد میخواهی بگویی من نگفتم، ها؟»
پیک که با اخلاق حسین آشنا بود، بلند زد زیرخنده، حسین هم هاجوواج مانده بود که کجای کارش برای پیک خندهدار بود؟ پیک آمد جلو و چند ضربه به شانههای حسین زد و گفت: «مرد حسابی! من کی گفتم پورباقری لخت است؟!» پورباقری سُر و مُر و گنده توی لباسهایش هست، به گمانم یُخده را با لُخته، قاطی کردی حسین جان!
این اتفاق تا مدتها نُقل مجلس بچههای گردان بود و بچهها تا چشمشان به حسین میافتاد، میخندیدند و به شوخی به او میگفتند: «حسین! بالاخره آقای پورباقری یُخده، یا لُخته؟»
* شب تا صبح کنار جنازه عراقی خوابیدیم علی طاطیان نیز چنین میگوید: شهید حسین طاطیان از بچههای اطلاعات و عملیات لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود، آقای ستونه که همراه حسین بود تعریف میکرد: نزدیکیهای کمین دشمن، جنازهای توی آب افتاده بود، حسین از سر دلسوزی که حالا این بندهخدا شهید شده، جنازه را از آب میکشد بیرون و روی آکاسیو قرار میدهد. بعد هم پتو را روی خودش و پیکر میاندازد و با هم میخوابند تا فردا صبح پیکر را به عقب انتقال دهد.
حسین خواست برکت حضور در کنار شهید نصیبش شود، بچهها به حسین برای این کارش اعتراض کردند، صبح که شد تازه متوجه شدند جنازه مربوط به یک عراقی است، حسین که داشت از تعجب شاخ درمیآورد، گفت: «ما را باش! شب تا صبح کنار جنازه عراقی خوابیدیم.»
۰۴/۰۲/۱۳۹۴ - ۱۹:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]
صفحات پیشنهادی
حضور محسن رضایی در دانشگاه امام حسین(ع) ارتباطی به کنارهگیری وی از سیاست ندارد
کنعانیمقدم در گفتگو با باشگاه خبرنگاران حضور محسن رضایی در دانشگاه امام حسین ع ارتباطی به کنارهگیری وی از سیاست ندارد دبیرکل حزب سبز ایران ابراز کرد حضور رضایی در دانشگاه امام حسین ع هیچ ارتباطی به کنارهگیری وی از سیاست ندارد و اینگونه شایعات تفسیر روزنامههای اصلاحطلبپشت پرده کناره گیری حسین هدایتی از همراهی پرسپولیس
پشت پرده کناره گیری حسین هدایتی از همراهی پرسپولیس فعلا آنچه مدنظر وزارت ورزش است پیشنهاد همکاری مجدد از طرف شرکت بهنام پیشرو کیش است روز نو درگیر و دار اختلافات بهوجود آمده بین حسین هدایتی و وزارت ورزش سراغ یک منبع آگاه رفتیم تا از اصل ماجرا مطلع شویم و بدانیم در این میان چهدختر شیرین فرهاد مجیدی در کنار عموفرزاد!+عکس
دختر شیرین فرهاد مجیدی در کنار عموفرزاد عکس دختر شیرین فرهاد مجیدی در کنار عموفرزاد تیام خانم دختر فرهاد مجیدی و عمو فرزاد در حال قدم زدن در خیابان های دبی اینستاگرام جمعه 21 فروردین 1394-چقدر آسوده و شیرین خوابیده است
چقدر آسوده و شیرین خوابیده است چقدر راحت خوابش برده است در میانه جنگ با صدای شلیک توپ و گلوله خسته است چند ماه است در این میدان نبرد نابرابر میجنگد فرصتی کوتاه را به دست آورده غنیمت است چند دقیقهای خواب بر چشمانش روی زمین سفت و سخت میدان جنگ کمی از خستگی را از تن رنجورعکس / کری خوانی حسین هدایتی در کنار دو بازیگر پرسپولیسی
وقتی عابربانک در کنار بازغی و افشانی 6 نشان داد عکس کری خوانی حسین هدایتی در کنار دو بازیگر پرسپولیسی مرد محبوب این روزهای هواداران پرسپولیس در کنار پژمان بازغی و محسن افشانی برای استقلالی ها اینگونه کری خوانی کرده است محسن افشانی حسین هدایتی و پژمان بازغی 109 ۲۴ ۰۱ ۱کلیپ/ خوابیدن در کنار دسته ای از مارهای کبری
کلیپ خوابیدن در کنار دسته ای از مارهای کبری دانلود لینک ۳۱ ۰۱ ۱۳۹۴ - ۰۸ ۱۵جبران نتایج روز نخست توسط پسران/اموری و حسینی از دور رقابتها کنار رفتند
ایلنا روز دوم از رقابتهای تکواندوی قهرمانی نوجوانان آسیا با کسب ۵ پیروزی و ۲ شکست برای نمایندگان کشورمان آغاز شد به گزارش ایلنا هشتمین دوره مسابقات تکواندوی قهرمانی نوجوانان آسیا روز گذشته با حضور ۲۳۰ تکواندوکار از ۲۴ کشور به میزبانی چینتایپه آغاز شد که در روز دوم 6 عضوچرا خواب ترسناک میبینیم |اخبار ایران و جهان
چرا خواب ترسناک میبینیم کد خبر ۴۸۹۰۹۸ تاریخ انتشار ۱۸ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۴ ۱۴ - 07 April 2015 یک روانپزشک گفت خوابهای نگرانکننده ناشی از اضطراب افسردگی و وسواس است که میتواند فرد را دچار مشکلات قلبی و عروقی کند همچنین مصرف شام سبک دوغ کمنمک ماست کمچرب گل گاوزبان و چای ساختلاف پدر و دختر موجب کناره گیری لوپن از انتخابات شد
اختلاف پدر و دختر موجب کناره گیری لوپن از انتخابات شد شناسهٔ خبر 2533283 دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۳ ۱۸ بین الملل > اروپا اختلافات ایجاد شده در خانواده لوپن موجب کناره گیری بنیانگذار حزب جبهه ملی فرانسه از انتخابات محلی این کشور شد به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردینطی سال گذشته صورت گرفت اهدای 12 هزار راس قربانی به حسینیه اعظم زنجان
طی سال گذشته صورت گرفتاهدای 12 هزار راس قربانی به حسینیه اعظم زنجانمدیر روابط عمومی حسینیه اعظم زنجان از اهدای 12 هزار راس قربانی به حسینیه اعظم زنجان طی سال گذشته خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان مجتبی شهامی ظهر امروز در جریان بازدید اعضای شورای راهبری تعاون منطقه شمالغوعده شیرین داعش به آل سعود؛ به ریاض میآییم/ تصویری عجیب از استودیو رادیو + عکس
وعده شیرین داعش به آل سعود به ریاض میآییم تصویری عجیب از استودیو رادیو عکس سال گذشته حکومت عربستان سعودی پیوستن به گروه داعش را یک جرم دانست و بخشی از روحانیون کشور را بسیج کرد تا داعش را به عنوان یک گروه غیراسلامی محکوم کنند ولی این کشور در برداشت بسیار محافظهکارانه خاظهارات شهاب حسینی دربارهی «قرار ملاقات»
دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۳ ۰۰ شهاب حسینی که با فیلم کوتاه قرار ملاقات در نخستین جشنواره سما حضور دارد با اشاره به اینکه این فیلم براساس نمایشنامهای از لوئیجی یانوتسی ساخته شده عنوان کرد از اینکه فیلمش دیده میشود خرسند است به گزارش ایسنا این بازیگر سینما که با فیلم کوتاتصویر جدید از دو خواننده ی مشهور ایرانی در کنار برج ایفل
هنرمندان در صفحات مجازی تصویر جدید از دو خواننده ی مشهور ایرانی در کنار برج ایفل سرویس کشکول جام نیوز زانیار و سیروان خسروی و ادامه جهان گردی این بار در پاریس و کنار برج ایفل 207 ۲۴ ۰۱ ۱۳۹۴ - ۱۲ ۱۵حماس خواستار کناره گيري عباس شد |اخبار ایران و جهان
حماس خواستار کناره گيري عباس شد يکي از رهبران ارشد جنبش حماس ضمن اشاره با اقدامات ناپسند رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين در قبال غزه اعلام کرد وي هرچه زودتر بايد صحنه سياسي را ترک کند کد خبر ۴۹۰۹۷۰ تاریخ انتشار ۲۴ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۲ ۵۶ - 13 April 2015 يکي از رهبران ارشد جنبشتوصیههای شهاب حسینی به علاقمندان سینما
توصیههای شهاب حسینی به علاقمندان سینما خبرگزاری پانا شهاب حسینی بازیگر مطرح سینما با حضور در جمع زیادی از علاقمندان به سینما که در جشنواره فیلم کوتاه سما حضور داشتند حرفهای مهمی برای کسانی داشت که به دنبال ورود به دنیای هنر و به ویژه سینما هستند ۱۳۹۴ دوشنبه ۲۴ فروردين ساعتاظهارات شهاب حسینی دربارهی «قرار ملاقات»/ نمایشنامه درباره مجرمی است که ظاهرا مرده و یا در حال مردن است
اظهارات شهاب حسینی دربارهی قرار ملاقات نمایشنامه درباره مجرمی است که ظاهرا مرده و یا در حال مردن است شهاب حسینی که با فیلم کوتاه قرار ملاقات در نخستین جشنواره سما حضور دارد با اشاره به اینکه این فیلم براساس نمایشنامهای از لوئیجی یانوتسی ساخته شده عنوان کرد از اینکه فیلمحسین عبدی: پرسپولیسیها بعد از النصر با من تماس نگرفتند
حسین عبدی پرسپولیسیها بعد از النصر با من تماس نگرفتند مربی تیم فوتبال پرسپولیس با بیان اینکه نژادفلاح پیش از دیدار این تیم برابر النصر عربستان تاکید برگزاری یک جلسه برای تعیین تکلیف وی داشت گفت بعدازآن بازی دیگر از طرف باشگاه هیچ تماسی با من گرفته نشد به گزارش نامه نیوز حس-
گوناگون
پربازدیدترینها