تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راض...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837884311




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهدای‌ما ابتدا انسان‌هایی معمولی بودند که به تدریج متحول شدند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شهدای‌ما ابتدا انسان‌هایی معمولی بودند که به تدریج متحول شدند


يادنامه غني وپرمحتواي اولين امير شهيد انقلاب،يعني سپهبد محمدولي قرني،اثر تاريخي ارجمندي بود كه از سوي تاريخ پژوهان انقلاب،به خوبي مورد استقبال قرارگرفت وبه چاپ هاي متعدد نيز رسيد.اين رخداد مبارك ما را برآن دات كه با مولف اثريعني سرهنگ بازنشسته احمد نوروزی فرسنگی گفت وشنودي انجام دهيم كه ماحصل آن را پيش روي داريد. اثر جنابعالي در باره شهيد سپهبد محمدولي قرني،با استقبال مناسبي از سوي مخاطبين رو به رو وبه چاپ هاي متعدد نيز رسيد.انگيزه تاليف اين كتاب از كجا آغاز شد؟ بسم الله الرحمن الرحيم.مسبب اصلی این کار، حجت الاسلام و المسلمین، حاج آقای غلامرضا صفایی بودند. استحضار دارید که ایشان بیش از 10 سال بعد از انقلاب تا پایان جنگ و حتی چند سال بعد از جنگ، مسئول سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بودند و در حال حاضر هم به عنوان رئیس دفتر عقیدتی مقام معظم رهبری در ستاد مسلح مشغول انجام وظیفه هستند اما عملاً و به طور مستقیم زیر نظر مقام معظم رهبری فعالیت می‌کنند. از آن‌جا که من از سال 1358 خدمت ایشان در قسمت عقیدتی ارتش فعالیت می‌کردم، به دلیل اعتقادات و باورهایم و همچنین ارتباطی که با روحانیت داشتم، مورد لطف ایشان قرار گرفتم و از آن سال تا سال 1373 یعنی تا خاتمه خدمت نظامی‌ام در سازمان سیاسی ارتش مشغول انجام وظیفه بودم.باری، وقتی که در سال 1373 بازنشسته شدم ـ چون کارم فرهنگی بود حدوداً سه چهار سال با هفته نامه «آفرینش» دانشگاه آزاد همکاری می‌کردم اما به دلایلی از آن‌ها جدا شدم. چون آدم، وقتی بازنشسته می‌شود، به این باور می‌رسد که نباید کارهای عبث انجام دهد و اگر جایی کاری از دست‌مان برنمی‌آید، بلافاصله باید با آن‌جا خداحافظی کنیم. بعد از آن، به مدت دو سال، در سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع انجام وظیفه کردم و در همین زمان‌ها بود که مجدداً همکاری‌ام را با حجت الاسلام والمسلمین صفایی آغاز کردم. یک روز حاج آقا به من گفتند که: یک بار به طور اتفاقی از جایی می‌گذشته‌اند که عکس شهید قرنی را بر روی یک دیوار می‌بینند و درحالی که ایشان اولین شهید شورای انقلاب اسلامی به حساب می‌آید، در کل کشور هیچ خبری از این شهید بزرگوار نبوده. در واقع در شورای انقلاب اسلامی که گویا اعضایش به انتخاب حضرت آیت الله شهید مطهری انتخاب شده و مورد تأیید حضرت امام(ره) بودند، شخصیت‌هایی مثل مقام معظم رهبری، شهید بهشتی، مرحوم آیت الله طالقانی، آقای هاشمی، شهید قرنی و یک نظامی دیگر به نام سرتیپ علی اصغر مسعودی که الان فوت شده، حضور داشتند. شهید قرنی همچنین بعد از انقلاب، به مدت 43 روز نخستین رئیس یا در واقع می‌توان گفت فرمانده ستاد ارتش جمهوری اسلامی بوده‌اند. کارنامه ایشان در همین 43 روزه آن‌قدر درخشان بود که که بسياري نجات كردستان را در اثر مجاهدت‌ها و قاطعيت شهيد قرني مي‌دانند. شهید چمران، بعد از شهادت ایشان، مشی‌شان را تأیید می‌کنند و می‌گویند: «اگر دولت موقت موافقت می‌کرد و ما در درگیری‌های کردستان با گروه‌های محارب با نظام، قاطعانه رفتار می‌کردیم، در آن‌جا این همه شهید نمی‌دادیم...» اما متأسفانه مشی سیاسی دولت موقت با شهید قرنی هم‌خوانی نداشت و بابت همه زحماتی که ایشان متحمل شد، امروز تنها یک خیابان را در تهران به نام او گذاشته‌اند. در هیچ زمانی از سال، حتی هنگام سالگرد شهادت ایشان، یادی از شهید قرنی در میان نبوده و حق‌شان، آن‌گونه که باید و شاید، ادا نشده است. به این دلایل حاج آقا به من فرمودند به عنوان باقیات صالحات، زندگی‌نامه ایشان را بنویسم. اما وقتی خواستم این کار را شروع کنم، متوجه شدم که کار بسیار سختی است، چون هیچ‌کدام از دوستان و همسنگران ایشان زنده نیستند و بنده تنها توانستم با جانشین ایشان یعنی مرحوم تیمسار شادمهر مصاحبه کنم. تیمسار شادمهر دقیقاً در چه دوره‌ای رئیس ستاد ارتش بودند؟ در ابتدا شهید قرنی رئیس ستاد بودند و تیمسار شادمهر، جانشین ایشان بود وقتی دولت موقت، شهید قرنی را برکنار کرد، ناصر فربد جایگزین ایشان شد. به دلایلی مجدداً شادمهر بر سر کار آمد. مصاحبه بنده با ایشان با موضوع شهید قرنی در آن کتاب وجود دارد، ولی متأسفانه بقیه کارهای کتاب به سختی انجام شد. چه شد كه نهايتا تمام اين سختي ها را تحمل كرديد وكار كتاب ِيادمان ايشان انجام شد؟ به هر حال بنده به این نتیجه رسیده بودم که زندگی شهید قرنی باید نوشته شود ولی کار سختی بود، چون تقریباً هیچ‌کدام از هم‌رزمان قدیمش زنده نبودند و از نظر زمانی نیز مثلاً 80 سال قبل از این‌که من کتابم را بنویسم، شهید قرنی، دانشجوی دانشکده افسری بود. من کارم را در سال 1379شروع و در سال 1383 تمام کردم، یعنی نوشتن کتاب، چهار سال طول کشید. اولین مرحله تحقیقاتم، استفاده از سندی شامل یک برگ دستور صبحگاهی در دانشکده افسری آن زمان بود که در کتاب هم منتشر شده است؛ آن روز ماه مبارک رمضان بوده و شهید قرنی، دانشجوی افسر نگهبان بوده است. ایشان در آن برگه درباره فضای آن روز به خصوص در دانشکده نوشته و گفته بود تمام 211 دانشجوی دانشگاه، روزه گرفتند، افطاری آش شله قمکار داشتیم و برای سحری، قرمه سبزی داریم. جالب است که حدود 90 سال قبل، همه دانشجویان آن دانشکده روزه می‌گرفته‌اند؟ بله. همه دانشجویانی که وارد دانشگاه افسری می‌شدند، اهل عبادت و انجام فرائض دینی بودند و نظام شاهنشاهی طی سال‌ها سعی می‌کرد آن‌ها را به سمت اهداف خودش سوق دهد اما خوشبختانه با روند و در نهایت پیروزی انقلاب، مشخص شد که موفق نشده‌اند. البته به نظر من این کار، هنر حضرت امام(ره) بود و شاید اگر وجود مبارک ایشان در صحنه نبود، این اتفاقات نمی‌افتاد؛ بگذریم. اما درباره ناصر فربد ـ دومین رئیس ستاد ارتش در سال‌های بعد از انقلاب ـ باید بگویم من درباره ایشان تحقیق دقیقی نکرده‌ام، به همین دلیل هم نه ایشان را تأیید می‌کنم، نه رد. اگر هم اظهار نظری کردم آن را ندیده بگیرید، چراکه خداوند در آیه 36 سوره مبارکه اسراء در قرآن مجید می‌فرماید «ولاتقف مالیس لک به علم؛ درباره موضوعی که به آن علم ندارید، قضاوت نکنید» لذا چون تحقیقی نکرده‌ام در خصوص شخصیت ایشان قضاوت خاصی ندارم، اما با تیمسار شادمهر مصاحبه کردم و حتی از فرزندانش هم خبر دارم. حتی روزی را یادم هست که به خانم ایشان گفتم که می‌خواهیم خاطرات تیمسار شادمهر را بنویسیم. به هرحال،اصل قضیه این بود که می‌خواستیم ادای دین کنیم. من هم برای نوشتن کتاب شهید قرنی، 10 کتاب مختلف را بررسی کردم که نام همه آن‌ها را در مقدمه کتاب آورده و نوشته‌های‌شان را نیز تحلیل کرده‌ام. حتی فرزند من که در استانداری کرمان کار می‌کند، وقتی فهمید که می‌خواهم در این زمینه کار کنم، به من زنگ زد و گفت شهید قرنی در سال 1332 با مصدق همراه نبوده. من گفتم کجا خوانده‌ای؟ گفت در یک کتاب. گفتم من در 10 کتاب خوانده‌ام. واقعیت این است که ما باید باور کنیم برخی شهدای‌مان ابتدا انسان‌هایی معمولی بودند که به تدریج متحول شدند، ما وظیفه داریم سیر این تحول انجام شده در زندگی شهدای گرانقدرمان را ثبت کنیم .البته آن‌هایی که جوان بودند و بعدها متحول و منقلب شدند و راه راست را انتخاب کردند، داستان‌شان متفاوت است. ما درباره این دسته وظیفه داریم برای این‌که به بشریت پیام بدهیم که هر آدمی در هر مرحله‌ای می‌تواند متحول شود، داستان آن‌ها را هم بنویسیم. من این مسأله را قبول دارم و آقای غلامرضا نجاتی هم در کتاب «کودتای سرلشکر شهید قرنی» این ماجرا را نوشته است. اما یک مسأله دیگر هم هست و آن این‌که، آقای جلال‌الدین فارسی هم در کتاب «ظواهر تاریک تاریخ» نوشته که شهید قرنی در سال 1335 ـ با فساد و فحشایی که در نظام می‌بیند ـ قاطعانه به براندازی نظام طاغوت فکر می‌کند و نکته درخور توجه در زندگی شهید قرنی این‌که، بعد از کودتای 28 مرداد شاه دست همه اطرافیانش را در مال اندوزی، مقام و مکنت باز می‌گذارد. اتفاقاً همین که در چنین شرایطی یک سرلشکر به آن جاه و مقام پشت می‌کند درخور احترام است، چون مثلاً اگر یک افسر جزء یا یک درجه‌دار رده پایین به دلیل ظلمی بوده که به او شده می‌گفت که از شاه خوشش نمی‌آید به واقعیت نزدیکتر بود، ولی وقتی یک سرلشکر در جایگاه آقای قرنی به نظام شاهنشاهی پشت می‌کند، با هوی و هوس کنار نمی‌آید و همه چیز را اعم از مادیات و جاه و مقام رها می‌کند و شجاعانه در برابر رژیم می‌ایستد، به این معناست که این مرد بزرگ به خداباوری رسیده و ارزش این را دارد که محققی برای او شناخت او وقت صرف کند. حتی در همین کتاب مرحوم غلامرضا نجاتی خصوصیات اخلاقی شهید قرنی را از زبان سرهنگی به نام طاهر قنبر که رقیب سیاسی شهید قرنی هم بوده می‌شنویم که می‌گوید ایشان در 28 مرداد با گروه وطن دوست‌ها و ملی‌گراها همراه بوده است. از چه اسناد ديگري براي تدوين اين كتاب استفاده كرديد؟ سعی کردم پرونده شهید قرنی را با حضور چنین آدم‌هایی بررسی کنم. البته پرونده خود شهید، خیلی گویا بود و می‌توانست مؤثر باشد. اما پرونده ایشان در ستاد مشترک گم شده بود و عاقبت ما توانستیم پرونده شهید را در وزارت اطلاعات پیدا کنیم. پرونده را به راحتی در اختیارتان قرار دادند؟ به هر روی مدت شش ماه طول کشید تا پرونده را از وزارت اطلاعات گرفتیم و نکته مثبت در کتابی که من تألیف کرده‌ام این است که این کتاب شامل کلی‌گویی‌ها و گمانه‌زنی‌های صرف نیست، بلکه مبتنی بر مستندات ساواک است. اسناد ساواک نشان می‌داد که 40 نفر نظامی دور شهید قرنی جمع شده بودند و ضمن برقراری ارتباط با مرحوم آیت الله العظمی سید هادی میلانی، با اطرافیان حضرت امام خمینی(ره) هم در ارتباط بودند و قرار بوده که در بهار سال 1346 برنامه‌ای را برای براندازی نظام طاغوت پیاده کنند. نمونه‌هایی از محتوای این اسناد را بیان کنید؟ در اسناد ساواک می‌خوانیم که تقریباً دو سه سال به پیروزی انقلاب مانده، محمدرضاشاه، سید ضیاءالدین طباطبایی ـ که همگان او را می‌شناسند و یک جرثومة فساد و شخصیت سیاسی پیچیده انگلیسی بوده و همچنین از زمان رضاشاه نخست وزیر بوده و سرانجام بعد از رضاشاه به محمدرضاشاه هم وصل می‌شود ـ را به خانه قرنی می‌فرستد تا به نوعی آقای قرنی را سر کار بیاورند؛ برای این‌که شاید از سقوط نجات پیدا کنند. بعداً حتی قبل از نخست وزیری شاپور بختیار به سراغ ایشان می‌روند تا بلکه ایشان نخست وزیری را بپذیرد؛ شهید قرنی با وجود این‌که بعد از شش سال حبس در زندان ستم‌شاهی خانه‌نشین بوده، ولی این پیشنهاد را نمی‌پذیرد و به شاه می‌گوید من در حال عبادت هستم و هیچ مسئولیتی را قبول نمی‌کنم. فردوست هم در کتاب خاطراتش، که آن را بر اساس اسناد معتبری نوشته، در سندی می‌گوید مأمور ساواک از قول کسی ـ پسرعموی شهید قرنی یا یک نفر دیگر ـ در بانک تعریف می‌کند که فردوست با سه میلیون تومان پول به خانه شهید قرنی می‌رود، از طرف شاه سلام می‌رساند و می‌گوید اگر می‌خواهید برگردید، درجه‌تان را به شما برمی‌گردانیم و مشکلات‌تان را هم برطرف می‌کنیم. اما باز هم شهید قرنی می‌گوید من در حال انجام فرائض دینی هستم و مسئولیت سیاسی قبول نمی‌کنم. البته گفته دیگری هم وجود دارد که سندی در اثبات صحت آن ندارم ولی این مطلب را از پسر ایشان شنیدم که می‌تواند درست باشد. پسر شهید قرنی می‌گوید شنیده‌ام وقتی ایشان را قبل از بختیار برای نخست وزیری کاندیدا کردند، گفته بود حاضرم با دو شرط نخست وزیری را بپذیرم؛ شرط اول این است که با شاه در یک اتاق تاریک مذاکره کنم چون قیافه‌اش را نمی‌خواهم ببینم ـ که این حرف عملاً توهین به شاه محسوب می‌شود ـ شرط دوم هم این است که تمام دارایی‌هایش را از بانک‌های خارجی به ایران بیاورد تا شاید به این وسیله بتوان ایران را نجات داد. شاید حرف‌های ایشان جزو تدبیرهای‌شان بوده و مشخص بوده که بعداً همکاری نمی‌کند ولی با این‌همه، دو شرط اساسی و مهم را مطرح می‌کند که می‌داند آن‌ها زیر بار آن شروط نخواهند رفت. اسناد دیگری هم هست که نشان می‌دهد به غیر از مدتی که شهید قرنی در زندان بوده، در تمام مدت عمرش تحت پیگرد قانونی بوده است و مأمورین مواظب ایشان بوده‌اند و کنترلش می‌کرده‌اند. در یک سند آورده‌اند که وقتی مرحومه خاله شهید قرنی از دنیا می‌رود، مأموران اطراف تیمسار قرنی را کنترل می‌کنند تا بفهمند چه کسانی به دیدن ایشان می‌روند و چه کسانی به وی تسلیت می‌گویند. در واقع از این طریق می‌خواسته‌اند همفکران قرنی را شناسایی کنند. در ادامه همین سند، مأموران می‌نویسند که نتوانسته‌اند به داخل منزل بروند ولی مردم، حدوداً 50-40 دسته گل برای فوت خاله ایشان آورده بودند، یعنی ساواک حتی تعداد دسته گل‌هایی را که برای مراسم ترحیم خاله ایشان می‌آورند می‌دانسته است. یکی از مسائل دیگری که من در تحقیقم به آن رسیدم، این بود که خوشبختانه ایشان با آگاهی سیاسی‌ای که داشته، با گروه‌های انحرافی زیادی معاشرت و همراهی می‌کند ولی از تنگناهای آن‌ها به سلامت فرار می‌کند. همچنین به طوری که در یک بخش از کتاب با استناد به اسناد ساواک آورده‌ام، آن‌ها می‌گویند هر چه گشتیم در سازمان فراماسونری ردپایی از ایشان ندیده‌ایم. لذا می‌بینیم شهید قرنی قوه تشخیص خوبی داشته و خداوند هم به ایشان عنایت کرده بود. البته این نتیجه‌گیری حقیر است، آن هم بر این مبنا که خداوند می‌فرماید کسانی که عمل صالح انجام دهند ما به آن‌ها «فرقان» یعنی قدرت درک و تشخیص حق از باطل را می‌دهیم. بنابراین باور من این است که ایشان با عملکرد درست خویش به این تشخیص رسیده بود و در نهایت هم عاقبت به خیر شد؛ کما این‌که شاید مثل بسیاری از آدم‌ها در مقطعی از زندگی خود دچار اشتباهی هم شده باشد. آيا در ارائه اسناد تاريخي به شما،دوستاني به شما كمك كردند؟ از ابتدای این بحث نیز به شما عرض کردم که ایده اولیه نگارش این کتاب از طرف حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا صفایی بود. ایشان می‌خواست که این شهید بزرگوار از مظلومیت و غربت دربیاید و از شخصیت‌شان غبارزدایی شود. به هر حال افراد زیادی در دسترس نبودند تا از آن‌ها اطلاعات بگیرم، لذا با رنج و سختی توانستم مطالبی را جمع‌آوری کنم. به خصوص این‌که در نهایت، کیفیت یک تحقیق باید طوری باشد که خواننده و مخاطب اقناع شود. خوشبختانه اسناد ساواک کمک کرد تا کتاب ایشان را با مستندات بنویسم. در کتابم هم نوشته‌ام روزی که بعد از شش ماه نماینده وزارت اطلاعات این اسناد را در اختیارم گذاشت، همه مدارک در یک پوشه 100 برگ و به صورت کلکسیون بود. فقط هم به این دلیل آن اسناد را به من دادند که اطمینان داشتند از آن‌ها استفاده نا به جایی نمی‌شود. زمانی که اسناد را در اختیارتان قرار دادند، چه احساسی داشتید؟ حس می‌کردم سند ملک شش دانگ منگوله‌داری را به آدمی داده‌اند که تا آن زمان مستأجر بوده و خانه نداشته؛ و واقعاً به همان اندازه خوشحال بودم. بعد از شش هفت ماه فکر کردم می‌توانم زندگی این شهید بزرگوار را با یک اعتبار علمی خاصی منتشر کنم و برایم خیلی ارزشمند و زیبا بود، چون آن اسناد نه تنها من بلکه مخاطب را هم راضی می‌کرد. مهم‌ترین مسأله‌ای که از آن اسناد درباره شهید قرنی دریافتید، چه نکته‌ای بود؟ مهم‌ترین نکته به نظرم آن بود که سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف شاه دو دیدار مهم با ایشان داشت و تیمسار فردوست هم بعد از این‌که شهید قرنی شش سال زندانی بود، یعنی حوالی سال 1357 که نظام طاغوت در حال از هم پاشیدن بود، برای دلجویی از آقای قرنی به نزدش می‌رود، تا همان کاری را با قرنی انجام دهند که اندکی بعد با شاپور بختیار کردند اما شهید قرنی با کیاست و هوشمندی، خودش را وجه المصالحه جنایات آن‌ها قرار نمی‌دهد.


منبع : جوان آنلاين



تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن