واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: رابطه نامشروع، ریشه دو جنایتی که 2زن عامل آن بودند
آفتاب : روزنامه ایران نوشت: 14 تیرماه سال 92 مأموران پلیس 110 در جریان مرگ مرد جوانی به نام «براتعلی» قرار گرفتند که با ضربات چاقو دچار خونریزی شده و روی تخت بیمارستان از پای درآمده بود.وقتی تیمی از مأموران پلیس جنایی به بیمارستان اعزام شدند، پی بردند قربانی اواخر مهرماه سال 91 از سوی مردی به نام «خالد» هدف ضربات مرگبار چاقو قرار گرفته و به بیمارستان انتقال یافته است و با وجود تلاش تیم پزشکی برای نجات جان وی سرانجام پس از هشت ماه جدال با مرگ، جان سپرده است.
خالد که به کشور عراق گریخته بود، تحت تعقیب ویژه پلیس قرار گرفت اما همه شاخهها به بنبست خورد تا اینکه وقتی خالد به ایران بازگشت و شنید دوستش دیگر زنده نیست با پای خود نزد پلیس رفت و تسلیم شد.این مرد در بازجوییها از ردپای همسرش در این جنایت پرده برداشت و گفت: دوستیام با براتعلی صمیمی بود تا جایی که با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. بعد از مدتی متوجه شدم براتعلی با همسرم رابطه دارد. چند بار به او تذکر دادم که از زندگی من فاصله بگیرد اما بیفایده بود. کار به جایی رسید که همسرم با وجود اینکه دو بچه داریم، برای جدایی به دادگاه خانواده رفت و از من طلاق گرفت اما چون من عاشق همسر و بچههایم بودم، خانه و خودرویم را در اختیار آنان گذاشتم. پس از مدتی متوجه شدم که براتعلی همسرم را به صورت موقت به عقد خود درآورده است. خیلی ناراحت شدم و نسبت به وی کینه به دل گرفتم. روز حادثه در حالی که سوار بر خودرویم بود، در خیابان بومهن جلویش را گرفتم و او را از خودرو پایین کشیدم و دو ضربه چاقو به وی زدم و پا به فرار گذاشتم. صبح دیروز این مرد در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی «باقری» و چهار قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت و این در حالی بود که دختر مقتول دیه خواست و از قصاص وی گذشت کرد.
خالد وقتی در جایگاه ایستاد، گفت: براتعلی از دوستان نزدیکم بود و هرگز تصور نمیکردم یک روزی وی به من خیانت کند. او زندگی من و بچههایم را از هم پاشید و همین موضوع کینه به دلم گذاشت و روز جنایت با تعقیب وی، دست به قتل زدم. در این جلسه محاکمه، خانواده براتعلی نیز خواهان قصاص نفس برای قاتل پسرشان شدند.
جسدی زیر درخت
15 مرداد ماه 91 رهگذران در خیابان چیچک بردآباد حوالی کرج با جسد خونآلود و بیجان مرد جوانی که کنار درختی افتاده بود، روبهرو شدند و خیلی زود پلیس 110 در جریان قرار گرفت. دقایقی نگذشته بود که تیم قضایی و پلیسی پای در صحنه گذاشتند.
کارآگاهان در جریان بررسیهایشان پی بردند قربانی در جای دیگری به قتل رسیده است. وقتی مشخص شد جسد متعلق به جوانی به نام «شهروز» است، خواهر قربانی تحت تحقیق گرفته شد و به مأموران گفت: چندی پیش متوجه شدم برادرم با زنی به نام «سعیده» ارتباط دارد. غروب روز حادثه نیز سعیده با او تماس گرفت و برادرم از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت.
همین سرنخ کافی بود تا پلیس سراغ سعیده رفته و وی را دستگیر کند. این زن گفت شهروز را نمیشناسد و وقتی دلایل علمی پلیس را دید به رازگشایی پرداخت و گفت: خیلی اتفاقی با شهروز آشنا شدم. از آنجا که به صورت موقت به عقد مردی به نام «علیرضا» درآمده بودم، وقتی علیرضا متوجه ارتباط من با شهروز شد، وادارم کرد که با او قرار ملاقات بگذارم سپس مرا به باغی که متعلق به دوستش «حبیب» بود در حوالی شهریار برد و در آنجا مرا وادار کرد که با شهروز تماس بگیرم و با او قرار ملاقات بگذارم. با شهروز تماس گرفتم و گفتم پایم درد میکند در باغی هستم به سراغم بیاید. این در حالی بود که دوستان شوهرم به نامهای حبیب، «رضا» و «مهدی» در باغ حضور داشتند و همگی منتظر آمدن شهروز بودند سپس همسرم مرا مجبور کرد به داخل کوچه باغ بروم و آنجا بنشینم تا شهروز بیاید. شهروز با خودروی آژانس آمد و شوهرم با همدستی دوستانش به او حملهور شدند و با مشت و لگد به جانش افتادند و وی را به داخل باغ آوردند.
شهروز در حالی که بشدت زخمی بود تا صبح داخل یک اتاقک زندانی بود. صبح او را سوار خودرو کردند و از باغ خارج شدند.پس از اعترافات این زن، خیلی زود علیرضا، حبیب، رضا و مهدی دستگیر شدند. این مردان کینهجو وقتی راز جنایت خود را برملا دیدند به قتل مرد جوان اعتراف کردند.صبح دیروز این مردان در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و چهار مستشار تحت محاکمه قرار گرفتند. ابتدا خانواده شهروز قصاص عاملان جنایت را خواستند. 4 مرد در جلسه دادگاه با پذیرفتن حضور در صحنه قتل، یکدیگر رامحکوم کردند و گفتند وقتی شهروز را رها کرده اند وی هنوز زنده بود. بنا بر این گزارش، پنج قاضی دادگاه کیفری استان تهران بزودی حکم این مردان را صادر خواهند کرد.
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]