تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى‏رود، همچنان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805574526




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-یارانه‌ها،از عدالت کاریکاتوری تا ظلم بین نسلی


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح شنبه یارانه‌ها،از عدالت کاریکاتوری تا ظلم بین نسلی روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «انقلاب مردمی یمن و قطعنامه شورای امنیت»،«یارانه ها،از عدالت کاریکاتوری تا ظلم بین نسلی»،«صداقت متقابل دولت و مردم»،«فرآیند یکصدایی اصولگرایان»،«ژنرال‌های آمریکایی امروز را به یاد داشته باشند»،«یمن، عینیت جنگ فقر و غنا»،«چرا تعامل سازنده؟»،«تفاهم هسته‌ای و الزامات رشد اقتصادی»و... که برخی ز آنها در زیر می‌آید.
 

جام جم:مشترکات رژیم های متجاوز در خاورمیانه «مشترکات رژیم های متجاوز در خاورمیانه»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم دکتر مراد عنادی است که در آن می خوانید؛تاریخ سه دهه گذشته خاورمیانه سه رژیم متجاوز به خود دیده است که علاوه بر اشتراک در راهبرد تجاوزگری، دارای تاکتیک های مشابه در حین اجرای سیاست تجاوزکارانه هستند.

این سه رژیم شامل رژیم اسرائیل، صدام و سعودی هستند. 1 ـ رژیم صهیونیستی از 1948 بارها با سیاست تجاوزگری به مناطق فلسطینی، لبنان، اردن، سوریه و مصر تجاوز و مناطق گسترده ای را نیز اشغال کرده است. 2 ـ رژیم صدام درسال 1980 و 1990 به ایران و کویت حمله نظامی کرد. 3 ـ رژیم سعودی که در سال های اخیر بارها به یمن تهاجم و در بحرین مداخله نظامی کرده است. اما وجوه اشتراک و مشابهت های این مثلث تجاوزگری در خاورمیانه عبارتند از: 1ـ قتل عام غیرنظامیان؛ بویژه کودک کشی بدون توجه به کنوانسیون های چهارگانه ژنو و مقررات بشردوستانه. برای مثال بیشتر قربانیان حملات رژیم صهیونیستی در جنگ های 22، 8 و 50 روزه غزه را کودکان تشکیل می دادند؛ تراژدی تلخی که در روزهای اخیر و در میان سکوت مجامع بین المللی در یمن و به دست رژیم سعودی در حال تکرار است. 2 ـ استفاده از تاکتیک جنگ برق آسا (به استثنای حمله صدام به کویت و اسرائیل در جنگ 6 روزه) که به علت پایداری رزمندگان مقاومت به جنگ فرسایشی تبدیل شده است. 3 ـ برخورداری از حمایت بدون چون و چرای شورای امنیت سازمان ملل که جدیدترین آن قطعنامه ناعادلانه 2216 شورا در حمایت از عربستان است. شورای امنیت در قبال این رژیم ها رفتار مشابهی داشته، طوری که با وجود تهدید صلح؛ نقض صلح و عمل تجاوز طبق ماده 39فصل هفتم منشور ملل متحد، شورا قطعنامه ای در محکومیت متجاوز صادر نکرده بلکه به نفع رژیم های متجاوز واکنش نشان داده است. 4ـ برخورداری از حمایت تمام عیار آمریکا و اروپا؛ در مورد حمله صدام به ایران. شوروی سابق هم با صدام بود. 5 ـ هر سه رژیم دارای ماهیت میلیتاریستی بوده؛ بیشترین خریدار سلاح در منطقه بوده و هستند. 6 ـ به کارگیری سلاح های ممنوعه نظیر بمب های فسفری، خوشه ای و شیمیایی. 7 ـ هدف قراردادن زیرساخت ها و تاسیسات غیرنظامی. 8 ـ برخورداری از حمایت رسانه ای و بایکوت ناله های قربانیان بی گناه. این شاخص ها تنها بخشی از شگردها و سیاست های سه رژیم متجاوز خاورمیانه است که نه فقط نتوانسته آنها را به پیروزی برساند که در عمل این رژیم های متجاوز بوده اند که به تعبیر رهبر معظم انقلاب بینی شان به خاک مالیده شده و اینک نوبت عربستان است؛ خصوصا این که رژیم ریاض به استثنای قدرت مالی، به لحاظ شاخص های کمی و کیفی نظامی از اسرائیل و صدام ضعیف تر است. شاید همین ضعف و ناکامی عربستان در متوقف کردن پیشروی های ارتش یمن و انصارالله است که به تعبیر فرید زکریا رژیم روان پریش سعودی را تا تلاش برای کنار زدن جمال بن عمر نماینده ویژه سازمان ملل در بحران یمن به اتهام حمایت از حوثی ها واداشته که نهایتا این دیپلمات ورزیده سازمان ملل استعفا کرد البته در این موارد هم رفتار عربستان مسبوق به سابقه است، چنان که به رغم انتخاب به عنوان عضو غیردائم شورای امنیت از آنجا که شورا به توصیه های ریاض برای صدور مجوز اقدام نظامی بر ضدسوریه جامه عمل نپوشانده بود، در اقدامی نامتعارف وارد شورا نشد. در مجموع گذشته چراغ راه آینده است، اگر صدام و رژیم صهیونیستی ناکام ماندند تردیدی نیست که در پایان تونلی که سعودی ها وارد آن شده اند نیز روشنایی وجود ندارد، اما آیا مقامات ریاض آن قدر باهوش هستند که در سیاست های خود بازنگری کرده مسیر دیگری را بجز تنش آفرینی و اقدام نظامی در پیش گیرند؟ کیهان:انقلاب مردمی یمن و قطعنامه شورای امنیت «انقلاب مردمی یمن و قطعنامه شورای امنیت»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهالن به قلم سعدالله زارعی است که در آن می خوانید؛درگیری ها در یمن حدود سه هفته پس از آغاز به ایستگاه قطعنامه عربی 2216 شورای امنیت سازمان ملل رسید. در چندین جنگ گذشته منطقه، قطعنامه های شورای امنیت نقطه پایان جنگ تلقی شده و عمدتاً پس از آن صادر شده که آغاز کننده جنگ نتوانسته اهداف نظامی و سیاسی خود را محقق گرداند و جنگ به ورطه ای بی نتیجه افتاده است. جنگ های 33 روزه علیه لبنان، 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه علیه غزه از این قبیل هستند. با این وصف تحلیلگران معتقدند صدور قطعنامه 2216 خود اعتراف به بی نتیجه بودن حملات نظامی هوایی عربستان سعودی است که تحت یک پوشش محقق نشده منطقه ای از روز ششم فروردین ماه علیه یمن به راه افتاد. «قطعنامه عربی» شورای امنیت اگرچه با نگرشی ضد انصارالله تدوین گردیده اما در عین حال با احتیاط زیادی در این زمینه توأم می باشد. در این قطعنامه به هر حال روی مشارکت انصار در حکومت و حق آن در داشتن سلاح و داشتن گروه نظامی خط کشیده نشده و به نوعی به رسمیت هم شناخته شده است. این خود نشان می دهد که اعضای شورای امنیت و کشورهای عرب پیشنهاد دهنده این قطعنامه واقعیتی بنام انصارالله را غیرقابل تردید می دانند بنابراین قرار داده شدن نام رهبر انصارالله در لیست تحریم ها و ممنوع السفر خواندن ایشان و در عین حال دعوت از وی برای شرکت در گفتگوهای ملی و ساختار سیاسی به نوعی اقدامی به منظور مهار نسبی و قرار گرفتن آن در یک کادر مشخص دنبال شده است. این قطعنامه بطور ضمنی به انصارالله می گوید ما قبول داریم که شما بر بخش اعظم یمن سیطره دارید ولی شرط به رسمیت شناخته شدن این سیطره آن است که در چارچوب قاعده «شورای همکاری خلیج فارس» عمل کنی نه در چارچوب جبهه مقاومت و ایران. این قطعنامه علیرغم تبلیغات فراوان ضد ایرانی مقامات و شبکه های تلویزیونی کشورهای عربی، بطور آشکار یا ضمنی اشاره ای به ایران ندارد. این موضوع بیانگر آن است که این قطعنامه به دنبال حل مشکل شورای همکاری است نه تشدید این مشکل. به عبارت دیگر کشورهای پیشنهاد دهنده و رأی دهنده به قطعنامه اگرچه می دانند که انقلاب اسلامی و رهبری آن مهمترین منبع الهام بخشی به مردم شریف یمن است اما طرح چالش با منبع الهام بخشی انقلاب یمن را مانع شکستن شاخه های برآمده از انقلاب اسلامی در یمن دانسته و نه تنها با احتیاط زیاد از کنار نقش ایران عبور کرده اند بلکه بدون نام بردن، از ایران خواسته اند که در فرایند «حل مسئله» به کشورهای عضو شورای همکاری کمک کند. کما اینکه یک روز پیش از صدور این قطعنامه، پادشاه اردن که کشورش مدیریت این صحنه را بعهده داشته است، بطور رسمی اعلام کرد، نمی توان از نقش و نفوذ برجسته ایران در یمن چشم پوشی کرد و لذا گفتگو با ایران شرط ضروری حل پرونده یمن است. نکته دیگر این است که در این قطعنامه اگرچه بطور کلی از تلاش اعضای شورای همکاری خلیج فارس در کمک به گذار سیاسی در یمن قدردانی شده اما بطور خاص اشاره ای به جنگ علیه یمن نکرده است. در عین حال در بخشی از قطعنامه توقف درگیری ها در یمن را خواستار شده است. شورای امنیت در این میان اگرچه به دلیل سکوت سه هفته ای و سپس نادیده گرفتن جنگ علیه مردم یمن در جنایات سعودی علیه یک عضو سازمان ملل شریک شده و این شراکت فلسفه وجودی آن را زیر سؤال می برد، در عین حال مهمترین مشکل اصلی عربستان که وجاهت بخشی به عملیات نظامی تجاوزکارانه علیه یک کشور مستقل است را حل نکرده است و از این رو این قطعنامه نمی تواند به اقدامات سعودی علیه یمن اعتبار حقوقی بدهد. در این قطعنامه بخش های زیادی از خواسته هایی که انصارالله و گروه های مؤتلف آن طی ماههای گذشته پیگیری می کردند، مورد اشاره قرار گرفته است و از جمله آنچه در بندهای 5 و 6 روی پایبندی به نتایج گفتگوهای جامع ملی، انجام مذاکرات با میانجیگری سازمان ملل برای مشخص شدن چارچوب حکومت و مصونیت شهروندان از در معرض آسیب قرار گرفتن، آمده در این راستا است. قطعنامه 2216 در عین حال که روی توافق درونی یمن تأکید کرده و از همه طرف های یمنی برای ایفای نقش فعال در این زمینه دعوت نموده است اما در بندهای مختلف روی محور بودن طرح ابتکار خلیجی، پذیرش ریاض بعنوان سکان گفت وگوها و مشروعیت منصور هادی تأکید کرده است این در حالی است که انقلاب دوم یمن با تأکید بر ناکارآمدی طرح مبادره خلیجی و عدم صلاحیت عربستان برای مدیریت گفتگوهای داخلی یمن به وجود آمده و پس از استعفا و سپس فرار هادی به عدن، او را دارای مقامی قانونی نمی داند و علاوه بر آن به دلیل دعوت از آل سعود برای حمله به یمن، وی را شریک جرم دربار جنایتکار آل سعود در کشتار نزدیک به سه هزار یمنی می شناسد. در واقع قطعنامه 2216 در این خصوص نه تنها راهی را برای حل بحران باز نکرده بلکه؛ تلاش برای باز گرداندن زمان در یمن به پیش از انقلاب سپتامبر 2014 به انکار واقعیات و تحولات میدانی روی آورده و این خود غیرعملی بودن قطعنامه را یادآور می شود. در واقع در این بخش ها قطعنامه به مثابه پشتوانه حقوقی مبادره خلیجی درآمده است. تحریم تسلیحاتی یکی از بحث های مهم این قطعنامه است که در بندهای 14، 15، 16 و 17 آمده است و بطور خلاصه در آن هرگونه انتقال سلاح برای ائتلاف انصار، ارتش، حزب مؤتمر و کمیته های مردمی را ممنوع کرده و به کشورهای همسایه یمن حق می دهد که هواپیماها و شناورهای مشکوک را در بنادر و فرودگاههای خود مورد بازرسی قرار داده و به توقیف این محموله ها مبادرت ورزند. اما واقعیت این است که در این جنگ مشکل آل سعود در مدیریت جنگ و یا مهار انصارالله، تسلیحات و پشتوانه های تسلیحاتی آن نیست. مشکل اصلی جنایتکاران سعودی، اعتبار ملی و مشروعیت اقدامات انصارالله و عدم مشروعیت اقدامات نظامی سعودی علیه مردم یمن است. این قطعنامه در این بخش تلاش می کند تا از یک سو مشروعیت داخلی انصار را با مشروعیت بین المللی آن در تضاد معرفی کند به این معنا که بگوید انصار از یکی از دو وجه مهم مشروعیت بهره مند نیست و این سبب می شود که انصارالله در شکل دادن به یک دولت در صنعا با فقدان مشروعیت کافی و در نتیجه با بحران مواجه شود از سوی دیگر این قطعنامه بطور ضمنی تلاش می کند تا تجاوز حاکمان حجاز به یک کشور همسایه عضو سازمان ملل را از جنبه «مشروعیت بین المللی» موجه گرداند. تحریم تسلیحاتی انصارالله و امنیتی معرفی کردن ارتباطات خارجی این جنبش می تواند یک تهدید بالقوه امنیتی و هویتی علیه انصارالله نیز تلقی شود، به این معنا که شورای امنیت در این قطعنامه عربی، هویت سیاسی انصارالله را پذیرفته و هویت معنوی و اقتدار آن را نفی کرده است و می خواهد به انصار بگوید اگر به مقتضای این قطعنامه تن ندهی در لیست هایی قرار خواهی گرفت که به انکار هویت سیاسی و سلب شدن حقوق طبیعی ات می انجامد. در این رابطه باید گفت مردم یمن اساساً مشکلات خود را از ناحیه همین کشورهایی می دانند که داعیه دار مشروعیت بین المللی هستند به این معنا که از منظر مردم یمن سیاست های آمریکا در منطقه همواره بر انکار حقوق و اعتلای یمن استوار بوده و سیاست های شورای همکاری خلیج فارس و نیز سیاست های عربستان از زمان تغییر نظام در یمن در سال 1341 مبتنی بر دور کردن دست مردم یمن از حقوق زمینی، دریایی و هوایی خود و بخصوص حقوق سیاسی که مهمترین آن حق تعیین نظام می باشد، بوده است. بنابراین از نظر مردم این کشور، یمن در چشم آمریکا و عربستان هیچگاه مشروعیت بین المللی نداشته است تااینک برای به خطر افتادن آن نگران شود. مردم یمن می دانند که مشکل بین المللی و منطقه ای آنان با مهمترین مشکل داخلی که نداشتن دولتی مردمی و مقتدر است، گره خورده و با آن حل می شود. از این رو اولویت آنان کسب مشروعیت بین المللی نیست بلکه شکل دادن به حکومتی توانمند بر مبنای مشروعیت داخلی است. در قطعنامه 2216 عربی شورای امنیت به لزوم رعایت مفاد پنج قطعنامه دیگر که در فاصله سالهای 2011 تا 2015 درباره یمن صادر شده اشاره کرده و بطور ضمنی اعتراف شده که به این قطعنامه ها بی توجهی شده و در نتیجه نتوانسته تأثیری بر شرایط یمن بگذارد. این موضوع به خوبی پرده از سرنوشت قطعنامه هایی که بدون در نظر گرفتن واقعیات صحنه و بدون رعایت اصول مربوط به حقوق کشورها و ملت ها در منشور ملل متحد صادر می شوند، برداشته است. در مقدمه همین قطعنامه، شورای امنیت به نامه ای که 24 مارس 2015/4 فروردین 93 - از سوی منصور هادی خطاب به رئیس این شورا صادر شده، استناد کرده و بر مبنای آن گفته است که دخالت نظامی بر مبنای یک درخواست قانونی بوده که صورت گرفته است. این در حالی است که از یک سو دعوت به سرکوب نظامی خارجی علیه یک ملت که از طریق مسالمت آمیز خواسته هایی را دنبال می کند، وجاهت ندارد ضمن آن که فرد درخواست کننده یعنی منصور هادی در زمان درخواست هیچ جایگاه قانونی نداشته است. منصور هادی در تاریخ 22 ژانویه 2015 یعنی دوم بهمن ماه 93 و بیش از دو ماه پیش از درخواست، از سمت خود، بطور رسمی کناره گیری کرده است و لذا استناد شورای امنیت به نامه او موجه نیست. در مجموع باید گفت روند تحولات یمن با قطعنامه شورای امنیت متوقف و یا منحرف نمی شود کما اینکه حمله هوایی و زمینی هم نمی تواند ذهن یمنی ها را نسبت به جنایات غرب و رژیم های وابسته به آن تغییر دهد و اراده آنان را در شکل دهی به یک نظام سیاسی مردم سالار تضعیف نماید. خراسان:یارانه ها، از عدالت کاریکاتوری تا ظلم بین نسلی «یارانه ها، از عدالت کاریکاتوری تا ظلم بین نسلی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است که در آن می خوانید؛ماجرای ادامه دار یارانه ها و تراز ناتراز پرداخت یارانه نقدی، همچنان یکی از مباحث پر حرف و حدیث اقتصاد ایران است. پس از تعلل دولت در حذف یارانه پردرآمدها و ادامه پرداخت ماهانه 455 میلیارد تومان و سالانه 5 هزار و 500 میلیارد تومان یارانه به 10 میلیون ثروتمند (آمار 10 میلیون نفر ثروتمند، براساس گفته های مسئولان ذکر شده است)، اکنون وزارت نفت که بار اصلی پرداخت این یارانه به دوشش افتاده است، به صراحت علیه پرداخت یارانه موضع گیری کرده است، به گونه ای که بیژن زنگنه، وزیر نفت هفته گذشته اعلام کرد: “داریم زیر فشار پرداخت یارانه له می شویم.” او به صراحت اعلام کرد که در سال گذشته روزانه 125 میلیارد تومان بابت یارانه پرداخت کردیم و این یارانه تمامی ندارد. به گفته زنگنه طرح های توسعه ای وزارت نفت به دلیل پرداخت این حجم از یارانه متوقف شده است. اگر نگاهی به وضعیت تراز یارانه ها در سال های اخیر بیندازیم مشخص می شود که در زمان دولت گذشته کل درآمد حاصل از هدفمندی یارانه ها نصیب یارانه نقدی شد و چیزی برای بخش های تولید و سلامت باقی نماند و حتی برای تامین بخشی از یارانه نقدی دولت گذشته دست در جیب سایر بخش ها کرد. در دولت فعلی نیز تراز پرداخت یارانه ها تغییر چندانی نکرده است. افزایش 20 تا 30 درصدی قیمت حامل های انرژی در فاز دوم هدفمندی، اگرچه منابع بیشتری از محل هدفمندی نصیب دولت کرد اما در ادامه جدا شدن درآمد قبوض برق از یارانه پرداختی در فاز دوم هدفمندی از یک سو موجب شد بخشی از افزایش منابع یارانه ای جبران شود و از سوی دیگر افزایش هزینه های یارانه ای به ویژه با اجرای طرح تحول سلامت موجب شد که در عمل تراز نامساوی درآمد و هزینه یارانه ها همچنان نامساوی باقی بماند. در چنین شرایطی اتفاقی که در دولت گذشته به وقوع پیوست در دولت اخیر نیز ادامه یافت و نه فقط سهم یارانه ها از درآمد فروش حامل های انرژی بلکه سهم شرکت های تامین کننده انرژی از جمله شرکت های اصلی وزارت نفت از فروش حامل های انرژی نیز قربانی یارانه شد. در این میان مهمترین سیاست دولت برای تراز کردن یارانه ها، حذف یارانه افراد ثروتمند بود چنان که دولت حذف یارانه 10 میلیون نفر را پیش بینی کرد که می توانست سالانه 5.5 هزار میلیارد تومان صرفه جویی ایجاد کند، اما با وجود برخی خبرهای ضد و نقیض از حذف یارانه برخی اقشار نظیر ایرانیان مقیم خارج، در عمل هیچ اتفاق چشمگیری رخ نداد. همه استدلال دولتی ها هم برای حذف نکردن یارانه ثروتمندان به موضوع خطاهای شناسایی ثروتمندان باز می گردد. چنان که به گفته دولتی ها این دغدغه وجود دارد که برخی ثروتمندان شناسایی شوند و برخی دیگر ناشناس باقی بمانند و در این شرایط افرادی که یارانه شان حذف می شود، مشاهده کنند که افرادی هم سطح و حتی بالاتر از آن ها هنوز یارانه دریافت می کنند، این موضوع می تواند احساس بی عدالتی و نارضایتی اجتماعی ایجاد کند. با این حال اگرچه دغدغه مذکور قابل تامل است اما باید توجه داشت که این نارضایتی صرفا شامل چند میلیون ثروتمند می شود و یک نارضایتی فراگیر نیست. ضمن این که عمق این نارضایتی چندان زیاد نیست و نباید تصور کرد این نارضایتی اتفاق عملی خاصی در بر خواهد داشت. اما از سوی دیگر تداوم تراز نامساوی یارانه ها و عقب گرد سهم تولید و بودجه نفت به نفع یارانه ثروتمندان موجب ظلم بین نسلی خواهد شد و منابع زاینده ای که می تواند موجب توسعه میادین نفتی و گازی مشترک و توسعه پالایشگاه های کشور شود به جیب ثروتمندان واریز می شود و تیم اقتصادی عالم و اندیشمند دولت به خوبی می تواند هزینه و فایده این دو گزینه را با یکدیگر مقایسه کند و ببیند بی عدالتی در بین ثروتمندان بدتر است یا ظلم بین نسلی نسبت به آحاد جامعه و نسل های آتی که خواهند فهمید چگونه ثروت ملی شان بابت یارانه ثروتمندان به باد رفت. جمهوری اسلامی:روسیه و سازمان ملل دشمنان ملت های فقیر و مظلوم «روسیه و سازمان ملل دشمنان ملت های فقیر و مظلوم»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛عملکرد سازمان ملل، از آغاز تاسیس تاکنون به نفع قدرت های سلطه گر بود و اکنون قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل درباره یمن نشان داد این سازمان علاوه بر حمایت از زورگویان و زیاده خواهان، دشمن ملت های فقیر هم هست. قطعنامه ای که اواخر هفته گذشته به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید، پیشنهادی بود که اردن به شورای امنیت داده بود تا ضمن محروم ساختن انقلابیون یمن از تهیه سلاح جهت مقابله با تهاجم ارتجاع عرب، اولاً حمله نظامی عربستان سعودی و همدستان آن به یمن مشروع شناخته شود و ثانیاً زمینه برای بازگشت رئیس جمهور فراری یمن به قدرت فراهم گردد. درست به دلیل وجود همین سه هدف در پشت پرده تصویب این قطعنامه است که می توان دشمنی شورای امنیت و خود سازمان ملل با ملت فقیر یمن را فهمید. ملت یمن، یک ملت فقیر و مظلوم است که در طول تاریخ حاکمیت آل سعود همواره مورد تهاجم و طمع دولت عربستان بوده و زخم های زیادی بر تن این ملت از ظلم های زیادی که از رهگذر همین تهاجم متحمل شده وجود دارد. با این حال، سابقه تاریخی مردم یمن نشان می دهد که فقر و محرومیت هرگز نتوانسته آنها را در برابر زورگویان و سلطه طلبان، تسلیم نماید. اگر این پایداری و عزت نفس مردم یمن نبود، اکنون کشورشان نه تنها زیر سلطه آل سعود قرار داشت، بلکه حتی قسمت هائی از خاک آن نیز ضمیمه عربستان شده بود. آنچه تاکنون یمن را از تبدیل شدن به لقمه ای لذیذ برای آل سعود حفظ کرده و آن را لقمه ای گلوگیر برای تمام سلطه طلبان تبدیل نموده، اراده قوی و عزت نفس مردم این کشور در عین فقر و تنگدستی است. همین اراده قوی و عزت نفس مردم یمن، اینبار نیز آنها را از صحنه نبرد نابرابر و ظالمانه ای که توسط آل سعود بر آنها تحمیل شده سربلند و پیروز خارج خواهد کرد و دماغ آل سعود به خاک مالیده خواهد شد. نکته قابل تامل اینست که شورای امنیت سازمان ملل نیز مانند آل سعود، ناشی گری کرده و فریب دولت آمریکا را خورده و قطعنامه پیشنهادی ارتجاع عرب که توسط اردن ارائه شده بود را به تصویب رسانده و ضدیت خود با ملت ها را در بوق و کرنا دمیده و باقی مانده آبروی این نهاد بین المللی را نیز به باد داده است. فلسفه تاسیس و تشکیل سازمان ملل، حمایت از ملت ها در برابر زورگوئی قدرت های بین المللی است. متاسفانه این سازمان همواره در جهت خلاف فلسفه وجودی خود عمل کرده و با حمایت از زورگویان، حقوق قانونی ملت ها را پایمال نموده است. در همین خاورمیانه، حمایت دائمی از رژیم صهیونیستی که یک رژیم جنایتکار است و طبق گزارش های رسمی سازمان های بین المللی بارها مرتکب جنایات جنگی شده، موجب بی آبروئی و رسوائی شدید سازمان ملل شده است. این بی عدالتی ها و انحراف از مسیر حق، ناشی از سلطه ایست که قدرت های سلطه گری همچون آمریکا بر سازمان ملل دارند. در ماجرای یمن نیز این دولت آمریکاست که از حمله نظامی عربستان به یمن حمایت می کند و در شورای امنیت سازمان ملل نیز فراهم کننده زمینه تصویب قطعنامه ضد یمنی بود. برای سازمان ملل این یک ننگ است که دولت عربستان را که در سه هفته گذشته هزاران کودک و زن و مرد بی گناه را در یمن به خاک و خون کشیده محکوم نکرده و به جای آن، انقلابیون یمن را که در برابر زورگویان ایستاده اند تحت فشار قرار می دهد! آنچه در این ماجرا موجب تعجب و تاسف است، موضع خنثی و البته مشکوک دولت روسیه در مورد قطعنامه پیشنهادی اردن و در واقع ارتجاع عرب بر ضد یمن است. روسیه به این قطعنامه رأی ممتنع داد درحالی که می توانست با رأی مخالف خود مانع تصویب آن شود. این رای ممتنع روسیه نشان می دهد روس ها فقط به منافع خود فکر می کنند و در عرصه های مردمی به ویژه برای حمایت از ملت های مظلوم نمی توان به آنها اعتماد کرد. قطعاً روس ها با عوارض منفی این اشتباه خود مواجه خواهند شد و ضربه های آن را دریافت خواهند کرد. جنگی که اکنون به سفارش آمریکا توسط ارتجاع عرب بر یمن تحمیل شده، تلاش آشکاری برای جلوگیری از سقوط دیکتاتورهای خاورمیانه و کشورهای عربی و فروپاشی نظام حاکمیتی غرب و آمریکا در این منطقه است. از هنگامی که بیداری اسلامی در کشورهای عربی و شمال آفریقا اوج گرفت و دیکتاتورهای این منطقه یکی پس از دیگری سقوط کردند، آمریکا و ارتجاع عرب با هزینه کردن دلارهای نفتی و بکارگیری طرح های خائنانه ای که تحمیل جنگ، کودتا، شورش و تروریسم از جمله آنها هستند برای متوقف ساختن روند سقوط دیکتاتورها برنامه ریزی و اقدام کردند. سوریه، عراق، لیبی و مصر نمونه هائی از این برنامه ریزی و اقدام هستند. متاسفانه آمریکا و همدستانش در این برنامه ریزی و اقدام ضد مردمی تاکنون به موفقیت هائی دست یافته اند هر چند ملت ها همچنان درحال مقاومت در برابر این توطئه هستند و انقلاب آنها همچون آتش زیر خاکستر در نوبت شعله ور شدن است. این توطئه از یکطرف، انقلاب های مردمی منطقه را به تاخیر انداخت و از طرف دیگر به ملت ها خسارت های جانی و مالی زیادی وارد ساخته است، خسارت هائی که دولتمردان آمریکائی و سران ارتجاع عرب برای حفاظت از منافع خود، آنها را بر ملت های منطقه تحمیل کرده اند. روسیه در این عرصه تا حدودی مواضع منطقی داشت و برای خنثی کردن توطئه آمریکا و ارتجاع عرب با تدبیر عمل کرد ولی در ماجرای یمن بی تفاوتی نشان داد. آیا این بی تفاوتی روس ها به دلیل اینست که یمن یک کشور فقیر است و حمایت از آن صرفه مادی ندارد؟ اگر چنین است، پس چرا آمریکا با انگیزه وارد این عرصه شده است و از آل سعود و مرتجعین عرب حمایت می کند؟ از رفت و آمدهای پیاپی قارون های عرب به مسکو می توان حدس زد که آنها سبیل سران کرملین را با دلارهای نفتی چرب کرده اند تا با ملت فقیر و مظلوم یمن دشمنی کنند. واقعیت اینست که یمن به دلیل برخورداری از موقعیت جغرافیائی از امتیازات سوق الجیشی فوق العاده ای برخوردار است و آل سعود نیز به همین دلیل است که همواره می خواهد این کشور را به حیاط خلوت خود تبدیل کند کما اینکه حمایت آمریکا از عربستان در جنگ یمن و وادار ساختن شورای امنیت سازمان ملل به تصویب کردن قطعنامه ضد یمن، مردم این کشور و منطقه را به خود بی اعتماد ساخته و چه بخواهد و چه نخواهد به آمریکا امتیاز داده است. مردم یمن البته در برابر چماق شورای امنیت تسلیم نمی شوند و قطعاً در مصاف با ارتجاع عرب پیروز خواهند شد. در این میان، روسیاهی برای سازمان ملل و روسیه باقی می ماند که با یک ملت مظلوم چنین رفتار ظالمانه ای کردند. قدس:صداقت متقابل دولت و مردم «صداقت متقابل دولت و مردم»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم مجید منصوری بیدکانی است که در آن می خوانید؛مقام معظم رهبری سال 94 را به نام همدلی و همزبانی نامگذاری کرده اند و مبنای این همدلی و همزبانی را بین دولت و ملت قرار داده اند . در واقع همدلی و همزبانی جزو فرامین دین اسلام است و مسلمانان موظفند، از نفاق و دو رویی بپرهیزند، اما بحث بر سر این است که چگونه باید فضای صداقت و سلامت را بین دولت و ملت ایجاد کنیم؟ به نظر می رسد ایجاد این فضا به فرهنگ سازی نیاز دارد، زیرا مشکل اصلی در این است که دولت و ملت درک درستی از وضعیت همدیگر ندارند و همین باعث بروز برخی مشکلات شده ا ست. وقتی دولت و ملت فضای موجود را درک کنند، آنگاه خود به خود می توانند همدیگر را تحمل کنند. متأسفانه امروزه بحث تحمل انتقاد نیز کم شده است. وقتی به درک درستی از وضعیت موجود نمی رسیم و در باورها و یا رؤیاها غرق می شویم، کار به جایی می رسد که انتقاد معنا و مفهوم خودش را از دست می دهد. به جای نقد، تخریب می شود و حتی نقد در فضاهای خصوصی اتفاق می افتد، زیرا به نقدی که می کنیم، ایمان نداریم. اگر به نقدی که می کنیم، ایمان داشته باشیم، دیگر در مسیر تخریب و مچ گیری نیست، بلکه برای تحکیم و قوت مدیریت کشور است. بنابراین اگر دولت در جایی مشکلی دارد، به جای حاشیه رفتن، با صداقت به مردم بگوید. یا اگر در یک مورد توان لازم را به هر دلیل ندارد، به این ناتوانی اعتراف کند و دلایل این ناتوانی را نیز به مردم بگوید. نتایج بهتری به دست می آید و مشکلات بهتر تحمل می شود. البته منظور من این نیست که مردم را از وضعیت موجود ناامید کنیم، اما بایدواقعیتها را بگوییم. اگر مردم بدانند که وضعیت اقتصادی کشور چگونه است، و چه تدابیری برای حل آن اندیشیده شده، تحمل بیشتری خواهند داشت و مثل همشه همکاری و همراهی می کنند. انتظار مردم این است که دولت و مسؤولان صادق باشند، نه آنکه خبرهای چندگانه بشنوند. وقتی مردم گرانی را حس می کنند، نباید میزان تورم را از چندین کانال مختلف با آمار و ارقام گوناگون بشنوند. وقتی مردم بیکاری را به عینه می بینند، انتظار ندارند که دولتمردان از کاهش میزان بیکاری و رشد اشتغالزایی بگویند. مردم انتظار دارند صداقت را کارهای دولت ببینند و از زبان دولت بشوند. بنا بر این دولت نباید پشت پرده داشته باشد. همان طور که دولت انتظار ندارد پشت پرده مردم گروه های فشار باشد یا مردم حرفهای بیگانه را بیشتر از حرفهای داخلی باور کنند. دولت انتظار ندارد درک مردم آن چیزی باشد که از ماهواره ها می شنوند. هرچند این مسایل نیز به این دلیل است که زبانها با هم تفاوت دارد. آنچه می گوییم، با آنچه می نویسیم، باید یکی باشد. قرار نیست حرفهایی را بگوییم و هنگامی که نوشته شد، آن را تکذیب کنیم. قرار نیست در جایی حرفی بزنیم که حتی خودمان توان شنیدن آن را نداشته باشیم، بنا بر این دولت و ملت تنها باید به درک متقابل بر مبنای صداقت برسند و برای تحقق این مهم از هر راهی که می توانیم باید استفاده کنیم. رسالت:فرآیند یکصدایی اصولگرایان «فرآیند یکصدایی اصولگرایان»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛امروزه اصولگرایان مباحث مهمی را زیرسقف گفتگو مرور می کنند مرور این مباحث فراتر از همگرایی و وحدت در انتخابات آینده است. بخشی از این مباحث به شرح زیر است. 1-تحلیل شرایط شرایط کنونی در ایران امروز یکی از امیدوارکننده ترین روزهای انقلاب است. نظام جمهوری اسلامی مستقرترین نظام منطقه و جهان است با حکومتی متفاوت که قبله گاه انقلابیون جهان می باشد. خطراتی که امروز انقلاب را از درون و بیرون تهدید می کند اگر بیشتر از گذشته نباشد کمتر نیست. امروز گرگهای جهانی در اطراف ایران خیمه زده اند و چنگال خونین خود را هر از چندی در عراق، سوریه، لبنان، یمن، افغانستان و ... نشان می دهند. در درون،استکبار جهانی از بازتولید فتنه نا امید نیست و امیدوار است در پروسه 10 ساله جدید انقلاب را به سمت و سوی استحاله و سرانجام براندازی هدایت کند. اینکه امروز در مذاکرات 1+5 لبخند می زنند و التماس می کنند دست از پیشرفت بردارید یا حداقل سرعت آن را کم کنید، ترس آنها از اقتدار و امنیت و استقرار ملی ماست. بیداری اسلامی در منطقه و جهان چون پتکی بر گرده مستبدین منطقه و استبداد جهانی فرود آمده است. آنها امیدوارند از طریق رخنه و سرکوب خونین آن را مهار کنند اما ره به جایی نبرده اند. قدرتهای جهانی اصرار داشتند که صف خود را در برابر اسلام و انقلاب اسلامی متحد نشان دهند اما الان شکاف در میان آنها غیرقابل مدیریت شده و گاهی خود را در بحرانهایی چون اوکراین نشان می دهد. آمریکاییها ضربه از بیرون را از کله خود بیرون کرده اند چون می دانند میلیونها انگشت روی ماشه موشکها و تفنگها و توپهای ما منتظر یک فرمان هستند آنها بیشتر به تغییر از درون فکر می کنند و حتی در لابه لای گفتگوهای هسته ای و در سطرسطر توافقات لحظه ای از این راهبرد غفلت نمی کنند. آنها از اینکه رمقی در اپوزیسیون داخلی نمانده سخت افسرده و غمگین هستند لذا بازی خود را به درون رقابت های درون گفتمانی انقلاب برده اند. این گزاره ها نشان می دهد اصولگرایان بیش از پیش باید به همگرایی و وحدت در درون خود و حتی یکصدایی در کل کشور به منظور مقابله با ترفندها و نقشه های شوم دشمنان انقلاب بیندیشند حکمت نام گذاری امسال هم بدین مناسبت همین است. دولت و ملت باید به سمت یکدلی و همزبانی بروند تا بتوانند از مصالح و منافع ملی صیانت کنند. 2-دلایل همزبانی و یکدلی با دولت دولت به معنای حاکمیت اصلی ترین لایه رویین نظام جمهوری اسلامی است که سینه خود را در برابردشمنان اسلام و ایران سپر کرده است. فارغ از اینکه چه کسی رئیس دولت است و یا چه کسانی مسئولیت سنگین اجرا رادر قوه مجریه به عهده دارند، آنها باید مورد حمایت قرار گیرند. اعتماد مردم روز به روز باید به دولت بیشتر شود تا دولت بتواند به مسئولیت های ملی و بین المللی خود درست عمل کند. فتنه سال 88 ضربه ای از درون به اعتماد ملی بود. فتنه، همگرایی ملت حول اسلام و ولایت فقیه را هدف قرار داده بود و فرسایش نیروهای انقلاب را در «گیس کشی» خیابانی دنبال می کرد. ملت با هوشیاری در قیام 9 دی از آن عبور کرد. انتخابات 92 با انضباط ترین انتخابات پس از انقلاب بود. چرا که رئیس دولت قبل با پذیرش رای ملت قدرت را بدون کمترین تنش واگذار کرد. رقبا نیز با اشتیاق و اعتقاد به رای ملت به منتخب ملت تبریک گفتند و آهنگ همگرایی و کمک به دولت را در دستور کار خود قرار دادند. این آرامش پس از توفان فتنه 88 نشان داد که انقلاب قدرت هضم لقمه های گلوگیر را در هاضمه خود دارد کارآمدی نظام دینی در سایه اقتدار ملت و هوشمندی ولایت فقیه و هوشیاری نخبگان، امری پنهان از نگاه ناظران جهانی نیست. ما به حکم قرآن توصیه به وحدت و انسجام در برابر کفار و مشرکین جهان هستیم و هیچ چیز نمی تواند این توصیه را در رفتار اجتماعی و سیاسی ما کم رنگ کند. دست دستگاه قضائی با اقتدار گلوی مفسدان و متجاوزان به حقوق ملت را می فشارد و هر خاطی را در هر رده قدرت با چوب عدالت تأدیب می کند. مجلس شورای اسلامی به عنوان تکیه گاه اصلی قدرت مردم بر امور نظارت دارد و نقش خود را در تحکیم اقتدار ملی و امنیت ملی خوب ایفا کرده است. دشمن امروز حاکمیت را یکصدا علیه کفرجهانی می بیند. به همین دلیل گفتگو را به شرارت نظامی ترجیح می دهد. 3-هدف چیست و راه کدام است؟ هدف روشن است: مردم ما در حال پدیداری جامعه مهدوی (عج) و زمینه سازی برای ظهور یگانه منجی بشریت حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه هستند. گفتمان مهدوی امروز در ایران و جهان به عنوان مطرح ترین گفتمان از نگاه نخبگان پنهان نیست. صراط مستقیم رهبری ما را قدم به قدم در این گفتمان هدایت می کند. همه ظرفیت های انقلاب در خدمت چنین گفتمانی است. هیچ ظرفیتی در انقلاب جای را برای دیگران تنگ نمی کند، حتی کسانی که در جبهه رقابت با اصولگرایان قرار دارند. امروز جبهه اصولگرایی ظرفیت های عظیمی برای بسط و توسعه گفتمان مهدوی (عج) در جامعه پدید آورده است. چینش این ظرفیت ها در کنار هم با حفظ خرده گفتمان های خود هیچ آسیبی به گفتمان اصلی وارد نمی کند. همگرایی و وحدت بین اضلاع اصولگرایی شرط اصلی صیانت از گفتمان مهدوی (عج) در جامعه است. این موضوع به خوبی در زیر سقف گفتگوی اصولگرایان تبیین شده است. امروز اصولگرایان با بصیرت انقلابی به دنبال تعمیق وحدت و همگرایی، هم میان خود و هم در میان همه جریانات مؤمن به انقلاب هستند اصولگرایان برای حفظ جریان اصولگرایی جریاناتی را که فساد فکری ، سیاسی ، اقتصادی و اخلاقی دارند شناسایی و از آنها فاصله می گیرند و سعی می کنند در صحنه سیاست ورزی نسبت خود با آنها را تعریف کرده و مبارزه بی امان خود را با آنان لحظه ای قطع نکنند. آنها به چالش های پیش رو کاملاً وقوف دارند. 4-ملاقات حضرات آیات محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و موحدی کرمانی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز و حضرات آیت الله مصباح یزدی عضو برجسته و فعال جامعه مدرسین برای ارزیابی فرآیند همگرایی اصولگرایان در هفته گذشته و نیز نشست های کارشناسی حزب مؤتلفه اسلامی، جمیعت ایثارگران و جبهه پایداری در همین خصوص پیرامون مسائل پیش گفته نشان می دهد جریان اصولگرایی در شرایط کنونی از یک بلوغ عقلی و عملی در نگاه به شرایط کنونی و نیز از باب آینده پژوهی به آینده برخوردار است. آثار وجودی این نشست اکنون در سراسر کشور در بدنه اصولگرایی نمایان شده است. صبر و شکیبایی در نقد درون گفتمانی در زیر سقف گفتگو میوه های خود را یکی پس از دیگری می دهد. سهم خواهی، خود محوری، تبارگرایی، خودشیفتگی وخودبرتربینی حزبی، دیگر مانع همگرایی اصولگرایان نیست. اصولگرایان از آن عبور کرده اند و قرار گذاشته اند یکصدایی در جبهه خودی را تقویت کنند. آنها فهمیده اند چند صدایی در اصولگرایان از بیرون مدیریت می شود. در انتخابات 92 با غفلت از این مدیریت از کار جمعی و خردجمعی فاصله گرفتند. امروز هیچ تکلیفی بالاتر از همگرایی و وحدت و رصد هوشمندانه حرکات دشمن نیست. اصولگرایان هیچ
گزینه ای جز یکصدایی در میان خود ندارند. این توافق هم شده که آن صدا باید صدای انقلاب، اسلام، امام و رهبری باشد. سند منشور جامع وحدت اصولگرایی بزودی منتشر می شود و نتیجه گفتگوها در اضلاع اصولگرایی ان شاءالله اعلام می گردد. آنچه امروز از لابه لای اخبار نشست های اصولگرایان فهمیده می شود آن است که فرآیند یکصدایی اصولگرایان شکل گرفته و آثار خود را روی تحولات سال 94 حتماً خواهد گذاشت. سیاست روز:ژنرال های آمریکایی امروز را به یاد داشته باشند «ژنرال های آمریکایی امروز را به یاد داشته باشند»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛همواره تهدیدات لفظی آمریکایی ها علیه ایران اسلامی وجود داشته است، آمریکایی ها گزینه نظامی خود را روی میز نگه داشته اند، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، باز هم و برای چندمین بار گفته است، گزینه نظامی در خصوص ایران هنوز باقی است. هر چند این گزینه هنوز عملیاتی نشده است و تنها به یک رجزخوانی پوشالی شبیه است تا به یک تهدید واقعی، اما نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، به خاطر این تهدیدات همیشگی، در آمادگی کامل و صد درصدی قرار دارند. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با تجربه بزرگ ۸ سال دفاع مقدس و با پیشرفت های چشمگیر در حوزه دفاعی و نظامی در شرایط تحریمی سخت، توانسته اند قابلیت های عملیاتی و واکنش سریع خود را به هرگونه تهدید، افزایش دهند. اگر به دور و اطراف کشورمان نگاهی بیندازیم، به خوبی می توان، ناامنی و جنگ های داخلی در برخی از کشورها از جمله عراق، افغانستان، پاکستان و... را دید. اصلی ترین دلیل چنین وضعیتی در این گونه کشورها نبود یک رهبری و همچنین مردمی نبودن نیروهای مسلح این کشورها است. یک نیروی مسلح مکتبی و ارزشی که وجود خود را مدیون مردم و حمایت های گسترده آن ها می داند، هنگامی که کشورش با تهدید جدی روبرو شود، از جان و دل برای وطن و مردم پا به میدان می گذارد و از کیان این ملت و آیین او جانانه دفاع می کند و دشمن را پشیمان. امنیت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران به وجود نیروهای مسلح پرتوان از جمله ارتش و سپاه بستگی دارد. اگر نبود، اقتدار ارتش جمهوری اسلامی ایران و توانمندی سپاه پاسداران، دشمنان ایران اسلامی، خواب های پلیدی برای کشورمان دیده بودند، اما وجود این دو بازوی قدرتمند و مقتدر نظامی، خواب های آ ن ها را پریشان کرده است. اکنون هم که گفت و گوهای هسته ای جریان دارد و می رود تا شاید به توافق برسد، دشمن اصلی ایران اسلامی باز هم زبان تهدید را به کار گرفته است، این سیاست که در این سال ها از سوی امریکا بارها علیه مردم و کشورمان به کار گرفته شده است، علیرغم هدف امریکایی ها، هیچ ترس و وحشتی در دل مردم ایران راه نیافته و با گذشت زمان، این ادعای تهدید نظامی هر چه بیشتر در دل مردم کمرنگ تر و بی اهمیت تر هم شده است. اتفاقاً چنین واکنشی از سوی مردم نسبت به تهدیدات نظامی امریکا علیه ایران، مقامات امریکایی را در سطح دنیا بی اعتبارتر از گذشته می کند. اگر پیش از این سربازان امریکایی به کشوری ضعیف حمله می کردند و در آن دست به قتل و جنایت می زدند، اکنون شرایط برای آن ها تغییر کرده، ایران اسلامی همانند کشورهای ضعیف دنیا نیست که اجازه دهد، پای سربازان جنایتکار امریکایی خاک مقدس کشورمان را ناپاک کنند. مقامات و فرماندهان ارشد ارتش امریکا به خوبی از ویژگی ها و توانمندی های ارتش و سپاه ایران آگاهی دارند و اگر همچنان از زبان تهدید نظامی علیه ایران استفاده می کنند، برای این است که وجهه خود را در افکار عمومی دنیا حفظ کنند والا به خوبی از چگونگی پاسخ به حمله احتمالی به ایران با خبر هستند و در کنار آن، از بسیاری ویژگی ها و واکنش های سریع نیروهای مسلح کشورمان بی خبرند، چون بسیاری از ویژگی ها، دستاوردها و توانمندی های نیروهای مسلح ایران، رونمایی نشده و ژنرال های امریکایی هم از آن ها اطلاعی ندارند. همین بی اطلاعی آن ها از نوع پاسخ ایران به حمله به احتمالی نظامی به کشورمان، پنتاگون را سردرگم کرده است. این سردرگمی هم آن ها را وادار به هذیان گویی می کند. ارتش امریکا را مزدوران و حقوق بگیرانی تشکیل داده اند که در ویتنام، همچون لشگر شکست خورده، بیرون آمدند و بسیاری از سربازان آن دوران که باقی مانده اند، از افسردگی های شدید وبیماری های روحی و روانی رنج می برند. ارتش امریکا ویتنام را ویران کرد، بسیاری از مردم آن را به قتل رساند، ابرقدرتی که به یک کشور کوچک و ضعیف حمله کرد، سرانجام با شکستی بزرگ از آنجا بازگشت، سردمداران آمریکایی اکنون چگونه می توانند، تصور جنگی را با ایران داشته باشند که، بسیار قوی تر، وسیع تر، پرجمعیت تر و توانمدتر از کشورهای کوچک و ضعیفی است که به آن ها حمله کرده است. امروز روزِ ارتش جمهوری اسلامی ایران است. ۲۹ فروردین یادآور دلاوری ها و رشادت هایی است که سربازان وطن، حافظان میهن و مردم، جان نثاران دین و آیین در ۸ سال دفاع مقدس از خود به یادگار گذاشتند و پس از آن هم با تیزبینی و هوشیاری خود، امنیت این آب و خاک مقدس را تأمین کرده اند. امروز روزی است که ژنرال های امریکایی باید بنشینند و از صفحه بزرگ تلویزیون خود، روز ارتش را در ایران اسلامی تماشا کنند و ببینند که نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران در این رژه بزرگ چه چیزی به آن ها نشان می دهند، آنگاه دهان بگشایند و ایران مقتدر را تهدید به حمله نظامی کنند.
ارتش و سپاه در کنار هم با وحدت و یکپارچگی خود، در آمادگی کامل و صد درصدی قرار دارند و هرگونه تعرض را با کوبنده ترین روش، پاسخ خواهند داد. مقامات امریکایی بدانند و البته می دانند که با وجود نیروهای مسلح قوی، غرب پای میز مذاکره نشست نه چیز دیگری! وطن امروز:الزامات تحقق حداکثری منافع ملی همدلی دولت با منتقدان «الزامات تحقق حداکثری منافع ملی همدلی دولت با منتقدان»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم
شهاب الدین سینایی است که در آن می خوانید؛پس از تفاهم هسته ای ایران با 1+5 در لوزان سوییس در آغازین روزهای آوریل 2015/ فروردین 94، شاهد طرح انتقادات و پیشنهادات گوناگونی از سوی کارشناسان و حتی توده مردم در این رابطه بودیم. «ابهام در نحوه برداشته شدن و لغو یکباره تحریم ها»، «به مخاطره افتادن تحقیقات و توسعه در زمینه دانش هسته ای»، «تهدید امنیت ملی»، «منوط کردن رفع تحریم ها به گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی» و موارد دیگر، از جمله انتقادهای کاملاً بجا، منطقی و متقنی است که تاکنون بارها از سوی کارشناسان و خبرگان مطرح شده است. متاسفانه دولت محترم و تیم دیپلماسی نه تنها از انتقادات مطرح شده استقبال مناسبی به عمل نیاوردند بلکه در مناسبت های گوناگون، مستقیم و غیرمستقیم انتقادات مطرح شده را به «کم اطلاعی» یا «غرض ورزی» منتقدان نسبت دادند! رهبر حکیم انقلاب در فرمایشات اخیرشان- که در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و در دیدار مداحان اهل بیت علیهم السلام با حضرت معظم له مطرح شد- ضمن انتقاد تلویحی از این نوع برخورد، فرمودند:
«بعضی موافقت کردند، بعضی مخالفت کردند... البته من به خود مسؤولان هم این را گفته ام همین چند روز؛ مسؤولان باید بیایند مردم را و بویژه نخبگان را از جزئیات و واقعیات مطلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است... الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عده ای مخالفند، یک عده ای اعتراض دارند؛ خیلی خب! مسؤولان ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقه مند به منافع ملی اند، بسیار خب! یک جمعی از مخالفان را- از آن افرادی را که شاخصند - دعوت کنند، حرف های آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرف های آنها یک نکته ای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکته ای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این می شود همدلی». تاکیدات آشکار رهبر معظم انقلاب بر «لزوم در جریان جزئیات مذاکره قرار گرفتن مردم و منتقدان» و «توجه دولت به نقد منتقدان» بی تردید آثار و پیامدهای مثبتی بر روند مذاکرات هسته ای ایران با غرب خواهد گذارد. با مروری بر رهنمودهای مکرر رهبری عالیقدر نظام و تاکیدات ایشان بر رعایت 3 اصل «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» در سیاست خارجی، می توان به نحوی مطلوب به تبیین تاکیدات حضرت معظم له در این رابطه پرداخت. ایشان با تاکید بر آنکه رعایت 3 اصل یادشده باید چارچوب ارتباطات بین‏المللی ایران اسلامی را تشکیل دهد، همیشه و همواره این سه اصل اساسی را به عنوان راهگشای مسیر دیپلماسی در عرصه های مختلف بین المللی مطرح فرموده اند و تمام دولت ها را فارغ از آنکه «چپ» باشند یا «راست» به رعایت این چارچوب ملزم ساخته اند. اول- عزت
به باور رهبر معظم انقلاب، عزت یعنی «تحمیل هیچ ‏کس را قبول ‏نکردن». با نگاهی گذرا به فلسفه وجودی دولت در قرون جدید، واضح است «پشتوانه ملی و مردمی» اساس و بنیان دولت های جدید را تشکیل داده است. به عبارت بهتر، هر دولتی بسته به میزان اتکای خود به مردم کشورش در عرصه معادلات و روابط بین الملل دارای صلابت و اقتدار خواهد بود. بر چنین مبنایی هر دولتی که بتواند پشتوانه مردمی حداکثری را با خود به همراه داشته باشد، هیچگاه زیر بار حرف زور نخواهد رفت. ناگفته پیدا�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن