محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826102664
محسن تنابنده: «هفت دقیقه تا پاییز» چند نوع پایان داشت
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اغلب سكانسهای من و هدیه تهرانی از قبل توسط خود من نوشته شده بود و به كمك خود خانم تهرانی روی آنها دقیق تمرین شده است. در نهایت باید بگویم من برای... گفتوگو با محسن تنابنده، بازیگر برنده بلورین اكران «هفت دقیقه تا پاییز» جدا از آشتی دادن هدیه تهرانی با سینمای ایران و شروع فصلی تازه در فیلمسازی علیرضا امینی یك نكته مثبت دیگر هم داشت. آن هم دیده شدن استعدادی همچون محسن تنابنده در این فیلم است. تنابنده كه اغلب آثارش یا به اكران در نیامدهاند (مثل «سنگ اول» فروزش و «چند كیلو خرما برای مراسم تدفین» سالور) یا در اكرانهای به اصطلاح فرهنگی دیده نشدهاند (مثل «استشهادی برای خدا» امینی) اما اكران گسترده «هفت دقیقه تا پاییز» این مجال را برای بینندگان سینما فراهم میكند تا با بازی گیرای تنابنده را ببینند. می دانم كه حدودا هشت سال است به طور حرفهای مشغول بازی در سینمای ایران هستید اما تا قبل از اكران فیلم امینی به دلیل اوضاع نا به سامان اكران بازیهای شما عموما یا دیده نشدهاند یا خیلی سطحی از روی آن عبور شده كه البته در این بین فیلمنامههای شما نیز چنین سرنوشتی پیدا كردهاند. فكر میكنید این نوع اكرانها كه در روزهای اخیر بحث داغی پیرامونشان وجود دارد چقدر به حضور یك بازیگر ضربه میزند؟ سینما در درجه اول یك تعریف ساده دارد و آن مكانی است كه یك سری انسان آنجا میروند و به تماشای فیلم مینشینند. طبیعتا اگر آدمهایی نباشند كه این فیلمها را ببینند، سینمایی هم وجود ندارد. پس نتیجه میگیریم بدون مخاطب سینما هیچ جذابیتی ندارد.چون اساسا سینمایی وجود ندارد. پس وقتی یك فیلم نمایش داده نمیشود طبیعی است كه بگوییم سینمایی اتفاق نیفتاده است. شما فیلم را نمیسازید كه خودتان تماشا كنید و با آن خوش باشید، بلكه فیلم باید به فرایند اكران برسد و بازخورد مخاطب را دید. برخی از فیلمهای من مثل «چند كیلو خرما برای مراسم تدفین» (سامان سالور) با مشكل ممیزی روبه رو هستند و در محاق توقیف به سر میبرند و برخی دیگر به دلیل سیاست غلط عدم حمایت از فیلمهای فرهنگی در چند سینمای محدود قربانی شرایط اكران شدند. البته فیلمنامههای من بهجز «استشهادی برای خدا» چنین سرنوشتی را پیدا نكردهاند. من فیلمنامه «چند میگیری گریه كنی» را برای شاهد احمدلو نوشتم كه مورد استقبال مخاطبان هم واقع شد. از سال 1381 بازی در سینما را آغاز كردید، نام شما همواره تداعیگر فیلمهای فرهنگی و خاص در سینمای ایران است. فیلمهایی مثل«استشهادی برای خدا»، «دانههای ریز برف»، «چند كیلو خرما برای مراسم تدفین» اما در یك سال گذشته ظاهرا تغییر مسیر دادهاید و ترجیح دادید در فیلمهای متعارفتری مثل «هفت دقیقه تا پاییز» و «سن پترزبورگ» در كنار سوپراستارهای سینمای ایران نقش آفرینی كنید؟ در روزگاری مخاطب جایگاهی كه امروز برای من دارد را نداشت. افكاری كه در آن دوران داشتم با امروز كمی متفاوت بود. احساس من میگوید این ناشی از دور هم نشینیها و جلسات روشنفكری كه در آن دوران با آنها عجین شده بودم، داشت اما وقتی به جلو آمدم احساس كردم میشود هم فیلم فرهنگی داشت و هم آن فیلم فرهنگی اثر تماشاگرپسندی هم باشد. البته این را هم باید اضافه كنم كه خودم را خیلی همسو با مخاطب نمیكنم و خود را خیلی بر اساس سلیقه آنها بالا و پایین نمیكنم ولی تماشاگر برای من اهمیت دارد. به نوعی سینمای میانه؟ بله. من با تركیب این دو موافق هستم سینمایی كه افرادی همچون اصغر فرهادی ثابت كردند كه میشود و تلاش دارم كه بیشتر در این كارها ایفای نقش كنم. و البته بهروز افخمی... صد درصد! بهروز افخمی كسی است كه با فیلم «عروس» توانست همین مسئله سینمای میانه را در كشور آغاز كند. بهروز از نظر من یكی از مهندسهای سینمای ایران است كه سینما را خیلی دقیق میشناسد و با فیلمهایش این مسئله را ثابت كرده است و طبیعی است زمانی كه پیشنهاد بازی در فیلمش را دریافت كردم با كله سر كار حاضر شدم! و به خاطر فیلم افخمی چندین فیلمنامه را رد كردم. برسیم به «هفت دقیقه تا پاییز» این فیلم چندمین همكاری پیاپی شما با علیرضا امینی است، در تیتراژ فیلم نام سه نفر به عنوان نویسنده كار آمده: علیرضا امینی، علیرضا نادری و شما. همانطور كه اشاره كردید من با علیرضا امینی پیش از این تجربه همكاری در چند فیلم را داشتم و آشنای من با وی به سال 1380 باز میگردد. اما در «هفت دقیقه تا پاییز» ایده برای خود علیرضا امینی بود و حتی ایشان یك نسخه نیز طبق همان ایده نوشته بودند اما بنا به دلیلی از نتیجه كار راضی نبود. در این زمان بود كه من به كار اضافه شدم و قرار شد طبق آن ایده فیلمنامهای را بنویسم كه شایان ذكر است افراد مختلفی در نگارش این فیلمنامه به بنده كمك كردند، مثل رضا دلاور. تا اینكه به فیلمنامه نهایی رسیدیم و چیزی حدود 50 صفحه آماده شده بود اما به دلیل اینكه زمان كلید خوردن نزدیك بود و عوامل سازنده اصرار داشتند كه فیلم به جشنواره فیلم فجر برسد تصمیم گرفتیم با همان فیلمنامه سر صحنه برویم اما از جایی به بعد فشار كار بسیار بالا رفت و كار خیلی سنگین شد و من هم به دلیل اینكه هم بازی میكردم و هم مینوشتم دیگر توان ادامه كار را نداشتم این شد كه از علیرضا نادری خواستیم بیاید و بخش انتهایی فیلمنامه را كمك كند تا ما به اتمام برسانیم. علیرضا نادری پیش از این فیلمنامه «كیفر» را برای علیرضا امینی نوشته بود. همین آشنایی قبلی باعث شد شما از او دعوت كنید؟ من از دوران راهنمایی شاگرد آقای علیرضا نادری بودم و تا حد زیادی نوشتن را از ایشان آموختم. گرچه شاگرد خلفی برای ایشان نیستم. فیلمنامه «كیفر» به درخواست من از علیرضا نادری دو سال قبل نوشته شد تا علیرضا امینی كارگردانی كند كه به دلایلی از جمله سرمایهگذاری روی آن به مشكلاتی برخورد و ساخت آن به طور كامل كنار گذاشته شد. اما دلیل اینكه از علیرضا نادری دعوت شد، آشنایی خیلی زیاد بنده با ایشان بود و به نظرم آمد در آن برهه زمانی كسی جز ایشان نمیتواند به ما كمك كند ولی از طرف دیگر افسوس میخورم كه ایشان را از جای وارد كار كردیم كه فیلمنامه در یك سوم پایانی خود بود و هر كس دیگری جای ایشان بود شاید این درخواست را رد میكرد و آقای نادری از روی رفاقتی كه با من و برخی از اعضای تیم داشت وارد پروژه شد و كار را تمام كرد. شما تا به امروز دو از جشنواره فیلم فجر دریافت كردهاید، كه هر دو اینها برای فیلمهایی است كه خودتان نویسنده آنها بودید. ظاهرا خود شما بیشتر از سایر كارگردانان توانایی شناخت قابلیتهای خود را دارید؟ با این مسئله زیاد موافق نیستم چون امسال من برای دو فیلم گرفتم فیلم «سنگ اول» (ابراهیم فروزش) و فیلم امینی كه اتفاقا فیلمنامه آقای فروزش را بنده ننوشته بودم. ولی باید قبول كرد بازیهای درخشان شما اغلب در فیلمهایی است كه خود شما نگارش آنها را بر عهده داشتید. هیچ كس نمیتواند بازی درخشان شما را در فیلم امینی با فیلم «زمهریر» قیاس كند؟ «زمهریر» را شما فاكتور بگیرید. در برههای من فكر كردم بد نیست پولی هم در این میان دربیاورم ولی فوری به این نتیجه رسیدم كه پولشان را ببرم پس بدهم و از كار كنارهگیری كنم. شما برای این قیاس بهتر است بازی من را در فیلم «چند كیلو خرما برای مراسم تدفین» و یا «سنگ اول» مثال بیاورید. در زمان جشنواره گفتوگویی با علیرضا امینی داشتم كه میگفت فیلم بدون پایان جلوی دوربین رفت و زمانی كه میخواستند فیلم را كلید بزنند نمیدانستند كه چه اتفاقی در پایان خواهد افتاد؟ نه اینگونه نبود ولی چند نوع پایان داشت! كه ما بر اساس روند فیلمنامه انتخاب كردیم كه چه پایانی میتواند برای این درام بهتر باشد. چون شما یكی از اضلاع فیلمنامه «هفت دقیقه تا پاییز» هستید میشود نكاتی را با هم پیرامون حفرههای این فیلمنامه بررسی كنیم. مثلا خود من متوجه نشدم چرا مریم در انتهای فیلم پولها را از ساك بیرون میآورد طوری كه فرهاد ببیند؟ من فعلا ترجیح میدهم درباره فیلمنامه حرف نزنم، چون احساس میكنم خیلی دقیق و شفاف این فیلمنامه، فیلمنامه من نیست! موقع تماشای فیلم احساس كردم برخی از سكانسهای فیلم به صورت بداهه اجرا شدهاند. مثل سكانس حامد بهداد كه جلوی در خانه دوستش مشغول صحبت با همسر دوستش است؟ آن صحنه مورد اشاره شما با كمی تغییر توسط خود بازیگر عینا از متن برداشته شد ولی از جهتی هم حرف شما درست است. چون ما صحنههایی را داریم كه در اجرای آنها بداهه هم كار شده باشد. این را هم باید اضافه كنم كه اغلب سكانسهای من و هدیه تهرانی از قبل توسط خود من نوشته شده بود و به كمك خود خانم تهرانی روی آنها دقیق تمرین شده است. در نهایت باید بگویم من برای علیرضا امینی احترام زیادی قائل هستم و او را بسیار دوست میدارم ولی از این شیوه كارش كه تا این حد اجازه بداهه به بازیگران خود میدهد، من چندان راضی نیستم. این روزها خاطره اسدی در مصاحبههای خود مرتب از تغییر فیلمنامه «هفت دقیقه تا پاییز» انتقاد میكند و در جاهایی عنوان كرده كه ابتدا ساختار این فیلمنامه به صورت اپیزودیك بوده و محور اصلی ماجرا خاطره اسدی ولی زمان فیلمبرداری چیز دیگری به آنها داده شد و نسخه دیگری از فیلمنامه جلوی دوربین رفته است. (خاطره اسدی در گفتوگو با مجله چلچراغ – شماره تیر ماه)؟ در این مورد حق با خاطره اسدی است، در ابتدای امر كه بازیگران آمدند و قرارداد بستند با یك فیلمنامه مختصر روبهرو بودند كه یك سر و شكل دیگری داشت ولی همه این دوستان از ابتدای امر این را میدانستند كه فیلمنامه قرار است تغییرات زیادی بكند. پس این خیلی طبیعی است كه كسی در این مورد نمیتواند معترض باشد. چون همه از ابتدای امر میدانستند كه فیلمنامهای كه دستشان است جلوی دوربین نخواهد رفت و تغییرات زیادی روی آن صورت خواهد گرفت. اتفاقا همه بچهها در جریان تغییرات بودند و من و علیرضا امینی از آنها میخواستیم كه بیایند دور هم بنشینیم و درباره كار با هم صحبت كنیم. ظاهرا قرار بود یك فیلمنامه دو اپیزودی باشد؟ دو اپیزودی به طور كامل خیر اما قرار بود به یك حادثه از دو زاویه مختلف نگاه كنیم ولی در زمان فیلمبرداری به دلیل نزدیكی جشنواره فیلم فجر و اصرار تهیهكننده مبنی بر آماده شدن فیلم برای جشنواره فیلم فجر باعث شد ما از ایدههای و تفكرات جذاب فاصله بگیریم. چون اساسا این ایدهها نیاز به زمان داشت. از پایان بندی اكران عمومی راضی هستید؟ راستش ما در جشنواره پایانبندی داشتیم كه میگفت روز از نو روزی از نو و قصهای دیگر كه در پایان این قصه شروع میشد. ولی بگذارید من در این رابطه هم صحبتی نكنم. یكی از قسمتهای درخشان بازی شما در «هفت دقیقه تا پاییز» سكانس بیمارستان و باخبر شدن از مرگ فرزندتان است، آن سكانس در چند برداشت گرفته شد؟ در یك برداشت و سكانس بسیار دشواری بود چون ما ابتدا این سكانس را گرفتیم و بعد به سكانس تصادف رفتیم و به دلیل اینكه دوربین روی دست بود ما مجبور بودیم از چند زاویه مختلف فیلمبرداری كنیم. در طول این مصاحبه اشاره كردید كه «هفت دقیقه تا پاییز» با یك فیلمنامه 50 صفحهای جلوی دوربین رفت، از میزانسن بازیگری این عامل چه ضربهای به تیم بازیگران خود وارد كرد؟ طبیعتا در چنین شرایطی تمرین و دور خوانی هم وجود ندارد. این مسئلهای كه شما میگویید كار را برای گروه بازیگران این فیلم بسیار دشوار كرد، من همینجا لازم میدانم قبل از همه عوامل یك تشكر ویژه از تیم بازیگران این فیلم بكنم و از همه آنها معذرت خواهی كنم به خاطر اینكه آماده نبودن فیلمنامه دردسرهای زیادی را برای آنها درست كرد. مثلا یكی از دردسرهایی كه بازیگران این فیلم با آن مواجه بودند، عدم حفظ راكورد در برخی سكانسها بو.د شما فكر كنید ما برخی از صحنههای بعد از تصادف را رج زدیم و قبل از آن گرفتیم و این بسیار دشوار بود. چون سكانسهایی را میگرفتیم كه مربوط به آینده قصه بود و این تداوم حسی باید رعایت میشد. من باز از همه بازیگران این فیلم صمیمانه تشكر میكنم. یكی از ایرادات من به «هفت دقیقه تا پاییز» عدم برگزاری خوب نقطه عطف فیلم است یعنی صحنه تصادف و انتخابی كه نیما باید بین فرزند خود و فرزند فرهاد انجام دهد ولی من به عنوان یك تماشاگر در هنگام تماشای این فیلم زیاد درگیر این انتخاب نمیشوم و تردید نیما را نمیبینم در حالی كه پایه درام این فیلم روی همین انتخاب استوار است. شما چقدر با این مسئله موافقید؟ كاملا درست است. طبیعتا در كار بداهه چیزهایی از دست میرود و جهتگیریهایش تغییر میكند كه اگر درست به آنها پرداخت میشد ما با چرخش بهتری در درام مواجه بودیم. همانطور كه گفتید این سكانس مهمترین نقطه فیلمنامه است و ما میخواستیم بیشترین بهره گیری درام را از همین سكانس به دست آوریم. اصلا در نسخه اولیه فیلمنامه نقطه اتصال دو داستان در همین تصادف و انتخاب نیما بود. ولی اگر بداههپردازی و عجله در این فیلم نبود ما با اثر به مراتب درخشانتری رو به رو بودیم. الان بجز یك اینسرت چند ثانیهای از چهره شما ما خیلی متوجه این تردید نمیشویم؟ علیرضا امینی اتفاقا نماهای دیگری هم گرفته بود ولی به دلیل عوض شدن شكل كلی ماجرا آن بخشها حذف شد. چون مناسب شكل اولیه فیلمنامه بود. و حرف آخر؟ من كارهایی از این دست كه سر و شكل كلاسیك ندارد، خیلی انجام دادهام. حالا به این تیجه رسیدهام كه در این نوع كارها میشود ایدهای بسیار جذاب و نابی را پیدا كرد اما نمیشود یك كار مرتب و تمیزی ساخت. فقط میتوان یك كاری را ساخت كه یك جاهایش بسیار جذاب و شیرین است و برخی جاهایش خیلی شفاف و دوستداشتنی نیست و دیگر حاضر نیستم در چنین كاری حضور پیدا كنم و تلاش دارم از این به بعد در فیلمهایی باشم كه همه ابعادش از قبل خیلی دقیق و روشن مشخص شده باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 501]
صفحات پیشنهادی
زنگ خور جديد موبايل با نام Ambient-Chillout Ringtones
زنگ خور جديد موبايل با نام Ambient-Chillout Ringtones · محسن تنابنده: «هفت دقیقه تا پاییز» چند نوع پایان داشت · عهد فاسد بیخ پوسیده بود . ...
زنگ خور جديد موبايل با نام Ambient-Chillout Ringtones · محسن تنابنده: «هفت دقیقه تا پاییز» چند نوع پایان داشت · عهد فاسد بیخ پوسیده بود . ...
زنی که ۳۰ دختر را کشته بود و آنها را می خورد
قدر خواب شب را بدانید · زنی که ۳۰ دختر را کشته بود و آنها را می خورد · محسن تنابنده: «هفت دقیقه تا پاییز» چند نوع پایان داشت ... sms : ای که دور از من ...
قدر خواب شب را بدانید · زنی که ۳۰ دختر را کشته بود و آنها را می خورد · محسن تنابنده: «هفت دقیقه تا پاییز» چند نوع پایان داشت ... sms : ای که دور از من ...
درباره فیلم «هفتدقیقه تا پاییز» و مقایسه آن با «درباره الی»
درباره فیلم «هفتدقیقه تا پاییز» و مقایسه آن با «درباره الی» ... شاید یكی از نقاط برجسته «درباره الی» نوع داستانگویی و به اجرا در آوردن این داستان بود. ... علیرضا امینی كارگردان، همكار فیلمنامه نویس و بازیگرش محسن تنابنده هم نقش پررنگی ایفا ... همین رابطهای كه هر چند برای بازگرداندن پول از دست رفته بین خاطره اسدی و ...
درباره فیلم «هفتدقیقه تا پاییز» و مقایسه آن با «درباره الی» ... شاید یكی از نقاط برجسته «درباره الی» نوع داستانگویی و به اجرا در آوردن این داستان بود. ... علیرضا امینی كارگردان، همكار فیلمنامه نویس و بازیگرش محسن تنابنده هم نقش پررنگی ایفا ... همین رابطهای كه هر چند برای بازگرداندن پول از دست رفته بین خاطره اسدی و ...
نگاهی گذرا به 7 فیلم سینمایی متفاوت جشنواره فیلم فجر
هر چند که نگاه متفاوت عبدالوهاب در دنیای تلخ و بی رنگ «خون بازی» هم ... «منطق مطلق اتفاق» و «روایت شتابزده یک داستان ساده با پایان خوش» از جمله ... 7هفتین فیلم بلند علی رضا امینی «هفت دقیقه تا پاییز» بیتردید به دلیل حضور ... علاوه بر هدیه تهرانی، محسن تنابنده، حامد بهداد و خاطره اسدی بازیگران اصلی این فیلم هستند. ...
هر چند که نگاه متفاوت عبدالوهاب در دنیای تلخ و بی رنگ «خون بازی» هم ... «منطق مطلق اتفاق» و «روایت شتابزده یک داستان ساده با پایان خوش» از جمله ... 7هفتین فیلم بلند علی رضا امینی «هفت دقیقه تا پاییز» بیتردید به دلیل حضور ... علاوه بر هدیه تهرانی، محسن تنابنده، حامد بهداد و خاطره اسدی بازیگران اصلی این فیلم هستند. ...
عصبانیت غرب از سفر احمدینژاد به لبنان نشاندهنده ترس آنها ...
قانصوه همچنین اظهار داشت، باید حقیقت را گفت، ایران به پشتوانهای برای لبنان تبدیل شده است. .... محسن تنابنده: «هفت دقیقه تا پاییز» چند نوع پایان داشت ...
قانصوه همچنین اظهار داشت، باید حقیقت را گفت، ایران به پشتوانهای برای لبنان تبدیل شده است. .... محسن تنابنده: «هفت دقیقه تا پاییز» چند نوع پایان داشت ...
«سن پطرزبورگ» فیلمی با رنگ و بوی كمدیهای مدیری!
یادداشتی بر فیلم كمدی «سن پطرزبورگ» ساخته بهروز افخمی چند صباحی هست عادت ... هم مواجه شده است، بهخصوص با نمایش آثاری چون «کیفر»، «هفت دقیقه تا پاییز» و. ... و کلامی- هم بازخورد خوبی داشت و هم مخاطبان را با کمدی خوب آشنا کرد. ... کافی است دقت کنید به زوج بهیادماندنی داستان، با بازی محسن تنابنده و پیمان قاسم خانی. ...
یادداشتی بر فیلم كمدی «سن پطرزبورگ» ساخته بهروز افخمی چند صباحی هست عادت ... هم مواجه شده است، بهخصوص با نمایش آثاری چون «کیفر»، «هفت دقیقه تا پاییز» و. ... و کلامی- هم بازخورد خوبی داشت و هم مخاطبان را با کمدی خوب آشنا کرد. ... کافی است دقت کنید به زوج بهیادماندنی داستان، با بازی محسن تنابنده و پیمان قاسم خانی. ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها