واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اینقدر این بازیگر در انجام كارهای غیرطبیعی مشهور است كه هیچ كاری از او عجیب نیست، به همین دلیل اطرافیانش از جمله مادرش فقط كمی تعجب میكنند و با كلماتی مانند... خوب تهیمنه میلانی هم بعد از یك مدت طولانی در جشنواره شركت كرد، او در آخرین سال دولت هشتم با فیلم آمده بود و در آخرین جشنواره دولت نهم با فیلم سوپراستار.فیلمی كه در بخش در جستوجوی حقیقت نشان داده شد و البته با واكنشهای مختلف روبهرو شد. هرچند خودش ادعا ندارد كه فیلم عالی ساخته است. وقتی به تماشای فیلمهای »تهیمنه میلانی» مینشینی همانطور كه خودش هم گفته است روابط آدمها را نشان میدهد حالا میتواند رابطه یك خواهر و برادر باشد مانند »دیگه چه خبر؟«یا رابطه »عروس و پدرشوهر« در واكنش پنجم. اما این بار آنقدر رابطه عجیب و به قول خودش غیرمعقول است كه شاید شاخ هم در بیاوری. رابطه یك بازیگر مشهور و معروف »كوروش زند» با یك دختر ۱۶ ساله» رها عظیمی«خود او به نظرش این اتفاق كاملا عادی است - احتمالا و بینقض غرض یاد آشنایی شهلا جاهد و ناصر محمدخانی میافتید آشنایی اولیه كه عطر خریده بود و دم در خانهاشان برده بود - اگر فیلم - كارت قرمز مهناز افضلی را دیده باشید، بیشتر به این شباهت پی میبرید .- اینقدر این بازیگر در انجام كارهای غیرطبیعی مشهور است كه هیچ كاری از او عجیب نیست، به همین دلیل اطرافیانش ازجمله مادرش فقط كمی تعجب میكنند و با كلماتی مانند »اون بچه است»، «مهدكودك باز كرده «یا فوقش با كمی نصیحت از كنار این رابطه میگذرند. زنان به دختر نوجوان هشدار میدهند: »تا كی باشه مثل سگ تو رو از خونهاش بیرون كنه«؛»اگه گفته چشمات سگ داره، گربه داره، خر داره باور نكن« اما جالبتر اینكه این دختر شانزده ساله كه قرار است شخصیتش از »شازده كوچولو« وام گرفته شود، مثل آب خوردن دروغ میگوید. شما در هر صحنهای كه او با زنان روبهرو میشود با جملات »نامزدش هستم»، «ویار گوجهسبز دارم رفته بخره»، «یك ماهه عروسی كردیم آخه من حامله شدم« به اصطلاح سعی دارد تمام» فساد را از دور و بر این مرد دور كند. « دختر هیچ وقت اشاره نمیكند كه من دخترش هستم، خواهر یا دخترخاله میشود. اما برای اینكه احتمالا آبروی بازیگر نرود این مساله را به كسی نمیگوید. خود مرد هم در برابر این مسائل جمله: »اگر از چیزی اطلاع ندارید، حرف نزنید« را تكرار میكند. خلاصه این ماجرا ادامه دارد اما مرد در فساد غرق است و رها را از خود میراند حالا باید بگردد با چشمان اشكبار و او را پیدا كند. اصلا مهم نیست كه داستان»اگوستوس« هرمان هرسه را خوانده باشید تا با دیدن شخصیت »كورش زند»به یاد او بیفتید. بیتردید این مرد میتواند هر كسی باشد و هر شغلی داشته باشد» از یك بازیگر مشهور تا یك بازیكن فوتبال یا یك بیزینس من.« كارگردان فقط خواسته درباره سینما كه بیشتر میشناسد كار كند نه اینكه قصد داشته باشد به خانوادهاش یعنی سینما توهین كند. پایان فیلم هم باز است رها به خواست درونی كورش به زندگی او قدم میگذارد. اما ارزش و قدر این موقعیت را ندارد. در پایان او باید دوباره جستوجو كند تا شاید رها به زندگیاش قدم بگذارد. كوروش زند با اینكه میفهمد حرفهایی كه او در مورد رابطهاشان زده است درست نیست بازهم به دنبالش میگردد. چرا؟ نكند مثل »اكبر عبدی« در فیلم »هنرپیشه« مخملباف عاشق دختر كولی شده است؟ در فیلم و با پرسشهای مختلف بیپاسخی روبهرو میشوید، مثلا همین سوالات فیلم ریتمش تند است و مملو از فضاهای شیك. قرار است بفروشد. اما شاید به اندازه »توفیق اجباری« نفروشد. چون اولا »محمدرضا گلزار« ندارد، هر چند كه واقعا»شهاب حسینی»توپ بازی كرده است و در طراحی صحنه و لباس هم سلیقه بیشتری به كار رفته است و مدام شخصیت اول را با لباس ورزشی و خانگی نمیبینید. این فیلم درباره سینما است، رابطه عجیبی هم مطرح میكند. بیتردید اگر بازی »شهاب حسینی« یكی از بازیهای خوب خود را در تاریخ ثبت كرده است. او سال پیش هم جایزهای برای بازیگریاش در فیلم دیده نشده - محیا - دریافت كرد. از همین الان میتوان او را یكی از كاندیداهای بازیگری دانست، هر چقدر او روان بازی میكرد، بازی مقابلش سرد و یخ بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]