واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: ميراثداران پايتخت پادشاهي آرت
جام جم آنلاين: بحران هويت ويژگي برجسته زمانه ماست و ايران يكي از معدود كشورهاي جهان است كه به پشتوانه تاريخ كهن خود، هويت فرهنگي تاريخي درخشاني دارد. محوطههاي باستاني در گوشه و كنار پهنه گسترده ايران بزرگ فرهنگي، از پايههاي هويت فرهنگي مردمان اين سرزمين است. اما دوران پر شكوه هخامنشي كه فراز درخشان و سترگ اين گذشته تاريخي است، با جايگاه ويژه تمدني و انساني كه دارد، همچون ستيغ بلندي، برآنچه در آن سوي آن قرار دارد، سايه ميافكند.
بسياري كسان از ايران 2500 ساله سخن ميگويند. از اينرو شايسته است هر چه بيشتر بر شناسايي و مستندسازي عناصر گوناگون فرهنگي و يادمانهاي جهان ايراني در هزارههاي پيشين همت گماريم. كاوشهاي سده گذشته و نيز يافتههاي شهر سوخته و جيرفت و محوطههاي ديگر در سالهاي اخير، گامهاي بلندي در اين راه بودند.
از اين ميان دستاوردهاي محوطه كنارصندل جيرفت- كه دكتر مجيدزاده بدرستي آن را پايتخت پادشاهي ميداند- آرامآرام دارد از دل آوارهاي هزاران ساله سر بر ميآورد و با ديگر محوطههاي گرداگرد دريايي كه امروز كويرهاي مركزي و لوت بر بستر خشك آن نشستهاند و نيز در فراسوي بلنديهاي زاگرس و البرز و در آذربايجان و كردستان و خراسان و بلوچستان و ديگر جاها، بر فرهنگ سرزمينهاي ايراني در هزارههاي پيشين روشني ميتابانند.
يافتههاي كاوشهاي جيرفت و حوزه هليلرود، بويژه در رابطه با كهنترين بخش سرزمين ميانرودان كه از آن سومريهاست، روشنگر پيوستگي و اهميت فرهنگي مناطق مختلف سرزمينهاي ايراني است. چرا كه سومريها نيز همچون ديگر پديدآورندگان مراحل مختلف تمدن و فرهنگ ايراني گل وجودشان و جانمايه فرهنگشان از همين آب و خاك است.
بجز يادمانهاي نهفته در دل خاك كه به همت باستانشناسان، بار ديگر رخ به آفتاب باز ميكنند، در فرهنگ زنده و جاري نيز جلوههاي فراواني از اين فرهنگ كهن در سايه فراموشي قرار گرفتهاند و بر مردمشناسان و ايرانشناسان است كه غبار روزگاران از چهره آنها بزدايند.
بسياري از باورها، مراسم آييني، قصهها و ديگر صورتهاي فرهنگ شفاهي كه امروزه در ميان مردم زندهاند از لايهلايه فرهنگهاي مردمان زمانههاي پيشين گذشتهاند و از هر دوره باري به همراه و نشاني بر چهره دارند، يافتن نشانههاي اين بخش از فرهنگ، جان رفته از كالبد بناها و اشيا و ديگر يادمانهاي كهن را باز ميگرداند و زبان اين آثار را به بيان نقش و كاركردشان باز ميكند و با ما به سخن در ميآيند.
پيدايي اشيا و صورتهاي كالبدي فرهنگ، حاصل كنش متقابل (برهم كنش) دريافتها و رفتارهاست و در بستر الگوهاي رفتاري، اعم از رفتار فني، آييني و جز آن پديد ميآيد. هر اثر، تبلور يك جريان كار و انديشه است كه به پديد آمدن آن انجاميده و خود وسيلهاي براي سير و جرياني ديگر شده است.
هر شي و هر اثر كالبدي، نمودي از فرهنگ را در خود جاري دارد. از ديروز آغاز شده، در امروز جريان دارد و تصويرش در آيينه فردا نقش خواهد بست و البته بايد بيفزايم كه برداشتن غبار زمان و آوار رخدادها، از چهره نمودهاي فرهنگ شفاهي، به سبب سيال بودن اين شاخه از فرهنگ، كار آساني نيست و جستجويي آگاهانه و مردمشناسانه و به كلام كاملتر، فرهنگشناسانه را ميطلبد.
كوتاه سخن اين كه، نگاه مجموعهاي در پژوهش آثار كالبدي و غيركالبدي، بيترديد ما را به شناخت كليت فرهنگ و نظام حاكم برشهرها و محوطههاي باستاني خواهد برد. سياستي كه خوشبختانه در پژوهشهاي فرهنگي امروزي مورد توجه قرار گرفته، و كاوشهاي دره هليلرود و جيرفت، نمونه بارز و برجسته آن است.
محمد ميرشكرايي
رييس پژوهشگاه مردم شناسي سازمان ميراث فرهنگي
دوشنبه 30 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]