واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: حضور ژولیت بینوش ستاره فرانسوی موجب توجه اروپاییان به این فیلم خواهد بود، ولی این فیلم غیر عادی به احتمال زیاد در سطح بینالمللی مخاطب چندانی نخواهد داشت. بازیگران در این فیلم به 3زبان... بازگشت دلنشین بهسینمای روایی عباس كیارستمی پس از سالها فعالیت در زمینه عكاسی، شعر و فیلمهای تجربی، با یك كمدی ظریف و تلخ و شیرین كه ماجرای رمانتیك آن در ایتالیا رخ میدهد، بازگشت دلنشینی به سینمای روایی داشته است. فیلم «رونوشت برابر اصل» به طرز زیركانهای جزئیات ازدواج و همچنین بسیاری از موارد ناتوانی مردان و زنان در همفكری را مورد كند و كاو قرار میدهد. حضور ژولیت بینوش ستاره فرانسوی موجب توجه اروپاییان به این فیلم خواهد بود، ولی این فیلم غیر عادی به احتمال زیاد در سطح بینالمللی مخاطب چندانی نخواهد داشت. بازیگران در این فیلم به 3زبان انگلیسی و فرانسوی و البته كمی هم ایتالیایی صحبت میكنند.داستان فكاهی و تمسخرآمیز مرد و زنی كه ازدواج شان دچار سردی شده، یادآور فیلم «سفر در ایتالیا» (1954) ساخته «روبرتو روسلینی» است كه مورد تحسین منتقدان قرار گرفته بود و در آن یك زوج انگلیسی با نقشآفرینی «جورج ساندرز» و «اینگرید برگمن» در آستانه طلاق به شهر ناپل ایتالیا میروند و به واسطه اسرار طبیعت و هنر و اعتقادات مذهبی، با هم آشتی میكنند، ولی فیلم كیارستمی خیلی خوشبین نیست. او در اینجا به طرز عجیبی بازیگوشانه عمل میكند كه علتش شاید تأثیر آفتاب درخشان توسكانی باشد یا دور بودن او از خیابانهای پر ترافیك تهران. در این فیلم هم مثل دو فیلم «ده» و «شیرین» زنها شخصیت اصلی فیلم هستند. صحنههای آغازین فیلم كه طی آنها شخصیتها سعی میكنند خود را تثبیت كنند، فاقد ثبات هستند. داستان فیلم از این قرار است كه در یك مراسم سخنرانی كتاب، یك مادر مطلقه دمدمی مزاج فرانسوی (بینوش) كه صاحب یك گالری در شهر توسكانی ایتالیا است با یك نویسنده بریتانیایی به نام «جیمز میلر» (كه نقش «ویلیام شیمل» خواننده اپرا را با طنز و اعتماد به نفسی عالی بازی كرده) آشنا میشود. این زن به شیوه نه چندان خوشایندی از او دعوت میكند تا از گالریاش دیدن كند و مرد هم در مقابل به طرز زمختی به او میگوید كه ترجیح میدهد قبل از آن كه قطارش توسكانی را ترك كند، در آن روز آفتابی با اتومبیل به گردش بپردازد.در اینجا كیارستمی این بهانه را پیدا میكند كه بحث و گفتگو بین این دو نفر را كه سوار یك وسیله نقلیه در حال حركت هستند را به نمایش بگذارد. بینوش افكار فیلسوفانه جیمز را زیر سوال میبرد و از حرفهای كاملا بیبو و خاصیت او عصبانی میشود و خشم او در مقابل این نویسنده برجسته كاملا بیمورد مینماید. در واقع در اینجا شاهد تقابل دیدگاه رمانتیك (عاشقانه) زن در برابر دیدگاه پراگماتیك (عملگرایانه و واقعبینانه) مرد هستیم. بینوش در اینجا فرصت یافته تا استعداد در خور توجهاش برای بازی در نقش كمدی را نشان دهد. او راحت و بیدردسر زبان خود را از انگلیسی به فرانسوی و ایتالیایی تغییر میدهد تا شخصیتی را خلق كند كه در آن واحد هم خشمگین است و هم فریبكار. او در طول ساعاتی كه با جیمز است مدام تماسهای تلفنی آزارنده پسر كوچك خود را قطع میكند. این دو در یك شهر كوچك خوشمنظره توقف میكنند و با یك مراسم ازدواج روبهرو میشوند (فیلم پر از صحنههای ازدواج است.) بینوش از دیدن این مراسم ازدواج چهرهاش بشاش میشود و اصرار میورزد كه دو تاییشان با عروس و داماد عكس بگیرند كه این خواسته البته بر خلاف میل جیمز است. بعضی از اهالی محل فكر میكنند بینوش و جیمز زن و شوهر هستند و بینوش هم با استفاده از همین سوءتفاهم به جیمز میگوید كه خودشان را زن و شوهر جا بزنند و از همین جاست كه یك سری بگو مگوهای جالب بین آنها رد و بدل میشود. داستان پیش از آن كه به یك پایان رقتانگیز ولی در عین حال راضی كننده برسد، در یك صحنه مهم در یك رستوران، تغییر مسیری ناگهانی و غیر منتظره میدهد.شیمل كه برای اولین بار در یك فیلم سینمایی بازی كرده در اینجا مهارت خود در زمینه تفسیر شخصیتهای پیچیده اپرایی را به كار میبندد تا در فیلمی كه فاقد موسیقی است، بازی كند. او در فیلم، كمی درباره هنر صحبت میكند و در مورد تأثیر آن روی عموم و همین طور معنای «اصل» و رونوشت، به تفكر میپردازد، البته در فیلمنامه خیلی به این موضوع پرداخته نشده ولی ما زن و شوهر قلابی فیلم را كپیای از یك زن و شوهر اصل میبینیم؛ نكتهای كه در بسیاری از نگاهها ماند حضور «ژان كلود كاریه»، فیلمنامهنویس در یك صحنه كوتاه و دلچسب در قالب یك توریست دانا در فیلم است كه به جیمز در مورد رفتار با زنان توصیههایی میكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]