واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ژانر پلیسی كه یكی از گونههای محبوب سینمای جهان است، اما در سینما و تلویزیون ما كارگردانهای انگشتشماری سراغ این ژانر رفتهاند و در نتیجه تعداد آثار ساخته شده در این حوزه به چند نام خاص محدود میشود... همه چیز خیلی ساده اتفاق میافتد مجموعه تلویزیونی كلانتر 3 پس از گذشت 6 سال از زمان پخش سری اول این سریال روی آنتن رفته است. محسن شامحمدی در این فاصله نسخه دوم این سریال را هم كارگردانی كرد. اقبال بالای مخاطبان از سریالهای پلیسی و كمبود كارگردانهای تخصصی در این حوزه دو عاملی هستند كه شامحمدی را به ساختن دنبالههای سریالهای پلیسی تشویق كردهاند. ژانر پلیسی كه یكی از گونههای محبوب سینمای جهان است، اما در سینما و تلویزیون ما كارگردانهای انگشتشماری سراغ این ژانر رفتهاند و در نتیجه تعداد آثار ساخته شده در این حوزه به چند نام خاص محدود میشود. كه موضوعهای پلیسی و جنایی را دستمایه كار قرار دادهاند. وقتی از تنگناها و محدودیتهای تولید سریالهای پلیسی آگاه باشیم، اهمیت ساخت سریال دنبالهدار كلانتر بیشتر برایمان آشكار میشود. پخش سری سوم سریال كلانتر بهانهای شد تا سراغ محسن شامحمدی یعنی كارگردان این سریال برویم و با او در رابطه با جزییات ساخت این سریال همصحبت شویم.شما جزو معدود افرادی هستید كه به صورت تخصصی در ژانر پلیسی كار كردهاید و میتوانید از مشكلات این ژانر صحبت كنید. اساسا چرا فیلمها و سریالهای ساختهشده در این ژانر این قدر كم و انگشتشمار است؟ تقریبا تمام كارهایی كه در زمینه پلیسی ساخته شده بصورت مشاركتی بوده و همین مساله تا حدود زیادی مانع از ساخت كارهای مستقل شده است. به هر حال وقتی سازمان یا ارگانی روی ساخت یك اثر سرمایهگذاری میكند، حساسیت بیشتری در انتقال پیام آن بوجود میآید و همین مساله باعث ایجاد یك بروكراسی بیشتر هم میشود؛ به عبارتی یك كارگردان یا تهیهكننده هم باید صداوسیما را در رسیدن به اهداف فرهنگی خود راضی كند هم نیروی انتظامی را. شاید خود این مساله بیتاثیر نباشد چون جدیدا حوصله آدمها كمتر شده. ولی در عین حال من فكر میكنم هنوز هم كم نیستند كسانی كه به طرف ساخت كارهای پلیسی میروند. در داستانهایتان بیشتر روی مسائل عاطفی و خانوادگی تاكید دارید تا صحنههای تعقیب و گریز و اكشن. این تاكید چقدر آگاهانه بوده؟ آیا این تمهید در جهت كمهزینه شدن كار انجام شده است؟ نه ربطی به كمخرج شدن ندارد. اصولا من كاری را كه صرفا بر پایه اكشن و زد و خورد ساختهشده باشد دوست ندارم. شما اگر به كارهای گذشته من نگاه كنید همگی همینگونه بودهاند. از هشدارهای پلیس، آئینه عبرت، شلیك نهایی، تصمیم نهایی، گارد ساحلی، كلانتر 1 و 2 همه و همه به گونهای طراحی و اجرا شدهاند كه قصهها حول و حوش مسائل انسانی میگردند، هیچكدام از خلافكارهایی كه من در طول این سالها در موردشان سریال ساختهام حرفهای نبودهاند همه آنها آدمهای معمولی بودهاند كه به واسطه اشتباهاتی كوچك درگیر مشكلات بزرگ شدهاند. در داستانهایتان چقدر به دنبال قصهگویی و داستانپردازی هستید و چقدر به دغدغههای اجتماعیتان میپردازید؟ آیا برای داستانهایتان به دنبال مصداقها میروید یا این كه داستان یك پرونده پلیسی را شاخ و برگ میدهید؟ اساسا من سعی میكنم داستانهایم در زندگی و اجتماع جاری باشد و به هیچوجه دور از واقعیت نباشد، تمامی این ماجراها در اطراف ما دارد اتفاق میافتد، فقط كافی است با دقت بیشتری نگاه كنیم، نیاز به مطالعه پروندههای پلیسی نیست، این پروندهها موقعی لازم میشود كه ما به دنبال یك سوژه استثنایی باشیم. من شخصا به دنبال سوژههای خاص نیستم و اساسا كارم را بر این اساس طراحی نمیكنم. چون هدف من و همینطور صداوسیما و نیروی انتظامی به رخ كشیدن قدرت پلیس در حل یك مورد استثنایی نیست، هدف ما بالا بردن سطح آگاهی مردم در بیان این مطلب است كه همه چیز خیلی ساده اتفاق میافتد، باید مواظب باشیم. برخی معتقدند در فیلمهای پلیسی ایرانی متهمان و مجرمان پس از اثبات جرم به شكل واقعی و عمیق احساس ندامت و پشیمانی نمیكنند. (به عنوان مثال مجرم داستان دخترعمو) شما در مقام كارگردان چه نگاهی به مجرمان داستانهایتان دارید؟ به طور كلی حد و آستانه این ندامت و نمایش آن باید در چه حدی باشد؟ اگر داستان به گونهای پیش برود كه تمام حرف خود را بخواهد برای آخر بگذارد خب لازم است این ندامت و پشیمانی به شكل پررنگی در انتها بیان شود، ولی اگر در طول مدت نمایش ما توانسته باشیم بیننده را با خود همسو كنیم و به تمام زوایای زندگی آن آدم كه شامل علل و انگیزهها، اشتباهات و خیلی چیزهای دیگر میشود بپردازیم دیگر نیازی به این كار كلیشهای نیست. در ضمن این را هم بگویم اگر بیننده با دیدن كل یك اثر به آن نتیجهای كه ما میخواهیم برسد، نرسد، با بیان چند دیالوگ ندامت گونه در انتها هم به آن نخواهد رسید. گفته میشود شما در رابطه با نقش و حضور پلیس زن اغراق كردهاید. در تحقیقاتی كه درباره مسوولیتهای زنان در نیروی انتظامیداشتید، به چه نتایجی رسیدید؟ در داستان دختر عمو كه پلیس زن اصلا نقشی نداشت، داستان مرگ مشترك هم كه تازه شروع شده، فكر میكنم هنوز كمی برای اظهار نظر زود باشد. چرا برای كلانتر درجه سرگردی را انتخاب كردید. با این كه همواره از تجربههای زیاد او صحبت میشود. این مساله وقتی كه سرگرد با یك سروان صحبت میكند بیشتر دیده میشود. چون ظاهرا فاصله زیادی بین درجه سروان و سرگرد نیست. اما بهگونهای وانمود میشود كه این فاصله خیلی زیاد است و جناب سروان قصه یك پلیس تازه وارد است. آیا این كلانتر قرار نیست به درجه سرهنگی برسد؟!برای آن كه شما یك سروان كامل بشوید به 12 سال زمان نیاز دارید. پس فاصله آنقدر كم نیست، ولی اگر ما نخواستیم از درجه سرگردی پا را فراتر بگذاریم صرفا به این خاطر است كه وقتی كسی سرهنگ میشود بیشتر درگیر كارهای مدیریتی میشود تا اجرایی، در صورتی كه یك سرگرد علاوه بر مدیریتی كه روی تیم خود دارد میتواند در عملیات اجرایی نیز شركت كند. در خیلی از سریالهای پلیسی ایرانی حدس اولیه پلیس درست از آب در میآید. آیا بهتر نیست كه روند كشف حقیقت پرپیچ و خمتر باشد؟ خوشبختانه سرگرد امیری ما از این قاعده مستثنی است، نظرات اولیه او همیشه درست از آب در نمیآید و مجبور است تلاش بیشتری بكند تا به نتیجه برسد. در برخی از نشریات هنگام پیش تولید نوشته شد كه قرار است در كلانتر 3 بازیگر دیگری جایگزین ایرج نوذری شود. ماجرا چه بود؟ به خاطر این بود كه ما میخواستیم سوژهها را طوری طراحی كنیم كه دوایر دیگر پلیس را هم دربربگیرد و صرفا پروندهها حول و حوش دایره جنایی نرود. به خاطر همین نمیشد در هر پرونده از یك پلیس استفاده كرد، پس بهتر بود هر پرونده به پلیس همان دایره سپرده میشد. ولی خوشبختانه در نهایت قصهها بهگونهای طراحی شد كه این مشكل تا حدود زیادی لااقل در این سری حل شد. در كارگردانیتان دست بازیگر را باز میگذارید و اجازه بداههپردازی به آنها میدهید یا این كه خیلی خطكشی شده با آنها روبهرو میشوید؟ شخصیتپردازی یك كاراكتر مربوط میشود به كارگردان آن اثر، ولی چگونگی اجرای آن بین بازیگر و كارگردان به صورت پنجاه پنجاه تقسیم میشود، هر كدام از این دو از سهم خود كمتر استفاده كنند به ناچار دیگری جورش را باید بكشد. كارشناسان اجتماعی معتقدند سریالهای پلیسی و حتی اخبار حوادث روزنامهها در كنار نكات آموزشیشان میتوانند جنبه بدآموزی داشته باشند. آیا با این گفته موافقید؟ چگونه میشود این بعد كار را كمرنگتر كرد؟ قبول دارم، به همین خاطر باید با احتیاط بیشتری كار كرد، اولا نباید سوژههایی را كه عمومیت ندارند به شكل پر رنگی مطرح كرد چون قبح آن در جامعه ریخته میشود. یك زمانی آدمربایی، سرقت از بانك، دختر فراری و اینجور چیزها جزو خطوط قرمز بود هم برای نشریات و هم برای برنامهسازان و این كاملا به جا و درست بود چون به محض آن كه این خطوط قرمز برداشته شد در جامعه هم اینگونه خلافها شیوع بیشتری پیدا كرد. همانطور كه گفتم باید در مورد مسائلی كه عمومیت در جامعه ندارند خیلی با احتیاط قدم برداشت و گرنه خود ما برنامهسازان و جراید به آن دامن خواهیم زد. چرا در كشور ما سنت دنبالهسازی در فیلمها و سریالها جا نیفتاده. شما كه به این شیوه كار كردید با چه دشواریها و موانعی مواجه شدید؟ به خاطر این كه خوب جواب نداده، شاید علتش این باشد كه اگر گاهی دنباله یك كار ساخته شده همه چیز آن با كار قبلی تغییر اساسی كرده، از نوع نویسندگی گرفته تا كارگردانی و بقیه چیزها... ناوارو در طول سالها ساخته شد ولی فرمت آن تغییری نكرد ولی اینجا به من خرده میگیرند كه چرا كلانتر 3 نسبت به سریهای قبلش تغییری نكرده، خب اگر قرار بود همه چیز آن تغییر كند دیگر چه اصراری بود كه نام كلانتر را یدك بكشد، میشد یك كار دیگر با نامیدیگر. آقای نوذری در یكی از مصاحبههایش گفته بود در كشورهای پیشرفته برای ساخت یك كار پلیسی از كارگردانهای مختلفی برای صحنههای درگیری و تصادف و كلا اكشن استفاده میكنند ولی در ایران كارگردانهای ما زیر بار نمیروند و حاضر نیستند با كارگردانهای دیگر همكاری كنند، شما با این گفته كه یك كار میتواند كارگردانهای مختلفی داشته باشد موافقید؟ من فكر نمیكنم آقای نوذری چنین حرفی را زده باشند، احتمالا منظور ایشان متخصصهای مختلف بوده، چون اصولا در ساخت یك اثر هنری از كارگردانهای مختلف استفاده نمیكنند ولی از متخصصهای مختلف چرا، ما هم برای یكی از سكانسهای اپیزود دوستان كه قرار بود ماشینی تصادف كند و منفجر شود، از یك متخصص در این زمینه دعوت به عمل آوردیم و حتی نظر ایشان را برای گرفتن نوع پلانها باز گذاشتیم. فكر میكنم در چاپ صحبتهای ایشان اشتباهی صورت گرفته باشد. آیا قسمتهای دیگر كلانتر را هم خواهیم دید؟ كلانتر 4 و 5 و... شاید بله و شاید هم نه...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 803]