واضح آرشیو وب فارسی:حيات: بايگاني و زناني كه پابه پاي مردان ايستادند
تهران -حيات
سوم خرداد 1361 گوينده راديو اعلام مي كند : شنوندگان عزيز توجه فرماييد .....خرمشهرآزاد شد..... بعد "ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته" پخش مي شود و حالا بعد بيست و چند سال هنوز ممد نبودي ما را به حال و هواي خرمشهري مي برد كه لقب خونين شهر را هم به يادگار آن روزهاي خونين حفظ كرده است. اما نه آزادي خرمشهر و نه ديگر جريانات و حوادث دوران دفاع مقدس تنها به مردان رزمنده محدود نمي شود. هشت سال دفاع مقدس، اگر چه روايت مرداني است كه دليرانه جنگيدند، اما حديث ايثار و استقامت زنان با ايمان اين مرز و بوم نيز هست.زناني كه از ابتداي شليك اولين موشك تا اعلام رسمي پايان جنگ ايستادگي كردند و همدوش مردان ايستادند تا حتي وجبي از خاك كشور به دست بيگانگان نيفتد.زناني كه اگر صبور نبودند و رنجها را با متانت و استواري تحمل نميكردند، اگر اسوه شان "فاطمه زهرا" (س) و زينب كبري (س) نبود، بيشك هرگز زمينهساز سربلندي و سرفرازي اين آب و خاك نميشدند.
تقويت روحيه رزمندگان و تشويق مداوم پسر، برادر، پدر و همسر براي حضوري هر چه پرشورتر در جبهههاي دفاع مقدس، مشاركت در جمعآوري و ارسال كمكهاي مردمي، بردوش گرفتن بار مسئوليت خانواده در غياب مردان رزمنده و حضور مداوم به عنوان پرستار و امدادگر در بيمارستانها، اورژانسهاي صحرائي و شهري، تنها گوشههايي از جلوه حضور سبز زنان مسلمان ايراني در سالهاي دفاع مقدس است. جنگ با صداي پرواز هواپيماهاي جنگي آغاز شد و خيلي زود آثار ديگري را به انقلاب نوپاي اين تحميل كرد. زنان نيز چون مردان اسلحه بر دوش گرفته و به مقابله با دشمن شتافتند و در اين راه شهيد، زخمي و آواره شدند.بر فهرست طولاني فداكاريهاي زنان در طول سالهاي جنگ، ميبايد "شهادت" برخي زنان، "اسارت" و نيز "جانبازي" را اضافه كرد. زناني كه در طول ۸سال دفاع مقدس به درجه بلند "شهادت" نائل شدند، نشان دادند كه در اين مسير نيز، حتي گامي از مردان عقبتر نيستند و وقتي پاي دفاع از كشور به ميان مي آيد تا پاي جان مقاومت مي كنند و شجاعانه در مقابل دشمن مي ايستند.
در سالهاي اول جنگ توانائي ها و استعدادهاي زنان در پشت جبهه متمركز بود و فضاي جامعه اجازه بيش آن رابه زنان نمي داد. بيشتر مردان درگير جنگ حضور زنان را نوعي زحمت و دردسر مي دانستند و دختران جواني كه داراي تعهد و غيرت ديني بودند براي رسيدن به خواسته شرعي و معقول خود مجبور به مقاومت و ايستادگي در برابر آنان بودند، البته بسياري از مخالفت ها هم در اثر نگراني از آسيب هاي ناموسي و هتك حرمت احتمالي از سوي دشمن بود.در كتاب كوچه هاي خرمشهر كه از اولين كتابهاي خاطرات جنگ است از زبان يكي از دختران رزمنده خرمشهري مي خوانيم: «براي ماندن در خرمشهر و دفاع از آن با مخالفت شديد پدرم مواجه شدم ناچار مجبور شدم جلوي آن بايستم، من كه آنقدر حساس بودم و وقتي چپ نگاهم مي كرد اشكم سرازير مي شد، آن روز در مقابل او ايستادم و قبول چنين رفتاري از جانب من دشوار بود."
زنان جنگ ابتدا به خود و سپس به ديگران اثبات كردند كه زن مسلمان صاحب توانايي¬هاي بي¬شماري است كه در صورت تجلّي، معرّف پايگاه و جايگاه زن در اسلام است.از اين رو بود كه آنان توانستند با الگو قرار دادن زنان بزرگ تاريخ و تاسي از حضرت زهرا(س) و حضرت زينب(س) در دفاع از آب و خاك اين مرز بوم همكاري كنند.
برآورد مي شود در طول سال هاي مبارزات انقلابي و جنگ، بيش از 6هزار و ششصد زن توسط رژيم گذشته، بمباران هاي زمان جنگ يا نيروهاي جنگجوي عراقي به شهادت رسيده باشند كه البته تنها از زندگينامه پنج هزار تن از آنها اطلاعات كامل در دست است. اين ارقام جدا از آمار زنان اسيري است كه بعضي از آنها سال هاي بسياري را در مخوف ترين زندان هاي عراق سپري كردند.
برخلاف تصور عمومي كه تا به امروز نقش زنان در انقلاب و جنگ را در بهترين حالت در يك همسر همراه و مادر مهربان خلاصه مي كرد، اسناد تازه انتشار يافته از زناني سخن مي گويد كه در انقلاب نقش مبارزاتي و در جنگ عنصر عملياتي بوده اند. در خاطرات تازه انتشار يافته برخي از زنان اسير حتي از شكنجه هاي سنگين در زندان هاي عراق و ايستادگي زنان رزمنده سخن گفته شده است.هم چنين كم نيستند زناني كه با اصابت تركش خمپاره يا براثر بمبارانهاي هوايي، عضوي از اعضاي بدن خود را از دست دادند و دچار موج گرفتگي و يا گرفتار عوارض بمبهاي شيميايي شدند و در زمره "جانبازان " جاي گرفتند.
زنان جانباز حماسهسازاني هستند كه گمنام ماندهاند و غريبانهتر از مردان جانباز، سهمشان در اجتماع به فراموشي سپرده شدهاست. براساس آمار بنياد جانبازان و امور ايثارگران كه در شهريور ۱۳۸۱به تفكيك جنسيت و گروههاي جانبازي منتشر شد، تعداد كل جانبازان زن ۵هزار و ۷۳۵نفر است كه از اين تعداد ۳هزار و ۷۵ نفر بالاي ۲۵درصد جانبازي دارند.
همسران "شهدا"را نيز نبايد ازنظر دور داشت. آنها شايد بيش از سايرين بر گردن جامعه و بازماندگان جنگ حق دارند. چه بسا زناني كه همسرانشان به شهادت رسيدند و آنها را با كودكانشان تنها نهادند و رسالت پدر بودن را نيز همپاي وظيفه خطير مادري بر دوش آنها نهادند. همسر سردار شهيد «همّت» چنين نقل ميكند: «زمستان بود كه حاجي براي عملياتي به جنوب رفت من سخت مريض بودم، دلم آرام نميگرفت، به نيت اينكه او سالم برگردد سه روز روزه گرفتم.»
همسر شهيد «دقايقي» دربـارة زندگيش چنين مي¬گويد: «كـم خانه آمدنش را هيچ به حساب بي توجهي اش بـه زن و بچه اش نمي گذاشتم. بي انصافي مي دانستم كه بگويم در زندگي كم مي¬گذارد. او در كنار من بود تا خوب زندگي كردن را به من ياد بدهد. با او اين احساس را داشتم كه براي هدفي شريف زندگي مي كنم.»
آمار نشان ميدهد اين گروه از زنان در كسوت همسران شهدا ۴۲هزار و ۸۰۸ پسر و ۳۷هزار و ۱۱۹دختر مجرد و ۳۲هزار و ۵۷۱ پسر و ۳۲هزار و ۲۷ دختر متاهل را سرپرستي كردهاند.
از نظر بسياري از اين زنان، جنگ ممكن است مدتهاي مديد پس از پايان رسمي آن همچنان ادامه داشته باشد. تجربه واقعي از جنگ تنها گلوله باران و آنشباري دشمن نيست، آنش دشمن و بمباران هوايي مقطعي است و فقط به منزله لحظههايي گذرا به شمار ميآيند.
سالهايي كه بايد در كنار يك همسر جانباز صبورانه زندگي كرد و بدون آنكه خم بر پيشاني آورد، شور و شوق زندگي را در دل وي و فرزندان بارور كرد و ترنم صفا و صميميت را در چارچوب خانه جاري و ساري كرد. جنگ واقعي هنگامي است كه بايد در كارزار زندگي، فرزنداني را بدون پدر به ثمر رساند، سالهايي كه بايد با تلاش و تكاپو، سايه مهر بر سر كودكان و نوجوانان افكند و برايشان هم مادري كرد و هم پدري.
اين همه روايت مختصري است به ياد مانده از رشادتهايي كه خرمشهر را آزاد كرد و در هشت سال جنگ نابرابر استقلال ملتي را حفظ و كوچه كوچه را به نام شهيد مزين كرد.
پايان پيام
دوشنبه 30 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]