واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: خستهدلان نخستین تجربه در تصویربرداری اینچنینی بود و به گفته الوند این مجموعه راه رفتن بر لبه تیغ بود، چون میدانستیم كار خطرناكی است و نمونه مشابه خوب... خستهدلان؛ سخت اما دلنشین سیروس الوند كه بیشتر به عنوان كارگردان سینما مطرح است، پس از ساخت تعدادی تلهفیلم در تلویزیون این بار با مجموعه 14 قسمتی «خستهدلان» كه چهارشنبهشبها ساعت 22 از شبكه اول سیما پخش میشود فعالیت در تلویزیون را ادامه داده است. «خستهدلان» مجموعهای اپیزودیك است كه در هر قسمت داستانی مجزا را به تصویر میكشد. در واقع با 4 بازیگر ثابت در لوكیشن قطار كه حدود 80 درصد از اتفاقات داستان در آن روایت میشود موضوعات مختلف را مورد بررسی قرار میدهد. تبدیل شدن قطار به یكی از كاراكترهای این سریال تلویزیون یكی از موضوعاتی است كه در گپ كوتاه با عوامل «خستهدلان» بكرات بیان شد تا جایی كه آنها یكی از جذابترین بخشهای این سریال را كار در فضای قطار عنوان كردند، چراكه كار در دكور ساخته شده از سه واگن قطار و عینی كردن آن به گونهای كه بیننده متوجه كار در دكور نشود و بپذیرد كه تمام این ماجراها در یك قطار واقعی در حال حركت میگذرد كاری دشوار و در عین حال جذاب بوده است. محسن شایانفر تهیهكننده مجموعه خستهدلان درباره طرح اولیه «خستهدلان» گفت: طرح داستان این مجموعه را رضا كاشانی اسدی نوشته است كه در طول كار به عنوان مشاور گروه را همیاری كرد. در ادامه روند تولید این مجموعه دنبال كارگردانی میگشتیم كه با توجه به فضای محدود دكور قطار براساس یك دكوپاژ سینمایی كار را پیش ببریم، به همین دلیل از سیروس الوند دعوت به كار كردیم تا این پروژه را به ثمر برساند. از خرداد سال گذشته پیشتولید آغاز شد و بعد از مدتی كار كلید خورد و خستهدلان متولد شد و رفته رفته جان گرفت. این تهیهكننده در ادامه به كم و كیف مقوله تولید خستهدلان اشاره كرد و گفت: تهیه این مجموعه تلویزیونی دشوار بود، چراكه 90درصد كار در دكور محدود قطار با سه واگن میگذشت و چون الوند معتقد بود كه تولید این كار در قطار عملا امكانپذیر نیست به همین دلیل ساخت پلاتو را در پیش گرفتیم و این در حالی است كه باید بسیار تلاش میكردیم كه بیننده متوجه استفاده از لوكیشن مجازی به جای قطار واقعی نشود و رسیدن به این هدف برای من به عنوان تهیهكننده بسیار هزینهبردار بود، چراكه 50 درصد از بودجه برآورد شده در ابتدا صرف دكور شد، اما من این هزینه را تقبل كردم تا كار آبرومندی را روی آنتن بفرستیم، البته در این بین كار طراحی صحنه آقای میرفخرایی، جلوههای ویژه رضا فخاریه و همچنین ایرج آشوری، تصویربردار كار نیز در به ثمر نشستن این مجموعه بسیار مهم و حیاتی بود.شایانفر در ادامه فیلمنامه خستهدلان را یكی از عوامل مهم در موفقیت تولید و پخش دانست و گفت: وجود یك متن خوب در یك مجموعه اپیزودیك به لحاظ تداوم كار بسیار مهم است، چراكه برقراری ارتباط مستمر در هر اپیزود امری حیاتی برای دیده شدن و جذب مخاطب مجموعههایی از این دست است. درواقع تمام تلاش من و فیلمنامهنویس این بود كه خستهدلان در قدم اول از نفس نیفتد.وی همچنین اضافه كرد: تصویربرداری حدود 8 ماه طول كشید، در حالی كه پیشبینی ما 4 ماه بود، اما با صبوری و حمایت تكتك اعضای گروه این پروژه با موفقیت به سرانجام رسید. كار در فضای قطار در عین سخت بودن بسیار خاطرهانگیز است و دانستن این نكته كه چرا تمام داستانهای این مجموعه در قطار میگذرد خالی از لطف نیست. محسن شایانفر در پایان صحبتهای خود گفت: آنچه برای من بسیار اهمیت داشت موجودیت قطار به مثابه ابزار درام بود. در واقع قطار، برای همه ما نوستالژی دوستداشتنی به همراه دارد. شایانفر در صحبتهای خود به كار تیم جلوههای ویژه با مدیریت رضا فخاریه اشاره كرد و گفت: حجم این پروژه با توجه به اینكه یك كار تلویزیونی است بسیار زیاد بود و شاید این حجم از كار در طراحی جلوههای ویژه هیچگاه انجام نشده بود، چراكه بیش از نیمی از كار در دكور میگذشت و این كار در ایران تجربه نشده بود یا بهتر بگوییم خود من تجربه كارهایی از این دست را نداشتم، به همین دلیل برای خود من تازگی داشت.اما در كنار تمام این توصیفها به نظر میرسد همانطور كه شایانفر گفت كار در قطار با توجه به فضاهای نوستالژیك لذتبخش بوده و این نكتهای است كه فخاریه طراح جلوههای ویژه نیز به آن اشاره میكند: از سوی دیگر قطار هم ویژگیهای خاص و منحصر بهفرد خود را دارد و همین ویژگیها كلیت كار را با فضای هواپیما و همچنین كارهای دیگر نظیر اتومبیل و ... متفاوت میكرد. وی در ادامه گفت: تفاوت كار جلوههای ویژه در قطار نسبت به كارهای دیگر این است كه دوربین در قطار ثابت نیست و دائما در حال حركت است، یعنی حتی در ثابتترین جای ممكن دوربین در حال حركت است تا حركت متوالی قطار روی ریل راهآهن نشان داده شود؛ البته خود آقای الوند هم میخواست دوربین كاملا آزاد باشد، به همین دلیل گاهی از دوربین روی دست استفاده میكرد، تراولینگ هم داشت و گاهی اوقات هم با كرین كار میكرد و همین مساله كار ما را نیز مشكلتر میكرد، به این معنا كه نباید كار منقطع نشان داده میشد و همین مساله نظم خاصی را میطلبید و باید در طول كار حفظ میشد.علاوه بر صحنههای داخلی قطار كه در دكور میگذشت برخی صحنههای بیرون از قطار هم وجود دارد. فخاریه در پاسخ به این پرسش كه آیا در این صحنهها هم از جلوههای ویژه كامپیوتری استفاده كردهاید یا نه، گفت: بله، قطعا این اتفاق افتاده. صحنههای دیگر مانند بم به صورت كامپیوتری انجام شده است و به هیچ عنوان لوكیشن واقعی نبود و همه بازیها در لوكیشنی در سعادتآباد میگذشت و به هیچ عنوان خارج از تهران نرفتیم؛ اما صحنهای كه بازیگر از قطار پیاده میشود و وارد شهر بم با نخلهای سوخته میشود و بیننده زندگی مردم در این شهر را میبیند همه مرهون جلوههای كامپیوتری و جلوههای ویژه است و خوشبختانه مصنوعی و ساختگی به نظر نمیرسد و بیننده با آن ارتباط برقرار میكند. ضمن اینكه بیننده حرفهای هم سخت متوجه كار در دكور میشود.فخاریه با ذكر این نكته كه پیش از این در جلوههای رایانهای سریال حلقه سبز و فیلم اخراجیها را انجام داده است. گفت: اما جلوههای ویژه خستهدلان بسیار متفاوت بود چون هم شرایط خاص تصویربرداری را داشت و هم 38 درصد از حجم كار را به خود اختصاص میداد. وی در پایان متذكر شد: دكور خستهدلان بزرگترین دكوری بود كه تاكنون در ایران برای یك سریال ساخته شده است، به این معنا كه سه تا واگن كامل قطار در یك سوله بزرگ كه روی سكویی قرار داشت طراحی شده بود و ما دور تا دور آن را با پرده سبز پوشانده بودیم و صحنه مجازی درست كردیم كه خود این كار حجم زیادی را دربرگرفت اما با همكاری تیم تصویربرداری و تیم تولید خوشبختانه این پروژه به سرانجام رسید.داشتن حركتهای متوالی برای باورپذیری قطار در حال حركت یكی از دشواریهای كار تصویربردار است. ایرج آشوری تصویربردار خستهدلان درباره كم و كیف تصویربرداری این سریال گفت: من به عنوان تصویربردار جدا از همه دانستهها و اطلاعاتی كه در هر كار به طور معمول دارم باید تجربه دیگری را هم در خستهدلان اضافه میكردم. در واقع در این مجموعه روی یك كاغذ برای خودم بارها و بارها طراحی نور و نوع حركت دوربین را مشخص كردم تا با دست پر سر صحنه حاضر شوم. آنچه در كارهایی از این دست مهم است نوع نورپردازی كار است و من به عنوان تصویربردار تمام اصولی كه برای رسیدن به یك كار خوب لازم است را رعایت كردم اما یك نكته بحث باورپذیری را همواره مدنظر داشتم كه البته تنها بخشی از این باورپذیری به تیم تصویربرداری برمیگشت و بخشهای دیگر به آقای میرفخرایی، طراح صحنه و كار تروكاژ بازمیگشت.آشوری: رعایت فضای نوری و دانستن این مطلب كه فضای قطار را چگونه تداعی كند تا حركت متوالی قطار را ببینیم برای من یك اصل بود، چون قطار مدام درحالحركت بود و زاویههایآنهم مدام تغییر میكرد اما هیچگاه نور یكدست و یكنواخت دیده نمیشود وی افزود: همه تلاش ما این بود كه چه ابزاری به كار گیریم تا اثر باورپذیری را ارائه دهیم و در این بین سهم عمدهای از این باورپذیری به نور و تصویر برمیگشت و به خوبی به یاد دارم كه قبل از شروع كار بحثی بین آقای شایانفر، میرفخرایی، من و رضا فخاریه مطرح بود و آن بحث تكانهای متوالی قطار بود كه چه كنیم تا به بهترین شكل ممكن از كار درآید؛ در ابتدا به یك لرزشگیر فكر كردیم كه كل پلاتو را تكان دهد ولی این امر از نظر هزینه و امكانات مهیا نبود تا اینكه با استفاده از تجربیات گذشته از بالشتكهای آب استفاده كردیم. بالشتكهایی درست كردیم و بعضی از بخشهای تصویر ما روی این بالشتكهای آب قرار میگرفت و تكانهایی شبیه به حركت قطار را در سه واگن ایجاد میكرد. ایرج آشوری در ادامه به فضاهای نوری داخل قطار اشاره كرد و گفت: رعایت فضای نوری و دانستن این مطلب كه فضای قطار را چگونه تداعی كند تا حركت متوالی قطار را ببینیم برای من یك اصل بود، چون قطار مدام در حال حركت بود و زاویههای آن هم مدام تغییر میكرد اما هیچگاه نور یكدست و یكنواخت دیده نمیشود. در برخی از صحنهها لانگشات داریم و چیزی نزدیك به 22 نور در آن كار شده كه تمام این 22 نور متحرك هستند و از زمانی كه قطار حركت میكند تمام نورهایی كه در صحنه وجود دارد همه متحركند و هیچیك ثابت نیست. با صحبتهای آشوری، طراحی نور هم از اهمیت ویژهای در این كار برخوردار میشود. این تصویربردار در ادامه به طراحی نور این مجموعه اشاره كرد و گفت: هر تصویربرداری با یك دانش و آموختههای خود سر صحنه حاضر میشود اما در طول كار همه این اطلاعات تغییر میكند و من برای شروع اولین كاری كه كردم باورپذیری لوكیشن قطار و كار تصویربرداری بود، به همین دلیل در نورپردازی كوپهها از نور نرم استفاده كردم اما در راهروها نورهای تند و تیز به كار بردم. وی در ادامه به همكاری و هماهنگی با رضا فخاریه طراح جلوههای ویژه اشاره كرد و گفت: همكاری خوبی بود و نمونه آن حاصل كار است، به این معنا كه نمونه كروماكی كه در این كار شده با كارهای دیگر متفاوت است. ما قبل از كار جلسهای داشتیم و نكتههای را مطرح میكردیم، مخصوصا درباره پسزمینه تصویر درباره نوع لنزها با هم صحبت میكردیم و به نقطه اشتراك میرسیدیم و در نهایت با هماهنگیهایی كه با خود الوند داشتیم به نتایج مطلوب رسیدیم. آشوری در ادامه متذكر شد: خستهدلان نخستین تجربه در تصویربرداری اینچنینی بود و به گفته الوند این مجموعه راه رفتن بر لبه تیغ بود، چون میدانستیم كار خطرناكی است و نمونه مشابه خوب در ایران نداریم. در واقع خستهدلان ریسك بزرگی بود كه خطر مرگ آن بیشتر از زنده بودن آن است ولی بالاخره به سرانجام رسید. در پایان تصویربردار این مجموعه تلویزیونی درباره همكاریاش با الوند گفت: كار با الوند برای من بسیار ارزشمند بود و تجربههای خوبی كسب كردم. این كارگردان اهل تعامل بود و از معدود كارگردانهایی بود كه اول پیشنهاد تصویربردار را میگرفت و با وجود اینكه با دكوپاژ كامل سر صحنه میآمد اول پیشنهاد تصویربردار را انجام میداد و بعد نظر خود را اجرایی میكرد و این اتفاق خوبی است كه كمتر رخ میدهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 438]