تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834769505




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهی به فیلم «عیار 14» ساخته «پرویز شهبازی»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: «فرید» از مرگ و منصور می‌ترسد. ازطرفی می‌خواهد از شر زندگی با زن اولش خلاص شود و با معشوقش زندگی جدیدی شروع کند. نوعی تعقیب و گریز ناخواسته...    برملا شدن حقایق و درون پنهان آدم‌ها   در فیلم «عیار 14» آدم‌ها نمی‌توانند از مکافات عمل و اشتباهاتی که مرتکب شدند فرار کنند و در آتش خطای خود می‌سوزند.   فیلم «عیار 14» چهارمین ساخته «پرویز شهبازی» حکایت «فرید» با بازی «محمد رضا فروتن» است. او صاحب یک طلافروشی است «فرید» در گذشته باعث شده شخصی به نام «منصور» با بازی «کامبیز دیرباز» به زندان بیفتد و اکنون بعد از چند سال «منصور» از زندان آزاد شده و این آغازی بر فیلم پرتعلیق «عیار 14» است که در آن «فرید» تاوان سنگینی برای اشتباهات خود می‌پردازد.در فیلم «عیار 14» «فرید» با طلافروشی سعی می‌کند شرعیات را حفظ کند از نوع بستن و انداختن النگو و دستبند به مچ زنان نامحرم گرفته تا لو دادن «منصور» دزد جواهرات و جنبه‌های دیگر مثبتی که «فرید» از خود برای مردم به نمایش می‌گذارد. اما در طول فیلم او نقاب از ذات و درون پنهانش برداشته می‌شود. با زنش رفتار تند و خشکی دارد. «فرید» از موضع بالا و به واسطه پولش با شاگرد قدیمیش که قبلا برایش کار می‌کرده برخورد می‌کند. یا با دوستی که برای خرید سینه ریز با نامزدش آمده، رفتاری زننده و سرد دارد. در این میان رفتار دوگانه ای که وی با زن و معشوقه اش «مینا» با بازی «مینا ساداتی» دارد. نشان از شخصیت دوگانه «فرید» دارد.   برای مخاطبی که داستان فیلم «عیار 14» را از کسی می‌شنود. شاید قصه فیلم تکراری باشد مثل فیلم‌های کلیشه ای که قبلا در این مورد ساخته شده است. اما نکته اساسی در «عیار 14» نوع ساختاری است که «پرویز شهبازی» با سکانس اول فیلم شروع می‌کند که در آن وانتی را نشان می‌دهد که دو نفر در پشت وانت در کنار یک تابوت نشسته اند و ما عکس «فرید» را روی تابوت می‌بینیم. وانت به سرعت در دل جاده ای برفی به پیش می‌رود و بعد بلافاصله مغازه طلافروشی «فرید» که مشغول نشان دادن طلا به خریداران است. ساختاری که «شهبازی» آن را مبتنی بر نوع دکوپاژ، بازی‌های کنترل شده بازیگران مطرحش، زوایای دوربین، استفاده نکردن از موسیقی سوزناک یا دلهره آور و فضای مستند گونه ای که در آن بازیگران بدون ادا و اصول راحت بازی می‌کنند، ساخته است.فضایی که در «عیار 14» می‌بینیم شبیه به فیلم «نفس عمیق» فیلم قبلی «شهبازی» است در «نفس عمیق» سه شخصیت اصلی در شرایط بحرانی جامعه خویش گرفتارند، و پایان غم انگیز فیلم که دختر و پسر در سد آب غرق می‌شوند. درحین غرق شدن اتفاقات زندگیشان در فلاش بک تعریف می‌شود آنها تاوان رابطه ممنوع و پنهانی و جوانانه خود را با غرق شدن در آب می‌پردازند. در فیلم «عیار 14» نیز «فرید» و «مینا »در جهنمی ‌که در اثر روابط مخفیانه برای خود درست می‌کنند در آتش می‌سوزند. در فیلم «نفس عمیق» دختر و پسر در آب غرق می‌شوند اما گناهکار واقعی شرایط جامعه است و آنها مقصر نیستند. در«عیار 14» «فرید» و «مینا» از دید مخاطب گناهکارند و باید تاوان آن را با مرگشان بپردازند. در واقع فضای تعلیق آفرین، گنگ و پنهانی که گره در آدمهای ساده و در عین حال پیچیده فیلم وجود دارد. روایتی نو، از داستانی کلیشه ای که همراه پیامی‌ اخلاقی ارائه می‌دهد. حکایتی که بیان کننده غافل شدن اشخاصی امثال «فرید» از اعمالشان است که باید تاوان سنگینی برای آن پرداخت کنند. فیلم «عیار 14» جلوه‌ها و سکانس‌های ممتازی دارد که آن را از دید مخاطب قابل باور می‌کند. مخاطب را با قصه فیلم، و به خصوص سرنوشت شخصیت‌ها درگیر می‌کند. خنده‌های «فرید» وقتی که با «مینا» صحبت می‌کند و بعد عصبیتی که در گفتار و کلامش وقتی که با زنش صحبت می‌کند. شادابی و غریبگی «احسان» با بازی «پوریا پورسرخ» با آن حرکات و نوع خندیدن و طعنه زدن‌هایش به «فرید»، تفاوت فرهنگی که «فرید» و «احسان» با همدیگر دارند. قدم زدن‌های مشکوک «منصور» با آن پالتو و عینک دودی که بر چشم گذاشته، حضور نابازیگران در مغازه طلافروشی، نوع انتخاب طلاها توسط مشتری‌ها، جر و بحث‌ها و تردیدهای آنان در موقع خریدن طلا که همگی به باور ما از فیلم کمک می‌کنند.در «عیار 14» آدم‌ها با درونشان در گیرند و در دنیایی که ساخته اند با توجه به فضای پربرفی که تا چشم کار می‌کند همه جا سفید پوش کرده، «فرید» و «منصور» و حتی «مینا» با خود و سرنوشتشان درگیر هستند، و هر چقدر سعی می‌کنند. نمی‌توانند با فرار، شرایط را عوض کنند. «منصور» این تاوان را قبلا با زندان و زخمی ‌که از زندان به یادگار دارد پرداخته و تنها «فرید» و «مینا» هستند که در چند سکانس آخر فیلم در شعله‌های آتش تاوان روابط خطرناک و مخفیانه خود را می‌پردازند.   فیلم «عیار 14» روایت سر راستی ندارد همان گونه که اشاره شد صحنه آخر فیلم اول نشان داده می‌شود صحنه ای که تابوت «فرید» پشت وانتی دیده می‌شود. دو مرد با چهره‌های بی روح و سرد درکنار تابوت نشسته اند. جاده ای برفی که وانت در آن به پیش می‌رود. بعد ادامه آن سکانس در طلافروشی «فرید» و شنیدن خبر بازگشت «منصور» و فلاش بک‌هایی که در ذهن «فرید» اتفاق می‌افتند. فضای وسترن گونه در فیلم «عیار 14 » وجود دارد. «منصور» با پای پیاده به دنبال طعمه خود به هر جایی شهر سرک می‌کشد و «فرید» سوار بر ماشینش فرار می‌کند تا سرنوشت خود را عوض کند و به هر دری می‌زند تا راه فراری بیاید. «فرید» از مرگ و منصور می‌ترسد. ازطرفی می‌خواهد از شر زندگی با زن اولش خلاص شود و با معشوقش زندگی جدیدی شروع کند. نوعی تعقیب و گریز ناخواسته در فیلم وجود دارد. در واقع ما با سایه و حضور غیرفیزیکی اسم «منصور» در سرتاسر فیلم رو به رو هستیم و همین سایه لحظه به لحظه «فرید» را دچار آشفتگی می‌کند جولان دادن مردان فیلم «شهبازی» در شهری کوچک و برفی فیلم «عیار14» را شبیه به آثار کلاسیک وسترن کرده است. با آن پایان غم انگیزی که تاکید بر حرکت، جاده و برف دارد. «منصور» خسته و سرگردان در پشت وانت در برف‌های کوهستان به روستا برای پیدا کردن دخترش می‌رود و تاکید کارگردان به دو سرنوشت از طریق نشان دادن دو وانت یکی تابوت «فرید» در جاده ای مستقیم و وانت دیگر «منصور» رها شده از بند که به دنبال زندگی جدید و تغییر وضع موجود در جاده ای پر پیچ وخم به پیش می‌رود. بهترین سکانس در فیلم «عیار 14» جایی است که «فرید» از شدت ترس، دلهره و آشفتگی به مسجد پناه می‌برد. در واقع وی با نیت گرفتن اسلحه از دوستش به آنجا می‌رود ولی گیر افتاده و مجبور می‌شود پنجاه هزار تومان به مسجد کمک کند. تاحدودی نیز به آرامش دست پیدا می‌کند اما کم کم در آن استرس نخواسته دوباره گرفتار می‌شود. مخاطب رفته رفته با چهره «منصور» آشنا می‌شود .«منصور» نه برای انتقام، بلکه برای پیدا کردن دختر گم شده اش و خرید طلا به مغازه «فرید» رفته است در واقع حبس رفتن «منصور» باعث شده، زندگی خود را کامل ببازد. زنش بچه اش را رها و ازدواج کند. بچه «منصور» به دلیل زندان رفتن او سرگردان و بی پناه درخانه اقوامش بزرگ شود. در «عیار 14» «شهبازی» به ایجاد سوال می‌کند: آیا «فرید» گناهکار است که «منصور» دزد را به پلیس معرفی کرده یا نه این کار را برای این که طلا فروش به ظاهر پاک نهادی بوده انجام داده است تا مردم بیشتر به وی اطمینان کنند و این اطمینان را ما در صحنه انداختن الگو به دست زنان نامحرم می‌بینیم. آیا «فرید» تاوان روزمرگی و رابطه پنهانی با معشوقش را می‌پردازد.یا اینکه آیا «منصور» مقصر اصلی است که با ورودش آرامش شهر و «فرید» را به هم می‌ریزد. یا نه «مینا» نباید با وجود مطلع بودن از شرایط «فرید» که زن و بچه دارد با وی رابطه پنهانی برقرار می‌‌کرده است. شهبازی جواب نمی‌دهد بلکه ایجاد سوال می‌کند. فیلم «عیار14» با اعصاب و روان تماشاگرش بازی می‌کند جایی که «فرید» ترسید، آرام و قرار ندارد و خودش را در گوشه ای از مغازه پنهان کرده، از ترس چشمانش ازحدقه بیرون زده و به زنش می‌گوید که بچه اش را از مدرسه به خانه ببرد و تماشگر فکر می‌کند الان است که «منصور» در جلوی مدرسه ظاهر شود و بچه را بدزدد. واقعا همین اتفاق می‌افتد و بلافاصله کات می‌خورد به مغازه «فرید» که آنجا را با عجله ترک می‌کند و به خانه‌اش می‌رود و درست مقابل منزلش ردپایی شبیه به رد پای «منصور» می‌بیند و بعد به سرعت وارد منزلش شده و فضای در هم و آشفته خانه را می‌بیند که اسباب و اثاث خانه به هم ریخته است. تماشاگر فکر می‌کند بچه را «منصور» دزدیده است اما «شهبازی» به مخاطبش رو دست می‌زند و ما می‌فهمیم که زن و بچه او به خانه مادرش رفته اند. یا در سکانسی که «فرید» برای بردن «احسان» به خانه اش به مسافرخانه می‌رود و بر حسب اتفاق از طریق دیالوگ‌های «احسان» می‌فهمد که او با «منصور» هم اتاقی شده و در همین لحظه چهره شکاک و ترسیده «فرید» با شنیدن صدای پا و در آوردن چاقو توسط او همراه می‌شود. مخاطب فکر می‌کند حتما «منصور» و «فرید» با همدیگر درگیر شده و همدیگر را با چاقو خواهند زد. اما تماشاگر دوباره رودست می‌خورد و یا در صحنه ای که «فرید» و «مینا» شب در ماشین گیر می‌افتند. هوا سرد است و نزدیک است که تانکر بنزین تریلی روی ماشین بیافتد ولی باز تماشاگر غافل گیر می‌شود. چون آنها از پنجره فرار می‌کنند و درست زمانی که مخاطب انتظارش را ندارد ماشین و تانکر آتش گرفته و آنها را از بین می‌برد.   عمده مشکل فیلم «عیار 14» مربوط به حوادث پی در پی است که در طول فیلمنامه فیلم اتفاق می‌افتد که برای تماشاگر غیر قابل باور است. این که «منصور» بعد از پنج سال درست به همان جایی که دستگیر شده و زندان رفته فقط برای خرید یک قطعه طلا می‌آید و درست به مغازه ای می‌رود که متعلق به «فرید» است. معلوم نیست این شخصیت چرا نصف شب باز به همان مغازه بر می‌گردد و می‌بیند که مغازه بسته است اما از شیشه‌ها به داخل آن سرک می‌کشد و درست در همین لحظه «فرید» هم بیرون را نگاه می‌کند و بعد تلاقی نگاه‌های «فرید» و «منصور»، یکی کنجکاو و دیگری ترسیده داریم. همه حوادث فیلم درست در روزی که «منصور» وارد آنجا می‌شود اتفاق می‌افتد، فرار «فرید» از زندگی تکراری خود، به اتمام رسیدن صیغه نامه «مینا»، بازگشت «منصور» به شهر، گیر افتادن «احسان» در شهر و ماندن به اجبار درمسافرخانه، تمام شدن اتاق‌های مسافرخانه، قیچی کردن تریلی، فرار «مینا» از شرایطی که در آن است، بازگشت غیر منتظره زن «فرید» به خانه، گیج و منگ بودن زن او در صحنه ای که او ماشین‌ها را عوض می‌کند، تصمیم «مینا» برای ایجاد تحول در زندگیش و موارد دیگری که اتفاق افتادن همه آنها در یک روز کمی‌ غیر عادی به نظر می‌رسند.ولی «شهبازی» با «عیار 14» نشان می‌دهد که پنج سال فاصله بین فیلم «نفس عمیق» و «فیلم عیار14» تعمدی بوده، و «شهبازی » خواسته فیلمی‌ منسجم و جذاب برای مخاطبان سینما بسازد. و حاصل کارش فیلم زیبای «عیار14» است باید به او و عواملش خسته نباشید گفت.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 665]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن