واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: اعتراض فرزند آیت الله کاشانی به ضرغامي و پاسخ خسرو معتضد پس از آنکه نامه ای از سوی دکتر سید محمود کاشانی فرزند آیت الله کاشانی خطاب به عزت الله ضرغامی مسئول رسانه ملی به شرحی که در پی می آید، در رسانه ها منتشر شد و در آن به شدت به نوع روایت تاریخی آقای خسرو معتضد ـ مورخ و پژوهشگر ـ درباره حوادث مربوط به سال های دهه 20 و 30 هجری شمسی اعتراض شده بود، آقای معتضد توضیحاتی را در این مورد برای «تابناک» فرستادند که در پی می آید:نامه اعتراضی سید محمود کاشانی به مسئول رسانه ملی:همانگونه كه ميدانيد در صدا وسيما بر پايه اصل ١٧٥ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران «آزادي بيان و نشر افكار با رعايت موازين اسلامي و مصالح كشور بايد تأمين گردد».اين مسئوليت سنگين ازآن رو بر عهده مديريت اين سازمان گذارده شده است كه دولتها در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب با ايجاد كنترل بر صدا و سيما ملت ايران را از دستيابي به اطلاعات درست در زمينه مسائل داخلي و خارجي كشور محروم كردند و همين امر زيانهاي جبران نا پذير مادي و معنوي به كشور ما وارد ساخت... .جاي شگفتي است كه در دوران تصدي جنابعالي بر صدا و سيما، سياست پنهانكاري در مسائل مهم داخلي و خارجي كشور همچنان بر صدا و سيما سايه افكنده است... .برنامههاي تاريخي آقاي خسرو معتضد نيز كه شبها از شبكه ٢ سيما پخش ميشود و با نشان دادن انواع عكسهاي تكراري از مصدق و ستايشهاي صريح و ضمني از او از كنار واقعيتها و رويدادهاي اين دوران تاريخي عبور ميكنند طبعا كمكي به روشن ساختن تاريخ و دلايل ناكام ماندن نهضت ملي ايران نميكند... اينجانب با ارسال اين نامه اعتراض خود را به اين پردهپوشيها و برنامههاي سطحي و تخلف آشكار از اجراي اصل ١٧٥ قانون اساسي اعلام ميدارم و از جنابعالي مصرا ميخواهم اگر حقيقتا به دنبال افشاي مداخله بيگانگان در امور داخلي ايران هستيد فرصتي به من بدهيد تا در چند برنامه اسناد و مدارك اين دو رويداد مهم را بر پايه پژوهشهاي مستند تاريخي در دسترس بينندگان شبكه ٢ سيما قرار دهم و البته آقاي خسرو معتضد هم ميتوانند در اين برنامهها حضور داشته باشند تا بحثهاي تاريخي من و ايشان يك سويه نباشد.توضیحات آقای خسرو معتضد:کلیه اظهارات و ادعاهای آقای دکتر محمود کاشانی درخصوص یک سویهنگری اینجانب در خصوص نقش آیتالله کاشانی در نهضت ملی شدن نفت ایران مورد تکذیب است و در صورتی که سازمان صداوسیما موافقت کند، در هر برنامه تلویزیونی و حتی چندین برنامه تلویزیونی حاضرم با ایشان رو در رو مناظره کنم و به اثبات برسانم که من در مورد کلیه رویدادهای تاریخی سالهای جنبش نفت، بیطرفانه سخن میگویم و صرف نظر از تلاش وافر من برای آگاه ساختن عمومی، ارادت شخصی و خانوادگی من به سید مبارز مظلوم آیتالله کاشانی و اینکه پارهای از یکسونگران افراطی و چپهای تندرو کوشیدهاند مساعی آن شادروان را انکار کنند ملهم اینجانب برای بیان واقعیت تاریخی در باب علل شکست نهصت ملی شدن نفت بوده است، مدافعات تاریخی من از آن مرحوم به مراتب بیش از فرزند محترمشان بوده است.متأسفانه آقای دکتر محمود کاشانی، معمولا در بیان رویدادهای تاریخی سلیقه خاصی دارند که اگر کسی بخواهد کاملا و فرمانبردارانه و حتی کورکورانه طبق رهنمودهای ایشان پیش رود، از بیان حقایق تاریخ، منحرف و منعطف شده و دیگر نه یک پژوهشگر تاریخ بلکه مداح و دستگاه ضبط صوت برای پژواک فرمایشات ایشان خواهد بود.من در پژوهش و اجرای برنامه «پلی به گذشته» روش مستقل و مبتنی بر بیان کامل حقایق اتخاذ کرده و باعث امیدواری و خشنودی خاطر همه تماشاگران است که سیما با عدم سانسور این برنامه، مردم ایران را در جریان تاریخ راستین گذشته کشور ما قرار میدهد.نظرات آقای دکتر محمود کاشانی که در چند جلسه سخنرانی و مناظره با مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر و نیز چند برنامه رادیویی و تلویزیونی افتخار هم صحبتی با ایشان را یافتهام، تکرار مطالبی است که از نظر تاریخی، بیانگر تمام واقعیات نیست و در گذشته هم چندین بار فرمودهاند و مورد قبول پژوهشگران قرار نگرفته است.تصادفا من نسبت به ابوی ایشان حضرت آیتالله کاشانی نظرات بسیار مثبتی داشته و بارها بر این موضوع تکیه کردهام که آیتالله کاشانی، مبارزه برای ملی کردن نفت را از پارلمان و کمیته ویژه یا کمسیون ویژه نفت به سطح جامعه کشانید و مردم را تهییج کرد و بدان جنبه جهاد اسلامی و دفاع از حقوق مسلمانان داد و حتی مصاحبه شدیداللحن ایشان در روزهای تابستان 1330 و تهدید انگلیسیها به اینکه فرمان جهاد خواهد داد عملیات اشغال خوزستان از سوی ارتش بریتانیا و تیپ شانزدهم چترباز مستقر در قبرس را مواجه با تردید و توقف کرد.من به بیان اهانت روزنامههای مشکوک به آیتالله کاشانی پرداخته و آن را مورد نکوهش قرار دادهام.درباره اختیارات نیز به تفصیل صحبت و حتی اشاره کردهام که علت مخالفت مرحوم آیتالله کاشانی ملکی و بقایی با دکتر مصدق چه بود؟ایشان به تکراری بودن تصاویر اشاره کردهاند.باعث تأسف است که ایشان نمیدانند آرشیو فیلمهای مستند تاریخی موجود، بسیار ضعیف است و شمار بسیاری از تصاویر و فیلمها به وسیله اینجانب و دکتر علی رجایی، استاد دانشگاه و تهیهکننده برنامه تهیه یا خریداری یا به صورت امانت در اختیار برنامه قرار گرفته است و حدود سیصد فیلم مستند در خارج است که به علت بهای سنگین، تهیه آن میسر نشده است.اینجانب سالهای نوجوانی خود را در سال 1330 با نام دکتر مصدق و آیتالله کاشانی گذرانده، در خانه ما نیز مانند خانه اغلب ایرانیان تصویر این دو رهبر معظم ملی ـ مذهبی در صدر اتاق به چشم میخورد.من زندگی آیتالله کاشانی را از روز تولدش، مبارزاتش در جنگ اول جهانی، هجرتشان به ایران، زندگی در ایران میهن اصلیشان، علت اختلاف با رضاشاه، مبارزات ایشان در عصر دیکتاتوری، حمایت از جنبش مردم عراق در سال 1319ـ1320 علیه انگلستان، دوستی با مفتی اعظم فلسطین، اقدام برای دور کردن مفتی اعظم از ایران در و رهاندنش از چنگ مأموران اینتلیجنسرویس انگلستان، بازداشت در سال 1322 و تبعید به اراک و رشت، پرخاش به بازجوی انگلیسی، دو سال اقامت در زندان متفقین، آزاد شدن از بازداشت، سفر به سمنان و اولین همایش مردمی علیه حزب توده و آماده کردن مردم برای خیزش علیه فرقه دمکرات آذربایجان، رویکردهای بعدی، تبعید به خرمآباد و لرستان و سپس لبنان را بهتر از آقازاده ایشان میدانم؛ امتحان آن عملی است، هرگز نسبت به ایشان جز با ارادت و مهر و محبت سخن نگفتهام و گاهی عدهای به من تعریض میکنند که چرا تا این حد به آیتالله کاشانی مهر میورزم.من حق آیتالله کاشانی در ملی کردن صنعت نفت را هرگز از نظر دور نداشتهام. جزییات تمام رویدادهای بعد را هم گفته یا خواهم گفت، اما مانند ایشان بر این نظریه نادرست پا نمیفشارم که کودتای 28 مرداد به وسیله خود دکتر مصدق برنامهریزی شده بود.نمیدانم ایشان چرا اصرار دارند، این نظریه نادرست را نص تاریخ بیانگارند و قلمداد کنند و کسی مانند من را مورد بهتان قرار میدهند که حقایق تاریخ را بیان نمیکنم. اگر راست نگوییم، حرمت و اعتبار رسانه ملی زیر سؤال خواهد رفت. نقش تخریبی حزب توده را بارها متذکر شدهام؛ اما هرگز این نظریه نادرست را نمیپذیرم که انگلیس و آمریکا، خواستند در نهم اسفند شاه به خارج برود. من ناچار نیستم نظرات ایشان را که به اعتبار تاریخی من خدشه وارد میسازد، بپذیرم. مشارالیه میتوانند شخصا جانشین من شده، برنامه مزبور را طبق دکترین خویش پیش ببرند.در سال 1385 که برای تهیه فیلم مستند تلویزیونی «از نگاه تاریخ» به بیت آیتالله کاشانی در خیابان پامنار پشت مسجد آیتالله نظام رفتیم از مشاهده خانهای که صحنه حوادث بزرگ تاریخ معاصر بود و به حال ویرانگی افتاده بود، سخت متأثر شدم.در مقالهای در یکی از هفتهنامهها گله کردم که چرا خانهای که آیتالله کاشانی، سالها در آن زندگی میکرد، به حال نیمهمخروبه افتاده و در حالی که در بخش غربی آن، در باغ خانه، خانهسازی میکردند، کسی به فکر نیست با گردآوری تصاویر، روزنامهها، مجلات، فیلمها، موزهای برای یکی از دو قهرمان رهاییبخش ملت ایران از استعمار خونآشام و غارتگر بریتانیا که پنجاه سال، هستی ملت ایران را به یغما برد، ترتیب دهد و حق آیتالله کاشانی به مردم ایران و کشور را به جا آورد.آری؛ من گله داشتم که چرا میراث فرهنگی، دولت، فرزندان آن مرحوم از تأسیس موزهای در خانه آن شادروان مغفول ماندهاند و اکنون آقای دکتر دارند به من یاد میدهند چگونه درباره پدرشان سخن بگویم!آقای دکتر کاشانی تلویزیون کشور را متهم به پردهپوشی و استتار بر رویدادهای نهضت ملی ایران کردهاند. من وکیل صداوسیما نیستم و آن سازمان به هرگونه که صلاح بداند، به این اتهام پاسخ خواهد داد. کمترین خواست من اجازه تشکیل مناظرهای چندجلسهای با جناب دکتر کاشانی است. تشکیل چنین مناظرهای، هرگز به احترامی که من برای ایشان قایلم و ایشان نیز در چند دیداری که با هم داشتهایم، با مهر و محبت با من روبهرو شدهاند، لطمه وارد نخواهد ساخت، همانگونه اینکه اکنون ماههاست من و دکتر صادق زیباکلام، دوست عزیز و دانشمندم طی جلسات متعدد مناظره در رادیو گفتوگو یا شبکه چهار یا دانشگاه اصفهان با هم مناظره کردهایم و اختلاف نظر شدید در مورد تاریخ هشتاد سال گذشته ایران داریم؛ اما این به مناسبات دوستان ما خدشهای وارد نساخته است، ولی حملاتی که در ماههای اخیر به دستاویزهای گوناگون به این برنامه روشنگر میشود، من را به این نتیجه رسانده که محافل و عناصر معینی علاقهای به روشن شدن اذهان مردم ایران ندارند.بدین ترتیب، کلیه اتهامات بیاساس که ایشان به صداوسیما وارد ساختهاند، غیرمنطبق با واقعیات است و جای تأسف است، تلاش راستین اینجانب و تهیهکننده برنامه و همکاران معدودی که چنین برنامه پربینندهای را تهیه میکنیم، گناه نابخشودنی بنامند.اگر ایشان مایلند در برنامههای تلویزیونی حضور یابند و نظرات خود را که مورد مخالفت و اختلافنظر قاطع بسیاری از محققان تاریخ است، بیان دارند، نیاز به «پانیک» و «پرووکاسیون» ندارند. من با کمال میل از مناظره با ایشان استقبال میکنم، زیرا خود به رغم اینکه در مقدمه یکی از کتابهای اسنادی مربوط به شادروان آیتالله کاشانی نوشتهاند، میدانند نویسنده وابسته به هیچ جناح، حزب، گروه و جمعیتی نبوده و تنها به تاریخ ایران دلبستگی دارم و مطالبی که نوشته یا میگویند، درست نیست.اکنون تلاش مستمر برای خاموش و تعطیل کردن برنامهای که صدای راستین تاریخ ایران در برابر هجمههای بیگانگان است، یعنی برنامه روشنگر «پلی به گذشته» با توجه به بازتاب وسیع آن در کشور و خارج از آن، مجدانه و پیگیرانه ادامه دارد.و جای بسی شگفتی است که ایشان صرفا برای تکمیل نظرات خود ـ که اغلب قابل رد شدن است ـ به نامهنویسی به مدیریت صداوسیما روی آورده و به اصل 175 قانون اساسی ملغی میشود، در حالی که همان اصل، تصریح نمیکند که یک نفر نباید نظرات خود را وحی منزل انگاشته، به رغم مشاهده و استنباط مراتب بیطرفی محقق و مجری برنامه «پلی به گذشته» سیلی از اتهامات را به سوی صداوسیما سرازیر کند و به جای درخواست مناظرهای علمی و منطقی برای صداوسیمای کشور، گناه نابخشودنی بتراشد.بنده در هر مکان، در هر دانشگاه، در هر برنامه رادیو و تلویزیونی با دوست عزیزم جناب آقای دکتر محمود کاشانی ـ که روزگاری به خانه ایشان در شمیران هم رفتهام ـ حاضر به مناظره خواهم بود.با تشکرخسرو معتضد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]