تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828694952




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هدیه مرموز به ‌انسان ‌تنها


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: تك‌تك اعضای بدن در این نمایش برای خودشان زندگی می‌كنند، نفس می‌كشند، احساس دارند، واكنش نشان می‌دهند و... . در طول تمرینات قرار شد یك انسان...   پانتومیم را باید فراموش شده‌ترین هنر نمایشی در ایران دانست كه تا فراموشی كامل آن چیز زیادی نمانده است.امروزه هنرهای نمایشی ایران به اجرای آثار مدرن محدود‌شده و كمتر علاقه‌ای به پانتومیم دیده می‌شود و فعالان این عرصه هم به دلیل تنگناهای موجود و موانع، كمتر به سوی آن گام برمی‌دارند. این در حالی است كه در اغلب كشورهای صاحب تئاتر دنیا، پانتومیم جایگاه ویژه و خاصی دارد. یاسر خاسب از معدود هنرمندان جوانی است كه به اجرای پانتومیم اهتمام می‌ورزد. او پس از اجرای نمایش «هدیه مرموز» كه سال گذشته در كارگاه نمایش تئاتر شهر روی صحنه رفت، نمایش «عجیب ولی واقعی» را در جشنواره تئاتر فجر روی صحنه برد و به‌تازگی اجرای عمومی این نمایش در كارگاه نمایش آغاز شده است. به همین بهانه با او گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. بعد از اجرای نمایش «هدیه مرموز» كه اتفاقا مورد توجه هم قرار گرفت، دوباره نمایشی با همان سبك و سیاق را روی صحنه آورده‌اید. می‌توان این دو نمایش را در ادامه هم ارزیابی كرد و آنها را نشأت گرفته از یك ایده دانست؟ «عجیب ولی واقعی» را می‌توان به نوعی شبیه به «هدیه مرموز» دانست، البته شباهت اصلی میان این دو نمایش را باید «اساس اجرا بر مبنای حركت و بدن» دانست. در واقع این شكل كار همیشه در طول اجرا شكل می‌گیرد و پختگی اجرا، ناشی از تمرین مداوم است و هرچه تمرین طولانی‌تر باشد، اجرا، سرو شكل بهتری خواهد داشت، چراكه در طول تمرینات است كه طرح و ایده اصلی اثر به پختگی می‌رسد و تفاوت‌های این دو نمایش هم در عین شباهت‌ها در شكل اجرا كاملا آشكار است. در اجرای این دو نمایش  هیچ‌گاه نمایشنامه یا متن مشخص نداشته‌اید؟نه، هرگز متنی وجود نداشته و اصلا نباید در اجرای نمایشی با این سبك، متن از پیش تعیین‌شده‌ای وجود داشته باشد. تنها ایده و طرح كلی اثر است كه تمرینات بر مبنای آن شكل می‌گیرد. تصویر برگرفته از ایده در طول تمرین بارها و بارها تغییر می‌كند و هرگز نمی‌توان ذهنیت قبلی را عینیت بخشید. بنابراین همه‌چیز در طول تمرین و با مشاهده عینیت‌ها شكل می‌گیرد.  طرح و ایده اولیه نمایش «عجیب ولی واقعی» در ابتدا چه بود و در طول تمرینات چه تغییراتی در آن به وجود آمد؟ ایده اولیه این نمایش در همفكری با علی اصغری كه در اجرای جشنواره، نقش مقابل را هم بازی می‌كرد، به دست آمد. در واقع این ایده را می‌توانم مشترك بدانم؛ چراكه دغدغه هر دوی ما، انسان بود و تلاش كردیم تا به یك انسان و ویژگی‌های آن و تنهایی‌هایش در جهان بپردازیم. در ابتدا قرار بود انسان را كالبدشكافی كرده و به بررسی جزئیات و امكان زنده بودنش بپردازیم. از همین‌رو تماشاگر در طول اجرا شاهد چند تكه‌بودن بدن یك انسان است كه در حقیقت زنده بودن اعضای بدنش و زندگی جداگانه اعضای آن روایت می‌شود. این ایده اصلی و ابتدایی شكل‌گیری نمایش «عجیب ولی واقعی» بود كه تا پایان هم ثابت ماند و به مرور در جزئیات تغییراتی حاصل شد تا كار به یكدستی و پختگی بیشتری برسد.   تك‌تك اعضای بدن در این نمایش برای خودشان زندگی می‌كنند، نفس می‌كشند، احساس دارند، واكنش نشان می‌دهند و... . در طول تمرینات قرار شد یك انسان به2 بخش تقسیم شود و سپس  جلد بیرونی انسان یا پوست را هم برداشتیم تا بافت عضلانی آن فقط مشاهده شود. واكنش ماهیچه‌ها و ارتباط آنها با یك‌سری عضلات و ماهیچه‌ها از یك نیمه دیگر انسان روابطی را پدید می‌آورد كه قرار است نتیجه آن تكامل باشد و یك انسان جدید خلق شود. در‌نهایت یك انسان جدید از پیوند این دو پدیدار می‌شود اما همان انسان هم در چند انسان دیگر تكرار می‌شود. این تكرار در روند شكل‌گیری و تكامل و تكثیر انسان در ایده اولیه هم جای داشت یا بعدها به نمایش اضافه شد؟در ایده ابتدایی چنین مسئله‌ای مطرح نبود اما پس از اجرای جشنواره و در طول تمرینات، این روند به كار اضافه شد و البته جزئیات دیگری هم وجود داشت كه متاسفانه نشد در كار وارد كنیم. قرار نبود اجرای عمومی نمایش «عجیب ولی واقعی» به این زودی باشد اما ناچار به اجرا شدیم و فرصت تمرین را از دست دادیم. همچنین علی اصغری بازیگر نقش مقابل هم به دلیل تحصیل در شهرستان امكان حضور پیدا نكرد و ناچار به تغییر بازیگر شدم. چرا در كارهایت همواره تكیه‌ات بر بدن است؟بدن هرگز نمی‌تواند دروغ بگوید. به‌قول مارسل مارسو در كلام دروغ موج می‌زند اما بدن هرگز دروغ نمی‌گوید. تلاش شما و گروهت در این ماجراها، رسیدن به زبان بدن است یا در پی رسیدن به شیوه اجرایی خاص و جدیدی هستید؟ یا صرفاً قصد دارید توانایی‌های بدن را نشان دهید؟ توانایی بدنی برای اجرای چنین نمایش‌هایی به‌طور قطع نیاز هست اما رسیدن به زبان بدن، یك دوره زمانی طولانی می‌خواهد تا بدن پرورش پیدا كند و به حدی برسد كه بتواند منظورش را بیان كند. البته من خودم با اصطلاح «زبان بدن» تا حدی بیگانه هستم و نمی‌دانم منظور و مفهوم از آن واقعاً چیست و در پی چه منظوری از آن استفاده می‌شود. به نظر من شاید تأكید بر جسمانیت است؛ اینكه جسم، اندام و فیزیك انسان برای خودش دارای هویت باشد و به طور جداگانه قابل دریافت و شناخت باشد. تكنیك‌های به‌كار گرفته شده در نمایش «عجیب ولی واقعی»‌ شباهت زیادی با تكنیك‌های نمایش «هدیه مرموز» دارد. فكر نمی‌كنید در ادامه این روند به ورطه تكرار بیفتید؟به نظر من كل آثار تئاتری شبیه هم بوده و در كلیات یكی هستند. در این نوع از تئاتر و به‌خصوص در این كار تلاش داشتم تا زندگی اجزای بدن را به‌صورت تفكیك‌شده  به نمایش بگذارم و این طرح و ایده جدیدی است. در «هدیه مرموز»‌ یك انسان در مقابل یك موجود دیگر در قالب یك عروسك قرار می‌گرفت اما در این نمایش 2نیم‌تنه از انسان در تقابل یكدیگر قرار گرفته‌اند. از نظر ساختار اجرا شاید شباهت‌‌های زیادی وجود داشته باشد اما در نوع اجرا و داستان تفاوت‌های زیادی وجود دارد. «هدیه مرموز»‌از ریتم تند و حركات سریعی برخوردار بود. استفاده از یك بازیگر بود كه می‌توانست انسجام لازم را پدید آورد اما در «عجیب ولی واقعی»‌ 2 بازیگر حضور دارند و ریتم و ضرباهنگ را حفظ می‌كنند و این به نظر تنها نقطه پیشرفت و رشد نسبت به نمایش قبلی است، آیا با این موضوع موافق هستید؟البته در جشنواره فجر در سال پیش هم با نمایش «گل» شركت داشتم كه آن هم یك نمایش دونفره و كارگاهی بود كه از همین سبك و سیاق برخوردار بود. تجربه بازی دونفره را قبل از این نمایش هم داشتم البته شاید ریتم سریع «هدیه مرموز» به دلیل تنهابودنم در صحنه بود كه می‌توانستم ریتم و ضرباهنگ را به‌طور شخصی تغییر دهم. در این نمایش هم با اطمینان و اعتماد به بازیگر مقابل پیش رفتیم و هر دو در واقع مكمل دیگری بودیم. البته در این اجرا تمرین حتی از اجرا هم مهم‌تر بود. چرا در نمایش‌هایت از دكور و آكسسوار هیچ‌ وقت بهره نمی‌گیری و صحنه را كاملاً عریان نگه می‌داری؟ هدف از این كار قراردادن تمركز و توجه تماشاگر روی بازیگر است یا دلیل دیگری دارد؟ علاقه شخصی من در اجرا، به سكوت و حضور در جای خلوت صحنه است و در این شرایط احساس راحتی و آرامش بیشتری در اجرا دارم. علاقه به رنگ قرمز و قراردادن آن در پس زمینه مشكی هم همیشه در اجراهایت وجود دارد. این هم علاقه شخصی است یا برای فضاسازی دنیای وهم و خیال از آن استفاده می‌كنی؟ رنگ قرمز و مشكی می‌توانند در آن واحد معناهای مختلفی داشته باشند. وهم و خیال، سكوت، ناكجایی، عشق و خشونت، گرما و... همه مفاهیم خاص این رنگ‌ها هستند كه در صحنه‌های مختلف تعابیر و معناهای متفاوتی را پدیدار می‌سازند و زمانی هم كه دكوری وجود ندارد و صحنه سرشار از سادگی است، این رنگ‌ها كمك می‌كند تا تمركز تماشاگر روی اتفاقی كه باید بیفتد، متمركز شود، نه روی مسائل حاشیه‌ای كه ضرورتی هم ندارند. یعنی رنگ‌های دیگری پیدا نمی‌شدند كه از این پتانسیل برخوردار باشند؟چرا هست. فكر نمی‌كنی این مسئله هم به یك كلیشه و تكرار در نمایش‌هایت تبدیل شود؟ نمی‌دانم! در تئاتری كه براساس فیزیك بدنی و جسم اجرا می‌شود، فكر نمی‌كنم تأثیر چندانی داشته باشد. به گفته گروتوفسلی در تئاتر بی‌چیز باید همه تأكید روی بازیگر و بدن بازیگر قرار گیرد تا بازیگر با تمام وجود بازی كند و از تمام اجزای بدنش بهره بگیرد. من هم در اجراهایم از این شیوه پیروی می‌كنم و بیشتر تمركزم روی بدن و حركت است.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 582]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن