واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پاگردآرزوهای سیاسی نسل امروز
این روزها نام محمدحسن شهسواری، در محافل ادبی، با رمان شب ممكن مطرح است. نویسندهای كه دغدغهی اصلیاش پرداختن به آرزوهای سیاسی و اجتماعی نسل جوان و امروزی است. او همگام با تحولات جامعه و بیان هنری آنها، در صدد انعكاس آرمانها و مكتوب كردن تجربیات همنسلهای خود است. نسلی كه مصمم است تفكر كند، به آگاهی برسد، مبارزه كند و زندگی و حتی مردنش نیز آگاهانه باشد.شهسواری با انتشار رمان پاگرد در سال 83، كه بعدها به چاپ دوم هم رسید، حضور جدی خود را در عرصهی داستاننویسی معاصر اعلام كرد؛ اگر چه مدتی پیش از آن، مجموعه داستان "كلمهها و تركیبهای كهنه" را نوشته بود. در این رمان جسارت او در به تصویر كشیدن رفتارها و مبارزات نسلی آرمانگرا و واكاوی ریشههای آن ستودنی است.بیژن مشفق، شخصیت اصلی داستان كه برای برداشتن پول از حساب بانكی خود به خیابان رفته، به دلائلی با افرادی آشنا میشود که در میان آنها هر تیپ و شخصیتی وجود دارد. آدمهایی با خلق و خوهای مختلف، از كارگر افغانی گرفته تا دانشجو و روشنفكر...هر چند فصل در میان، به میان آن جمع برمیگردیم و كمكم تعارضهای شخصیتی آنان در برخورد با همدیگر نمایان میشود. ولی این تضادها و تفاوتها مانع از این نمیشود كه دور هم جمع بشوند و عصرانه بخورندبیژن، انسانی درونگراست كه در گذشته به علت اعتراضهای پیاپی خود از دانشگاه اخراج شده و بهكلی از سیاست و جناجبندیهای آن خسته و دلزده است. او كه به نظر میرسد نسبت به دیگران شناخت جامعتری از اجتماع خود دارد، از هر گونه شور و هیجانی خالیست. او همواره سعی میكند از موضعی بالاتر و عقلانیتر به مسائل نگاه كند و در پسزمینهی همهی آنها، در پی یافتن علل بروز این وقایع است. با این همه، او كماكان به ذات انسان بودن خود پایبند است.هر چند فصل در میان، به میان آن جمع برمیگردیم و كمكم تعارضهای شخصیتی آنان در برخورد با همدیگر نمایان میشود. ولی این تضادها و تفاوتها مانع از این نمیشود كه دور هم جمع بشوند و عصرانه بخورند.نویسنده در بخشهای دیگر رمان به دورههای مختلف زندگی بیژن میپردازد: خاطرات كودكی او و درگیر شدن در ماجراهای دوستش سیاوش، دوران نوجوانی و حضورش در جبهه و كشتهشدن سیاوش، كار در بهداری روستایی دورافتاده نزدیك معدن زغالسنگ و...اگر چه در صفحههای نخستین، پی بردن به ارتباط میان این بخشها تقریبا غیرممكن است، با بروز نشانههایی در میانههای كار و پدیدار شدن حلقههای ارتباطی داستان، دیگر نمیشود آن را نیمهكاره رها كرد؛ باید خواند و پیش رفتاگر چه در صفحههای نخستین، پی بردن به ارتباط میان این بخشها تقریبا غیرممكن است، با بروز نشانههایی در میانههای كار و پدیدار شدن حلقههای ارتباطی داستان، دیگر نمیشود آن را نیمهكاره رها كرد؛ باید خواند و پیش رفت...گویا برای شهسواری قصهپردازی در داستان از هر چیزی مهمتر است. او، پس از انتشار مجموعه داستان "تقدیم به چند داستان كوتاه"، در رمان "شب ممكن" هم با قدرت و آگاهی كامل، این كار را ادامه میدهد اما در فضایی متفاوتتر. نویسنده هر قدر كه در پاگرد قصهپردازی خود را بر محور واقعگرایی استوار كرده، در شب ممكن به فرار از مرزهای واقعیت دست میزند و داستان تودرتوی شخصیتهایش را در قالب خردهروایتهایی نامتعارف رقم میزند.به نظر میرسد، شهسواری راه خود را در میان داستاننویسان معاصر پیدا كرده و كمكم دارد به جمع نویسندگان محبوب نسل جوان میپیوندد. بخش کتاب و کتابخوانی تبیانمنبع: افق امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]