تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن بازگشت كننده به خدا، آمرزش خواه و توبه كننده است و منافق نيرنگباز، زيانبار و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816420283




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در ارتش فرعون


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در ارتش فرعون
در ارتش فرعون
«در ارتش فرعون» خاطراتی است از توبیاس وولف که تجربیات نویسنده از جنگ ویتنام را در بر می‌گیرد. این کتاب را که شامل 12 خاطره و یک موخره است، می‌توان مجوعه داستان نیز دانست؛ قصه هایی که اگر چه می‌توانند مستقل از یکدیگر نیز باشند اما همگی خاطرات نویسنده از حضورش در کسوت یک افسر در جنگ ویتنام است.وولف البته بیشتر به دلیل مقام استادی در دانشگاه استنفورد و داستان های کوتاه خود شهرت دارد و به همین دلیل سه بار جایزه اُ.هنری را از آن خود کرده است اما نگاهی به مجموعه آثار او - که برخی از آنها به فارسی نیز ترجمه شده است - و همچنین دغدغه‌ها و فعالیت‌های ادبی‌ اش نشان می‌دهد که آموزش، رمان و خاطره نویسی را نیز جدی می‌گیرد.این کتاب که در سال 1994 نگارش یافته است عنوان فرعی «خاطرات جنگی بی حاصل» را نیز بر پیشانی نسخه اصلی خود دارد. می‌توان «در ارتش فرعون» را یک رمان یا داستان بلند دانست زیرا از مسیر منسجم داستانی برخوردار است. در عین حال، رمان هم نیست زیرا به عکس فصل بندی‌های رمان - که از منطق خاص خود تبعیت می‌کند و حذف یکی از آنها باعث گمگشتگی مخاطب می‌شود - دوازده قطعه یا خاطره این مجموعه کاملا مستقل اند و مخاطب می تواند برخی از آنها را مطلقا نخواند.این کتاب را می‌توان مجوعه داستان نیز دانست؛ قصه هایی که اگر چه می‌توانند مستقل از یکدیگر نیز باشند اما همگی خاطرات نویسنده از حضورش در کسوت یک افسر در جنگ ویتنام استیعنی می‌تواند بی اعتنا به ترتیب فصول یا قطعات باشد. فقط کافی است بداند داستان از زبان یک ستوان 22 ساله عضو نیروی ویژه است که زبان ویتنامی را تا حدی بلد است و از همین رو به عنوان مشاور یا رابط به یک گردان ارتش ویتنام جنوبی مامور شده است. حتی اگر همین آشنایی مختصر با شخصیت اصلی داستان را نیز نداند باز هم می‌تواند هر قطعه ای از اثر را بخواند. چیزی مثل تفاوت «مجموعه» با «سریال» در تلویزیون.در سریال (‌مثل رمان) ندیدن یک قسمت، مخاطب را گیج می‌کند اما در مجموعه، ‌شخصیت‌ها اگر چه به مرور معرفی و بلکه کامل می شوند ولی در هر قسمت با داستان مجزایی روبه‌روییم. از این رو می توانیم این کتاب را مجموعه داستان نیز بنامیم اما تفاوت آن با مجموعه های داستانی مرسوم و معمول در این است که همگی درباره یک موضوع، یک مضمون، یک مقطع زمانی و یک شخصیت است و با یک زاویه دید نوشته شده است. در حالی که «مجموعه داستان» ها معمولا گردآوری چند داستان کوتاه است که هر یک کاملا مستقل (به معنای بی ارتباط با یکدیگر) است.نویسنده، جنگ ویتنام را همچنان که در عنوان اصلی انگلیسی‌اش آشکار می سازد، بی‌حاصل می‌داند و بدیهی است این نگاه بر اثر نیز جاری باشد.خلق موقعیت‌های منحصر به فرد و زبان روان نویسنده به اندازه کافی جذاب است. زبان طنزگونه نیز به شیرینی داستان افزوده است و انتخاب مناسب زاویه دید سبب نزدیکی بیشتر نویسنده به مخاطب شده استکم اند نخبگان آمریکایی که جنگ ویتنام را کاملا مردود بشمارند و فرار از خدمت سربازی در آن زمان را افتخار بشمارند. اغلب آمریکایی‌هایی که جنگ ویتنام و حتی سیاست‌های امپریالیستی دولت وقت را نقد می‌کنند به هیچوجه حاضر نیستند در مسلک آنانی تعریف شوند که از این جنگ فرار کرده‌اند. هنوز رقابت‌های انتخاباتی بوش پسر با ال گور و بویژه جان کری در سالهای 2000 و 2004 را فراموش نکرده‌ایم که جمهوری خواهان درصدد بودند مهر سرباز فراری را بر پیشانی نامزد رقیب بچسبانند و لذا همان دمکرات‌هایی که سیاست‌های جنگ طلبانه دولت را به چالش می‌گرفتند در مقابل این جنگ روانی، بلافاصله عکس ها و اسناد خود از حضور در این جنگ میهنی را به رخ می‌کشیدند.عمده نخبگان آمریکایی همین اند زیرا در آمریکا مثل هر کشوری و شاید کمی بیشتر ، میهن پرستی یک اصل اساسی است که مدعی‌اند نمی‌توان از ارزش آن با طرح شعارهای اخلاقی یا انسانی دیگر کاست. تمامیت ارضی و بقا را بالاترین و اصلی ترین منفعت ملی می‌دانند که سایر منافع (‌از جمله ارزش‌های آمریکایی نظیر رسالت صدور دمکراسی!) پس از آن قابل طرح است. نویسنده این کتاب نیز از این قاعده خارج نیست. اگرچه نگاه انتقادی و طنزگونه او به این جنگ بی حاصل، خمیرمایه کتاب را تشکیل می‌دهد اما مراقب هست که آن باور پیش گفته را مخدوش نکند!داستان یا فصل «یادگاری» شاید درخشان‌ترین و در عین حال انسانی‌ترین فصل این کتاب است، بویژه آن که صداقت قابل تقدیر نویسنده به وضوح دیده می‌شود و تنبه او پس از اعترف به گناه، باور پذیر می‌شود، در حالی که نویسندگان معمولا تلاش دارند چهره ای موجه، اخلاقی، بی نقص و برتر از خود ارائه دهند. داستان با فصل «شوخی زشت سربازها» و «مرد سفید» نیز جذاب و ماندگار می‌شود.نویسنده، جنگ ویتنام را همچنان که در عنوان اصلی انگلیسی‌اش آشکار می سازد، بی‌حاصل می‌داند و بدیهی است این نگاه بر اثر نیز جاری باشدخلق موقعیت‌های منحصر به فرد و زبان روان نویسنده به اندازه کافی جذاب است. زبان طنزگونه نیز به شیرینی داستان افزوده است و انتخاب مناسب زاویه دید (‌راوی اول شخص) سبب نزدیکی بیشتر نویسنده (و به تبع آن، اثر) به مخاطب شده است.نویسنده معقتد است آمریکایی‌ها دروغ می‌گفتند که خیرخواه مردم ویتنام و نجات دهنده آنها از شر کمونیست‌هایند. آنجا که ویت کنگ‌ها به شهر «مای تائو» که تحت کنترل آمریکا و ارتش ویتنام جنوبی بود حمله می‌برند و اینان نیز متقابلا شهر را با خاک یکسان می‌کنند:«وقتی ترسیده باشید هر چیزی را که ممکن است شما را بکشد، ‌می کشید. حالا که شهر در اختیار دشمن بود، پس شهر، ‌خود دشمن بود ... تمام شهرهای دیگر فهمیدند که چه به سرشان خواهد آمد. فهمیدند که اگر ویت کنگ‌ها به میان مردم بیایند، ما دیگر تظاهر نخواهیم کرد که بین آنها و مردم فرق می‌گذاریم،‌ همه آنها را می‌کشیم تا به آن دیگری دست پیدا کنیم. آنها این طور بین مردم تبلیغ کردند که ما دوستشان نداریم و حمایت شان نمی‌کنیم؛ که با وجود تمام حرف هایمان درباره دوستی و برادری از آنها متنفریم و به شان اعتماد نداریم و این که برای حفظ جان خودمان تک تک آنها را می‌کشیم. به جز این، ‌خود فریبی بود.»  بخش کتاب‌خوانی تبیانمنبع: خبرآنلاین





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن