واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ذوب آهن مثل اينتر بازي كرد :رونمایی از فوتبال ایرانی چند سال است که مربیان دسته چندم و آدمهای بیکار فوتبال این مملکت فریادشان بلند شده که فوتبال ایرانی دیگر در آسیا یک فوتبال درجه سوم هم نیست که البته دلیل داد و فریادهای این آدمها معلوم است. اما فصل نوین فوتبال ایرانی با مربیانی چون ابراهیم زاده و تیمهایی چون ذوب آهن آغاز شده است. گل - ذوب آهن تا همین جا هم به اندازه کافی شایسته تحسین است. آنها الهلال عربستان را در خانه اش هم شکست دادند و به فینال چمپیونز آسیایی رسیدند تا نشان دهند آن چه به بن بست رسیده و دیگر اعتباری ندارد نه فوتبال ایرانی که "فوتبالفارسی" است. نتیجه گیری ذوب آهن آن هم از شهری که موفقیتهای تیم دیگرش از همان ابتدا هم برای کسانی که از خوش بینی مفرط بی بهره بودند بودار به نظر می رسید هم جای خوشحالی فراوان دارد و هم می تواند به عنوان یک شاخص عمل کند. شکل تیمداری، نحوه ورود به بازار نقل و انتقالات، حاشیه ها و مسائل شخصی بازیکنان و کادر فنی، عملکرد تاکتیکی دو نفر اول نیمکت و البته کارنامه کلی تیم ذوب آهن شبیه هیچکدام از تیمهای دیگر فوتبال ایران نیست.نمایش شب گذشته تیم آقای منصور ابراهیم زاده و آقای مجید صالح جدیدترین پرده از هنرنمایی تیمی بود که آخرین نشانه از حیات ورزشی به نام فوتبال در این سرزمین است. ورزشی که سالهاست در این کشور با همه دنیا متفاوت است. اینجا تنها جایی در فوتبال دنیاست که یک مربی مشخص با یک مینی بوس اعوان و انصار نقل مکان می کند و دستمزدش از تمام ستارگان بیشتر است، چون این آقای مربی کارهایی بلد است که به کمک آنها دیگر نیازی به کار فنی وجود ندارد. اینجا تنها جایی است که در سال 2010 میلادی هنوز برای بردن حریف زمین بازی را به آب می بندند. اینجا تنها جایی است که هر مربی فرنگی ای که کمتر در امور فنی تیمش دخالت کند دستمزد بیشتری می گیرد و اگر فقط اسمش بالای سر تیم باشد و هیچ کار خاصی نکند نه تنها پول میلیاردی می گیرد که در همان سه ماه اول با دریافت تمام حق و حقوقش و با عزت و احترام به کشورش بازگردانده خواهد شد. اینجا تنها جایی است که شواهد زد و بند و تقلبات متنوع و گسترده یک مربی از اسناد دادگاه نورنبرگ علیه کارگزاران رژیم نازی هم بیشتر است ولی همگان موظفند "اخلاق" را رعایت کنند تا مبادا آبروی(!) یک مربی زحمتکش و مظلوم به خطر بیفتد. اینجا تنها جایی است که بیشتر از همه جای دنیا از اخلاق و سایر چیزهای خوب خوب سخن گفته می شود و بیشتر از همه جای دنیا هم در آن تقلب و فساد وجود دارد. اینجا تنها جایی است که مبلغ قرارداد بازیکنان یک راز سر به مهر است و کسی حق ندارد در موردش چند و چون کند و قس علی هذا. در چنین جایی تیمی مثل ذوب آهن هم وجود دارد که چند سال است دارد فوتبال بازی می کند.یک سال به دلیل دقیق شدن بیش از اندازه ثانیه شمار آقای داور قهرمانی را از دست می دهد و سال دیگر به خاطر تبدیل شدن لابد از روی رضای خدای بازیکن وقت تیم فولاد خوزستان به هالک شگفت انگیز. ما با اینکه نه به اندازه بارسلونا گل می زند و نه از مربی ای برخوردار است که در نه دوره لیگ 10 قهرمانی به دست آورده در آسیا قدرت نمایی می کند و غولهای عربستانی و کره ای را یکی پس از دیگری مقهور تاکتیک و دانش فوتبال(و نه چیز دیگر)می کند. آنها در ابتدای این فصل محسن مسلمان و صادق اشجاری را از دست دادند(که حالا فهمیده رفتن به تیمی در قواره استیل آذین به خاطر پول چه تصمیم نادرستی بوده است)و تنها بازیکنان مهمی که جذب کردند مهدی رجب زاده و جلال رافخایی بودند. اما با اتکا به دوری از حاشیه ها و تمرکز بر شیوه های استاندارد فوتبال حالا هم در لیگ ایران آقایی می کنند و هم در آسیا فینالیست شده اند. ذوب آهن فوتبال را با صبر و حوصله بازی می کند و برای دقیقه به دقیقه آن برنامه دارد. آنها می دانند که در فوتبال امروز پایه اصلی موفقیت گل نخوردن است و در صورت موفقیت در این کار 90 دقیقه برای زدن یک گل فرصت زیادی است. بازیکنان چه ستاره باشند(مثل محمدرضا خلعتبری که بدون تردید تنها ستاره واقعی فوتبال امروز ایران است) و چه کارگر(مثل قاسم حدادی فر که برای خودش به یک اينيستاي ایرانی تبدیل شده)، چه ثابت باشند و چه برای دقایقی به بازی بیایند(مثل رافخایی) و چه بازیشان به چشم بیاید و چه نیاید(مثل محمد قاضی) شرح وظایف مشخصی دارند و برای دقایق حضورشان در زمین برنامه ازپیش تعیین شده دارند.ذوب آهن تنها تیمی است که مربیانش وقتی ایرادی در کارشان می بینند اولا آن را متوجه می شوند و ثانیا برای رفع آن تلاش می کنند. الهلال در بازی رفت تمام حملات خطرناکش را با بازی ترکیبی جلوی محوطه جریمه ذوب آهن ترتیب داده بود و دیشب دیدیم که حسین ماهینی در دفاع چپ به جای محمدپور بازی می کرد تا به وسط متمایل باشد و مهدی رجب زاده هم بیش از همیشه به شاهین خیری نزدیک شده بود تا تراکم بازیکن در این منطقه بیشتر شود و ابتکار عمل از الهلال سلب گردد. شکل بازی دیشب ذوب آهن بیش از هرچیز به شیوه بازی اینتر در بازی برگشت فصل پیش مقابل بارسا شبیه بود. به این ترتیب عربستانی ها مجاز بودند تا پشت محوطه جریمه ذوب آهن جلو بیایند و از آنجا بود که با دو دیوار چهار نفره مواجه می شدند. خلعتبری و کاسترو هم روی خط سنتر مترصد استفاده از توپهای بلند بودند که نهایتا هم روی یکی از همین توپها ضربه شان را زدند.(طرفه اینکه بازیکنی که اشتباه کشنده الهلال روی دریافت گل را انجام داد همان اساما الحوصاوی بود که در ورزشگاه آزادی به تیم ملی ایران گل زده بود) چند سال است که مربیان دسته چندم و آدمهای بیکار فوتبال این مملکت فریادشان بلند شده که فوتبال ایرانی دیگر در آسیا یک فوتبال درجه سوم هم نیست که البته دلیل داد و فریادهای این آدمها معلوم است. اما فصل نوین فوتبال ایرانی با مربیانی چون ابراهیم زاده و تیمهایی چون ذوب آهن آغاز شده است. در گذشته البته جرقه هایی وجود داشت اما اگر یک سیستم قوی در فدراسیون وجود داشته باشد تا در مقابل هیاهوهای دلالان مشهور مربی نما ایستادگی کند نسل مدرن مربیان ایرانی بالاخره چهره زشت و عقب افتاده فوتبالفارسی را کنار می زنند و چهره حقیقی فوتبال ایرانی را دوباره در آسیا به نمایش خواهند گذاشت. ذوب آهن اصفهان پیشاهنگ این موج نو است و موفقیتش از این حیث درخور خوشحالی ای بیشتر و باز هم بیشتر خواهد بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]