واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: دوران امامت حضرت زين العابدين (ع) در روزگاري بود كه همه صداها خاموش شده و امويان از خون هاي به ناحق ريخته شده درس عبرت نگرفتند. امام سجاد (ع) در چنين روزگاري قافله سالار راهيان نور شد. در روشنايي روز نداي حقيقت را بر فراز منبر جدش رسول الله (ص) بازگفت، در دل شب با دعا و نيايش، عالي ترين رموز دينداري و حق جويي را به يارانش ابلاغ كرد و با راز و نيازهاي شبانه اش، صحيفه اي از معارف، رهنمودها، عبرتها و درس ها را تدارك ديد. حكومت وقت اجازه نداد تا آن حضرت در ميان يارانش و در جمع پيروانش حضوري بايسته و علني داشته باشد. به همين علت، امام زين العابدين (ع) با خلوت خويش جمع امويان را متشتت ساخت و آرامش آنان را برهم زد. او براستي محراب نيايش را به ميدان رويارويي با سياست ها و تبليغات و تعاليم امويان مبدل كرد و از محراب و دعا كه نرمترين شيوه گفتاري است، حربه اي برنده عليه دشمنان دين و منكران ولايت پديد آورد. امام زين العابدين (ع) در مجلس يزيد با چنان شهامت و شجاعتي از حريم شهيدان كربلا دفاع كرد كه طنين سخنانش براي هميشه در گوش زمان باقي ماند. امام سجاد (ع) در آن مجلس و نيز در باقي عمر پر بركتش خويش به اثبات رسانيد كه در علم، حلم، بخشش، فصاحت، شجاعت و محبوبيت اجتماعي همچون اجداد طاهرينش، سرآمد خلق است. از آن پس، هر گاه صدايش به نيايش بلند مي شد، همه دردها و رنج هايي كه غاصبان خلافت و دشمنان ولايت بر خاندان عصمت روا داشته بودند، دوباره مجسم مي شد و در نواي گرم دعاهايش پيام توحيدي رسول خدا (ص)، صلابت اميرالمومنين (ع)، رنج هاي حسن بن علي (ع) و مظلوميت سالار شهيدان كربلا، موج مي زد. در عصر حقوق پايمال شده انسانيت و شرافت و ديانت، رساله حقوق آن حضرت (ع)، مايه پند و درس آموزي همه آناني شد كه تا هميشه تاريخ در انديشه تدوين حقوق انسانند. هدف اصلي و نهايي از تحقق و كاوش در زندگي معصومين (ع)، در حقيقت شناخت مواضع ديني و اجتماعي و معرفت پيام ها و درس ها و شيوه عملي آنهاست. زيرا امام يعني جلودار قافله صالحان به سوي ارزشها. امام يعني هدايتگر خلق به سوي خدا و كساني مي توانند اهل ولايت و رهپوي مسير صلاح و هدايت باشند كه نخست پيشواي خود را آن گونه كه بايد بشناسند و بر اساس شناخت و معرفت، وي را الگوي عملي و اعتقادي خود قرار دهند. مهمترين بعد اين شناخت را در زمينه پيامهاي اعتقادي، اخلاقي، اجتماعي، سياسي و عبادي بايد جست و جو كرد. اما شناخت نام، كنيه و لقب و... اموري است كه جنبه مقدماتي دارد و رهگذري براي رسيدن به شناخت هاي اصلي و بنياد ديني است كه بايد الگو و برنامه عمل و عقيده قرار گيرد. امام سجاد (ع)، اسوه زهد و تقوا و نمونه صبر و شكيبايي و مظهر آميختگي علم و حلم پس از ايفاي وظيفه الهي خود و حفظ ارزش هاي دين و پاسداري از تشكل شيعي در سخت ترين ادوار سياسي - اجتماعي، در سال 95 هجري قمري به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع مدفون شد. درباره علت شهادت امام سجاد (ع) و چگونگي آن، عمده تاريخ نگاران تصريح كرده اند، وليد بن عبدالملك آن حضرت را مسموم كرد و امام (ع) در نتيجه همان مسموميت به شهادت رسيد. بعضي هم نوشته اند كه هشام بن عبدالملك در روزگار خلافت وليد، امام (ع) را مسموم كرد. در حقيقت ميان اين دو نظر، تنافي و تعارضي وجود ندارد. هر چند برنامه مسموميت امام سجاد (ع) از سوي دستگاه خلافت - وليد - ريخته شده و فرمان آن را شخص خليفه صادر كرده باشد، ولي افراد ديگري مجري آن برنامه و فرمان خواهند بود و مسايل سياسي و اجتماعي و همچنين محبوبيت امام سجاد (ع) در ميان مردم و معروفيت وي به علم و زهد و تقوا، هرگز به حاكمان اين جرات را نمي داد كه به طور مستقيم با آن حضرت رويارو شوند و به ستيز برخيزند و يا زمينه هاي قتل وي را به طور علني فراهم آورند. بر اين اساس، بعيد نمي نمايد كه هشام بن عبدالملك به دستور برادرش وليد مرتكب چنين جنايتي شده باشد و وليد و هشام هر دو قاتل امام سجاد (ع) بوده باشند. ك/1 550/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]