واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امام جوان
خاطره غم انگیززندگی، پر از خاطرات تلخ و شیرینه، شاید شما هم بعضی وقت ها یاد خاطرات خودتون بیفتین، به بعضی از اونا لبخند می زنین و برای بعضی از خاطرات، دلِتون می گیره. بچه ها! ما امام های خیلی خوبی داشتیم که مدتی رو با مردم زندگی کردن، زندگی اونا هم پُر از خاطرات بوده و ما الان وقتی یاد اون خاطره ها می افتیم، اگه خاطره تولد و جشن باشه، شاد می شیم و اگه خاطره شهید شدن اونا و اذیت شدن اون عزیزا به دست حاکمان ستم گر و بدِ زمان خودشون باشه، دلِمون می گیره و پر از غم می شه. امروز هم دلامون پر از غمه، چون یاد یه خاطره تلخ افتاده، خاطره یه امام جَوونی که با انگور سمّی، شهیدش کردن، امام جواد علیه السلام ، پسر امام رضا علیه السلام و امام نهم ماست، این روز رو به شما بچه های خوبی که اماماتونُ دوست دارین، تسلیت می گم.جواد یعنی چه؟آقای حسینی، یه روز توی کلاس، از معنای بعضی از اسم ها پرسید. هر کدوم از بچه ها که معنای اسماشونُ می دونستند، جواب آقای حسینی رو می دادن. حامد گفت: حامد یعنی کسی که شکر خدا می گه و اون رو ستایش می کنه؛ سعید گفت: اسم من هم به معنای انسان خوشبخته. خلاصه هر کدوم از بچه ها، درباره اسماشون توضیح می دادن تا این که نوبت به جواد رسید، آقای حسینی پرسید: آقا جواد! شما می دونی که معنای این کلمه چیه و چرا پدر و مادر شما این نامُ براتون انتخاب کردن؟ جواد گفت، آقا اجازه! بله! جواد یعنی بخشنده، یعنی کسی که اون چیزهای رو که داره، با دیگران تقسیم می کنه. بابام می گه: من یه اسم خیلی خوب برات انتخاب کردم: چون نام پسر امام رضا علیه السلام ، امام نهم ما هم همینه. آقای حسینی، لبخندی زد و گفت: بابات درست می گه، جواد، یکی از قشنگ ترین اسم های دنیاس.امام نُه سالهیکی از چیزای جالبی که درباره امام جواد علیه السلام وجود داره، اینه که اون حضرت، وقتی که تنها نُه ساله بود، پدرش به دست آدمای بد و حاکم ستم گری به نام «مأمون» شهید شد و رهبری مردم و جانشینی امام رضا علیه السلام به اون امام سپرده شد. بعضی از مردم، باور نمی کردن که یه پسر نُه ساله، بتونه امام و رهبر بشه؛ واسه همین تصمیم گرفتن تا تمام دانشمندا رو از گوشه و کنار جهان اسلام جمع کنن و از اون ها بخوان که سخت ترین و پیچیده ترین سؤالا رو از امام جواد علیه السلام بپرسن و اگه امام تونست به اون سؤالا جواب بده، معلوم می شه که واقعاً امامه؛ چون اماما، دانشمندترینِ مردم روی زمینن و علم هیچ کس به پای علم و دانش یه امام نمی رسه. این کار رو کردن و همه دانشمندا رو در یک مجلس بزرگ که پادشاه اون زمان هم در اون شرکت داشت، جمع کردن. امام جواد علیه السلام به همه سؤالای دانشمندا جواب دادن و همه را شگفت زده کردن.آزار مأمونبچه ها! همیشه آدمای بد، چشم دیدن آدمای خوبُ ندارن. به خاطر همین، حاکم اون زمان، خیلی امامُ اذیت کرد. بعد از شهادت امام رضا علیه السلام ، مأمون، پادشاه ستم گر عباسی، امام جواد علیه السلام رو مجبور کرد تا در شهر بغداد زندگی کنه. امام جواد علیه السلام در این مدتی که در بغداد بود، سختی های فراوونی کشید و از سوی مأمون، رفتارای ناپسند و اهانت آمیزی دید. تا این که امام جواد علیه السلام از مأمون خواست تا برای سفر حج به مکّه بره. بعد از انجام مراسم حج، به مدینه رفتن و همون جا موندن تا این که مأمون، از دنیا رفت و برادرش که اون هم آدم بدی بود، جانشینش شد.شهادت امام علیه السلام وقتی قاتل امام رضا علیه السلام - مأمون عباسی - از دنیا رفت، برادرش معتصم به جای اون حاکم شد. مردم، از همه جا تعریف امام جواد علیه السلام رو می کردن و از خوبی های او می گفتن؛ برای همین، این حاکم بد و حسود، دستور داد تا امام از مدینه به بغداد بیان تا ایشونُ زیر نظر داشته باشه.
امام علیه السلام به بغداد اومد و بعد از چند ماه موندن در اون شهر، حاکم شهر، همسر امام جواد علیه السلام رو که برادر زاده خودش و دختر مأمون بود، تشویق کرد تا امام عزیز ما رو با انگور سمّی، به شهادت برسونه. اون زن، امام رو به شهادت رسوند و دل شیعیان و دوستای اون حضرت رو پر از غم کرد.زیارتگاه امامبچه هایی که به سفر کربلا رفتن یا اونایی رو که به این سفر زیارتی رفته بودن، دیدن و پای صحبتای اونا نشستن، حتماً می دونن که یکی از شهرهای زیارتی عراق، شهر کاظمینه که در نزدیکی پایتخت عراق، شهر بغداد قرار داره. در این شهر دو امام عزیز دفن شدن و زیارتگاه دارن؛ یکی امام موسی کاظم علیه السلام و دیگری نوه ایشون، حضرت امام جواد علیه السلام . مردم وقتی به این مکان با صفا می رن، سفره دلِ شونُ برا این دو امام بزرگ پهن می کنن و از اونا می خوان که کمکشون کنن تا دوستای خوبی برای امامای معصوم علیهم السلام باشن.سایت حوزهتنظیم:نعیمه درویشی_تصویر:مهدیه زمردکار
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]