واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: رشد جرمخيزي در كشور، واقعيتي پنهان و آشكار
اگر همين دختر از دست ربايندگايش فرار كرده و به مراجع رسيدگي خبر ميداد، به جاي چهره نگاري از متهمان، احتمالا به او هم گفته ميشد حالا كه جرمي واقع نشده است، از چه شكايت ميكني؟... در مورد آستانه جرم هم از تعليمات اسلامي فرسنگها دور افتادهايم. چرا دين اسلام لزوم پرداخت ديه را تنها به جرائمي مانند كشتن و نقص عضو محدود نكرده است؟ دليل آن روشن است: براي اينكه جلوي خطا را بايد از سرچشمه گرفت.
ورود ميليونها پرونده در سال به دستگاه قضايي و سير صعودي آن، بالاترين مقام قضايي را واداشته است كه به صراحت و درستي اظهاركنند كه جامعه ما دچار بيماري مزمن كثرت جرايم و تخلفات شده است ( همشهري، 20 بهمن 1386). يكي از قضات در جلسهاي نقل ميكرد كه در سفر عمره، سري هم به دادگستري مدينه زده و با كمال ناباوري ديده است كه به تعبير خودش در آنجا پشه هم پر نميزده است. در كشوري ريشه دار چون ايران كه از مكتب بيبديل تشيع و ملتي مقاوم و فداكار بهرهمند است، اين خيل عظيم پرونده و جرم و شكايت از چه عواملي نشأت ميگيرد؟
محمد مطهري در ادامه مباحث جرمشناسي به نكات تازهاي اشاره كرده است: نكته اساسي اين بخش از مقالات اين است كه به گمان من، ريشه اصلي كثرت جرائم و پروندهها و در نتيجه كمبود امنيت رواني مردم به خصوص بانوان در اين نكته نهفته است كه آستانه ارتكاب جرم در ايران اشتباه تعريف شده است و برخلاف آنچه برخي ميگويند تعدد عناوين مجرمانه و نقص قوانين علت اصلي كثرت جرائم در ايران نيست...
مروري بر صفحات حوادث نشان ميدهد كه تا پاي قتل و غارت و تجاوز و سرقت مسلحانه و اسيدپاشي و كلاهبرداريهاي ميلياردي در ميان نباشد اساسا در عرف ما حادثه اي رخ نداده وعنوان جرم صدق نميكند...
خواهند گفت مشكل امروز، تعدد عناوين جرم است و با اضافه كردن عناوين جرمها بايد چند برابر تعداد موجود، زندان ساخته شود، دهها هزار مأمور دائما در خيابان گشت زده و متخلفان را دستگير كنند و شهرها چهره پليسي به خود بگيرد. اين توهم از آنجا ناشي ميشود كه به اين نكته مهم توجه نشده است كه مشكل جامعه ما بيش از آنكه وقوع جرم باشد جرأت بر انجام جرم است؛ بيش از آنكه فساد اقتصادي يك معضل باشد جرأت بر انجام فساد اقتصادي يك معضل است. مهمتر از تجاوز مسافركش به مسافر بي پناه – كه اخيرا از راننده شخصي به راننده تاكسي تلفني هم سرايت كرده است ـ اين مسأله است كه اساسا چگونه تصور جرمي به اين شناعت به اين سادگي به ذهن يك راننده ميآيد؟
افرادي كه در تصوير سمت راست ـ كه مربوط به يك كشور غيراسلامي است ـ در مسير خود چنين منظم ميرانند از روي تفنن بيرون نيامدهاند. هر كس پشت خودرو مينشيند به سوي مقصدي در حركت است و طبعا مايل است زودتر به مقصد برسد. همچنانكه در تصوير پيداست فضاي كافي براي لايي كشيدن وجود دارد و جالبتر اينكه باند سمت چپ كه مخصوص تردد آمبولانس و پليس است، كاملا خالي است. اين رانندگان هم مثل ما لايي كشيدن را بلدند ولي همه ترجيح ميدهند در صف چند كيلومتري خودروها منتظر بمانند...
علت اصلي اين نظم و انضباط اين است كه متوليان برقراري نظم در آن كشورقبلاً به رانندگان فهماندهاند كه در عين احترام كامل به آنها، آنجا كه سخن از جان و آسايش مردم است هيچ تخلف كوچكي وجود ندارد و هيچ اغماضي هم در كار نيست. اين رانندگان لايي نميكشند زيرا ميدانند در اين صورت سرنوشتي بهتر از سرنوشت دو خودرو بسيار گران قيمت بدون سقفي كه در بزرگراه لايي كشيده و با يكديگر كورس گذاشته بودند در انتظارشان نيست. آن دو خودرو (يكي آبي و ديگري سفيد) بدون آنكه با خودرو ديگر يا عابري برخورد كرده باشند صرفا به خاطر كورس گذاشتن در زير يك لودر قرار داده شده و له شدند...
در كشور ما مسئولان راهنمايي و رانندگي پس از دوندگيها و التماسهاي بسيار اخيراً موفق شدهاند مجوز توقيف موقت خودروهاي لاييكش را از قانونگذاران بگيرند. آيا يك لايي كش حتما بايد چند نفر را به كام مرگ بفرستد تا اين تصور پيدا شود كه جرمي صورت گرفته است؟! بنابراين روشن ميشود كه لازمه پايين آوردن آستانه جرم، افزايش حبس و دستگيري نيست...
جالب اينكه تجربه نشان داده است كه بسياري ازهمين افراد متخلف وقتي به خارج ميروند به خوبي به قوانين گردن مينهند. در كشور ما همچنانكه فساد اقتصادي يك ميليوني جرم نيست و بايد ميلياردي باشد تا جرم به حساب آيد تنه زدن به بانوان، حرفهاي ركيك و متلك پراني هم جرم به حساب نميآيد. حتما بايد كار به دعوا و چاقوكشي برسد و كف خيابان به خون كسي رنگين شود نا وقوع جرم احراز شود...
متأسفانه نحوه رسيدگي به شكايات در برخي مراجع انتظامي و قضايي هم تأييد كننده اين نگاه به جرم است. اگر كسي به كلانتري برود و بگويد كسي به او متلك گفته است خندهدار به حساب ميآيد. حتي اگر بگويد قصد ربودن او را داشتهاند گاهي در جواب گفته ميشود: حالا كه جرمي واقع نشده، برو خدا شكر كن كه الآن در دست آنان گرفتارنيستى! به تعبير ديگرصرف اقدام به انجام جرم اگر به وقوع خود جرم منتهي نشود امري جدي تلقي نميشود. ماجراي بسيارتكان دهنده زير نمونهاي از اين دست است:
جرم اين دختر دانش آموز مظلوم 17 ساله (عكس زير، ايران، 4 اسفند 84) اين بوده است كه در شب جمعه 28 بهمن 84 براي خريدن ساندويچ براي خواهر كوچكش بيرون رفته است. پس از ربوده شدن توسط چهار پسر جوان با تهديد قمه، به طبقه سوم يك مجتمع مسكونى انتقال داده ميشود. طبق معمول، التماسها و ضجهها اثري نميبخشد. پيش از وقوع هر اقدامي از سوي اين شروران، از يك لحظه غفلت آنان استفاده كرده و خود را از طبقه سوم به خيابان پرت ميكند. او پس از 5 روز جدال با مرگ سرانجام در خاك آرام ميگيرد. (باز تكرار ميكنم، خوب است نتيجه اين پرونده (و امثال آن) كه هرگز اعلام نميشود در برنامههايي چون برنامه خبري 20:30 كه ظاهرا دستش بازتر است پيگيري شود. من متوجه نميشوم كه چرا اين اخبار هيچگاه اخبار ويژه تلقي نميشوند؟
...اگر همين دختر در همان ابتدا از دست ربايندگايش فرار كرده بود و از چنين حادثهاي به مراجع رسيدگي خبر ميداد، به جاي چهره نگاري از متهمان و پخش آن در رسانهها، احتمالا به او هم گفته ميشد حالا كه جرمي واقع نشده است، از چه شكايت ميكني؟ اگر هم احيانا به شكايت او رسيدگي ميشد، مجازات بازدارندهاي براي اقدام به ربودن او وجود نداشت و به جرم طرح شكايت، نوبت بعد ده نفره به سراغش ميرفتند همچنانكه امثال آن اتفاق افتاده و ميافتد.
با كمال تأسف بايد گفت در مورد آستانه جرم هم از تعليمات اسلامي فرسنگها دور افتادهايم. چرا دين اسلام لزوم پرداخت ديه را تنها به جرائمي مانند كشتن ونقص عضو محدود نكرده است؟ دليل آن روشن است: براي اينكه جلوي خطا را بايد از سرچشمه گرفت. به قول سعدي:
سر چشمه شايد گرفتن به بيل چو پر شد نشايد گذشتن به پيل
اسلام براي ضربه كوچكي كه منجر به سرخ شدن بدن كسي شود ـ حتي اگر اين كار به شوخي و يا به صورت غيرعمد انجام شود ـ ديه تعيين كرده است...
به گمان من، لااقل دو راه حل فوري و بسيار مؤثر براي پايين آوردن آستانه جرم بدون توسل به زندان وجود دارد و اين تدابير تأثيرمهمي در كاهش جرائم، كاهش زندانيان، جلوگيري از ساخته شدن بسياري از مجرمان بعدي و افزايش آرامش رواني مردم خواهد داشت كه به فضل الهي در بخش بعد به آن خواهم پرداخت. نااميد نبوده و نيستيم؛ ما ايرانيان ملتي بزرگ و برخوردار از مكتبي بزرگترهستيم و ميتوانيم در همه زمينهها بهترين و بلكه الگو بشويم، اگر بخواهيم.
متن كامل اين يادداشت را در ستون سمت راست بخوانيد.
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]