تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815634908
مديريت موزهها متحول شده است
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: مديريت موزهها متحول شده است
نهادها- ترجمه - زهرا صابري:
مديريت موزه، امروزه يكي از مهمترين جنبههاي مستقل در موزهداري است كه بيش از همه نشانگر شناخت و آگاهي از مسئوليت يك موزه در قبال جامعه است.
مبحث مديريت موزه در سال‌هاي اخير به يكي از اساسي‌ترين دغدغه‌هاي سازمان‌ها و مؤسسات مرتبط، در سطح جهان و به‌ويژه در اروپا تبديل شده است؛ به‌طوري‌كه دانشگاه آزاد برلين در آلمان امسال نيز براي سومين سال پياپي با همكاري برخي از مؤسسات ديگر از جمله مؤسسه تحقيقات موزه، دانشگاه هاينريش هاينه در دوسلدورف و موزه مردم‌شناسي كيكبرگ برنامه‌اي آموزشي- تكميلي با محوريت موضوعي مديريت موزه ارائه مي‌دهد. اين برنامه آموزشي كه با ارائه گواهينامه پايان مي‌يابد عبارت است از 9 سمينار در مدت زمان 9 ماه كه با هدف ايجاد حداقل استاندارد مديريت كيفي موزه بر پايه شناختي عملي انجام مي‌گيرد. اين مجال نگاهي است بر روند مديريت موزه‌اي دهه‌هاي اخير در كشور آلمان كه مي‌تواند راه كارهاي جديدي را پيش روي موزهداري كشورمان كه همواره از فقدان مديريتي صحيح و كار آمد رنج مي‌برد قرار دهد.
به گفته كار شناسان، امروزه بسياري از موزهها با نوعي تغيير الگو روبه‌رو هستند كه در اين ميان بحران بودجه عمومي، آنها را به گزينش راه كارهاي جديدي از حيث سازماندهي، تامين مخارج، شيوه نمايش و چگونگي ساماندهي مستقل وادار كرده است كه در اين راستا بالا بردن ميزان آگاهي، شناخت ابزارهاي اقتصاد صنعتي، جذب سرمايه‌گذاري و همچنين اسپانسرها، بالا بردن سطح كارايي مفيد و هدايت و ايجاد انگيزه در كاركنان موزه، جهت يابي گروه‌هاي داراي اهداف مشابه و در نهايت بازاريابي و نظارت بر كار موزه، امري مهم و ضروري است.
روند موزه داري در آلمان پس از اتحاد دوباره اين كشور در دهه 90 ميلادي گريبانگير دو جريان اساسي بوده است؛ از يك سو با تاسيس روز افزون موزه در دهه 1980 موزه‌هايي پديد آمدند كه مخارج آنها بسيار بيشتر از ديگر مكانهاي فرهنگي – شهري بود. از سوي ديگر جامعه آلمان پس از اتحاد دوباره اين كشور و ركود حاكم بر آن سال‌ها دچار نوعي بحران مالي شده بود كه اين امر از موزهها و ديگر مؤسسات فرهنگي بيش از ساير مكان‌ها تفكر و عملكرد اقتصادي قوي تري را طلب مي‌كرد.
موزهها مي‌بايست با منابع موجود مفيد‌تر كار كرده و در عين حال در آمد بالاتري كسب مي‌كردند. اين در حالي است كه تعداد بازديدكنندگاني كه در دهه 1980 به‌دليل ايجاد علاقه عمومي به نمايشگاه‌ها در برخي موزهها كمي افزايش يافته بود در دهه 1990 كاهش يافت. در سال‌هاي ركود اقتصادي به‌دليل فقدان كمك‌هاي مالي از يك سو و هم چنين نبود اسپانسرها از سوي ديگر، موزهها را با مشكلات اقتصادي فراواني مواجه ساخت. با اهميت روبه رشد رسانه‌هاي جديد، شيوه شناخت و مشاهده اشيا و به‌دنبال آن اساس كار موزه ارزيابي شده و توانايي‌هاي رقابتي موزهها در مقايسه با ديگر مؤسسات فرهنگي مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
نقطه ثقل مباحث انجام شده طرح پرسش‌هاي اساسي پيرامون چگونگي تامين هزينه‌ها، بازاريابي، الگوي هدايتي جديد و ايجاد زمينه استقلال موزه بود. سخنان وزير فرهنگ آلمان مبني بر تفكر اقتصادي ضرورت تام دارد و به طرز گويا و روشني در برگيرنده موضوع مديريت موزه در دهه1990 است در حالي‌كه امروزه با گذشت نزديك به دو دهه نه تنها اعداد و ارقام كه بيش از همه كيفيت كار موزه مورد توجه است.
به‌طوري‌كه امروزه در سطح جهان مديريت موزه به تكليفي پذيرفته شده مبدل شده است. بر اين اساس موزه‌هاي كشور آلمان كه اغلب موزه‌هايي با مسئوليت شهري هستند طي آن سال‌ها موظف به كاربرد الگوي هدايتي شهري جديدي در راستاي ايجاد تفكر اقتصادي شدند. يكي از نتايج الگوي جديد هدايتي به جريان انداختن برنامه‌هاي توليدي با استفاده از شماره كد و ايجاد زمينه مقايسه كارايي درون شهري از طريق توليدات بود. از ديگر جنبههاي مورد بحث در موزه‌هاي شهري ايجاد زمينه استقلال حقوقي خارج از مسئوليت دولتي بود، بر اين اساس سازمان‌ها به‌عنوان يك بنياد يا كانون مي‌بايست پتانسيل‌هاي صرفه جويي درون مؤسسات را شناسايي كرده و به‌طور همزمان روند جذب كمك‌هاي مالي و همچنين جذب اسپانسرها را نيز تسهيل كنند.
در پايان دهه 1990 مرحله جديدي از تكامل مديريت موزه‌اي مبني بر نوعي تغيير نگاه بر زاويه مديريتي موزه از درون به بيرون و در حقيقت بر پيامد‌ها و تاثيرات يك موزه به كار گرفته شد و مبحث مديريت موزه را با پرسش‌هايي پيرامون استقلال و وظيفه اجتماعي آن مواجه ساخت. كار شناسان معتقدند همان‌گونه كه براي بقا در يك جامعه همواره رو به تغيير، تعيين هدف ابزار عمده مديريت به شمار مي‌رود در ارتباط با مبحث موزه داري نيز هدف ،تعريف‌كننده كار كرد، سود و همچنين نقش يك موزه در جامعه بوده و خلأهاي ناشي از نبود موزه را در كشور آشكار مي‌سازد. چنين مي‌توان گفت كه مديريت، چرخه‌اي است كه براي دستيابي به وضعيتي ايده آل كه بر مبناي يك هدف تعريف شده است، با ايجاد برنامه‌اي سازمان يافته و
به كار گيري منابع موجود ،وضعيت حاصل را در پايان اين چرخه به‌عنوان نتيجه يك سازمان مورد ارزيابي قرار مي‌دهد.
در حالي‌كه كارشناسان در دهه 90 همواره در جست‌وجوي منابع مالي جديد براي موزه، به شناسايي اسپانسرها ،محافل دوستي، هتلداري و... روي آورده بودند امروزه بيش از همه برخورد راهبردي با مخارج و در آمد در همه حوزه‌هاي سازماني موزه در اولويت توجه قرار گرفته است. طيف در آمد موزهها در اين ميان با برگزاري نمايشگاه‌ها، اجاره دادن موزه و همكاري با ديگر نمايشگاه‌ها از يك سو و در سطح بينالمللي نيز همچنان كه در اروپا متداول است با در آمد حاصل از اجاره دادن دارايي‌هاي موزه افزايش يافت. بر اين اساس ايجاد زمينه براي مقايسه بخش داخلي به لحاظ كارايي موزه‌اي ابزاري مهم در راستاي دستيابي به نتايج موفقيت آميز بود كه در اين ميان شيوه محك‌زني هدفمند و استفاده از شماره كد، ابزارهاي متداول تري به شمار مي‌رفت. براي نمونه موزه يووان گراتس ،كه با به كار گيري طرح محك زني موزه اتريش از سال 2005 ،يك كاتالوگ محك‌زني به همراه يك ستون شماره كد ايجاد كرده است.
موزه‌هاي ايالتي نيز اين شماره كدها را براي مقايسه نتايج سالانه خود مورد استفاده قرار دارند. از شماره كد‌هاي مهم مي‌توان به ميزان پشتوانه داخلي، در آمد حاصل از كارتهاي ورودي هر بازديدكننده، مجموع هزينه‌هاي ايجاد شده توسط بازديدكنندگان و يا زيادي تعداد كاركنان موزه اشاره كرد. اساس و پايه ارزشيابي كار بر آورد همه فعاليت‌هاي ضروري انجام شده در راستاي موفقيت يك موزه است.
از سوي ديگر شناخت شخصيت و علايق بازديدكنندگان مختلف به عبارت بهتر گروه‌هاي داراي ويژگي‌هاي مشابه و انتظارات آنها عمده‌ترين بخش از دانش مديريت موزه محسوب ميشود. الگوها و شماره كدها، هم بازديدكننده و هم ديگر افراد جامعه را به يك ميزان در دايره ديد موزهها قرار مي‌دهد. به گفته كارشناسان تقربيا در تمامي الگوها ارتباط ميان موزه و بازديدكننده به‌عنوان يك تفكر مركزي و اصلي مطرح ميشود. اعتقاد به مردم يكي از مراحل آغازين بحث مديريتي است و ريشه در اين پرسش دارد كه چگونه مي‌توان با بازاريابي بيشتر و حرفه‌اي‌تر بازديدكنندگان بيشتري را به موزه جذب نمود. هرچند تفكر اصلي و نخستين، تغيير كرده است، لذا ديگر صحبت از كميت ميهمانان براي پر كردن خلأهاي مالي نيست بلكه بر عكس صحبت از كيفيت انتقال و ارتباط ميان بازديدكننده و موزه است.
ايجاد زمينه جلب توجه موزهها به سوي جامعه و مردم امر بازار يابي را كه دربر‌گيرنده مفاهيمي نظير علامت گذاري به عبارت بهتر ايجاد نشان است به كانون توجه مديريت موزه تبديل ميكند. ايجاد نشان آن هم به‌صورت آگاهانه براي يك موزه در سال‌هاي گذشته براي موزه‌هاي جديد همواره به منزله يك راهبرد مديريتي جديد بوده است. نشان به معناي وظيفه و تعهد از حيث توليد و خدمات است كه هر دو ديدگاه امروزه در راستاي موفقيت در امرموزه داري به شكل تفكيك‌ناپذيري با هم گره خورده‌اند. ايجاد نشان به خلق هماهنگي از يك سو و تمايز با ديگر موزهها و مكانهاي فرهنگي از ديگر سو منجر شده و براي بازديدكنندگان نيز به مثابه نخ قرمز ضروري در ارتباط با خدمات موزه‌اي و فرهنگي روبه رشد محسوب مي‌گردد.
ضمن آنكه موزه‌هاي بزرگ بينالمللي نظير گالري تيت در لندن مديريت ايجاد نشان را به‌عنوان راهبرد مهم‌تر در صدر كار خويش قرار داده است. به‌طور كلي تمامي ساختارها و فرآيند‌هاي داخلي در ارتباط هماهنگ با نشان موزه قرار دارند كه براي بازديدكنندگان نيز در تمامي فعاليت‌هاي موزه نمود پيدا ميكند. نشان در حقيقت توصيف‌كننده يك هويت كاري گسترده است كه لوگو و طراحي صنفي يك موزه به‌عنوان نشانه‌هاي قابل رويت آن محسوب شده و در موفقيت نشان نقش تعيين كننده‌اي داراست.
استاندارد‌هاي عمومي موزه در آلمان در مقايسه با ديگر كشورها ي اروپايي به نسبت ديرتر به ظهور رسيده است، در حالي‌كه تقريبا در تمامي كشور‌هاي همسايه آلمان استاندارد‌هاي موزه سال‌ها پيش به‌عنوان اساس حمايت عمومي مطرح شده بود در آلمان اين موضوع تازه در سال 1999در جلسه‌اي در موزه معادن آلمان در شهر بوخوم در دستور جلسه قرار گرفت. هر چند نبايد از نظر دور داشت كه با تمامي اين اوصاف رشد استاندارد موزه در آلمان بسيار سريعتر و روان‌تر از ديگر نقاط بوده است به‌طوري‌كه در سال 2006 اتحاديه موزه‌هاي آلمان استاندارد‌هاي موزه را كه مي‌بايست در ارتباط‌هاي بزرگتر يك سيستم مديريتي كيفي مورد توجه قرارگيرد تعيين نمود.
بر اين اساس مي‌توان به الگوي برتر مديريت كيفي اروپايي اشاره كرد كه اتحاديه موزه فنلاند به‌منظور بررسي استاندارد‌هاي خود آن‌را مورد استفاده قرار داده است. اين الگو براي موزهها از آن جهت كاربرد دارد كه با همه گروه‌ها از كاركنان موزه گرفته تا جامعه و محيط زيست به يك اندازه مرتبط بوده و هم فرآيند كار و هم توليدات موزه را مورد محك قرار مي‌دهد. اهداف كيفي مطرح شده در اين الگو صرفا تظاهر و ادعا نبوده بلكه از طريق ابزار خود ارزيابي انعطاف پذير شده و قابليت هماهنگي پيدا ميكند.
براي سازمان هاي بدون سود آوري مانند موزه‌هايي كه قصد دارند يك ارزش افزوده غيرمادي براي جامعه به همراه بياورند فلسفه به كارگيري اين الگو بسيار تعيين‌كننده است اين فلسفه در برگيرنده يك فرآيند بهبود مستمر و يك ساز مان آموزشي است؛ هر چند موزهها نيز مي‌بايست براي حفظ بقاي خود تغييرات اجتماعي را در نظر داشته باشند و نسبت به آن واكنش نشان دهند.به‌طور كلي موزهها امروزه در سطح جهان مباحث پيرامون ابزار‌ها و راهبرد‌هاي مديريت آن را حدود 15 سال است كه پيشه خود ساخته‌اند چرا كه اين امر علاوه‌بر اقتصاد موزه، اهداف و ارزش افزوده اجتماعي آن را محك زده است.
bundestag.de
تاريخ درج: 25 ارديبهشت 1387 ساعت 09:59 تاريخ تاييد: 25 ارديبهشت 1387 ساعت 11:32 تاريخ به روز رساني: 25 ارديبهشت 1387 ساعت 11:24
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]
-
گوناگون
پربازدیدترینها