واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: كوهنوردي براي فتح قلهها حسن قشقاوی سياست خارجي دولت دهم با توجه به حجم تحريمها و تهديدهايي كه از سوي نظام استكبار بر عليه ايران اعمال ميشود، داراي اهميت مضاعف است. از اينرو كارشناسان با بررسي و تحليل سياستهاي دولت، مواضع موافق و مخالف بسياري در اين جهت اتخاذ كردهاند. ما براي بيان جهتگيري اصلي سياست خارجي دولت دهم و ارزيابي عملكرد آن به سراغ آقاي حسن قشقاوي سخنگوي سابق و معاون پارلماني فعلي وزير امور خارجه رفتيم.عملكرد دولت دهم را در حوزه سياست خارجي به چه صورت ارزيابي ميكنيد؟شاخصهايي هست كه در مجموع ميزان رضايت مقام معظم رهبري، مجلس شوراي اسلامي، رييسجمهوري، مردم و رسانهها را نسبت به سياست خارجي دولت نشان ميدهد. واقعيت اين است كه يكي از شاخصهاي روشن ما معمولا ارائه رهنمودهايي بود كه مقام معظم رهبری چه در ديدار با سفرا و چه ديدارهاي ديگر بيان فرمودند و يا اظهارات رييسجمهوري و از سوي ديگر معدل ديدگاه مجلس كه از نزديك شاهد آن هستیم. بايد گفت كه در مجموع، احساس رضايت نسبت به عملكرد و رويكرد دستگاه ديپلماسي وجود دارد. برخي از كارشناسان در حوزه بينالملل بر اين نظرند كه صدور قطعنامههاي پيدرپي از سوي شوراي امنيت و اعمال تحريم از سوي كشورهاي اتحاديه اروپا ناشي از عملكرد ضعيف دولت در حوزه سياست خارجي است. به نظر شما چنين موضوعي واقعيت دارد؟خير، به نظر بنده اصليترين علت صدور قطعنامهها و تحمیل تحريمها، ايستادگي نظام اسلامي در برابر زيادهخواهيهاي آنهاست و اثر تحركات روي زمين بر زير زمين است؛ به اين معنا كه آنها با فشار قطعنامه، تحريم و تهديد تلاش دارند اصل روند فعاليت هستهاي صلحآميز ما را متوقف كنند و واقعيت اين است كه چنين خواستهاي برآورده نشده و همين امر ما را با صدور قطعنامههاي متوالي و تحريم مواجه كرده است. با اين اوصاف، فكر ميكنيد تهديد وتحريم با همديگر قابل جمع و اثرگذار بر ملت ايران است؟تحريم بهخاطر اين است كه روند فعاليتهاي صلحآميز هستهايمان تداوم دارد و تحريمها در مقابل آن مانند شمشيري زنگزده شده و تهديد نظامي هم نشانگر اين موضوع است كه تحريم كارآمد نيست؛ چون اين پروژه در امتداد هم قرار دارد. اگر تحريم موفق بود، دليلي براي ورود به فاز ديگري وجود نداشت و بهترين علت براي اينكه تحريم، خوابي است كه قابلتعبير نيست، تهديدهاي نظامي دشمنان است. سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تا چه حد توانسته كشورهاي ديگر را در سطح بينالملل اقناع كند كه كشورهاي غربي، خواستهاي استكباري و زورگويانه در مقابل فعاليتهاي قانوني و صلحآميز ايران در بعد هستهاي دارند؟ابزار اقناع ما مذاكره و گفتوگو و تبيين مسائل در حوزه رسانه و ديپلماسي عمومي بوده و اين كارها بهصورت مداوم در حال انجام است. آنچه كه نظام استكبار در مقابل نظام اسلامي پيگيري ميكند، تسليم ماست و درخصوص نيروگاه بوشهر نيز بايد گفت كه اگر مواضع غربيها را در حال حاضر با چند سال گذشته مقايسه كنيد، بهوضوح روشن است كه آنها حتي حاضر نبودند فعاليتهاي صلحآميز ما يعني نيروگاهي را كه توليد برق ميكند به رسمیت بشناسند و مقامات آمريكايي تكميل شدن نيروگاه بوشهر را برنميتابيدند. در عينحال، شاهديم كه وقتي مشاهده كردند در عمل نميتوانند کاری صورت دهند، ابراز ميدارند که به هر حال ما با فعاليت صلحآميز مشكلي نداريم. با توجه به مواضع متناقض غرب در مقابل نظام، ديپلماسي اتخاذي از سوي نظام را چگونه ارزيابي ميكنيد؟بنده معتقدم كه ديپلماسي ما در حال كوهنوردي براي فتح قلههاست و با يك فردي كه با كت و شلوار شيك قدم ميزند تفاوت دارد. در كوهنوري با مشقت از كوه بالا ميرويد و هزينهاي ظاهري نيز بر جسمتان وارد ميشود اما شاهدان اين منظره، شما را تشويق ميكنند چراكه ميدانند شما در حال فتح قله هستيد. در صورت عملي كردن تهديدات از سوي دشمنان، دستگاه سياست خارجي برنامهاي براي مقابله با چنين موقعيتي را پيشبيني كرده است؟ما در تحليل سياسي، احتمال حمله را بسيار ضعيف و آن را جنگ رواني تلقي ميكنيم ولي به قول معروف اگر احتمال هم ضعيف باشد و محتمل قوي باشد؛ بنابراين بايد آمادگي كامل داشت و البته پاسخ نظامي را نظاميان بايد پاسخ بگويند اما طبعا كليه نهادها و ارگانها يكپارچه هستند و وزارت خارجه هم بهصورت طبيعي وظايف خود را انجام ميدهد. بهنظر شما آيا سياست خارجي دولت دهم نسبت به سياست خارجي دولت نهم تغييري يافته يا اينكه ادامه همان سياست پيگيري ميشود؟خير، رويكرد و سياست كلان، ثابت و جهتگيريهاي عمومي هم يكسان است و تاكتيكها و روشها گاهي ممكن است به اقتضاي شرايط تفاوت بكند؛ ولي راهبرد عمومي ما مقاومت و عدم تسليم در برابر زورگويي قدرتهاست و اگر اين موضع را رويكرد اساسي سياست خارجي بدانيم، طبعا هيچگونه تغييري در اين سياست ايجاد نشده است. برخي از كارشناسان بينالملل كه نگاهي انتقادي به عملكرد دولت در اين حوزه دارند، بيان ميكنند كه دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي در مواقعي فرصتسوزي زيادي ميكند. آيا شما با چنين موضعي موافقيد؟اين مباحث كلي، واقعا براي ارگان عملياتي مانند وزارت خارجه، حتي نقد آن هم تا زمانيكه مصاديق روشن نشود، فايدهاي ندارد و مثلا بايد پرسيد كه كدام فرصت و كدام مقطع و به چه صورتي؟! وگرنه بهصورت كلي زياد نظر درستي نيست. سياست خارجي دولت دهم در حوزه خاورميانه را به چه صورت ارزيابي ميكنيد؟موفقيت يا عدم موفقيت را بهضرس قاطع نميتوان بيان كرد؛ مخصوصا از سوي ما بهعنوان قضاوتي بيطرف ارزيابي نميشود. در اين جهت بنده يك معيار عرض كنم و آن قضاوت ديگران است به هر حال ديپلماسي يعني تأثير و نفوذ؛ آن چيزي كه مقامات آمريكايي درخصوص خاورميانه اذعان دارند اين نكته است كه بدون توجه به تأثير و نفوذ ايران نميتوانند سياستهاي يكسويه و جانبدارانه خود را پيش ببرند. وقتي اين موضوع را بيان ميكنند، اين بهمعناي موفقيت ديپلماسي است، چون اگر ديپلماسي ناموفق باشد، هيچ دليلي براي بيان چنين تحليلي نيست و اين خود معيار موفقيت ماست. روند مذاكرات هستهاي ايران با كشورهاي غربي را به چه صورت ارزيابي ميكنيد؟واقعا تحريمها نسبت به روند برنامه صلحآميز هستهاي ايران هيچ تأثيري نداشته است و پيشرفتهاي ما نشان از عدم تأثيرگذاري تحريمها دارد و ناراحتي آنها هم از همين جهت است و از سوي ديگر، ما عضو NPT هستيم و رويكردي انتقادي و تعاملي نسبت به سازمانهاي بينالمللي و قدرتهاي بزرگ داريم. به همين دليل است كه دريچه گفتوگو و تعامل سازنده را در صورتيكه منافع ما را حفظ كند نبستهايم؛ بالاخره كشوري نبودهايم كه دور خود را حصار بكشيم و از طرف ديگر، هراسي از تحريم نداريم. در چند روز گذشته، رييسجمهوري آقاي مشايي را بهعنوان نماينده ويژه خود در امور خاورميانه منصوب كرد. اولا آيا سياستهاي جديدي در خاورميانه دستگاه سياست خارجي دنبال خواهد كرد و دوما آيا تعيين نماينده ويژه، تداخلي در كار وزارت خارجه ايجاد ميكند يا خير؟در بسياري از كشورهاي جهان با توجه به اينكه وظيفه ذاتي بسياري از دستگاهها روشن است اما در كنار آنهم بعضا بهخاطر اهميت پيگيري برخي موضوعات، عاليترين مقام اجرايي دستيارهاي ويژهاي را منصوب ميكنند و اين امر تازهاي نيست؛ ضمن اينكه دستگاه ديپلماسي وظيفه ذاتي خود را دارد و انجام وظيفه ميكند.منبع: پنجره
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]