واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > شهری - به نوشته همشهری جوان ،شاید کسی نداند که شمس العماره اولین آسمانخراش با به عبارت بهتر برج دوقلوی تهران بود که از آ نجا ناصر الدین شاه خانه های مردم را دید می زد شمسالعماره و اثاثیه پرزرق و برق و مفصلش، 40 هزار تومان برا ی دوستعلی خان معیرالممالک آب خورد داستان از این قرار بود که رابطه میرزاحسن خان سپهسالار با دوستعلی خان کارد و پنیر بود او مخفیانه چند نفر را فرستاد تا مخارج شمسالعماره را صورت برداند میرزاحسین خان هم سیاهه را به دست شاه رساند تا مثلا کلاه سر شاه نرود شاه روز افتتتاح پا به آسمانخراش نوساز گذاشت طبقات طبقات را بالا و پایین رفت و به تمام سوراخ سمبهها سرک کشید و به به و چه چه راه انداخت و دوستعلیخان را خطاب قرار دارد که فیالواقع بنای زیبا و باشکوهی است ولی باید برا ی دولت گران تمام شده باشد دوستعلی خان زیر چشمی نگاهی به حاج میرزا حسینخان انداخت سری تکان داد و گفت قربان برای چاکر گران تمام شد زیرا بنا تقدیم خاک پای همایونی است و طومار آن این است که از نظر مبارک میگذرد جلو رفت و سیاهه 40 هزار تومانی را دست قبله عالم داد شاه با شنیدن این حرف چشم غرهای به میرزا حسین انداخت تا کارزار دوبنده در گاه این دفعه به نفع دوستعلی خان به پایان برسد با تمام شد پی ساختمان معمار، بنا، محمدعلی کاشی شش ماهی غیب میشود و بنا معطل مینماند تا دوباره سر کار نیمه تمامش برگردد او در جواب شکایات شاه از بیمسئولیتیاش اندازهگیریهایش را به عرض شاه ر ساند که نشان میداد در این شش ماهه چقدر نشست داشته و اگر ساختمان را همان موقع به انجام رسانده بود چه بلاهایی که سر آسمانخراش قجری نمیآمده است . اما این تنها حکایت مربوط به شمسالمعماره نیست این عمارت قصههای زیادی دارد مثلا یکی اینکه قبله عالم خوش نداشت برای تملک کاخهایش پولی خرج کند و به همین خاطر شمسالعماره و میدان رو به رویش روی زمینهایی ساخته شدند که به ضرب و زور از مردم گرفته شده بودند و میگویند مردم مالیات شکایت شاه را پیش میرزا عبدالرسول که نماز جماعت مسجد حکم هاشم را امامت می کرد بردند. میرزادستی به ریشهاش کشید و کمی فکر کرد از فردا قرار شد مردم محل میرزا را از جلوی خانهاش که در کوچه پشت شمسالعماره قرار داشت روی دست بلند کنند و تا مسجد ببرند چند روزی میرزا عبدالرسول از جلوی خانه تا مسجد را روی دست اهالی محل رفت وبرگشت تا بالاخره داستان دهان به دهان گشت و به گوش شاه قاجار رسید شاه میرزا فرا خواند و از او توضیح خواست میرزای افجهای هم که منتظر همین سوال بود باز دستی به ریشش کشید و گفت واقعیت این است که اگر از زمین غصبی گرد و غباری به لباس انسان بنشیند نماز گذاشتن آن شخص اشکال دارد و من چون هر روز ناچارم سه بار از این مسیر به مسجد بروم طبیعی است که حتماً گرد و غباری روی لباسم مینشیند خدا پدر و مادر اهل محل را بیامرزد که مرا بر دوش میگیرند و به مسجد میبرند شاه با شنیدن این حرف سرخ شد چند روز به بعد و چه زمینهای غصبی به مالباختهها پرداخت شد .شمسالعماره در زمان خودش بنای پیشرفته و مهندسی سازی به حساب میآمد بنا آنقدر محکم سربا شده است که هیچ کدام از لرزشهای زمین نتوانسته تهدیدی برای آن به حساب بیاید معمار کاخ برای زدن سقف طبقات از خرپا استفاده کرده که تا آن وقت فقط در سقف شیروانی خانهها به کار میرفت اما با وجود این استحکام بالا کارشناسان میراث فرهنگی آن را جز ابنیه در معرض خطر میدانند آنها میگویند که عبور ماشینهای سنگین شدیدا به پایههای شمسالعماره آسیب رسانده است. پشت و روی یک کاخشمسالعماره اولین کاخی بود که مردم عادی تهران به چشم میدیدند کاخ آنقدر بلند بود که دیوارهای باغچه گلستان از پس پوشاندن آن برنمیامد آسمانخراش قجری از یک طرف رو به میدان جلوی بنا و خیابان ناصریه که بعدا ناصر خسرو شد داشت و از یک طرف رو به باغچه گلستان هر چند بیشتر در و پنجرههای کاخ رو به حیاط گلستان باز میشد و شاه بیشتر از همین طرف خودش را به میرساند. برجهای دوقلوشاید شمسالعماره را برای تماشا کردن دارخلافهاش میخواست صبح به صبح شاه و زنهایش خرت و پرتها و اسباب خوش گذرانیشان را برمیداشتند و عزم آخرین طبقه عمارت را میکردند دو کلاه فرنگی بالای دو برج عمارت در ارتفاع 30 متری و بر سقف ششمین طبقه آسمانخراش ناصری برپا شده بودند محمدحسن خان اعتمادالسلطنه به سال 1294 هجری قمری در روزنامه ایران مدعی میشود وقتتی بالای آن برجها میروند شهر طهران و اطراف و کوهها و صحراها کلا پیداست و چشمانداز بسیار خوب و با روحی دارد.14201
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 469]