تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844845825




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سینما، موسیقی، مجسمه‌سازی و نقاشی در گفت‌و‌گو با خانواده سینایی


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > چهره‌ها  - خسرو سینایی معتقد ​است بسیاری از فیلم​های او بعد از سال​ها کشف شده، در حالی که اگر در همان زمان به آنها توجه می​شد، می​توانست سرنوشت او را در حیطه کارگردانی به شکل کامل عوض کند. سما بابایی: خسرو سینایی، گیزلا وارگا سینایی، فرح اصولی، یاسمین، سمیرا و ... سینایی. اگر نام خانوادگی این افراد را در نظر نگیریم ، با هنرمندان مستقلی روبه روییم که هر کدامشان  حرف​های بسیاری  برای گفتن در فضای فرهنگی و هنری ایران دارند. تمام این افراد عضو یک خانواده​اند. خانواده​ای بزرگ که فراتر از تمام حاشیه​های هنر به نفس آن می​اندیشند و در همین راه گام بر می​دارند. چندی قبل برای نخستین بار اعضای این خانواده گرد هم آمده و در نمایشگاهی گروهی در گالری «راه ابریشم» حضور یافتند. نمایشگاهی که در آن هر کدام از اعضای این خانواده  حرف خود را زدند و اثر خود را ارایه دادند. به همین بهانه در کافه خبر میزبان سه تن از اعضای این خانواده بودیم تا با ​آن​ها درباره هنرشان صحبت کنیم. اعضای خانواده سینایی، سال​هاست که در زمینه​های مختلف هنری فعالیت می​کنند،اما نمایشگاهی که چندی قبل در گالری «راه ابریشم» برگزار شد، اولین نمایشگاهی بود که اعضای خانواده به صورت مشترک در آن حضور داشتند. به نظر می​رسد که این نمایشگاه بسیار دیر برگزار شد. این مساله دلیل خاصی داشت؟ خسرو سینایی: اتفاقا من فکر می​کنم، برگزاری این نمایشگاه کمی زود بود،چون خانواده ما در حال حاضر2 نوه دارد که هنوز وارد گود هنر نشده​اند. از طرفی من بر این اعتقادم که در واقع حرکت​های فرهنگی نمی​تواند با عجله شکل بگیرد و باید موقعیت​های خاصی برای تحقق آن پیش آید. مدیر گالری «راه ابریشم» یکی - دو سال قبل این ایده را با خانم​ها مطرح کرده بود و ما تصمیم به اجرای آن گرفتیم. البته  قرار بود، نمایشگاه سال گذشته برگزار شود که به دلایلی به تعویق افتاد و در نهایت برگزاری​اش به سال جاری موکول شد. البته خانم سینایی و اصولی 10 سال پیش گروه «دنا» را با حضور زنان نقاش شکل دادند که در نوع خود اولین تحرک  در این زمینه بود، آن موقع هم گروه«دنا» نمایشگاه​های مشترکی برگزار می​کرد، هر چند در حال حاضر این گروه هم  فعالیت کمتری دارد. گیزلا وارگا سینایی: ما 3 سال پیش آخرین برنامه را در شارجه و در یک فستیوال هنری برگزار کردیم . در آنجا یک گروه تئاتر و یک موسیقی هم حضور داشتند و آثاری از زنان مجسمه ساز، عکاس و فیلمسازهم به نمایش درآمد. این برنامه به اعتقاد من جالب​ترین و مفصل​ترین برنامه گروه «دنا» از زمان تشکیل شدنش بود.اما همان طور که شما اشاره کردید، مدتی است که کم کار شده​ایم، اما برنامه​هایی برای اجرا داریم که به تدریج انجام خواهد شد. از آن مهمتر در آستانه درآوردن کتابی از آثار اعضای این گروه هستیم. سال آینده دنا 10 ساله می​شود و 10 سال عمر درازی برای یک گروه هنری است. به خصوص این​که اگر به این مساله توجه داشته باشیم که مهمترین گروه​های هنری دنیا بیشتر از 5 یا 6 سال فعالیت نکردند. بنابراین امیدوارم که از این به بعد باز برنامه​های مفصل تری داشته باشیم. گروه دنا چند مشخصه دارد، اول این​که تنها گروهی در عرصه هنرهای تجسمی است که تمام اعضای آن زن هستند و از طرف دیگر تنها گروه هنری در ایران به حساب می​آید. وارگا سینایی: ما نه تنها در ایران که در خاورمیانه نیز اولین گروهی هستیم که اعضای آن را زنان نقاش تشکیل می​دهند. علاوه بر آن توانستیم فعالیت​های گوناگونی انجام دهیم که از جمله آن برگزاری چندین و چند نمایشگاه در خارج از کشور- علاوه بر نمایشگاه​های داخل ایران- بود. خانم سینایی شما چرا هیچ وقت به عضویت این گروه در نیامدید؟یاسمین سینایی: چون اعضای این گروه بیشتر نقاش بودند.از طرفی همه ما با آنکه عضو یک خانواده هنری بودیم، اما دلمان می​خواست فعالیت​های مستقلی داشته باشیم. برای همین هم هست که الان پسر من تصمیم گرفته  که در زمینه سینما تحصیل کند. اگر در این سال​ها همه در برنامه​های هنری یکدیگر شرکت می​کردیم، شاید هم اکنون هیچ کدام​مان به عنوان یک هنرمند مستقل شناخته نمی​شدیم. به همین خاطر است که خود من خیلی اصرار نداشتم تا  در فعالیت سایر اعضای خانواده مشارکت داشته باشم. اما در آخرین برنامه گروه دنا در شارجه حضور داشتید؟یاسمین سینایی: اتفاقی که در شارجه رخ داد، با دیگر برنامه​های این گروه تفاوت داشت و حتی پدر هم همراه ما در آن حضور داشت و خواهرم سمیرا نیز در آن به اجرای یک نمایش پرداخت. خانم سینایی تکلیف انتشار کتابی که درباره آن صحبت کردید، چه می​شود؟ وارگا سینایی: هنوز در حال مذاکره هستیم. زمانی که این گروه را تشکیل دادیم، 12 نفرعضو داشت و هم اکنون  تعداد اعضای آن به 7 نفر رسیده است. باید دید که این کتاب چطور می​خواهد مطرح شود. ضمن اینکه ما گاهی در نمایشگاه​هایمان مهمان​هایی داشته​ایم که همراهی امان کرده​اند.به هر حال گروه «دنا» در عرصه هنرهای تجسمی اتفاق مهمی بود، فعالیت​های مختلفی انجام داد و بنابراین باید همچنان حضور خود را حفظ کند. به نظر می​رسد که شما در تمام این سال​ها به فعالیت​های گروهی علاقه داشتید، از دنا که بگذریم، ایده این نمایشگاه هم اول با شما و خانم اصولی مطرح شد. وارگا سینایی: بله اما بین این دو، تفاوت​هایی وجود دارد.خاصیت این نمایشگاه در این بود که هر کس حرف خودش را می​زد و هنر خود را ارایه می​داد. این مهمترین ویژگی است که می​توان برای این نمایشگاه برشمرد. البته با وجودی که تمامی ما علاقه داشتیم تا به شکل مستقل فعالیت​های هنری خود را انجام دهیم، به همدیگر در انجام فعالیت​های هنریشان کمک هم می​کردیم. در واقع ما هم به شکل جمعی کار می​کردیم  و هم هر کس کار خودش را ارایه می​داد.   آقای سینایی همان طور که شما خودتان در جایی اشاره کرده​اید، هیچ وقت تلاش نکردید تا به عنوان پدر خانواده فرزندانتان را به سمت یک هنر خاص سوق دهید. برای همین هم هست که هر کدام از اعضای خانواده در زمینه مستقلی فعالیت می​کنند، اما در عین حال نمی توان منکر این مساله شد که حضور شما آنان را به سمت کارهای هنری سوق داده است. خسرو سینایی: در اینجا دو مساله مطرح می​شود. یک وقت است که تاثیر ناخودآگاه است و یک زمانی شما آگاهانه انتخاب می​کنید تا این تاثیر را از خود بر جای بگذارید. نمونه​های متفاوتی وجود دارد که در آن می​توان تاثیر پدر خانواده را بر روی فرزندانش مشاهده کرد. برای مثال معروف است پدر بتهوون با یک چوب کنار او می​ایستاده و او را مجبور می​کرده تا پیانو بنوازد. امیدوارم نقش من این گونه نبوده باشد.(خنده). یاسمین و سمیرا 2 و 3 ساله بودند که برای اولین بار در فیلم​های من بازی کردند، من آن زمان فیلم​های تربیتی می​ساختم. این دو در 12 و13 سالگی هم در فیلم «زنده باد» و بعد «هیولای درون» بازی کردند. اما از آن زمان به بعد خودشان راهشان را انتخاب کردند. یعنی هیچ وقت نخواستید که آن​ها را به سمت کارهای هنری سوق دهید؟خسرو سینایی: طبعا هر پدر و مادری فکر می​کند، باید راه مطمئن تری به فرزندانشان نشان دهد و از آنجا که من سختی​های زندگی با هنر را می​دانستم، به فرزندانم پیشنهاد دادم که رشته تجربی بخوانند و وارد حرفه​ای دیگر شوند که زندگی مطمئن​تری داشته باشند و از تلاطماتی که در زندگی هنری است،رها باشند، اما آن​ها خودشان تصمیم گرفتند تا بعد از دیپلم رشته​های هنری بخوانند. به خاطرهمین موضوع «یاسمین» در دانشگاه الزهرا  و سمیرا در دانشگاه تهران رشته​های هنری خواندند. علاوه بر آن پسرمان با اینکه دو سال پزشکی خوانده بود، حالا در خارج از کشور دارد در رشته  برق تحصیل می​کند و دختر کوچکمان«آلما» با اینکه 2 سال در زمینه سینما تحصیل کرده بود، تصمیم گرفت که تحصیلاتش را در خارج از کشور و در زمینه نقاشی ادامه دهد. از طرفی پسر «یاسمین» انیمیشن می​خواند و تصمیم دارد تا فیلم ساز شود، چیزی که دیگر مقصر آن من نیستم(خنده) و دلیلش را باید از پدر و مادر خودش پرسید. مانده است دختر کوچک خانواده که هنوز مشخص نیست چه تصمیمی برای زندگی اش دارد.  شما یکی از کارگردانان شناخته شده سینمای ایران هستید، اما در آثار سینمایی​تان هم رگه​های پررنگی از سایر علایق شما دیده می​شود. از نقش خاص موسیقی گرفته تا قاب بندی​هایی که گاه باعث می​شود  تصاویر مثل تابلوهای نقاشی عمل کنند. از طرف دیگر شما در این سال ها فیلم های بسیاری از هنرمندان عرصه تجسمی ساخته اید، این تاثیر متقابل اعضای خانواده است؟ خسرو سینایی: خوب من سن و سالم بیشتر از خانم​هاست و طبعا رشته​ آن​ها ، نمی​تواند روی من تاثیری داشته باشد، در این میان تنها یک نکته اساسی وجود دارد و آن این​که می​توان با هنر سینما از دیدگاه​های مختلف برخورد کرد. شاید قبل تر هم این مساله را گفته باشم که من هیچ وقت سینماگری نبوده​ام که از کودکی عشق سینما داشته باشم و یا عکس هنرپیشگان را در اتاقم بگذارم. البته سینما می​رفتم و بسیار فیلم می​دیدم، اما هیچ وقت مفتون آن نبودم. من بیشتر با تئاتر و نوشتن از لحاظ حسی و فضایی که به وجود می​آورد، ارتباط برقرار می کردم. در واقع توجه من به سینما زمانی بیشتر جلب شد که یکی از دوستانم پیشنهاد داد تا برای فیلمی به کارگردانی او بازی کنم و من پذیرفتم. در آن وقت فضای پشت صحنه سینما برایم جذابیت پیدا کرد. گویا این اتفاق در حالی رخ داده که شما قبل تر از سینما در زمینه​های دیگر هنری فعالیت خود را آغاز کرده بودید، جالب نیست که حالا شما را بیشتر به عنوان یک سینماگر می​شناسند؟خسرو سینایی::من از نوجوانی با ادبیات آشنا شده بودم، البته در دوره​ای هم نقاشی کردم که استعداد چندانی در این زمینه نداشتم و بعدها نیز در زمینه موسیقی و معماری فعالیت کردم. اگر حالا به عنوان یک سینماگر شناخته می​شوم، به این دلیل است که در مقطعی از زمان به این نتیجه رسیدم که در هنر «سینما» می​توانم تمام این​ها را جمع کنم. سینما ترکیبی از هنرهای مختلف است و این بسیار جذابیت زاست. اما در عین حال نمی​توان این مساله را نادیده گرفت که مشکلات فعالیت در سینمای ایران بسیار زیاد است. به خصوص اینکه سینمای من سینمای ستاره​ها نیست. نه اینکه با حضور ستاره​ها در فیلم​هایم مساله ای داشته باشم، بلکه هنوز معتقدم حضور یک بازیگر غیر حرفه​ای که خوب ظاهر شود، کمک بیشتری به فیلم می​کند تا بازیگر معروفی که برای یک نقش مناسب نیست. گاهی دیده می​شود که چند نام معروف در یک فیلم در کنار همدیگر قرار می گیرند، بی آنکه فرصت این را داشته باشند تا استعدادهای خود را به نمایش بگذارند. این شکل حضور در واقع خیانت به این چهره​ها نیز به حساب می​آید که فیلمساز تنها برای موفقیت در گیشه از آنان بهره گرفته است. به همین خاطر است که اگر ستاره​ای به نقشی که در فیلم​هایم وجود دارد، بیاید ، حتما از آن استفاده خواهم کرد. این نگاه اما مانعی برای فیلمسازیتان نیست؟ خسرو سینایی:به هر حال من در تمام این سال​ها سرسختانه بر این اعتقاد خودم پای فشردم که سینمای من باید حرفی برای زدن داشته باشد. این اصلا به آن معنا نیست که دلم می​خواهد با فیلم​هایم به کسی پیام دهم، تنها بر این اعتقادم که باید بعد از دیدن فیلم​های من سوالاتی در ذهن بیننده پدید آید. این شکل از سینماست که می​تواند نه تنها در ایران که در دنیا نیز سبب اعتلای فرهنگی ما شود و افتخار برایمان کسب کند. من سال​هاست این مساله را تکرار می​کنم که سینما و فیلم ساختن را عاشقانه دوست دارم و از حواشی اش به شدت دلگیرم. با همه این اوصاف و با توجه به محدودیتی که ما در ارایه تصویر هنرمندان​مان- به خصوص آنان که در عرصه هنرهای تجسمی فعالیت می​کنند- داریم فکر نمی​کنید که در ساختن فیلم​هایی با این مضامین کمتر فعالیت کرده​اید؟ خسرو سینایی:فکر نمی​کنم هیچ کدام از دوستان فیلمساز درباره شخصیت​های هنری به اندازه من فیلم ساخته باشند. من این فیلم​ها را می​سازم تا بتوانم طراوتم برای فعالیت در سینمای حرفه​ای را حفظ کنم. وقتی یک فیلم سینمایی​ام با تمام مشکلاتی که دارد، به پایان می​رسد تا زمانی که مجددا برگردم و در سینمای حرفه​ای فعالیت کنم، فیلم​هایی را می​سازم که دلم می​خواهد و می​توانم در هنگام ساخت​ آن به آزادی نفس بکشم. وقتی به شدت از حواشی سینما دلزده می​شوم، به دوستانم می​گویم که بیایید فیلمی بسازیم که از تمامی مراحل آن لذت ببریم. در این میان گاهی فیلم​های خانوادگی شکل می​گیرد، هر چند که من با این عنوان مخالفم، چون ساختار خانوادگی ندارند و تنها یکی از اعضای خانواده بهانه​ای شده است برای مروری بر آثار یک هنرمند. در این فیلم​ها هر کاری دوست دارم، انجام می​دهم  و تلخی فعالیت در سینمای حرفه​ای را فراموش می​کنم. اگر چه هیچ کدام از این فیلم​ها به شکل گسترده به نمایش در نیامده است. برای مثال اطمینان دارم شما فیلم آخر من را که «مثل یک قصه» نام دارد و اتفاقا درباره جنگ است، ندیده​اید. «گفت و گو با سایه» را خیلی​ها ندیده​اند. فیلم بلند«کوچه پاییز» را هم که درباره ژازه تباتبایی ساختم کم دیده شده و یا... شاید این تصور از آن​جا سرچشمه می​گیرد که فیلم​های من کمتر نمایش داده شده​اند. جالب است وقتی کسی به من می​گوید که تمام فیلم​های تو را دیده​ام، جواب می​دهم غیر ممکن است و باور نمی​کنم. خب این اتفاق بدی است. خسرو سینایی: ببینید،آنچه من دوست دارم، ساختن فیلم است و  ماجراهای دیگر برایم جذاب نیست. یکی از همکارانم می​گفت که اشکال سینایی در این است که وقتی فیلمی را ساخت و تمام شد، دیگر کل ماجرا برایش تمام می​شود. این در حالی است که برخی دوستان سال​هاست که با دو فیلم زندگی می کنند،اما من مدام در حال ساختن هستم و با این حال بعضی وقت​ها می​گویند که:«سینایی فیلمساز کم کار سینمای ایران». این جمله برای من بسیار برخورنده است، چون از معدود کارگردانانی هستم که سناریوی تمام فیلم​هایم را خودم نوشته​ام، کارگردانی و تدوینش کرده​ام و موزیکش را هم خودم کار کرده​ام.حالا این​که امکان نمایش آن​ها وجود ندارد، دیگر تقصیر من نیست. وارگا سینایی: فکر می​کنم کم آقای سینایی کم جنجال ترین کارگردان سینمای ایران است. به همین خاطر است که چنین تصوراتی درباره او وجود دارد. اگر چه بسیاری از فیلم​هایش در فستیوال های داخلی و خارجی حضور داشته و نمایش​های خصوصی بسیاری را نیز پشت سر گذاشته است، اما چون برای عموم به نمایش درنیامده است، این ذهنیات درباره آن وجود دارد. خب یاسمین برگردیم به مجسمه های شما. به نظر می رسد که مجسمه هایتان در نمایشگاه های اخیر شخصی تر شده اند و در عین حال فرم های آزادتری به خود گرفته​اند. چقدر این دو موضوع به یکدیگر مربوط است یا باید دلیل آن را در افزایش مهارت​های شما جستجو کرد؟ یاسمین سینایی: من در رشته گرافیک تحصیل کرده​ام، اما هیچ وقت از کار کردن در این رشته لذت نبردم، آن هم در شرایطی که در زمان دانشجویی​ام در دفتر «بیژن جناب» کار می​کردم که موقعیت بسیار خوبی بود. من بعد از اینکه وارد این رشته شدم، به این نکته پی بردم که در گرافیک به تجربه​ای که می خواهم از هنر داشته باشم،به من نمی دهد.چون در آن  سر و کله زدن با مشتری مطرح است و سفارش گرفتن. در این شرایط نمی توان رها و آزاد فکر کرد و به اصطلاح خود بود.بعد از آن در زمینه تصویر سازی کتاب کودک فعالیت کردم که رهایی ذهنی را در آن نیز پیدا نکردم. گرافیک را از روزی که تصمیم گرفتم کنار بگذارم ، برای همیشه رها کردم. حتی زمانی که شرایط زندگی به گونه ای می شد که گرفتن سفارش می توانست موثر باشد نیز فعالیت نکردم، چون هنر برایم جدی تر از آن است که بخواهم با آن بازی کنم.سرانجام به مجسمه سازی رسیدم و شروع به تجربه  روی این تکنیک کردم.بعد از اولین نمایشگاهم در گالری آریان که تلفیقی از تصویر سازی و مجسمه بود، مصمم شدم تا این راه را ادامه دهم، چون احساس کردم که این راه همانی است که می تواند مرا با دنیای هنر متصل کند.به همین خاطر است که در این سال ها آن را به صورت تجربی فرا گرفتم و کنجکاوی های بسیاری درباره آن به خرج دادم. این زن ها را باید تصویری از خود شما دانست؟ یاسمن سینایی: ببینید نه به این معنا ، اما من در کارهایی که ارایه می​دهم، سعی می​کنم خودم باشم و ادا در نیاورم.حال یا مخاطب این​ها را می​پسندد و یا نه؟. این مجسمه​ها و فیگورهایشان به فضای ذهنی من بسیار نزدیک است. خانم سینایی شما در تمام این سال ها خود را هنرمندی ایرانی - مجاری دانسته​اید که هر دو نوع تفکر در آثارتان وجود داشته است، اما به نظر می​رسد که در نمایشگاه اخیرتان در گالری سین  نگاه شرقی بر کار شما غلبه پیدا کرده​است.وارگا سینایی: من در این سال​هایی که نقاشی کرده​ام، دوره​های مختلفی را از سر گذرانده​ام . گل مرغ​هایی که در نقاشی سنتی ایران استفاده می​شوند، بهانه​ای برای کار در دوره جدیدم شد. در بهار گذشته نمایشگاهی از این آثار در بوداپست داشتم که با استقبال بسیاری روبه رو شد و مخاطبان عنوان می​کردند با اینکه از شرق تاثیر گرفته​ای، اما ما با دیدن کارهایت، یاد هنر فولکلور خودمان می​افتیم و احساس می​کنیم که کار تو نه کاملا شرقی است و نه اینجایی ، بلکه حرفی بین المللی می​زند. خب، امیدوارم که واقعا این طور باشد. از طرفی فکر می​کنم فرهنگ ایران آنقدر غنی است که می​شود از آن تاثیر گرفت و در عین حال حرف خودمان را در آن بزنیم و در این میان اگر بتوانیم حرفی جهانی تر بزنیم، به هدف ایده آلی می​رسیم. اصلا این گل و مرغ​ها چطور وارد کارهای شما شدند؟وارگا سینایی: فرهنگ ملت​ها، اسطوره​ها و داستان​های کهن همیشه در آثار من بوده است، حتی زمانی که نقاشی فیگوراتیو می​کردم هم به این مساله توجه داشتم. ضمن اینکه ردپای ادبیات را می​توان در نقاشی​های من دید. آقای سینایی درباره سینما نظر خوبی دادند، من هم فکر می کنم، می توان تمام هنرها را به یکدیگر متصل دانست. برای مثال کسی که ادبیات را دوست دارد، نقاشی را هم دوست دارد. به نظر می رسد پروسه خلق اثر هنری برای تمام خانواده سینایی از اهمیت بیشتری برخوردار است تا فرایندهای پس از آن. اقای سینایی این را هم می توان از تاثیرات شما دانست؟ خسرو سینایی: گاهی ما درباره مقوله هنر صحبت می​کنیم و گاهی درباره مقاصدی خاص که در آن هنر به عنوان یک ابزار عمل می​کند. در حالت اول هر نوع محاسبه دیگری به کار لطمه می​زند و همه چیز از دل کار است که شکل می​گیرد.در میان فیلمسازان هم نسلم ،شاید من تنها فیلم سازی باشم که بسیاری از فیلم​هایم اکران داده نشده است.در این سال​ها گاهی مجبور شدم یک یا دو سکانس به کار اضافه کنم که در دل موضوع نمی گنجید، اما برای فراهم شدن شرایط نمایش عمومی​اش ناچار به اضافه کردن آن​ها بودم. اتفاقا این​ها بدترین سکانس​های فیلم​هایم هستند.   سال گذشته من کتابی را ترجمه کردم که در مورد فیلمسازان مطرح دنیا بود و عدم انعکاسش در مطبوعات بسیار غمگینم کرد.از این ترجمه و مطالبش خیلی چیزها یاد گرفتم. در این کتاب نقل قولی از برگمان هست که خیلی جالب است. او می گوید: شخصیت​هایی را که خلق می​کنم تا جایی هدایت می​کنم و پس از آن، این شخصیت​ها هستند که مرا راهنمایی می​کنند تا چطور کار را ادامه دهم؟ در غیر این صورت کار خراب می​شود. در نقاشی هم همین است. شما تابلو را با خواست​هایی شروع می​کنید و از جایی به بعد این تابلوست که شما را هدایت می​کند. من حدس می​زنم که در مجسمه هم همین اتفاق می​افتد. اگر شما در شرایطی قرار بگیرید که مدام نگران فروش یا ارایه اثر باشید، کار خراب می​شود. اعضای خانواده​ام هم بر اساس احساسشان کار می​کنند و این مرا بسیار خوشحال می​کند، به خصوص اینکه سال​هاست که سبک​ها و ... نشان داده اند که دوام ندارند و خیلی زود دمده می شوند. آن چیزی که دوام دارد، اصالت​هاست. هنرمند باید کاری را انجام دهد که اصیل باشد. کسانی هم که ادای آن  را در می​آورند، از بین می روند.البته در این راه هنرمندان با مشکلات فراوانی همراه هستند. بد نیست به نکته بامزه​ای اشاره کنم. سمیرا دختر دوم من نمایشنامه نویس بسیار خوبی است و می​توانست بازیگر خوبی باشد. او نمایش نامه​ای به نام رستم و سهراب نوشت که تمام شخصیت​هایش زن بودند و نتوانست آن را در ایران ارایه دهد، به همین خاطر به مجارستان رفت و با یک گروه مجاری- لهستانی آن را کار کرد، بعد جشنواره فجر برای اجرا او را دعوت کرد. وار گا سینایی: البته شما به عنوان فیلم ساز بد شانس ترید، چون ساختن یک فیلم کار دشوار تری است، اما ما این شانس را داریم که آن چیزی را که دوست داریم، انجام می​دهیم. من هم معتقدم  اگر یک آرتیست محاسبه کند که کارش فروش می​رود یا نه؟ کار خراب می​شود. او باید با خودش صادق باشد.خیلی اوقات از من می​پرسند: حیف نیست که شما از آثارتان جدا می​شوید؟ همیشه حرفم این است که این آثار مثل فرزندان من هستند که حالا باید زندگی خودشان را بکنند.کار من که روی دیوار می​آید، دیگر متعلق به من نیست، انگار آن را به وجود آورده​ام و باید فکر کنم که بعدی چه باشد. بچه را که به دنیا آوردی، دیگر زندگی اش را می​کند. آقای سینایی یادم می​آید که شما قرار بود کنسرتی را با آفای میرهادی انجام دهید که آن هم رخ نداد، چرا؟خسرو سینایی:من آکادمی هنرهای نمایشی را در رشته​های کارگردانی و سناریو نویسی تمام کردم، اما قبل از آن 5 سال تحصیل آکادمی موسیقی دارم. آیا  طبیعی نیست، فیلم ایده آل کسی که از 12 سالگی در زمینه موسیقی فعالیت کرده و بعد وارد فعالیت های حرفه​ای در زمینه سینما و کارگردانی شده، ساختن یک فیلم موزیکال باشد؟ این آرزوی من بوده تا تمام توانایی​هایم را در آن نشان دهم، اما هیچ وقت این امکان به وجود نیامد.هیچ وقت نتوانستم اثری فولکلور را با استفاده از شعرها و آوازهای محلی فرهنگ​های مختلف ایران به تصویر بکشم. از زمانی که فیلم سینمایی می​سازم، ناچار بودم آثاری خلق کنم که رنگ و بوی سیاست هم در آن باشد یا شرایط اجتماعی روز در آن لحاظ شده باشد تا امکان ساختنش وجود داشته باشد. فیلم ساز ناگزیر است که فیلم بسازد، در غیر این صورت مانند ورزشکاری است که روزی قهرمان المپیک بوده و حالا دیگر ورزش نمی​کند.این فرق فیلم سازی است با نقاشی و مجسمه سازی. هنرمندان دیگر این شانس را دارند که لااقل آثار خود را خلق کنند، اما من برای ساخت یک اثر سینمایی نیازمندم بودجه و امکانات فراوانی هستم که معمولا تامین نمی​شود. بسیاری از فیلم​های من بعد از سال​ها کشف شد و در لیست  بهترین فیلم​های ساخته شده قرار گرفتند، در حالی که اگر در همان زمان به آنها توجه می​شد، می​توانست سرنوشت کارگردانی مرا به شکل کامل عوض کند.برای مثال «درکوچه های عشق» اولین یا دومین فیلمی بود که به بخش نگاه ویژه کن و 25 جشنواره بین المللی دیگر رفت ، در حالی که در ایران تنها چند روز به نمایش درآمد. این اتفاق برای بسیاری دیگر از فیلم​هایم مثل «زنده با» نیز رخ داد. با این حال من با سینما زندگی می​کنم و خوشحالم که خانواده ام در این راه به من کمک کردند و مشکلاتش را تاب آوردند. 52




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 359]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن