واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تجسمی - گفتوگوی گاردین با عباس کیارستمی درباره مجموعه عکسهای «باران». عباس کیارستمی فیلمساز سرشناس سینمای ایران بهار امسال نمایشگاهی از عکسهای رنگی خود را در ایران به نمایش گذاشت. آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه منتخبی از مجموعه عکسهای کیارستمی شامل «پنجرهای رو به حیات»، «باغ سعدآباد» و «باران پشت شیشه» بودند. عکسهای مجموعه آخر از پشت شیشه باران خورده جلوی یک اتومبیل گرفته شده است. کیارستمی در گفتوگو با گاردین درباره مجموعه «باران پشت شیشه» و علائق خود در زمینه عکاسی صحبت کرده است. در این گفتوگو سؤالها حذف شده و تنها پاسخهای کیارستمی را میخوانیم. عباس کیارستمی در یک نگاهتولد: 1940، تهران ـ تحصیلات: رشته هنرهای زیبا، دانشگاه تهران ـ گزیده فیلمها: «کلوز آپ» 1990، «طعم گیلاس» 1997، «ده» 2002. او بیش از 70 جایزه سینمایی در کارنامه دارد شامل نخل طلای جشنواره کن 1997 برای «طعم گیلاس» ـ منابع الهام: «نور: بزرگترین نقاش و عکاس تمام دوران. ما در هر لحظه زندگی خود تصاویر مختلف میبینیم.» ـپروژه رؤیایی: «این روزها در ایتالیا روی یک فیلم کار میکنم. وقتی فیلمبرداری تمام شد دوربینم را بر میدارم و میروم و از تپهها و نور عکس میگیرم.» من هیچوقت واقعاً عکاسی را یاد نگرفتم. در سالهای انقلاب ایران ساختن فیلم غیرممکن بود. من از شهر فرار کردم و به حومه پناه بردم. شروع کردم به عکس گرفتن و آنها را به عنوان نوعی هدیه برای مردم شهر میبردم. میتوانستم از طریق عکاسی چشماندازها را به آنها نشان بدهم. من حومه شهرها را به خود شهرها ترجیح میدهم. این مسئله در مورد فیلمهای من هم مصداق دارد. بیش از آنکه درباره شهر فیلم ساخته باشم درباره جوامع روستایی و روستاها فیلم ساختهام. ایده عکسهای مجموعه «باران» از مدتها پیش در ذهن من بود. سالها از پشت شیشه جلوی اتومبیل خود به بیرون نگاه و چشم اندازهای روستایی، قطرات باران و تأثیر نور روی آن را تحسین میکردم، اما آن زمان از فیلم استفاده میکردم و به سختی میتوانستم برای بهتر شدن فیلمها نور مناسب را پیدا کنم. با از راه رسیدن دوربینهای دیجیتال به خودم گفتم: الان دیگر میتوانم روی این ایده کار کنم. میتوانم با نور خیلی کم حتی هنگام رانندگی، کار کنم. با یک دست فرمان ماشین را میگرفتم و با دست دیگر عکس میگرفتم، اما هرچند نباید بگویم، ولی دوست ندارم مروج بد رانندگی کردن باشم. به این نکته توجه داشتم که ما نمیتوانیم به آنچه مقابلمان هست نگاه کنیم، مگر داخل یک قاب باشد. بنابراین از شیشه جلوی ماشین به عنوان قاب استفاده کردم و برفپاککن را نزدم تا باران پاک نشود. میخواستم باران روی شیشه بماند. چیزهایی را که در عکسها میبینیم - قهوهای مایل به زرد، سبز، سیاه - مدیون نور هستیم. این انعکاس نور روی قطعات باران است که به عکسها ظرافت میدهد. البته جنبههای فنی دوربینهای دیجیتال باعث میشود بهتر از آن استفاده کنیم، اما از آن فراتر نوعی جسارت و بیپروایی به شیوه عکاسی ما میدهد. عکاسی دیجیتال تمامنشدنی است. احساس نمیکنید پس از 24 یا 36 شات فیلمتان تمام میشود. میدانید تا جایی که بخواهید میتوانید جلو بروید. میتوانید نتیجه کار را به سرعت ببینید و متوجه میشوید که آیا ایده اولیهتان ارزش ادامه کار را دارد یا نه، تا چه حد میتوان آن را اصلاح یا بهتر کرد. عکاسی با فیلم به فکر بیشتر نیاز دارد. باید مطمئن باشید و پیش از شروع کار زمان خود را دقیقتر تعیین کنید. میگویند در آغاز کلمه بود، اما به عقیده من در آغاز همیشه یک تصویر بوده است. وقتی به یک مکالمه فکر میکنم میبینم همیشه با تصاویر آغاز میشود. و آنچه مرا عاشق عکاسی میکند ثبت یک لحظه است، چیزی کاملاً زودگذر. شما عکس میگیرید و یک ثانیه بعد همه چیز عوض شده است. گاردین / 29 جولای
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]