واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > بازرگانی - قباد احمدی هر انسانی دارای دو بعد عقلانی و احساسی است که در تمامی مراودات روزانه از هر دو بعد، به نسبت های مختلف بهره می جوید و بر هم خوردن توازن نسبت های استفاده از این دو عامل همواره افراط و تفریط را به همراه داشته است. حال در ابعادی وسیع تر می توان به این موضوع اشاره کرد که محاسبات و انتخاب های عقلی یا احساسی عموم جامعه در مباحث اقتصادی، خواسته و ناخواسته بر مبادلات اقتصادی و معادلات بازار اثر گذاشته است و در برخی مواقع به خاطر بالا رفتن میزان احساسات جامعه، این انتخاب ها تاثیراتی سریع و ناخوش آیند بر اقتصاد کشور می گذارد. در ادامه سعی می کنیم به بررسی دقیق تر آنچه که در کشور به واسطه قیمت طلا موسوم به "حباب طلا" پیش آمد پرداخته و راهکاری را بیابیم که ما را از تکرار این تجربه باز دارد. در نگاه اول به دلیل گرانی طلا در بازارهای جهانی قیمت داخلی نیز روبه افزایش نهاد و بی شک افزایش روز افزون قیمت طلا توجه بخشی از سرمایه ها را به خود جلب کرد که برای کسب سود بیشتر به این سمت روانه شدند. اما شاهد بودیم که آهنگ افزایش طلا در داخل از قیمت جهانی پیشی گرفت که کارشناسان با اشاره به نقدینگی گسترش یافته در جامعه و پایین آمد نرخ سود بانکی صف طولانی خرید طلا را طبیعی دیده و خریداران نیز در این مجال هر یک به اندازه وسع خویش دمی به حباب طلا افزودند، بی آنکه به پس پرده بنگرند که اگر هر سکه در هر روزA ریال سود می کند، این سود ابدی نیست. عوام خریدار این فلز جذاب به صعود بی وقفه آن چشم دوخته و از سقوط قابل پیش بینی بی خبر و از آنجا که از تعریف حباب بر می آید احتمال ترکیدن آن را دور از ذهن دانستند. اما متاسفانه می بینیم که عموم مردم برای کسب سود از این بازار تلاطم زده، دل به دریا زدند غافل از اینکه با مطالعه موارد مشابه افزایش نرخ ارز و قیمت طلا در سال های گذشته متضرر شدگان اصلی نه فروشندگان و دلالان و دولت بلکه مردم بوده اند. این مهم بیانگر آن است که در جامعه امروز ما و حرکت بازار به واسطه تصمیمات مردم، احساسات محور اصلی مبادلات بوده و هست. با وجود آنکه هر شخص به تنهایی سرمایه کوچکی دارد اما در دید کلان، پرقدرت ترین و تاثیر گذارترین بخش تایین کننده سرنوشت اقتصادی بازار، تجمع پول های در دست مردم است. بنابراین همواره بیم آن می رود در حوزه هایی که سودآور بنظر می رسند تجمع پول عموم جامعه باعث ایجاد اثراتی نامطلوب و افزایش حباب گونه قیمت ها شود که در سال های گذشته چنین تجربه ای را در حوزه مسکن داشتیم. حال این سوال مطرح است که چگونه می توان از نقدینگی مردم که بازیگران نقش اول اقتصاد جامعه هستند و همچون آب پشت سد آمادگی خروج از هر کانالی را دارند استفاده بهینه کرد و از ورود احساسات عموم که بی شک عامل ویرانگری است جلوگیری شود؟ در پاسخ به این سوال می توان به موارد سه گانه زیر اشاره داشت: 1- مهمترین گام، افزایش آموزش های اقتصادی به خانواده ها و آشنایی آنها با حداقل های لازم تصمیمات اقتصادی و انتخاب مسیر سرمایه های ایشان است تا با آگاهی، بر احساسات خود غلبه کنند و بتوانند بر اساس واقعیات و عقل خویش در هریک از فرصت های سودآور تصمیم بگیرند و بدانند با سرمایه کمی که در اختیار دارند نه تنها سودی به کف نمی آورند بلکه ممکن است در فراز و نشیب های بازارهای هیجانی، عمدی یا غیر عمدی با خطر از بین رفتن سرمایه شان نیز مواجه شوند. پس بهتر است به جای ورود به این بازی برد و باخت به نفع بازی گردانان حرفه ای و سودجو به فکر سرمایه گذاری بلند مدت و تجربه نتابج برد- برد برای خویش و جامعه باشند. 2- بخش عمده ایجاد حس اطمینان در جامعه که در گرو تفکر اقتصادی با ثبات در جامعه است، در گرو اقدامات بانک مرکزی در تضمین نرخ تورم پایین و ثابت است؛ چرا که بسیاری از صاحبان سرمایه های خرد اگر به فکر سود جستن از نقدینگی شان نباشند، حتما در اندیشه پایین نیامدن قدرت خرید خود هستند. 3- ایجاد و گسترش فضای کسب و کار آسان و شفاف و همچنین فرهنگ کار همراه با تلاش فکری و جسمی در جامعه، به آن معنی که تولید در هر عرصه ای مقدس شناخته شود و کار برای تولیدکنندگان سهل و آسان شود. در چنین فضایی شاخه های فعالیت و سرمایه گذاری توجیه پذیر آنقدر زیاد است که ترافیک و بی نظمی در هیچ شاخه ای ایجاد نمی شود و شاهد ایجاد سیاه چاله در اقتصاد نخواهیم شد تا تمامی دست آوردها را در خود فرو برده و دیگر فعالیت ها را مختل کند. به گونه ای که نیروی انسانی به خاطر نبود نقدینگی در کارخانه و سرازیر شدن نقدینگی جامعه به سیاه چاله ذکر شده تعدیل شود. بنابراین دولت، فعالان اقتصادی بخش خصوصی و همه ما باید در تلاش باشیم تا اقتصادی را برای جامعه خویش بسازیم که همچون چشمه پویا و زلال و در عین فعالیت پر جنب و جوش، آرام بخش باشد و هیچ کدام اجازه ورود هیجانات کاذب به این مقوله را ندهیم، زیرا در فضای هیجانی غیر شفاف شمار بازندگان همواره از برندگان بیشتر است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]