واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نقشه 3 هوو برای مجازات شوهر فریبکار چند سال بعد و در کمال ناباوری متوجه شدیم همسرمان زن سومش را هم گرفته است. در نتیجه با همدستی مینا، خانه شهلا- هووی سوم- را یافته و پس از مشاجرات فراوان متوجه شدیم او هم فریب چرب زبانیهای جمشید را خورده و به عقد او درآمده است. مرد آرایشگر که از سه همسرش 12 فرزند دارد وقتی پی برد همسرانش حاضر به تمکین از او نیستند تصمیم گرفت آنها را طلاق دهد غافل از این که سه «هوو» برای انتقام، با طرح نقشه مشترک، مهریههایشان را به اجرا گذاشتهاند.روزنامه ایران در این باره گفت: جمشید- 65ساله- که به مجتمع قضایی خانواده ونک مراجعه کرده بود با تسلیم چند دادخواست جداگانه طلاق، عدمتمکین و بدرفتاری به قاضی «بدیهه اقدم» - رئیس شعبه 261- گفت: طی 37 سال سه بار ازدواج کرده و پدر 12 فرزند و دارای دو داماد و یک عروس هستم. ضمن این که با ارثیه قابل توجهم آسایش و رفاه اعضای خانوادهام همه امکانات رفاهی و زندگی را نیز فراهم کردهام. اما از آنجا که همسرانم هر از گاهی به خاطر حسادتهای زنانه با هم درگیر میشدند و کارشان به کلانتری کشیده میشد، در سه نقطه جنوب، غرب و شرق تهران برایشان خانههای جداگانه اجاره کردم تا با هم در تماس نباشند.چندسالی به همین شکل گذشت و در حالی که از همسر اولم 3فرزند و از همسر دومم 6 فرزند و از همسر سومم نیز سه فرزند داشتم متوجه شدم هزینههای زندگی آنها و بچهها بشدت بالا رفته و دیگر قادر به پرداخت اجاره و مخارج خانه نیستم. درنتیجه از سه همسرم خواستم با هم سازش کنند و در یک خانه بزرگ کنار هم زندگی کنند. اما آنها نپذیرفتند.به همین خاطر مجبور شدم مدتی را در گرمخانه یا بوستانها بخوابم. تا این که پس از مدتی یکی از دخترانم به من خبر داد که همسرانم با هم تصمیم گرفتند علیه من شکایت کنند و مهریههایشان را به «نرخ روز» از من بگیرند. درحالی که به خاطر مشکلات شدید مالی چند میلیون تومان بدهکار هستم.وی ادامه داد: آقای قاضی همسرانم نقشه کشیدهاند با شکایت ترک انفاق، نپرداختن نفقه و درخواست مهریه مرا زندانی و مجازات کنند. حالا هم از شما و قانون کمک میخواهم.قاضی دادگاه پس از شنیدن حرفهای مرد آرایشگر با ارسال احضاریهای همسران او را به دادگاه فرا خواند و یک ماه بعد هر سه زن در برابر قاضی دادگاه ایستادند.زری- همسر اول- به قاضی گفت: حدود 37 سال قبل در حالی که 20ساله بودم با مهریه 95 هزار تومان با جمشید پای سفره عقد نشستم و پیوند زناشویی بستیم. سه سال بعد که صاحب پسری شده بودیم کم کم دریافتم او مردی خوشگذران است و با دوستان نابابش به میهمانیهای شبانه میرود. اما من به خاطر پسرم به زندگی با او ادامه دادم تا این که یک روز برادرم هنگام خرید در بازار ناگهان جمشید را همراه زن جوانی دید و پس از تحقیق متوجه شد «مینا» که فروشنده لوازم آرایشی است، همسر دوم شوهرم است در حالی که بچهای در راه داشتم برای شکایت و جدایی به دادگاه رفتم اما با توصیه خانوادهام به خاطر فرزندانم پذیرفتم که مینا «هوو»یم بماند.اما چند سال بعد و در کمال ناباوری متوجه شدیم همسرمان زن سومش را هم گرفته است. در نتیجه با همدستی مینا، خانه شهلا- هووی سوم- را یافته و پس از مشاجرات فراوان متوجه شدیم او هم فریب چرب زبانیهای جمشید را خورده و به عقد او درآمده است.مینا- همسر دوم- نیز گفت: حدود 32 سال قبل در مغازه برادرم کار میکردم که با جمشید آشنا شدم و او که خود را مجرد معرفی میکرد مرا با مهریه 135هزارتومان به عقد خود درآورد. اما جمشید به بهانههای مختلف چند شب در هفته به خانه نمیآمد تا اینکه فهمیدم زن دیگری دارد. سرانجام پس از کشمکش های فراوان من و همسر اول شوهرم با هم به توافق رسیدیم.شهلا- همسر سوم- نیز به قاضی گفت: حدود 25 سال قبل با جمشید در جشن عروسی برادرزادهام آشنا شدم. او قبل از جشن برای اصلاح داماد آمده بود. چند ماه بعد هم به من پیشنهاد ازدواج داد و مدعی شد همسرش را در تصادف از دست داده است. من که از شوهرم جدا شده بودم در نتیجه با مهریه یک میلیون و 380 هزارتومان به عقدش درآمدم. البته او بعد از دوماه به من گفت که دو همسر و چند فرزند دارد.اما به خاطر آبرو و حیثیت خانوادگی نمیتوانستم از او جدا شوم.با این حال دو همسر دیگر شوهرم در پی اطلاع از این ازدواج، وقتی فهمیدند من هم فریب خوردهام بالاخره مرا در کنارشان پذیرفتند. حالا هم به دلیل اینکه مطمئن هستم او ازدواجهای مخفی دیگری هم دارد و حاضر به پرداخت مخارج زندگی ما نیست تصمیم به مجازاتش گرفتهایم. قاضی محکمه پس از شنیدن اظهارات سه زن، تصمیمگیری درباره این پرونده را به جلسه بعد و انجام تحقیقات تکمیلی موکول کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]