واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مکاتیب
مکتوبات (یا مکاتیب)، نام مجموعه نامههای صد و پنجاهگانهای است که از مولانا جلالالدین محمد بلخی به یادگار مانده است. مکتوبات را نباید چون دیگر آثار او تلقی کرد، هر چند در آن کتاب هم گه گاه مولانا در حال و هوای دیوان کبیر و مثنوی پرواز کرده است، از جمله در نامه صد و سیام که به حسامالدین چلبی نوشته است.اما محتوای بسیاری از نامهها دنیوی است که مولانا آن ها را به درخواست مردم یا آشنایان و نزدیکان خود، به امرا و وزرای آن دوران نوشته است و از آن ها درخواست کرده تا در رفع دشواری و اصلاح امور مردم غفلت نکنند. شماری از نامه ها نیز دوستانه و در حکم اخوانیات است. چند نامه را نیز خطاب به فرزندان و عروس خود نوشته و کوشیده است آنان را نصیحت کند تا مهربان باشند و دست از بعضی کارها که می کنند بردارند. به طور کلی این نامهها در زمانهای مختلف و با نیات مختلف تقریر شده است.شمار نامههای مولوی اگر هم بیش از اینها باشد تاکنون به دست نیامده است. اما همینها هم بس است تا ما را با شیوه نثر او آشنا سازد. محتوای بسیاری از نامهها دنیوی است که مولانا آن ها را به درخواست مردم یا آشنایان و نزدیکان خود، به امرا و وزرای آن دوران نوشته است و از آن ها درخواست کرده تا در رفع دشواری و اصلاح امور مردم غفلت نکننداز این نامهها جز سه تا که از طرف او نوشته شده و یکی دو تا که املاء وی است، بقیه به خط خود اوست و وقتی که آنها را میخوانیم میتوانیم یقین بدانیم که قلم ادیبانه خود مولانا آنها را نگاشته و دخل و تصرفی در آن نشده است. نامههای مولانا، گرچه از آیات قران و حدیث و شعر و برخی نکتههای عارفانه خالی نیست، بیشتر حال و احوال یاران و بستگان و درویشان او را نمایش میدهد و از نظر تحقیق در تاریخ سلجوقیان و شناخت روحیات مولانا از جهت مناسبات او با مردمی که در ایجاد فضای زندگی او نقش داشتند ارزشمند است.مولانا در نامه صد و سی و یکم از این مجموعه که خطاب به "حسام الدین چلبی" نگاشته شده است می نویسد:به حضرت معلای خداوندم و به جان و دل پیوندم عرض میرود که دی، ضعف تن عنان عزم را از مقصود برتافت... و معلوم است که ناصیه هر مخلوقی در قبضه خالق است. "ما من دابة الا هو اخذ بناصیتها" و امروز نیز اثر آن ضعف باقی است. اما در مزاج مودّت و جوهر محبت و مهر و اتحاد و تعلّق و امتزاج با آن ذاتِ شریفِ ظریفِ لطیف، بحمدالله هیچ فتوری و ضعفی نبوده است و نباشد؛ که مغز و حقیقت چون محروس باشد از آفات، هر ضعف که بر ظاهر آید، از پرتو و قوت مغز، زود آن ضعف به صحّت باز آید. اما مبادا که در صمیم حقیقت و ضمیر داعی، که خانه مودّت و مخزن محبتِ آن محبوب است، خللی درآید که بعد از آن حیات را نخواهم و جهان را نپذیرم... گفتنی است مکتوبات، تا کنون چهار بار درایران و ترکیه و ترجمه ترکی آن یک بار در ترکیه به چاپ رسیده است.گروه کتاب تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]