واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در جستجوی كوروش مومیایی
كوروش مومیایی شده است یا خیر؟ این پرسشی است كه سالهاست ذهن بسیاری از باستانشناسان را به خود مشغول كرده است اما گویا قرار است این پرسش تاریخی به زودی با كاوش در محل آرامگاه بنیانگذار سلسله هخامنشی پاسخ داده شود. «ما یك پرسش تاریخی داریم و یك نفر باید به این پرسش پاسخ دهد تا كلی از فرضیهها حل شوند.» این جمله را احمد خوشنویس به زبان میآورد. او كسی است كه به تازگی به ریاست پژوهشكده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منصوب شده و قرار است پاسخی به این پرسش دهد كه آیا بقایای جسد كوروش در آرامگاهش وجود دارد یا خیر.او میگوید: مقبره كوروش یك نوع مقبره مصطبهای (پلهپلهای) مصری است و ممكن است این پادشاه ایرانی نیز به سبك مصریها مومیایی و در سردابی دیگر مدفون شده باشد. وصیتنامهای به جای مانده از كوروش كبیر نشان میدهد این پادشاه مقتدر ایرانی از همراهانش میخواهد تا او را در خاك ایران دفن كنند. این فرضیه كمك بسیاری به باستانشناسان میكند تا به دنبال جسد كوروش در محوطه پاسارگاد بگردند. اما این جسد تنها به صورت مومیایی میتواند تاكنون باقی مانده باشد.به گفته باستانشناسان در آرامگاههای سبك مصری، یك آرامگاه كاذب وجود دارد كه داخل آن چیزی نیست؛ اما اصل مقبره در سردابی زیر زمین واقع شده است. بر همین اساس جسد كوروش نمیتوانسته در ساختمانی كه دور آن سنگ است، قرار گرفته باشد. در واقع، چیزی شبیه همان مقبره مصطبهای باید زیر زمینی داشته باشد و جسد وی در آنجا نگهداری شود.دكتر عبدالمجید ارفعی: به هیچ عنوان نباید بر اساس احتمالات به نبش قبر آرامگاه كوروش پرداخت و باید سالیان سال با كمك دستگاههای مغناطیسی و عكسبرداری صوتی از درون آرامگاه این موضوع را بررسی كرددكتر عبدالمجید ارفعی، باستانشناس و كارشناس دوره هخامنشی اما نظر دیگری در این باره دارد. او اگر چه نیز این نظریه را به طور كامل رد نمیكند، اما از تخته سنگی سخن میگوید كه در طبقه دوم آرامگاه وجود دارد و كوچك تر از سنگهای دیگر است. همین تخته سنگ كوچك، شك بسیاری از باستانشناسان را بر انگیخته است و این پرسش را برای آنها به وجود آورده كه چرا این سنگ آنجا گذاشته شده است.برخی از باستانشناسان معتقدند این سنگ كوچك میتواند كلید بسیاری از پرسشها در این زمینه باشد و دریچهای به دنیای پرسشهای بیپایان باستانشناسان در مورد قبر كوروش و جسد او باشد.خوشنویس اما به نكتهای دیگر در این زمینه اشاره میكند تا قطعهای دیگر از این پازل را كامل كرده باشد. او به ایسنا میگوید: علاوه بر این، شیب قسمت فوقانی مقبره كوروش، كپی از نوع مقبرهسازیهای ایران در زمانهای گذشته است؛ به این ترتیب كه آریاییها در طول مهاجرت خود از كنار دریای مازندران به سمت پایین، مقبرهها را بهصورت خرپشتهای (با تكیه دو سنگ به هم) میساختند كه مانند همین مدل بالای مقبره كوروش وجود دارد.او با بیان اینكه یك فرضیه میگوید آرامگاه كوروش یك مقبره كاذب دارد كه داخل آن چیزی نیست و مقبره اصلی ممكن است زیر زمین باشد، گفت: فرضیه دیگری نیز وجود دارد و آن این است كه اگر كوروش به دست قوم «هون» كشته شده باشد و قرار بوده است جسد او از منطقهای بسیار دور به پاسارگاد برسد، حتما پوسیده میشد. بنابراین احتمال اینكه این بدن مومیایی شده و مانند پادشاهان مصری زیر سردابی قرار گرفته باشد، وجود دارد. مقبره كوروش یك نوع مقبره پلهپلهای مصری است و ممكن است این پادشاه ایرانی نیز به سبك مصریها مومیایی و در سردابی دیگر مدفون شده باشد. وصیتنامهای به جای مانده از كوروش نشان میدهد که این پادشاه ایرانی از همراهانش میخواهد تا او را در خاك ایران دفن كنند. این فرضیه كمك بسیاری به باستانشناسان میكند تا به دنبال جسد كوروش در محوطه پاسارگاد بگردند اما ارفعی این نظریه را به طور كامل رد میكند و میگوید: به هیچ عنوان در آسیای غربی مرسوم نبوده است كه اجساد مومیایی شوند. تنها ما دو مورد از مومیایی كردن مردگان را در كرانه لبنان و سوریه داریم كه آنها نیز تحت تاثیر فرهنگ مصری مومیایی شدهاند.اما خوشنویس بر این نكته تاكید دارد كه بر اساس احتمالات جسد كوروش میتواند در زیر آرامگاهش نگهداری شود و مومیایی باشد.او میگوید: اگر احیانا جسدی از كوروش وجود داشته باشد، ممكن است در سردابهای زیر این مقبره و حدود 35 متری عمق زمین باشد كه این را باید با دستگاههای فنی یا صوتی شناسایی كرد.این موضوع همان نكتهای است كه ارفعی نیز به آن تاكید دارد. او میگوید به هیچ عنوان نباید بر اساس احتمالات به نبش قبر آرامگاه كوروش پرداخت و باید سالیان سال با كمك دستگاههای مغناطیسی و عكسبرداری صوتی از درون آرامگاه این موضوع را بررسی كرد. شاید به همین خاطر است كه خوشنویس از جستجو برای یافتن جسد مومیایی كوروش به عنوان یكی از اولویتهای كاریاش نام میبرد. نگاه محتاطانه ارفعی و دیگر باستانشناسان هم در مورد آرامگاه كوروش بی دلیل نیست. این آرامگاه بیشك بخش مهمی از حرفهای ناگفته تاریخ ایران باستان را در دل خود دارد كه نمیتوان بدون تحقیق و بررسی و البته بی دلیل به كاوشهای باستانی در آن پرداخت. به هر حال باید منتظر ماند و دید بالاخره پاسخ مناسبی برای پرسشهایی كه سالهاست ذهن باستانشناسان را به خود مشغول كرده یافته میشود یا نه. گروه گردشگری تبیان- الهام مرادیمنبع: جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 553]