واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مدارس آمریكایی در ایران تأسيس مدارس آمريكايي در ايران، با آغاز فعاليت ميسيون آمريكايي در اين كشور همراه است. گفتگو از فعاليت فرهنگي ميسيون شايد در نگاه اول غريب بنمايد؛ زيرا ميسيونر مترادف با انسان والايي است كه در سختترين شرايط و با امكاناتي ناچيز، سخاوتمندانه و با فداكاري تحسينبرانگيز به ياري محرومان جهان ميشتابد. در حقيقت فعاليت ميسيون چه در مرحله تكويني خود كه موجدش كليسا بود و انگيزهاش رساندن پيام انجيل به مردم دنيا، و چه بعد از آن كه به اقصي نقاط سفر كرد و به همه جا سركشيد، آگاهانه يا ناآگاهانه، پنهان يا آشكار، با سياست استعماري غرب مرتبط بود.(1)
اين واقعيت از چشم ميسيونرها پوشيده نبود. از اين رو همواره ميكوشيدند تا آن را به گونهاي توجيه كنند. «دكتر جانالدر» كه در دوران سلطنت خاندان پهلوي مدتها رئيس ميسيون پروتستان در ايران و همچنين رئيس هيئت مديره كالج البرز بود، (2) در پيشگفتار يكي از كتابهاي خود براي اينكه خاطر خوانندگان نوشتهاش را يكسره آسوده كند و ترديدها را از اذهان بزدايد، بر اين نكته تاكيد كرد كه : «خدمات ميسيونرهاي مسيحي در ايران و ساير كشورهاي دنيا از ناحيه دولت آنها نبوده و مطلقاً از طرف كليساهاي آمريكا به وجود آمده و توسط خود آنها اداره ميشود».(3) به هر حال در سال 1832/ م 1211 ش، دو كشيش آمريكايي به نامهاي «اسميت» و «دوايت» از سوي هيئت ميسيونري آمريكا براي مطالعه در احوال مسيحيان آذربايجان به ايران آمدند. اين در حالي است كه هيئت اعزامي پيشين، كار در ميان مسلمانان ايران را صلاح نميدانست. اسميت پس از بازگشت به آمريكا در گزارشي به هيئت ميسيونري درباره آسوريهاي اروميه نوشت : «مزرعهاي كه در اينجا موجود است به نظر من آماده حصار ميباشد. اينجانب، در تمام مسافرت خود مردمي نديده است كه به اندازه آسوريهاي ايران حاضر به قبول انجيل مسيح باشند.» (4) گزارش اسميت، جمعيت مبشرين پروتستاني مذهب آمريكا را بر آن داشت تا كشيشي به نام «جوستن پركينز» را براي تبليغ روانه آذربايجان سازد. وي با پزشكي به نام «آساهل كوانت» همراه با همسرانشان وارد اروميه شدند. با وجود اين تبليغات ميسيون بر اساس مذهب پروتستان بود، خشم كاتوليكها برانگيخته شد و در كار پركينز دشواريهايي پديد آمد. پركينز براي رهايي مدرسه خود از تعرض كاتوليكها، به ياري قاسم ميرزا، عموي محمد شاه كه به او انگليسي آموخته بود، فرماني از شاه گرفت تا به آسودگي به كار خود بپردازد. پركنيز در 1846 م (1225 ش) دبستان خود را به خارج اروميه انتقال داد و آن را به يك مدرسه شبانهروزي تبديل كرد. كمي پيش از آن، يعني در ماه مارس 1838، خانم گرانت همسر يكي از پزشكان دستگاه ميسيونري كه زبان تركي آذربايجاني را به خوبي فرا گرفته بود، دبستان دخترانهاي تأسيس كرد كه فقط چهار شاگرد آسوري داشت. خانم گرانت يك سال پس از آن درگذشت و به جاي او دوشيزه «فيدليافيسك» از آمريكا به اروميه وارد شد. در سال (1843 م، 1221 ش) فيسك مدرسهاي شبانهروزي تاسيس كرد تا در محيطي مطمئن و به دور از تأثيرات خانواده، تعليمات انجيل را آموزش دهد. ميسيون نيز براي تشويق خانوادهها پرداخت هزينه خورد و خوراك شش نفر دانشآموز اين مدرسه را به عهده گرفت. بدين قرار، پس از گذشت دو سال تعداد شاگردان مدرسه به چهل تن رسيد. در اين هنگام ميسيون نيز از پرداخت هزينه تحصيل بچهها سرباز زد. ميسيون علاوه بر مدارسي كه در اروميه داشت، مدارس ديگري در روستاها احداث كرد. در همه اين مدارس، علوم جديد، زبان انگليسي، تعليمات دين مسيح و مختصري زبان فارسي تدريس ميشد. (5) پركينز، مؤسس ميسيون ايران در آخرين روز سال 1869 م (1248 ش) پس از 36 سال اقامت در ايران درگذشت. با مرگ او نخستين مرحله از خدمات ميسيونرهاي پروتستان در ايران به پايان رسيد. همزمان با مرگ پركنيز، هيئت مركز ميسيون در آمريكا تصميم گرفت، دامنه فعاليت خود را در ايران گسترش دهد. از اين رو، نام «ميسيون براي نسطوريان ايران» به «ميسيون آمريكايي در ايران» مبدل شد و توجه ميسيون به نقاط ديگري چون تهران، تبريز و همدان معطوف گشت. در 1872 م/ 1250 ش، يك هيئت ميسيونري آمريكايي به رياست «جيمز باست» مامور تشكيل شعبه ميسيون در تهران يا همدان گرديد. باست، پس از بررسيهاي همه جانبه، تهران را برگزيد و پس از ورود به اين شهر، به فراگيري زبان فارسي پرداخت. در آن هنگام ارمنيهاي ساكن پايتخت، دبستان كوچكي داشتند كه هزينه آن از رهگذر شهريه دانشآموزان تامين ميشد. در 1251 ش، ميسيون دبستان ديگري براي ارامنه در نزديك دروازه قزوين احداث كرد. اين مدرسه كه در آغاز فقط ده شاگرد داشت، نخستين پايه دبيرستان البرز به شمار ميآيد. (6) در 1885 م/ 1264 ش، ميسيونر «اسموئل وارد» از آمريكا به تهران آمد. همان وقت ميسيون در خياباني كه بعدها قوامالسلطنه ناميده شد (30 تير كنوني) زميني خريد تا ساختماني براي تاسيس يك مدرسه در آن بنا كند. گفتني است كه كلنگ اين ساختمان را ناصرالدين شاه به زمين زد. پس از انجام كار، طبقه دوم ساختمان به آقاي وارد و خانوادهاش واگذار شد تا در آن زندگي كنند. طبقه اول به محل مدرسه اختصاص داده شد و پانزده نفر دانشآموز مدرسه دروازه قزوين نيز به آنجا منتقل شدند. در ضمن چند كودك يهودي هم در مدرسه پذيرفته شدند. در آن حال، مدرسه شش كلاس و پنجاه دانشآموز داشت. به تدريج در ميان برخي از خانوادههاي مسلمان اين تمايل پيدا شد كه كودكان خود را به آن مدرسه بفرستند. (7) دوره تحصيل در اين مدرسه هفت سال بود و در آن، گذشته از انگليسي، فارسي و عبري نيز تدريس ميشد. با گذشت زمان بر وسعت مدرسه و تعداد شاگردان همچنان افزوده ميشد، تا آنجا كه در سال تحصيلي 76- 1275 ش، يكصد و سي و چهار دانشآموز در آن تحصيل ميكردند كه نيمي از آنان مسلمان بودند. (8) در 1898 م/ 1277 ش، اسموئل وارد از ايران به آمريكا رفت و به جاي او دكتر «ساموئل جردن»، به تهران اعزام شد. در آن هنگام دبستان مزبور، شش كلاس براي دانشآموزان مقطع ابتدايي داشت. جردن در آغاز كار دو كلاس دبيرستاني به آن افزود و سرانجام موفق شد دبيرستان با شش كلاس ايجاد كند. به اين ترتيب در 1913م/ 1292 ش، ايران داراي دوره كامل دوازده ساله آموزش ابتدايي و متوسطه شد. (9) براي توسعه دبيرستان مزبور، در سال 1292 ش، زمين بزرگتري به مساحت صد و پنجاه هزار ذرع خريداري شد. اين زمين كه از يوسفآباد تا خيابان پهلوي سابق (وليعصر فعلي) امتداد داشت، از املاك بهجتآباد و جزو مرده ريگ ميرزا يوسفخان مستوفيالممالك بود دختر مستوفيالممالك و شوهرش شاهزاده جلالالدوله اين املاك را در بانك شاهنشاهي انگليس به گرو گذاشته بودند. ميسيون آمريكايي همين زمين را از بانك خريد؛ اما بر سر تعيين حدود املاك مزبور با مشكلاتي مواجه شد. از آن جمله ميرزا هاشم آشتياني كه خود را براي زمينهاي بهجتآباد سهيم ميدانست و سندي هم براي گرفتن حق در دست داشت، بر ضد آمريكاييها اقامه دعوا كرد. علياكبر داور، از سوي آمريكاييها به حمايت فراخوانده شد، او هم پنجاه و چهار هزار ذرع از زمينهاي خريداري شده را به ميرزا هاشم واگذار كرد. همچنين ميرزا حسنخان مستوفيالممالك نسبت به زمينهايي كه با نام اراضي جلاليه خريداري شده بود، اعتراض داشت كه سرانجام با ميانجيگري ارسلان خلعتبري و به خاطر اهداف تربيتي آمريكاييها، از اعتراض خود چشم پوشيد. (10) همانطور كه قبلاً دكتر جردن پس از ورود به ايران، رياست مدرسه هشت كلاسهاي را به عهده گرفت كه ارزش گواهينامه آن برابر با گواهينامه دوره متوسطه بود. حال در خور يادآوري است كه در همين هنگام بود كه مدرسه آمريكايي راه خود را يافت و برآمد و بلند آوازه شد. اين مدرسه پس از انتقال به محل ساختمان دبيرستان البرز در سال 1308ش، با داشتن نهصد دانشآموز در شمار يكي معروفترين و مهمترين مدارس كشور در آمد. دكتر جردن در واقع بنيانگذار اصل كالج البرز است و چهل دو سال تمام 1899- 1940 م 1278- 1319ش، در ايران به سر برد و به خوبي با فرهنگ و ادب ايران آشنا شد. سرانجام دولت ايران در سال 1312ش، مدارس ابتدايي خارجيان از جمله مدارس آمريكايي را تعطيل كرد و به دنبال آن در سال 1319ش، نيز مدارس متوسطه را به تعطيلي كشاند. از آن پس ميسيون آمريكايي مدرسه مختلطي به نام «كامينتي اسكول» تاسيس كرد و به اداره آن پرداخت و چون با وجود اين مدرسه به اهداف خود دست نمييافت، دو موسسه ديگر به نامهاي «ايران بتيل» و «بنياد البرز» را تاسيس و به آن اضافه كرد. (11) پی نوشت ها :1ـ درباره پيوند ميسيون با استعمار غرب ر ك: مقاله پيوند تاريخي كيش مسيح با استعمار غرب و ... مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه فردوسي مشهد بهار و تابستان 1366. 2ـ مشاغل ديگر جانالدر در ايران عبارت بود از رئيس كميته فولبرايت ايران، عضو كميته آيزنهاور، رئيس كميته كليسايي كمك به زلزلهزدگان و رئيس مدرسه آمريكايي. 3ـ الدر، جان؛ تاريخ ميسيون آمريكايي در ايران، ترجمه سهيل آذري، انتشارات نورجهان، 1333 ش، ص 1 . 4ـ همان، ص 4. 5ـ كاويانپور، احمد؛ تاريخ رضائيه، انتشارات آسيا، ص 236. 6ـ سالنامه دبيرستان البرز، سال تحصيلي، 29ـ 1328، ص 2. 7ـ سدهنامه دبيرستان البرز، سال تحصيلي 1354، ص 2. 8ـ تاريخ ميسيون آمريكايي در ايران، همان، ص 37. 9ـ سالنامه دبيرستان البرز، سال تحصيلي 29ـ 1328، ص 3 و 5. 10ـ همان. 11ـ سدهنامه دبيرستان البرز، سال تحصيلي 29ـ 1328، ص 5ـ 11. جهت اطلاع بيشتر ر ك: گنجينه اسناد، سال سوم، زمستان 1372؛ تاريخ روابط ايران و ممالك متحده آمريكا.منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/خ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]