تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيّت مؤمن بهتر از عمل او و نيت منافق بدتر از عمل اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825960540




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خطر شکل گیری اصولگرایی بدون روحانیت


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خطر شکل گیری اصولگرایی بدون روحانیت سيد مرتضي نبوي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: جرياني مي‌گويد كه مي‌توان مستقيم با آقا امام زمان(عج) ارتباط گرفت و از روحانيت و مرجعيت احساس بي نيازي مي كند. من مايل نيستم اين را خيلي صريح‌تر بگويم و با صراحت اسم ببرم.سيد مرتضي نبوي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام طي گفت‌وگويي با نشريه پنجره به ارائه تحليل از شرايط سياسي كشور پرداخته است.سيد‎مرتضي نبوي از باسابقه‌ترين فعالان سياسي اصول‎گراست كه البته در تمام اين سال‌ها علي‎رغم عضويت در جامعه اسلامي مهندسين به‎ عنوان عضو مؤسس همواره وزن سياسي‌اش سنگين‌تر از جايگاهش در تشكل مطبوعش بوده است. بسيار متين و آرام سخن مي‌گويد و معمولا مواضع تند و تيز نمي‌گيرد. اما اين بار سخناني بر زبان راند كه اگر نگوييم براي اولين بار به اين صراحت بيان شدند، حداقل كمتر اين‎قدر صريح گفته و شنيده شده‌اند. وي در مصاحبه با "پنجره " عمده‌ترين نگراني خود از آينده فضاي سياسي كشور را غالب شدن جرياني در بين اصول‎گرايان مي‌داند كه جايگاهي خاص و ويژه براي خود قائل بوده و به دنبال اصول‎گرايي منهاي روحانيت است. در پاسخ به اين سئوال كه آيا اين جريان مخالف تصدي مسئوليت‌هاي اجرايي توسط روحانيون است، به صراحت تأكيد كرد كه "نه " و توضيح داد: اين طيف از اصول‎گرايان طرفدار كنار گذاشتن نقش روحانيت در جامعه در همه امور ديني، فقهي و سياسي هستند. اين‌ها به ولايت فقيهي كه حضرت امام راحل تبيين كرده و ما به آن معتقديم، اعتقادي ندارند.متن گفت‌وگوي سيدمرتضي نبوي با پنجره به شرح ذيل است:*جناب آقاي نبوي در مصاحبه‌اي كه در خدمت شما خواهيم داشت ما دو محور كلي را براي بررسي مدنظر داريم؛ يكي تحليل آرايش فعلي جريان‌ها و احزاب سياسي و ديگري پيش‌بيني آينده اين وضعيت با عطف به انتخابات آينده. تحليل خود را از وضعيت و آرايش فعلي سياسي كشور براي ما بفرماييد تا مبنايي باشد براي ادامه بحث و بررسي وضعيت احتمالي آينده.- وضعيت موجود سياسي كشور ادامه همان وضعيتي است كه فضاي سياسي كشور را عمدتا به دو جريان اصول‎گرا و اصلاح‌طلب تقسيم مي‎كرد و ريشه آن به انتخابات رياست‎جمهوري سال 76 باز مي‌گردد كه به صورت عمده جريان‌هاي سنتي چپ و راست را دو تشكل روحاني روحانيت مبارز و روحانيون مبارز نمايندگي كردند.جريان اصول‎گرا متشكل از يك‎سري تشكل‌هاي همسو با جامعه روحانيت مبارز بود به ‎اضافه تشكل‌ها و افراد جديد انقلابي كه به هم پيوستند و جريان اصول‎گرا را تشكيل دادند. وجه‎ مشترك اين جريان عموما دغدغه خط امام، راه رهبري و اسلام سياسي بوده است.به‎ تدريج در خود جريان اصول‎گرايان نيز به‎ خصوص بعد از توفيقات سياسي آنها در عرصه انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم و به‎ ويژه رياست‎جمهوري نهم، انشقاق پيش آمد و در انتخابات رياست‎جمهوري نهم رسما سه ضلع در جريان اصول‎گرايي پديد آمد كه شامل طرفداران آقاي لاريجاني، طرفداران آقاي قاليباف و طرفداران آقاي احمدي‎نژاد مي‌شد.اين نگاهي به سابقه تاريخي آرايش فعلي جريان‌هاي سياسي كشور است. امروز اين آرايش سياسي را به‎طور مشخص در مجلس مي‌بينيم كه رايحه خوش (طرفداران آقاي احمدي‎نژاد)، پيروان خط امام و رهبري و اصول‎گرايان تحول‎خواه هستند.اگر بخواهيم ارزيابي از اين وضعيت داشته باشيم، يك‎سري مراقبت‌هايي را بايد تذكر بدهيم كه سران و اعضاي اين سه ضلع اصول‎گرايي داشته باشند. رقابت و تفاوت سلايق تا حدي طبيعي است اما اگر اين‎ها بخواهد به منازعه و كشمكش تبديل شود و اجازه ندهد در آن جاهايي كه لازم است اصول‎گرايان بتوانند وحدت اصولي خودشان را به نمايش بگذارند، اين ديگر قابل قبول نيست و مي‌تواند اصل نظام و وحدت و منافع و امنيت ملي ما را مخدوش كند كه در اين زمينه مقام معظم رهبري هم هشدارهايي را داده‌اند.برخي رفتارهاي كه رخ داده بعد از انتخابات رياست‎جمهوري دهم دشمنان نظام را به طمع انداخته است كه مي‌توانند ماهي مقصود را از شرايط فعلي كشورمان صيد كنند. اصلاح‎طلبان باعث شدند كه آنها احساس كنند كه كشور وحدت و انسجام كافي ندارد.**مدعيان انحصاري خط امام هيچ گاه رابطه خود را با ميراث امام تنظيم نكردند* آقاي نبوي من منتظر بودم تا در صحبت‌هاي‌تان به وضعيت اصلاح‌طلبان نيز اشاره كنيد اما تا اين‌جا كه چيزي نگفتيد. آيا بايد اين را به حساب اين بگذاريم كه شما نيز آن‎ها را تمام شده ارزيابي مي‌كنيد و ديگر نمي‌شود براي‎شان در عرصه سياسي كشور نقش و جايگاهي قائل شد؟- جريان چپ و حالا اصلاح‌طلب بعد از رحلت امام خميني هيچ‎گاه رابطه‌اش را با ميراث جاويدان امام در عين حالي كه مدعي انحصاري خط امام بود، تنظيم نكرد. به ‎طور مشخص مجمع روحانيون مبارز علي‎رغم دعوتي كه مقام معظم رهبري از آن‎ها كرد، رابطه خودشان را با ايشان تنظيم نكردند و اين در مقاطع مختلف خودش را نشان داد و در همان ابتدا هم اين‌ها در مجلس سوم كه اكثريت را در اختيار داشتند، به مخالفت با ولايت فقيه پرداختند و بعدها هم كه بعد از سال 76 دوباره روي كار آمدند، ديگر نه تنها رابطه‌شان را با ولايت فقيه تنظيم نكردند بلكه در عرصه سياست خارجي نيز ديگر استكبارستيز نبوده و در عرصه فرهنگي نيز كاملا ليبرال مسلك شده بودند و با ولايت فقيه نيز علنا شروع به مقابله كردند.من احساسم اين بود كه در ميان اين جمع، مجمع روحانيون مبارزي‌ها و اصلاح‌طلب‌ها آقاي كروبي در مجلس ششم به‎ عنوان رييس كه انصافا هم با جريان افراطي‌گري مقابله كرد، متوجه مسئله شده و در مقام اين است كه رابطه‌اش با ولايت فقيه تنظيم كند ولي متأسفانه وقتي به جريانات انتخابات سال 88 رسيديم، ديديم كه نخير ايشان باز هم همان رويه مقابله با ولايت فقيه را ادامه داد.* يعني شما هم معتقد به مقابله اصلاح‎طلبان با نظام اسلامي هستيد؟- اصلاح‌طلبان و اسلاف آن‎ها نشان دادند كه بر نظام حركت مي‌كنند و نه در نظام. به اين ترتيب سران مشهور اصلاح‌طلب شناسنامه سياسي خودشان را باطل كرده و به چيزي مثل سران نهضت آزادي تبديل شدند اما به نظر من بدنه اصلاح‌طلبي گسترده‌تر از اين حرف‌هاست و اين‎ها برخي شخصيت‌هاي‌شان كه حالا ممكن است آن‎ چنان هم معروف نباشند، بايد سعي كنند اين جريان را بازسازي كنند. اين افراد بايد با دفاع نكردن از آن دسته از سران اصلاح‌طلب كه شناسنامه سياسي خود را باطل كردند، تبيين مواضع درون نظام‌شان و مرزبندي با جريان مقابل نظام، تبيين قرائت صحيح خط امام كه شامل ولايت فقيه و اسلام سياسي است براي خودشان، تنظيم روابط با رهبري و مرزبندي شفاف با دشمنان نظام جمهوري اسلامي به نجات جريان اصلاح‌طلبي برخيزند.* پس اجازه بدهيد سئوال بعدي را اين‎گونه بپرسم كه اظهار اميدواري به اين معناست كه آن‌چه درباره‌اش اظهار اميدواري مي‌شود به شكل مطلوب وجود ندارد و ما اميدواريم كه آن‎گونه باشد. وقتي شما مي‌گوييد كه اميدوارم اصول‎گرايان بتوانند اختلافات را كنار گذاشته و با وحدت به دنبال تامين منافع ملي باشند، يعني اينكه الان با هم وحدت نظر لازم را ندارند. سئوال من اين است كه منشاء اين بروز اختلافات چيست، كيست و كجاست؟- سئوال خوب و به‎جايي بود. من هم تاييد مي‌كنم كه اين نگراني هست و با توجه به شرايط فعلي بايد هم اين نگراني را داشته باشيم. اگر يك نگاه تاريخي داشته باشيم، مي‌بينيم كه در انتخابات سال 84 اصول‎گرايان با سه كانديدا به عرصه آمدند و براي اولين بار انتخابات رياست‎جمهوري به مرحله دوم كشيده شد و البته در مرحله دوم قاطبه اصول‎گرايان پشت سر آقاي احمدي‎نژاد قرار گرفتند.البته اين اكثريت به‎گونه‌اي نبود كه بشود گفت قاطبه اصول‎گرايان.بله شايد تعبير دقيق‌تر بنده اين باشد كه قاطبه جريان اصول‎گرايان در مرحله دوم انتخابات رياست‎جمهوري سال 84 از آقاي احمدي‎نژاد در برابر آقاي هاشمي رفسنجاني حمايت كردند.منتها بعد از انتخابات اختلاف نظرها ادامه پيدا كرد. آقاي احمدي‎نژاد در مرحله اول انتخابات مورد حمايت هيچ تشكل سابقه دار اصول‎گرا قرار نگرفت و البته هر از چند گاهي به آن اشاره مي‌كرد و مي‌كند.بعد از آن ما به انتخابات دوره سوم شوراها رسيديم و در آن ديديم كه جريان رايحه خوش خدمت با يك احساس استغنايي از ديگر تشكل‌هاي جريان اصول‎گرا به ميدان آمدند و ليست مستقل ارائه كرده و به‎ عنوان نشانه خواهر آقاي احمدي‎نژاد را در ليست‌شان گنجاندند و حتي آقاي چمران را كه سرليست اصول‎گرايان در تهران بود وقتي حاضر نشد به صورت اختصاصي در ليست ائتلاف رايحه خوش خدمت قرار گيرد از ليست‌شان حذف كردند.اعضاي ائتلاف رايحه خوش خدمت احساس مي‌كردند كه نيازي به ائتلاف و اتحاد با ديگر اضلاع جريان اصول‎گرايي ندارند اما نتيجه اين انتخابات آن شد كه از ليست رايحه خوش خدمت فقط خواهر آقاي احمدي‎نژاد رأي آورد و اين باعث شد كه آقاي احمدي‎نژاد از اين امر كه در انتخابات مجلس هشتم با ديگر اصول‎گرايان ائتلاف كنند، استقبال كند و لذا با ديدگاه مثبت آقاي احمدي‎نژاد و دوستان‌شان، اصول‎گرايان در انتخابات مجلس هشتم به يك ليست واحد رسيدند.**عبرت‌آموزي احمدي‎نژاد از شكست در انتخابات شوراهاي دور سوم* شما در اين قضيه روي نظر شخص آقاي احمدي‎نژاد تأكيد داريد كه در انتخابات شوراها مخالف ائتلاف با ديگر اصول‎گرايان بوده و در انتخابات مجلس عطف به نتيجه انتخابات شوراها از ائتلاف استقبال كرده است؟- بله. خود آقاي احمدي‎نژاد اولين بار و در همان گام اول براي انتخابات مجلس هشتم تعدادي از اصول‎گرايان را جمع كرد و ديدگاه مثبتش را براي اين‌كه همه اصول‎گرايان در انتخابات مجلس هشتم ائتلاف كنند اعلام كرد و همين موضوع مبنايي شد براي اين‌كه مذاكراتي شكل بگيرد و فرمولي طراحي شود به نام "5+6 "، متشكل از دو نماينده از هر ضلع اصول‎گرايان به اضافه پنج نفر مرضي‌الطرفين كه خوشبختانه اين فرمول جواب داد و نتيجه آن شكل‌گيري مجلس هشتم با اكثريت قاطع اصول‎گرايان است.اين تجربه موفق منتها در آستانه تشكيل مجلس باز به هم خورد و اين فرمول در داخل مجلس خيلي به كار گرفته نشد و اگر به آن در داخل مجلس هم اتكا مي‌شد مي‌توانست روابط قوا را تنظيم كرده و نتايج زيادي داشته باشد.در ادامه وقتي به انتخابات رياست‎جمهوري دهم رسيديم، خوب رايحه خوش خدمت تكليف خودش را روشن مي‌دانست و از آقاي احمدي‎نژاد حمايت مي‌كرد و اصول‎گرايان تحول‌خواه و جمعيت ايثارگران هم در فاصله كمي به اين نتيجه رسيدند كه غير از آقاي احمدي‎نژاد از كس ديگري نمي‌شد حمايت كرد و با يك فاصله‌اي جبهه پيروان خط امام و رهبري هم بعد از مذاكراتي كه با خود آقاي احمدي‎نژاد داشتند، به تبعيت از بدنه اين جريان به اين نتيجه رسيدند كه خوب از شخص ديگري غير از آقاي احمدي‎نژاد نمي‌توانند در آن انتخابات حمايت كنند و تحت تاثير شرايط و مصلحت‌هايي كه مطرح بود، خوشبختانه تحت عنوان اقتضاي شرايط همه به يك كانديداي واحد رسيدند و اين در شرايطي بود كه اصلاح‌طلبان هنوز كانديداهاي متعدد داشتند.مي‌خواهم بگويم كه نگراني ما به اين دليل است كه در حال حاضر ساز و كاري براي حل منازعات و اختلاف‌ها نيست.** نگراني اصلي معتقدان به اصول‎گرايي منهاي روحانيتاگر بخواهيم كمي اين مسئله را بيشتر بررسي كنيم، من مي‌خواهم از دل اين قضايا يك نگراني ايدئولوژيك را هم مطرح كنم. آن نگراني اين است كه احساس مي‌كنم در بين اين جريان اصول‎گرايي يك جريان اصول‎گرايي منهاي روحانيت شكل مي‌گيرد، جرياني كه خود را اصول‎گرا مي‌داند، به ولايت آقا امام زمان (عج) اعتقاد دارد لكن به نظر مي‌آيد كه به نقش روحانيت در تاريخ تشيع و در جريان انقلاب خيلي اعتنايي ندارد.* منظورتان اين است كه اين جريان فراتر از اين‌كه به مثلا مداخله روحانيت در امور اجرايي سياسي اعتقادي ندارد قائل به نقش تاريخي روحانيت در فقه و دين نيز نيست؟- نه. منظور من اين بود با توجه به نقشي كه روحانيت هميشه داشته و فقاهت و ولايت فقيه در طول تاريخ داشته، حالا آدم احساس مي‌كند كه در نظر اين طيف اين مسئله كم‎اهميت بوده يا از همان كلمه استغنا استفاده كنيم و بگوييم كه اين جريان احساس استغنا مي‌كند از اين‌كه با تكيه بر روحانيت اصيل و انقلابي شيعه كار خود را به پيش ببرد.آقاي مهندس صريح‌تر بفرماييد كه اين اعتقاد را صرفا براي ايفاي نقش‌هاي اجرايي و سياسي از طرف روحانيون قائل هستند يا اين‌كه نه اصلا از اساس اعتقادي به روحانيت ندارند. آيا مي‌توانيم مشابه‌سازي كنيم با ظهور جريان پروتستان در مسيحيت كه نقش كشيش را در زندگي عادي و عمومي هم حذف كرد؟ببينيد به هر حال اعتقاد ما اين است كه در زمان غيبت به سفارش خود آقا امام زمان ما بايد برويم براي رهبري جامعه و براي حفظ دين‌مان سراغ فقهايي كه "قادر به نگهباني از نفس‌شان، حافظ دين‌شان، مخالف هواي نفس و مطيع امر خدايشان " هستند. مبناي نظريه انقلاب، ولايت فقيه است و آن نقشي كه امام راحل براي روحانيت و فقاهت قائل بودند و توصيه‌اي كه به جوان‌ها مي‌كردند كه از جامعه مدرسين فاصله نگيريد و با روحانيت باشيد.يك وقتي منافقين عدم اعتقاد خود به روحانيت را علني كردند و به مسير التقاط و انحراف رفتند و يا نهضت آزادي و اين‎ها كه براي‌شان مرجعيت و روحانيت مطرح نبود و گمراه شدند.اين را مي‌توانيم به‎عنوان يك نگراني از جنبه ايدئولوژيك درون جريان اصول‎گرا داشته باشيم و اين را به‎ويژه من علاقه دارم كه جوان‌هاي اصول‎گراي ما خيلي مراقب و مواظب باشند كه در اين دام نيفتند. اين يك جرياني است كه انحرافش از حالا پيداست و مسيرش نمي‌تواند بر صراط مستقيمي باشد كه شيعه توانسته با اتكا بر آن اسلام ناب محمدي را در همه اين سال‌ها حفظ كرده و تا به امروز برساند. اين جريان با آن حركت اصيل سازگاري ندارد و وقتي بر ادامه آن اصرار شود، زاويه‌اش با انقلاب زياد شده و خداي ناكرده در يك مقطعي به مقابله مي‌انجامد. يعني اگر اين جريان احساس استغناي بيش از حد كند، ممكن است خداي ناكرده كارش به مقابله بكشد و اين‌جا بر جوانان متدين و انقلابي ما فرض است كه به اين مسئله توجه داشته باشند.* آقاي نبوي يعني شما مي‌گوييد اين جريان اعتقاد به اين دارد كه روحاني به‎عنوان واسطه دينداري بايد حذف شود؟- اين جريان مي‌گويد كه مي‌توان با مرجع ارتباط مستقيم گرفت و لازم نيست كه آدم به مباني فقه و فقاهت اطلاع و اشراف داشته باشد و مي‌تواند خودش مستقيم ارتباط بگيرد. اين آدم‌ها مي‌گويند كه ما مستقيم با آقا امام زمان(عج) ارتباط مي‌گيريم و به شما راه را نشان مي‌دهيم. صرف مخالفت با تصدي امور اجرايي توسط روحانيت نيست و مسئله عميق‌تر است.* صريح‌تر بفرماييد كه منشا اين نگراني، شخص يا جريان خاصي است؟ حداقل آدرس آن‌ها را بدهيد. چون اين نگراني، نگراني كوچكي نيست.- حالا من مايل نيستم اين را خيلي صريح‌تر بگويم و با صراحت اسم ببرم. آدرس هم نمي‌خواهد، ضمير مرجع خود را پيدا مي‌كند. همان‎طور كه شما متوجه منظور بنده شديد، ديگران هم از ما بهتر متوجه مسائل هستند.اجازه بدهيد من اين نكته را بگويم كه ما در جريان اصول‎گرايي يك‎سري نسل‌هاي اوليه را داريم كه در تشكل‌هايي بوده‌اند ولي بعضي از نيروها جديدا به اصول‎گرايان پيوسته‌اند و اين نسل جديد خيلي پر تحرك‌تر و مؤثرتر هستند و متأسفانه نسل‌هاي قديمي امروز كمي منفعل هستند. نسل‌هاي قديمي مباني دست‌شان هست. مخاطب من اين نسل جديد است كه اتفاقا به اين‎ها بيشتر هم علاقه دارم. چراكه اين‎ها را بيشتر موثر مي‌دانم در سرنوشت انقلاب، چون نقش‌آفرينان انقلاب امروز اين‎ها هستند، اين‎ها بايد با هوشياري بيشتري به مسئله نگاه كنند و مراقب باشند كه رهبري حركات‌شان به دست اين جرياني كه مدعي ولايت امام زمان است منتها نه از كانالي كه خود امام زمان تأكيد كرده‌اند كه كانال فقاهت و ولايت است، نيفتد.من سخنان اخير جناب آقاي پناهيان را نخواندم و فقط تيتر برخي رسانه‌ها را ديدم، ولي مي‌گويم شايد منظور ايشان هم كه گفتند فتنه آينده با شعارهاي انقلابي و ارزش‌هاي اسلامي رخ مي‌كند، همين جرياني باشد كه گفتم.** اولين كارت زرد آيت‌الله مصباح به احمدي‎نژاداين جريان به خودش اجازه مي‌دهد به خاطر آن مشروعيتي كه براي خودش دست و پا كرده بقيه اصول‎گرايان را كاملا طرد و انگ‌هاي خيلي خطرناك به آن‎ها بزند و آن‎ها را حتي ضد انقلاب تلقي كنند. بايد مراقب باشيم، همين روزها هم شاهد نشانه‌هايي از آن‎ها هستيم. اين جريان حركات تفريطي هم دارد و ارزش‌هاي مسلم اسلامي را مثل امر حجاب كه در قرآن صراحتا به آن تأكيد شده را مورد تسامح قرار مي‌دهد.من مي‌خواهم هشدار بدهم كه اين جريان يادش نرود كه يكي از اركان اتكا و يكي از اصلي‌ترين پشتوانه‌هايش آيت‌الله مصباح يزدي بوده است و امروز اين جريان چند هشدار اساسي از ايشان دريافت كرده است. اين‎ها نشانه است و اين جريان فكر نكند كه مي‌تواند بدون اتكا بر جريان اصيل انقلابي روحانيت مسير خود را پيش برده و موفق شود. اين يك كژراهه جديد است كه به اصطلاح ره به تركستان مي‌برد.اين‎جا نسل‌هاي قديمي‌تر اصول‎گرا بايد به خودشان آمده و از محافظه‌كاري فاصله گرفته و با تأمين نيازهاي نسل جوان اصول‎گرا مانع از اين شوند كه اين جوانان به دامن آن طيف و جريان منحرف بيافتند.** صحبت درباره اشخاص در موضوع انتخابات رياست‎جمهوري زود استجرياني كه آقاي احمدي‎نژاد در سطح اول سياسي آن را نمايندگي مي‌كند، چند مسئله را پيش‌رو دارد. در انتخابات آتي رياست‎جمهوري اين جريان ديگر نمي‌تواند آقاي احمدي‎نژاد را كانديدا كند. از سوي ديگر، كسي را هم ندارد كه بتواند در اين سطح مطرح و معرفي كند، هر چند درباره كانديداتوري احتمالي آقاي رحيمي معاون اول رييس‎جمهوري صحبت‌هايي مي‌شود و اين روزها حتي گلايه‌هايي مبني بر آغاز فعاليت‌هاي انتخاباتي وي مطرح مي‌شود اما وي را احتمالا در سطح رقباي احتمالي اصول‎گرا نظير آقايان قاليباف و رضايي و لاريجاني نمي‌بيند. اين جريان موضع ضد اصلاح‌طلبي‌اش خيلي قوي‌تر از بقيه اصول‎گرايان بود؛ از ابتدا هم اين‌طور بود و حالا كه تقريبا خيالش از بابت از ميدان خارج كردن اصلاح‌طلبان راحت شده، شايد به فكر اين است كه رقباي اصول‎گراي آقاي رحيمي را از ميدان به در كند.من اصلا وارد اين موضوع نمي‌شوم كه شخص چه كسي مي‌خواهد باشد اما اين‌كه آينده چگونه شكل مي‌گيرد، بايد بگوييم كه بله اين جريان كه براي خودش يك جايگاه ويژه نسبت به آقاي احمدي‌نژاد قائل است؛ مي‌خواهد دوباره يك احساس استغنايي بكند و براي آينده، مستقل از ديگر اصول‎گرايان وارد عرصه رقابت‌هاي رياست‎جمهوري شود. اين‌كه درباره اشخاص الان بحث كنيم، خيلي زود است اما احتمال اين‌كه جرياني كه خودش را به‎طور ويژه حامي آقاي احمدي‎نژاد مي‌داند احتمالا به صورت مستقل در انتخابات رياست‎جمهوري شركت مي‌كند، وجود دارد. پس ما لااقل يك انشعاب در جريان اصول‎گرايان انتظار داريم ولي در عين حال بايد تدبير كنيم كه اين‎گونه نشود.اين يك اظهار اميدواري است كه سابقه نشان داده چندان راه به جايي نمي‌برد.نمي‌دانم اين جاي خوشبختي است يا تاسف كه تجربه چند انتخابات رياست‎جمهوري قبلي نشان داده كه براي انتخاب شدن به‎عنوان رييس جمهور حتما نبايد فرد خيلي مشهور باشد و اين در انتخاب آقاي خاتمي و خود آقاي احمدي‎نژاد ديده شد. به نظرم خيلي روي شخصيت و چهره بحث نكنيم. به نظرم بايد روي جريان‌ها و گفتمان آن‎ها بحث كنيم. انتخاب آقاي خاتمي و آقاي احمدي‎نژاد هم انتخاب يك گفتمان بود نه شخص. منتها دوستان ما بايد مراقب باشند كه اگر اين خدشه‌هاي اعتقادي انحرافي غالب شود، به‎شدت پايگاه ايشان را در بين مردم خراب مي‌كند. ما به بدنه جوان جريان اصول‎گرايي اعتقاد داريم كه خيلي هم معتقد و متدين هستند و اين‎ها را كاملا مي‌بينند و رصد مي‌كنند.** ببينيد روزنامه‌ها صحبتي از آقاي رسايي نماينده تهران در مجلس را منتشر كرده‌اند كه عطف به نامه رهبري درباره مسائل دانشگاه آزاد به آقايان هاشمي و احمدي‎نژاد گفته است كه "شمشير مالك به خيمه معاويه رسيده بود اما بي‌بصيرت‌ها كاري كردند كه علي گفت مالك برگرد ". خوب اين‌جا كه ديگر سران فتنه و آقاي هاشمي بي‌بصيرت‌ها نيستند بلكه يك طرف ماجرا هستند. اين بي‌بصيرت‌ها در نظر آقايي رسايي كه موضع‌اش در حمايت از آقاي احمدي‎نژاد روشن است، چه كساني هستند؟- خوب اين را بايد خود آقاي رسايي بگويد ولي من مي‌خواهم بگويم كه امثال آقاي رسايي مصداق جريان انحرافي كه ما درباره‌اش صحبت كرديم، نيستند.* نه اصلا منظورم آن بحث نيست. اين سخن مربوط به اين سئوال است كه آيا تخريب چهره‌هاي اصول‎گرايي كه احتمالا كانديداهاي انتخابات آينده رياست‎جمهوري باشند، در دستور كار نيست؟- اين كه چه شيوه‌اي براي اين منظور برگزيده مي‌شود، بحث ديگري است؛ اما در حال حاضر همان تقسيم‎بندي كه من كردم، طبق آن نسل جوان و جديد اصول‎گرا كه در بدنه برخي تشكل‌هاي قديمي اصول‎گرا هم حضور دارند، اين‎ها جزو طرفداران و حاميان آقاي احمدي‎نژاد هستند. چراكه گفتمان وي پرتحرك و انقلابي است. براي اين‌كه همين هم حفظ شود، آقاي احمدي‎نژاد و دوستان‌شان مثل آقاي رسايي بايد يك هوشياري‌هايي به خرج دهند. ما نگران استمرار و توفيق اين جريان نيستيم بلكه نگران اين هستيم كه آن جريان انحرافي بيايد و سوار اين جريان شود.ببينيد، بدنه جريان حامي آقاي احمدي‎نژاد يا همه كساني كه در هر جايي طرفدار آقاي احمدي‎نژاد هستند، عمدتا جوانان پرشور و انرژيك هستند كه خيلي جاها حتي از آقاي احمدي‎نژاد هم جلوتر حركت مي‌كنند. من اين را به استناد سابقه دوستي و همكاري با خيلي از اين دوستان مي‌گويم. اگر اين بدنه بيايد و احساس كند كه براي استمرار خط فكري آقاي احمدي‎نژاد بايد ديگران را از ميدان به در كند...اجازه بدهيد بگويم كه اكثريت اين افرادي كه شما مي‌گوييد، افراد متديني هستند كه اين‎ها هم نسبت به برخي تسامح‌هاي فرهنگي علي‎رغم حمايت از آقاي احمدي‎نژاد، منتقد و نگران هستند. ببينيد، كساني كه از حضرت علي در زمان خودش عقب افتادند يا جلو زدند، همه منحرف و هلاك شدند جز كساني كه ملازم و همراه حضرت امير بودند.** برخي اصول‎گرايان به ولايت فقيه امام اعتقادي ندارند* سئوال ديگر من اين است كه آن جرياني كه گفتيد قائل به نقش‎آفريني روحانيت نيست، رابطه‌اش را با ولايت فقيه چطور تنظيم كرده و مي‌كند؟- اين جريان متأسفانه قائل به ولايت فقيه آن‎طور كه امام راحل تبيين كرده و ما به آن معتقديم، نيستند. اين‎ها مي‌گويند آدم مي‌تواند از طريق يك پيرزن بي‌سواد هم ارتباط برقرار كرده و نيازهاي ديني خود را تأمين كند و نيازي به روحانيت نيست. البته من يك نكته‌اي را روشن كنم. اين‎ها نبايد به معناي آن باشد كه ما در مقام تضعيف آقاي احمدي‎نژاد هستيم و نكند كه اين حرف‌ها آثار سوئي داشته باشد. در انتخابات سال گذشته من خيلي واضح از ايشان حمايت كردم و الان هم از مواضع سياست خارجي ايشان خيلي قاطعانه حمايت مي‌كنم؛ چراكه علاوه بر قاطعيت و شجاعت به مواضع انقلاب و رهبري خيلي نزديك است و از موضع عزت است و چنان است كه امام و رهبري مي‌خواسته و مي‌خواهند. از سوي ديگر، آقاي احمدي‎نژاد در رفع مشكلات مردم كوشاست، شبانه‌روزي تلاش مي‌كند و با مردم تماس نزديك دارد كه اين‎ها نقاط قوت ايشان است.اما اين‎ها نبايد مانع از اظهار نگراني ما از اين صحبت‎ها ورفتارهايي شود كه باعث شده ايشان تا به حال چندين اخطار بگيرد، آن هم از شخصيت‌هايي مثل آيت‌ا... مصباح يزدي كه از پشتوانه‌هاي اصلي روي كار آمدن اين جريان بوده است. اگر در بدنه كشور، ايشان طرفداراني دارد و يك نسل جديد از طلاب علوم ديني و نيروهاي جوان انقلابي پشت سر آقاي احمدي‎نژاد حضور دارند، ناشي از جايگاهي است كه ايشان براي احياي گفتمان انقلاب و حضرت امام دارند. لذا خود ايشان و دوستان‌شان بايد مراقب باشند كه اين نگراني خداي‎ناكرده تبديل به نگراني نشود كه براي دولت نگران‎كننده و آسيب زننده باشد.* به‎عنوان آخرين سئوال، بفرماييد كه آيا آقاي احمدي‎نژاد از آن جريان انحرافي كه گفتيد احساس خطر نمي‌كند؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا؟- ما استنباط و برداشت‌مان اين است كه ظاهرا احساس خطر نمي‌كند و ما داريم مي‌گوييم كه بايد احساس خطر بكند.* چرا؟ مگر نشانه‌هايي كه شما گفتيد را نمي‌بينند؟- گويا متوجه اين خطر نيستند و ما به ايشان تذكر مي‌دهيم كه اين را ببينند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن