تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 16 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814290964




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ستاره شناسی در زیر باران


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ستاره شناسی در زیر باران
ستاره شناسی در زیر باران
13 شهریور روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی، نابغه ی بزرگ ایرانی، نامگذاری شده است.ابوریحان بیرونی از دانشمندان بزرگ ایرانی، در زمینه های ستاره شناسی، ریاضی، فلسفه،فیزیک، ... بود.وی در همه ی زمینه ها به خصوص در علم نجوم راه گشای بسیاری از مسائل بود.برای خواندن شرح حال و زندگینامه وی می توانید به مطالب مرتبط در پایین صفحه مراجعه کنید. حکایتی از ابوریحان بیرونیآورده اند که روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش جهت مطالعه و بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش بیرون رفتند و در بیابان کنار یک آسیاب استقرار یافتند. تا اینکه غروب شد و کمی هم از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان و شاگردش گفت که میخواهد درب آسیاب را ببندد اگر میخواهید داخل بیاید همین الان با من داخل شوید چون من گوشهایم نمیشنود و امشب هم باران میاید شما خیس میشوید و نصف شب هم هر چقدر درب را بزنید من نمیشنوم و شما باید زیر باران بمانید! ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت مردک چه میگوئی؟ اینکه اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم حال حاضر دنیاست و طبق محاسبات ایشان امشب باران نمی آید! آسیابان گفت به هر حال من گفتم من گوشهام نمیشنود و شب اگر شما درب را بزنید من متوجه نمیشوم.
ستاره شناسی در زیر باران
شب از نیمه گذشت باران شدیدی شروع به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش هر چه بر درب آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت سرما به خود میلرزند و هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو از کجا میدانستی که دیشب باران میاید؟آسیابان جواب داد من نمیدانستم سگ من میداند! شاگرد ابوریحان گفت آخر چگونه سگ میداند که باران میآید ؟ آسیابان گفت چون هر شبی که قرار است باران بیاید سگ به داخل آسیاب میاید تا خیس نشود". ناگهان صدای ابوریحان بلند شد و گفت: خدایا آنقدر میدانم که میدانم به اندازه یک سگ، هنوز نمیدانم.نصیر شاقلانیتهیه و تنظیم: مهدیه زمردکارمطالب مرتبطابوریحان نابغه بزرگ ایرانی (1) ابوریحان نابغه ی بزرگ ایرانی2





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 990]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن