واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تلاوت های قرآن مقام معظم رهبری(2)
در این روزهای پربرکت و ملکوتی که نسیم رمضان وزیدن گرفته و فصل بهار قرآن از راه رسیده است:چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدنبه رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن آنچه با گوش جان نیوشا هستید تلاوت سوره "منافقون" با نوای روح انگیز مقام معظم رهبری است که به همراه پاره ای از سفارش های معظم له درباره تدبر در مفاهیم این سوره، پیش کش حضورتان می شود . «و لكنّ المنافقین لا یعلمون» برادران و خواهران عزیز! اسلام براى ساخت یك جامعهى سرافراز و پویا خصوصیاتى را ترسیم كرده و راه رسیدن به آنها را براى ملت مسلمان و امت اسلامى در طول تاریخ تبیین كرده است. یكى از این نشانهها و خصوصیات عزت ملى است؛ عزت. همچنانى كه یك فرد مایل است ذلیل نباشد و عزیز باشد، از آرزوهاى بزرگ یك ملت هم این است كه عزیز باشد و ذلیل نباشد. عزت ملى چیست؟ عزت ملى عبارت است از اینكه یك ملت در خود و از خود احساس حقارت نكند. نقطهى مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ یك ملت وقتى به درون خود - به سرمایههاى خود، به تاریخ خود، به مواریث تاریخى خود، به موجودى انسانى و فكرى خود - نگاه می كند، احساس عزت و غرور كند، احساس حقارت و ذلت نكند. این یكى از چیزهایى است كه براى یك ملت لازم است. قرآن در موارد متعددى به این معنا اشاره كرده: «یقولون لئن رجعنا الى المدینة لیخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لكنّ المنافقین لا یعلمون». منافقان با خودشان گفتگو می كردند كه ما عزیزیم و مسلمانها را - كه ذلیلند - از مدینه خارج خواهیم كرد! خداوند به پیغمبر وحى فرستاد كه اینها اینجور می گویند، لیكن نمی فهمند و نمیدانند؛ آنكه عزیز است مؤمنانند؛ عزت از آنِ خداست و از آنِ پیامبر خدا و از آنِ مؤمنان باللَّه. این یك تابلو درخشانى است كه همیشه جلوى چشم امت اسلامى باید قرار داشته باشد؛ «عزت ملى». اگر یك ملتى احساس عزت نكند، یعنى به داشتههاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه كند، آنها را كوچك بشمارد و احساس كند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبرهى سلطهى بیگانگان قرار میگیرد.(1) «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین» مظهر جوانِ فداكار در كربلا كیست؟ علىاكبر، فرزند امام حسین علیهالسّلام؛ جوانى كه در بین جوانان بنىهاشم برجسته و نمونه بود؛ جوانى كه زیباییهاى ظاهرى و باطنى را با هم داشت؛ جوانى كه معرفتِ به حقّ امامت و ولایت حسینبنعلى علیهالسّلام را با شجاعت و فداكارى و آمادگى براى مقابله با شقاوت دشمن همراه داشت و نیرو و نشاط و جوانى خود را براى هدف و آرمان والاى خود صرف كرد. این خیلى ارزش دارد. این جوان فوقالعاده و برجسته به میدانِ دشمن رفت و در مقابل چشم پدر و چشمان زنانى كه نگران حال او بودند، جسد به خون آغشتهاش به خیمهها برگشت. این چنین مصیبت و عزایى چیز كوچكى نیست؛ اما همین حركت او به سمت میدان و آماده شدن براى مبارزه، براى یك مسلمان، تجسم عزّت، بزرگوارى، افتخار و مباهات است. این است كه خداوند مىفرماید: «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین». حسینبنعلى علیهالسّلام نیز به نوبهى خود با فرستادن این جوان به میدان جنگ، عزّت معنوى را نشان داد؛ یعنى پرچم سربلندى و حاكمیت اسلام را كه روشنكنندهى مرز بین امامتِ اسلامى و سلطنتِ طاغوتى است محكم نگه مىدارد، ولو به قیمت جان جوان عزیزش باشد.وقتى در فتح مكه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموى پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید كه پیغمبر وضو مىگیرد و مردم اطراف آن حضرت جمع شدهاند تا قطرات آبى را كه از صورت و دست ایشان مىچكد، از یكدیگر بربایند! گفت: من كسرى و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را دیدهام؛ اما چنین عزّتى را در آنها ندیدهام. آرى؛ عزّت معنوى، عزّت واقعى است؛ «وللَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»؛ مؤمنین هم اگر آن راه را بروند، عزّت دارند.______________________1.سخنرانی در جمع مردم سنندج 1388/02/222. بیانات در جمع راهیان نور دوكوهه 1381/01/093.نماز جمعه تهران 1380/02/28___________________________شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 582]