واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تنها زن حاضر در عملیات بیت المقدسهمسر وی در منطقه کردستان به شهادت رسید و فاطمه با روحیه مبارزه طلبی که داشت در کنار رزمندگان انقلاب به مبارزه با رژیم غاصب بعثی پرداخت و در عملیات آزاد سازی خرمشهر به عنوان تنها زن مبارز، شرکت کردفاطمهسادات نوابصفوی، فرزند شهید سیدمجتبی نواب صفوی از مبارزان جمعیت فدائیان اسلام، است که در عملیات آزادسازی خرمشهر در سال 61 به عنوان تنها زن رزمنده دوشادوش مردان به مبارزه پرداخت.فاطمه سادات نواب صفوی دختر شهید سید مجتبی نواب صفوی است. او در زمان شهادت پدر 5 سال داشت و به علت مخالفت پدر با رژیم شاه تا این زمان شناسنامه نداشت.
(کودکی فاطمه سادات)سالها بعد مادرش «منیره سادات» با نام خانوادگی «میرلوحی» برای وی شناسنامه گرفت و او توانست به مدرسه برود. فاطمه سادات پس از اخذ مدرك دیپلم با فرزند عمه مادر خویش «سید ابوالحسن فاضل رضوی» ازدواج کرد. و به دلیل مخالفت همسرش با رژیم شاه، در همان سالهای اول زندگی متاهلی به روستای «بافتان» از توابع شهرستان زاهدان تبعید شد. فاطمه سادات و سید ابوالحسن وقتی قدم در روستا نهادند، زمان اذان بود. سید بر روی بام مسجد رفت : «اللهاكبر، اللهاكبر» مردم روستا متعجب از خانهها بیرون آمدند؛ «این كیست كه پس از سالها در این روستا اذان میگوید.» آنها بعد از 7 سال زندگی در روستا و آموزش به کودکان روستایی، بر اثر بیماری فاطمه سادات به مالاریا به مشهد آمدند و پس از بهبود به یكی از روستاهای «جهرم» از توابع استان فارس رفتند.فاطمه بعد از اتمام دوران تبعید، همراه با همسرش به تهران آمد و پس از چندی به دلیل مخالفت رژیم شاه با ورود آنها به دانشگاه، برای ادامه تحصیل به خارج از كشور مهاجرت نمودند و فاطمه مدرك مهندسی كامپیوتر و سید ابوالحسن نیز مدرك مهندسی ماشین آلات صنعتی را اخذ کردند. آنها در سال 57 همراه با «ام هانی» دختر كوچكشان به ایران باز گشتند، اما مجدداً برای کمک به مردم لبنان به شهید چمران پیوستند و فاطمه در کنار شهید چمران در مبارزات چیرکی زیادی شرکت کرد.
(ام هانی همراه با پدر)دو سال بعد همسر وی در منطقه کردستان به شهادت رسید و فاطمه با روحیه مبارزه طلبی که داشت در کنار رزمندگان انقلاب به مبارزه با رژیم غاصب بعثی پرداخت و در عملیات آزاد سازی خرمشهر به عنوان تنها زن مبارز، شرکت کرد. در خاطراتی که از برادر جانباز ایران خواه منتشر شده است در مورد حضور فاطمه سادات در عملیات بیت المقدس چنین آمده است: «خانم فاطمه نواب صفوی، نوه شهید نواب صفوی، به عنوان دیده بان به طرف بهمن شیر رفته بود. او با اطلاعات مؤثر و مفیدی که از موقعیت دشمن می داد، در موفقیت عملیات نقش تعیین کننده ای را ایفا کرد. در آخرین دیدار او را در حالی دیدم که پیکر شهیدی را با خود حمل می کرد. معلوم شد که از یک عملیات موفق چریکی بازمی گردد.» (همسر فاطمه سادات نواب صفوی):سید ابوالحسن در سال 1325 در میان خاندانی روحانی و پرفضیلت چشم به جهان گشود. مادرش بانو «نواب احتشام رضوی» از زنان عارف و متقی عصر خود بود. هنوز نوجوانی بیش نبود، كه برادر بزرگش با همسر شهید نواب صفوی ازدواج نمود و اینگونه سید ابوالحسن از سخنان نیره سادات و برادر با دلاوریهای مرد مبارز ایران آشنا گشت و از همان زمان دل در گرو مهر او نهاد. زمان گذشت و سید مردی شد به استقامت كوه، دروغ و غیبت در قاموس او راه نداشت، وی در همین زمان با فاطمه سادات نواب صفوی ازدواج كرد، و به علت مبارزات سیاسی به یكی از روستاهای دور افتاده سیستان و بلوچستان تبعید شد. پس از چند سال به علت بیماری همسرش به مشهد رفت، ولی دوباره رهسپار یكی از روستاهای فارس گشت. تا اینكه زمان تبعید به سرآمد و او در تهران سكنی گزید. اما روح علم جوی فاطمه او را روانه خارج از كشور ساخت، و توانست در دیار غربت مدرك«مهندسی ماشین آلات صنعتی» را بگیرد. وی در آن سرزمین به همراه تعدادی دیگر از مردم مومن ایرانی انجمن اسلامی را به راه انداخت و در تمام جلسات به همراه همسرش شركت نمود.«سید ابوالحسن فاضل رضوی» پس از سالها مبارزه با كفر با دخترش خداحافظی نمود، و در حالیكه اشكهای «ام هانی» را از گونههایش پاك میكرد از او خواست تا برای همیشه شجاع باشد سال1357ه.ش برای سید ابوالحسن سال عشق و نور بود، او در این سال به پاریس رفت، تا همراه مولا و رهبرش به ایران بازگردد. اما به سفارش امام(ره) با هواپیمای دیگری بعد از رهبر عازم كشور گشت، اما متاسفانه این هواپیما توسط گروگان گیران ربوده شد و به پاكستان رفت و سید یك هفته بعد از ورود امام به ایران رسید. زمانیكه قدم بر خاك ایران نهاد، تصمیم گرفت كه كشور عزیزش را آباد نماید، به همین دلیل كار كشاورزی و دامداری را در مناطق «ابهر، خرم دره، زنجان، سالارجاف» آغاز كرد. سرانجام «سید ابوالحسن فاضل رضوی» پس از سالها مبارزه با كفر با دخترش خداحافظی نمود، و در حالیكه اشكهای «ام هانی» را از گونههایش پاك میكرد از او خواست تا برای همیشه شجاع باشد. این آخرین دیدار بود، و پس از آن سید رهسپار منطقه گیلان غرب شد، منطقهای كه در هجوم دشمن داخلی و دشمن خارجی قرار داشت، بار دیگر خاندان نواب عزیزی را به اسلام تقدیم نمود. پیكر سید در پیكاری تن به تن با یك مزدور عراقی «در تنگه حاجیان» به علت انفجار نارنجك سوخت تا «ام هانی» ها شجاعانه قرآن را در ایران عزیز فریاد بزنند و ستونهای كفر استعمارگران را ویران سازند. پیكر غرقه به خون سید در صحن جد بزرگوارش «ثامن الحجج (ع)» به خاك سپرده شد. برگرفته از جهان نیوز تنظیم : بخش فرهنگ پایداری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]