واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آفت تحجر و مقدس نمايي
تحجر چيست و چرا ائمه اطهار عليهم السلام و بزرگاني چون خميني کبير٬ اين همه با آن مقابله ميکردند؟تحجر عبارت است از جمود، ایستایی و گریز از هر چیزی كه تازه و نو باشد. تحجر اساساً با روحیه تحول طلبی و نوگرایی انسان، سازگار نیست و بنابراین هیچ كسی این عنوان را برای افكار و رفتار خود نمیپذیرد به همین جهت برچسب تحجر به راحتی میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و تا وقتی شاخصها و عملكردهای روشنی برای آن تعریف نشود، هر كسی میتواند هر كس دیگر را متهم به تحجر نماید. تحجر عبارت است از جمود، ایستایی و گریز از هر چیزی كه تازه و نو باشد. تحجر اساساً با روحیه تحول طلبی و نوگرایی انسان، سازگار نیستمقام معظم رهبري٬ درباره اين پديده شوم چنين ميفرمايد:اگر در حال عبادت، توجه نبود و روح عبادت - که همان عبوديت و انس به خدا و تسليم در مقابل اوست - مورد توجه قرار نگرفت، آن وقت خطرهاي گوناگوني در سر راه انسان قرار مي گيرد، که تحجر يکي از آنهاست.بعضيها آدمهاي مقدس مآب و متدين و اهل عبادت و اهل زهد بودند و در کتابها اسمشان در شمار عباد و زهاد و اخلاقيون و آدمهاي حسابي ثبت شده است؛ اما اشتباه مي کردند؛ اشتباهي به عظمت اشتباه جبهه ي حق با باطل . بزرگترين اشتباهها اين است. اشتبهاههاي کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهي که قابل بخشش نيست، اين است که کسي جبهه حق را با جبهه ي باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد . (2) امام راحل که علمدار استقلال و آزادي ميهن اسلامي ما بود و ملت ايران نيز٬ گام به گام به دستور و فرمان او اين انقلاب بزرگ را به پيروزي رساندند٬ پيوسته خطر متحجرين و گروه مقدس مآب کم خرد٬ را گوشزد ميکرد و درباره آنان ميفرمود: استكبار وقتى كه از نابودى مطلق روحانيت و حوزهها مأيوس شد، دو راه براى ضربه زدن انتخاب نمود؛ يكى راه ارعاب و زور و ديگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتى حربه ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد، راههاى نفوذ تقويت گرديد. اولين و مهمترين حركت، القاى شعار جدايى دين از سياست است كه متأسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازهاى كارگر شده است تا جايى كه دخالت در سياست دون شأن فقيه و ورود در معركه سياسيون تهمت وابستگى به اجانب را به همراه مىآورد؛ يقيناً روحانيون مجاهد از نفوذ بيشتر زخم برداشتهاند. گمان نكنيد كه تهمت وابستگى و افتراى بىدينى را تنها اغيار به روحانيت زده است، هر گز؛ ضربات روحانيت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب كاريتر از اغيار بوده و هست.گمان نكنيد كه تهمت وابستگى و افتراى بىدينى را تنها اغيار به روحانيت زده است، هر گز؛ ضربات روحانيت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب كاريتر از اغيار بوده و هست.در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگويى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنيدى كه شاه شيعه است! عدهاى مقدس نماى واپسگرا همه چيز را حرام مىدانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلى كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختيهاى ديگران نخورده است. وقتى شعار جدايى دين از سياست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردى و عبادى شد و قهراً فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست [و] حكومت دخالت نمايد، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضيلت شد. به زعم بعض افراد، روحانيت زمانى قابل احترام و تكريم بود كه حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الّا عالم سيّاس و روحانى كاردان و زيرك، كاسهاى زير نيم كاسه داشت. و اين از مسائل رايج حوزهها بود كه هر كس كج راه مىرفت متدينتر بود. ياد گرفتن زبان خارجى، كفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرك بشمار مىرفت. در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از كوزهاى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مىگفتم. ترديدى ندارم اگر همين روند ادامه مىيافت، وضع روحانيت و حوزهها، وضع كليساهاى قرون وسطى مىشد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزهها را حفظ نمود.خون دلى كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختيهاى ديگران نخورده است
علماى دين باور در همين حوزهها تربيت شدند و صفوف خويش را از ديگران جدا كردند. قيام بزرگ اسلامىمان نشأت گرفته از همين بارقه است. البته هنوز حوزهها به هر دو تفكر آميختهاند و بايد مراقب بود كه تفكر جدايى دين از سياست از لايههاى تفكر اهل جمود به طلاب جوان سرايت نكند و يكى از مسائلى كه بايد براى طلاب جوان ترسيم شود، همين قضيه است كه چگونه در دوران وانفساى نفوذ مقدسين نافهم و سادهلوحان بيسواد، عدهاى كمر همت بستهاند و براى نجات اسلام و حوزه و روحانيت از جان و آبرو سرمايه گذاشتهاند. اوضاع مثل امروز نبود، هر كس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زير فشارها و تهديدهاى مقدسنماها از ميدان به در مىرفت؛ ترويج تفكر «شاه سايه خداست» و يا با گوشت و پوست نمىتوان در مقابل توپ و تانك ايستاد و اينكه ما مكلف به جهاد و مبارزه نيستيم و يا جواب خون مقتولين را چه كسى مىدهد و از همه شكنندهتر، شعار گمراهكننده حكومت قبل از ظهور امام زمان- عليه السلام- باطل است و هزاران «إن قُلت» ديگر، مشكلات بزرگ و جانفرسايى بودند كه نمىشد با نصيحت و مبارزه منفى و تبليغات جلوى آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ايثار خون بود كه خداوند وسيلهاش را آماده نمود. علما و روحانيت متعهد سينه را براى مقابله با هر تير زهرآگينى كه به طرف اسلام شليك مىشد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.منابع:(1) پايگاه کانون انديشه.(2) منبع:حديث ولايت، جلد چهارم، ص 138-136(3) منشور روحانيت٬ امام خميني.تهيه و فرآوري - محمد حسين امين گروه حوزه علميه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]