واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوان بودن یاران امام عصر (عج)
یاران و اصحاب امام عصر(عج) ویژگی هایی دارند که در این مقاله برخی از آنها را بررسی می کنیم تا با این بزرگمردان تاریخ آشنا شویم. 1. اطاعت از رهبری و ایمان به اوامامت و رهبری، از ارکان اسلام و محور همه کارها، اعم از عبادی و غیر عبادی، است و به تعبیر رسای امیر مؤمنان (علیهالسلام)، امام همچون محور سنگ آسیاب است:جایگاه من در حکومت، جایگاهی چون محور سنگ آسیاب است [که بدون آن آسیاب نمی چرخد].1همه اعمال فردی و اجتماعی به نوعی وابسته به امامت و اعتقاد به آن است. اعتقاد به این امر، موجب شد که مسلمانان صدر اسلام با پیروی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و با به کار بستن اوامر و پرهیز از نواهی او، تمدن بزرگ اسلامی را پی ریزی کنند، چنان که خداوند به آنان فرموده بود:آنچه را که پیامبر برای شما آورد، بگیرید (و عمل کنید) و آنچه را که بازداشت، خودداری ورزید.( حشر، آیه 8)بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شیعیان مکلف اند که با اهل بیت نیز چنین باشند. به همین دلیل یاران حضرت حجت(علیهالسلام) در بالاترین حد اطاعت پذیری از امام خویش اند. اطاعت اینان نه از روی اجبار، بلکه عاشقانه است.یاران آن حضرت چنان ایمان به او دارند که حتی با مسح زین اسب او، تبرک و شفا می جویند2آنان برای اجرای دستورات مولایشان شب و روز نمی شناسند و به گاه خطر، جانشان را فدای او می کنند. آنان مطیع تر از کنیز برای مولایشان هستند:و یحفّون به یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید... هم أطوع له من الأمة لسیدها 3آنان تا زمانی که خداوند راضی نشود، دست از شمشیرهایشان برنمی دارند:لایکفون سیوفهم حتی یرضی الله عزّوجلّ.4این همه به سبب آن است که یاران مهدی(علیهالسلام) شیعه راستین او هستند و چنان در ولایت او ذوب شده اند که صفاتشان همچون افعال و صفات آن حضرت است. 2. اتحاد و برادریو یاری و لطف خدا نیز با کسانی است که اتحاد و همبستگی دارند؛ چنانکه گفتهاند: یدالله مع الجماعة.یاران امام زمان(علیهالسلام) چنان منیت ها و خودخواهی ها را در زیر آسیاب تهجد خرد کرده و ذوب در محبوب خود شده اند که دیگر خودی نمی بینند تا زمینه ساز اندیشه های شیطانی و اختلاف انگیز گردد. لذا همه یک دل به دنبال رهبر واحد برای هدف واحد و وارسته از هرگونه وابستگی دنیوی قدم بر می دارند و راه هرگونه وسوسه های اختلاف برانگیز را بر شیطان درونی و بیرونی بسته اند.و نیز خداوند متعال در قرآن کریم مسلمانان را به اتحاد و یگانگی امر می فرماید: به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.( آل عمران، آیه 103)از روایات استفاده می شود که اصحاب حضرت حجت(عج) از نژادها و مناطق مختلف عالم هستند، چنان که امام صادق
(علیهالسلام) می فرمایند:یاران حضرت مهدی(عج) از سراسر گیتی به سوی او می شتابند و زمین زیر پای آنان بسان طوماری، درهم پیچیده می شود تا هر چه سریع تر به مکه برسند و با آن حضرت بیعت کنند.5از سوی دیگر همه آنها، جز اندکی، جوان، پرقدرت و با نشاط هستند. با اینکه این ویژگیها زمینه بسیار مساعدی برای بروز اختلاف و پراکندگی است، ولی هیچ تأثیر منفی در همدلی و برادری یاران آن حضرت نخواهد داشت و چنان رفتار برادرانه ای با هم دارند گویا فرزندان یک پدر و مادر می باشند:ان أصحاب القائم، علیه السلام، یلقی بعضهم بعضاً کأنّهم بنوأب و أم.6آری یاران امام زمان(علیهالسلام) چنان منیت ها و خودخواهی ها را در زیر آسیاب تهجد خرد کرده و ذوب در محبوب خود شده اند که دیگر خودی نمی بینند تا زمینه ساز اندیشه های شیطانی و اختلاف انگیز گردد. لذا همه یک دل به دنبال رهبر واحد برای هدف واحد و وارسته از هرگونه وابستگی دنیوی قدم بر می دارند و راه هرگونه وسوسه های اختلاف برانگیز را بر شیطان درونی و بیرونی بسته اند. 3. جوان بودنبیشتر یاران حضرت مهدی(عج) جوان می باشند و تعداد یاران سالمند او، بسیار اندک است. حضرت علی(علیهالسلام) در اشاره به این نکته فرموده است:یاران حضرت قائم همگی جوان هستند و سالخورده ای در میانشان نیست، مگر بسان سرمه در چشم یا نمک در غذا، و کمترین توشه همراه انسان نمک است (کنایه از مقدار بسیار اندک پیران).7این که چرا بیشتر یاران آن حضرت، جوانان هستند، شاید علل گوناگونی داشته باشد. ممکن است یکی از این علل، روحیه پاک و بی آلایش جوان باشد که با صراحت، حق را مطالبه می کند و در راه رسیدن به حق، پاکباز است. جوان با شور و نشاط، به دنبال انجام مسؤولیت خویش و شیفته فضایل و سیرت زیبای حضرت مهدی(عج) است. از سوی دیگر، انسان در سنین جوانی قابلیت ها و استعدادهای روحی و جسمی بیشتری دارد. هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیان1 . محمد جعفر امامی، محمدرضا آشتیانی، ترجمه و شروع فشرده ای بر نهج البلاغه، ج1، خطبه3، ص63.2 . بحارالانوار، ج52، ص308.3 . همان.4 . همان.5 . بحارالانوار، ج52، ص334، معجم احادیث الامام المهدی، ج3، ص290.6. علامة بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج2، ص24.7. غیبت نعمانی، ص315، ب21، ح10؛ فیض کاشانی، نوادرالاخبار، ص270.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]