محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826061435
بهای سنگین رویاپردازی...
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اینجا برخلاف آثار پیشین نولان یکی از اصلیترین بخشهای زندگی روزمره انسان را نشانه رفته است: اینکه واقعا مرز باریک میان حقیقت و رویا چقدر قابل اطمینان است؟ نکند که زندگی همه روزه ما آدمیان... یادداشتی بر «آغاز خلقت»؛ اثر جدید کریستوفر نولان مقدمه حدود 11 سال پیش، دو برادر به نامهای اندی و لری واچافسکی که هر دو عاشق سینما بودند و درسخوانده کارگردانی، دست به دست هم دادند و با استفاده از تفکر نبوغ آمیز خود دست به ساخت اثری زدند که پس از نمایش با اقبال کم نظیر مخاطبان و منتقدان مواجه شد. این دو پس از موفقیت فیلم اول که «ماتریکس» نام داشت، آن را مبدل به یک تریلوژی نهایتا تراژیک کردند که البته قسمتهای دوم و سوم آن هیچگاه به پای نسخه اصلی نرسیدند. «ماتریکس»، در تاریخ سینما بنیانگذار یک تابوشکنی عظیم شد: عبور از مرز واقعیت و دسترسی به دنیای شبه مجازی که هر کاری در آن مجاز است. همین برادران اما پس از این موفقیت چشمگیر در ادامه روند فیلمسازی خود البته بهجز نویسندگی و تهیه اثر بزرگی چون «وی مثل وندتا» به ورطه سقوط افتادند و دیگر نتوانستند خود را از زیر سایه اثر قدرتمند اولیهشان بیرون بکشند. در اثنای ساخت قسمتهای دوم و سوم ماتریکس به ناگاه نامی در محافل سینمایی نقل شد که بعدها خود به کارگردانی بزرگ تبدیل شد. مردی 29 ساله، اثری ساخته بود به نام «ممنتو». اثری که به همان اندازه که ماتریکسها در بازی با جهان واقع سنتشکنی کردند، در شکستن روایت داستان و تقطیع غیرخطی آن آغازگر مسیر تازهای شد و همان سال برای فیلمنامه بینظیرش جایزه آکادمی اسکار را دریافت کرد. نامش کریستوفر نولان بود. یک جوان خوش پوش بریتانیاییتبار با ایدههای نو و تازه که برخلاف واچافسکیها برای درآمدن از سایه اثر اول مسیر غریبی را آغاز کرد و در روندی به شدت امیدوارکننده، ظرف هشت سال، چهار اثر شگفتانگیز خلق کرد که هر یک بیانگر نوعی متفاوت از سینما بودند و جالب اینکه در لفافه فانتزی موارد قابل توجهی از آمال و آلام بشری را به چالش میکشیدند. اکنون دو سال پس از درخشش «شوالیه تاریکی»، نولان اثری را به جامعه سینمایی معرفی کرده که در حال حاضر سقف تواناییهای یک فیلمساز به شمار میرود. اثری که نوع تکامل یافتهتر و در عین حال کاملا متمایزی است از دنیایی که واچافسکیها ایجاد کردند. اینجا به جای عالم صفر و یک ما با رویاهای ساخته ذهن بشر مواجهیم. «آغاز خلقت» اثر جدید نولان، نه فقط یکی از شاهکارهای تاریخ سینماست که دیدنش برای همگان لازم است چون بهچالش مشروح در اثر جدید وی، مهره فراموش شده زندگی بشر امروز است. بخشی که با وجود اهمیت بسیارش در زندگی روزانه ما انسان قرن ۲۱ هیچگاه در اثری هنری اینگونه بدان جان نبخشیده بود. سوالی تکان دهنده و اساسی که بیننده را تا انتهای عمرش با چالشی مهم و اساسا تراژیک مواجه خواهد کرد. حال که فیلم را دو بار و با دقت تمام بر پرده سینمای آیمکس مشاهده کردهام و تجربهای به شدت حیرتانگیز را نظارهگر بودم، راحتتر و قاطعانهتر میتوانم در مورد اثر جدید کریستوفر نولان صحبت کنم. اثری که تماشایش روی پرده، به اندازه تمامی تجارب فیلمبینی هر مخاطبی لذت بخش است: فیلمنامه الف-بن و درونمایه دغدغه کریستوفر نولان همواره در بخش فیلمنامه، تمرکز بر یکی از خصلتهای آسیبپذیر انسانی است. آن هم نه به شکل مرسوم در درامهای اجتماعی بلکه با بیان آنها در لفافه و استفاده از فانتزیهای متافوریک. این روند در«آغاز خلقت» به اوج خود میرسد. اینجا برخلاف آثار پیشین نولان یکی از اصلیترین بخشهای زندگی روزمره انسان را نشانه رفته است: اینکه واقعا مرز باریک میان حقیقت و رویا چقدر قابل اطمینان است؟ نکند که زندگی همه روزه ما آدمیان خود رویایی چند لایه باشد که به قدری در آن غرق شدهایم و تکرارش کردهایم برایمان مبدل به حقیقت انکارناپذیر شده است؟ «آغاز خلقت» در نفس خود داستان انسانهای سردرگمی را روایت میکند که همگی در دنیاهای رویاگونه خود محلولند و محکومند به جنون زودرس. این انسانها برای فرار از هر رویایی چارهای ندارند جز پناه آوردن به لایهای جدیدتر از رویا و این برزخ رویاگون به قدری تکرار میگردد که مرز باریک میان حقیقت و رویا برایشان از بین میرود و تا ابد در رویاهای خود محبوس میمانند تا شاید روزی فرا رسد که بتوانند با رویای اصلی خود مواجه شوند و خود را از این جهنم وا رهانند. نولان قصد دارد به نسل بشر قرن 21 هشدار دهد تا از آنچه در ذهنشان میگذرد به راحتی نگذرند. نسلی که به قدری در زندگی ماشینی و کسالتبار امروزش محو شده که در رویاهایش آرمانشهری میسازد و خود را به دست آن میسپارد. از همین رو «آغاز خلقت» حدیث نفس همه ماست. مایی که توانایی رویاپردازی داریم اما توانایی پردازش غرامت سنگینش را خیر. ب-تم و داستان اصلی «آغاز خلقت» در آیندهای نزدیک اتفاق میافتد. دام کاب نابغهای است که در دزدی رویای انسانهای دیگر از راه وارد کردن آنها به رویاهای خود و خواندن و استخراج مضامین موجود در ذهن آنها تخصص دارد. همین امر موجب شده تا وی از خانه فراری باشد و نیمی از عمرش را در سفر و انجام آزمایش بر ذهن انسانهای مختلف گذراند. کاب اما خودش همواره انسان غمگینی است که تنها خواسته و آرزویش در دنیا بازگشت به خانه و ملاقات دو کودک خردسالش است. فردی پیشنهاد انجام «آغاز خلقت» را به کاب میدهد. ایجاد سه لایه از رویا و کاشتن آن در ذهن میزبان فردی غیر از خود کاب که با ریسکی بزرگ همراه است. اینجا در صورت مرگ در رویا، خبری از بیداری در عالم واقع نیست بلکه فرد میزبان در لایههای رویاگونه خود بیش از پیش غرق خواهد شد و به قدری در آنها خواهد ماند تا به جنون برسد. نولان در کالبد همین داستان چند خطی-که متاسفانه بیانگر یک سوم عظمت فیلم هم نیست!-دنیایی را به ما معرفی میکند که در آن هر چیزی ممکن است. شش شخصیت اصلی داستان همگی انسانهایی عادیاند که تنها تفاوتشان با سایر انسانهای زمین در این است که در فرآیند رویاپردازی میدانند که مشغول سازش دنیایی خیالی و رویاگون هستند. بنابراین توانایی بیشتری برای تغییر موقعیت خود دارند و آنرا کنترل میکنند. در اولین نگاه نولان کاب را فرد مستاصلی معرفی میکند که برای بازگشت به خانه نیاز به یک منجی دارد. ورق اما از جایی بر میگردد که شخصیت جدیدی وارد داستان میشود. مال، همسر مرحوم کاب، در ذهن وی همچنان جایگاه ثابتی دارد. به گونهای که در همه رویاهای ساخته وی حضوری تعیین کننده دارد. دلیل این حضور احساس گناه کاب است. کاب برای نخستین بار پروژه آغاز خلقت را در ذهن همسر خود امتحان کرده و در واقع دنیای زناشویی خود و وی را در رویا پایهریزی کرده. همین امر موجب میشود تا این کابوسهای رویاگونه همسرش را تبدیل به موجودی روانپریش کند که مرز حقیقت و رویا برایش از بین رفته و دنیای خوش رویاهای مشترک با همسرش را واقعیت میپندارد و از همین رودست به خودکشی میزند. مال، نمادی است از بشر امروز. بشری که بازیچه دست رویاهای ذهن خود است و به دنیای سرشار از نومیدی و یأس پناه میآورد به دنیای مجازی. دنیایی که وجود ندارد و تنها در ذهنش میگذرد اما برایش تبدیل به پناهگاه امنی شده که ورود به آن موجب رضایت میشود. اینجاست که نولان به تماشاگرش شوک عظیمی وارد میکند. کاب برای بازگشت به خانه نیازمند کمکی نیست بلکه باید با حقیقت محض روبهرو شود. اینکه همسرش دیگر در این جهان نیست و باید زندگی را ادامه داد. این کار ممکن نیست مگر با ورود به برزخ فکری یا همان لیمبو. کاب در لایه چهارم از رویا که تنها خود و همسرش اجازه ورود به آن را دارند، حقیقت محض را مییابد و مجوز ورود به دنیای واقع را دریافت میکند. در واقع نولان درد بشر امروز را ناتوانی مواجهه با حقیقت معرفی میکند. همزمان با کاب که خود مرکزیت فیلم را تشکیل میدهد با دو داستان فرعی مواجهیم. سایتو، انسان طماعی است که در پی دستاندازی به ثروت فیشر بزرگ است اما در طی فرآیند «اینسپشن»، هنگامیکه میمیرد در مییابد که زندگی حقیقی چیزی فراتر از داستان فیشر است. در بخش دیگر اما رابرت فیشر باید در عالم رویاها وارد دنیای پدر مرحومش شود و آخرین وصیت پدر را در مییابد. وصیتی که چیزی نیست جز تعلق خاطر پدر به کودکیهای فرزند کوچکش. نولان، پلی فلسفی ایجاد میکند که منجر به تراژدی میشود. کاب، برای بازگرداندن سایتو و بازگشت به عالم واقع باید وارد لایه چهارمی شود. لایهای که وی 50 سال در رویاهایش در آن با همسرش زندگی کرده. کاب و مال در این زندگی 50 ساله اما رویایی بسی بزرگتر از حقیقت زندگی تمام انسانها داشتند. همین جاست که وی با خاطره و سایه همسر مرحومش وداع میکند. عاملی که موجب میشود کاب توانایی این را داشته باشد که برخلاف مال، حقیقت و رویا را از هم متمایز کند، احساس گناه است نسبت به آغاز خلقتی که در ذهن همسرش انجام داده. از همین رو فیلم اخیر نولان را میتوان یکی از عمیقترین عاشقانههای تاریخ سینما نیز دانست. قهرمان فیلم، همانند سایر مخلوقات کریس نولان، انسان شکستخوردهای است که تنها نقش پیش برنده دارد وگرنه انسانی است با کولهباری از خطا و احساس گناه نسبت به گذشته رازآلودش. فیلمنامه اثر جدید نولان همچون لایههایی که از رویا میسازد، بسیار پیچیده و در عین حال بینقص است. با ورود به هر لایه از داستان فیلم، تماشاگر در بطن آن غرق میگردد و با بسط آن، خود را با انبوهی از تجارب اودیسهوار مواجه میبیند. کارگردانی الف- ساختار کلی اثر به دلیل تجربه تماشای این اثر بینظیر بر پرده سینما، تسلط نگارنده در بخشهای بصری نمود بیشتری دارد و توضیحات با توجه به جلوههای همین تجربه شگفتانگیز هستند. «آغاز خلقت» کاملترین تجربه نولان در عرصه بصری نیز هست. نخستین نکته قابل ذکر نحوه دادن اطلاعات به مخاطب است. کاب در عالم رویا توضیحاتی را در باب پروژه آغاز خلقت بیان میکند و درواقع آن را به تیمش آموزش میدهد. نولان از این حربه به بهترین شکل ممکن برای اطلاعرسانی به مخاطب استفاده کرده در حالی که چنین نوع بیان مفاهیم در بسیاری از فیلمها باسمهای و تحمیلی به نظر میرسند اما اینجا اینگونه نیست. در تمام زمان ۱۴۴ دقیقهای فیلم، سیر وقایع با ریتمی بسیار تند روایت میشود. کارگردان بدون هیچ اطلاع رسانی اضافی تنها موارد مورد نیاز مخاطب برای پیگیری داستان را به وی تزریق میکند و باجی در کار نیست. میزانسنهای موجود در این سکانسها نیز قابل بحث است. میتوان گفت که در این اثر نولان میزانسن نقشی تعیینکننده دارد. نولان در اکثر سکانسهای فیلم از تقابل افراد موجود در قاب استفادههای زیادی میکند. در اکثر این سکانسها وی از دو شیوه میزانسن رایج استفاده میکند: یکی زاویههای معکوس درونی و دیگری زاویه pov. کارگردان برای عینیت بخشیدن به مفاهیم انتزاعی موجود در فضاهای رویاگون اثرش کاری میکند تا علاوه بر افراد و اشیای کادر، تاثیر آنها بر رویدادهای فرامتنی نیز مشاهده شود. در اکثر نقاط گرهگشایی اثر، مخاطب فرد ثالث محسوب نمیشود بلکه از دیدگاه نقطه نظر شخصیتها و در واقع در جایگاه پرسشگر پاسخ سوالاتش را از زبان و زاویه روبهروی کاراکترهای موجود دریافت میکند. این شکل یکی از مبدعانهترین روشهای اطلاع رسانی به مخاطب است که در فیلم به بهترین شکل ممکن اجرا شده. از سوی دیگر اما پرداخت بصری اثر را میتوان در دو زاویه بررسی کرد. دیدگاه اول، جلوههای ویژه بصری است. بخشهای جلوههای ویژه فیلم برخلاف اکثر بلکباسترهای هالیوودی، کاملا به جاست و توی ذوق نمیزند، چرا که اساسا برگرفته از خواستههای خیالبافانه نسل بشر است و جنبه فرازمینی ندارد. همه اینها تراوشات ذهن کارگردانی است که هم سینما را خوب میشناسد و هم مخاطب عامش را. ب) بازیگری، تدوین و فیلمبرداری دیدگاه دوم اما تدوینهای متقاطع و اکثرا بیمکث و فیلمبرداریهای دو بخشی فیلمند. نولان، برای نمایش تفاوت رویا و واقعیت، تمهید جالبی را بهکار برده. اول اینکه سکانسهای مربوط به عالم رویا که در آن سیر وقایع ریتم تندتری به نسبت واقعیت دارند، فیلم به صورت تریلر-دوربین روی دست-فیلمبرداری شده تا بار بیثباتی و استیصال به خوبی به مخاطب منتقل گردد، دوم اما مربوط به تدوین است. در سکانسهای رویا جامپ کاتهای سریع از لایه دوم به اول یا برعکس، کاملا سریع و به موازات سقوط هر رویا رخ میدهد، کارگردان با ایجاد این تعلیق بصری دو هدف دارد: یکی اینکه به مخاطب احوالات دنیای رویا را بیشتر بشناساند و دیگری اینکه شک و دودلی در مورد تفاوتهای رویا و حقیقت و مرز باریک میان آنها را در ذهن مخاطب تشدید کند و همین از بزرگترین امتیازات فیلم به نسبت آثار پیشین چنین ژانری محسوب میشود. در بخشهای واقعیت اما دوربین و تدوین فیلم از آرامش و سکینه بیشتری برخوردار است و وقایع، با طمانینه خاصی دنبال میشوند. بخش آخر اما بازیگری در این اثر درخشان است. بزرگترین نکتهای که در باب این بخش از اثر نولان اما میتوان گفت، این است که فیلم نولان فیلم شخصیت و واکنش نیست. به عبارت دیگر، آغاز خلقت، فیلمی است که بیشتر جذبه و کشش خود برای ارضای تماشاگر را از راه داستان و فیلمنامه قدرتمندش کسب میکند، نه بازی بازیگرانش. به همین دلیل بر خلاف فیلم قبلی سازنده که بازی هیث لجر فقید بینهایت بر آن سایه افکنده بود، اینجا همه بازیگران بازی یکدست و در عین حال کم نقصی دارند. لئوناردو دی کاپریو، در یکی از بهترین فرمهای بازیگری خود به نحو احسن انجام وظیفه میکند و برخلاف «شاتر آیلند» که فیلم شخصیت بود، بازی برون ریز و تاکید شده ندارد و خود را به کارگردان سپرده. الن پیچ، جوزف گوردن لویت، کن واتانابه نیز در بهترین شکل خود قرار دارند. ماریون کوتیار اما به واسطه حضور موکدش در فیلم، بازی درخشانتر و متمرکزی در فیلم دارد و بیشتر دیده میشود. با این وجود نولان تمام تمرکزش را بر این گذاشته که داستان فیلم مخاطبش را با خود همراه کند، نه بازی هنرمندانش. نتیجه «آغاز خلقت» کریستوفر نولان بدون شک بزرگترین و پیچیده ترین اثر کارگردانش و حتی تاریخ سینما در باب رویاست. فیلمی كه دیدگاه بینندهاش را نسبت به حقیقت پیرامون و زندگی روزمرهاش تا آخر عمر دچار تردید و تغییر میگرداند. کریستوفر نولان با این اثر، سقف توان سینمای داستان گوی معاصر را پیاده کرده و توقعات بینندگان و صاحب نظران عاشق سینما را نسبت به ذات این هنر دوست داشتنی، چندین برابر کرده است. کریستوفر نولان حال نه تنها از بهترین کارگردانان زنده معاصر است، بلکه جزو 10 کارگردان تاریخ ساز هنر هفتم نیز محسوب میشود. کارگردانی که با هر اثرش، نوع تازهای از مفاهیم را وارد سینما میکند و مفهوم و جانی تازه بدان میبخشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]
صفحات پیشنهادی
بهای سنگین رویاپردازی...
بهای سنگین رویاپردازی... اینجا برخلاف آثار پیشین نولان یکی از اصلیترین بخشهای زندگی روزمره انسان را نشانه رفته است: اینکه واقعا مرز باریک میان حقیقت و رویا ...
بهای سنگین رویاپردازی... اینجا برخلاف آثار پیشین نولان یکی از اصلیترین بخشهای زندگی روزمره انسان را نشانه رفته است: اینکه واقعا مرز باریک میان حقیقت و رویا ...
این نوشیدنی هنگام صبح، مصرف ناهار را كاهش ميدهد
بهای سنگین رویاپردازی... دیدار کادر فنی پرسپولیس با علی آبادی · 20ميليون ريال کمک بلاعوض براي هر هکتار آبياري قطره اي پرداخت مي شود ...
بهای سنگین رویاپردازی... دیدار کادر فنی پرسپولیس با علی آبادی · 20ميليون ريال کمک بلاعوض براي هر هکتار آبياري قطره اي پرداخت مي شود ...
پرسپولیس باخت ذوب آهن اول شد
اولین حادثه این دیداردردقیقه 20 روی شلیك سنگین امیروزیری اتفاق افتاد كه .... پایان رویاپردازی انصاریفرد · نمایشگاه «ارایه دستاوردهای پژوهشی» برگزار می شود ...
اولین حادثه این دیداردردقیقه 20 روی شلیك سنگین امیروزیری اتفاق افتاد كه .... پایان رویاپردازی انصاریفرد · نمایشگاه «ارایه دستاوردهای پژوهشی» برگزار می شود ...
با بیژن بیرنگ درباره زندگی و مرگ
باید رویاپرداز باشیم تا آرمان و ایدهآل داشته باشیم. ... به طور طبیعی این ارتباط برای خیلیها سنگین بود. شما چطور این پالسها و تشعشعات منفی را در دل تیم دونفرهتان از بین میبردید؟ ... گاهی بعضیها تك هستند و باید بهای تكبودنشان را بگیرند. ...
باید رویاپرداز باشیم تا آرمان و ایدهآل داشته باشیم. ... به طور طبیعی این ارتباط برای خیلیها سنگین بود. شما چطور این پالسها و تشعشعات منفی را در دل تیم دونفرهتان از بین میبردید؟ ... گاهی بعضیها تك هستند و باید بهای تكبودنشان را بگیرند. ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها