واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: با اختراع نوشتن بود که بشر به کمک آن توانست تاریخ به یادگار بگذارد و دانسته های خود را محفوظ نگاه دارد و پیشرفت کند. اما نیاکان ما چگونه فن نوشتن را فرا گرفتند؟ حدود شش هزار سال قبل مردمی که سریعتر از همه، جاده تمدن را در می نوردیدند، ظاهرا سومری ها و مصری ها بودند که به ترتیب در بین النهرین (وادی بین دجله و فرات) و دره نیل به سر می بردند، این مردمان در کار ابداع فن نوشتن بودند. شش هزار سال قبل دهقانهای مصری که مکلف بودند سبدی چند از فراورده غله خود را به تحصیلدار مالیاتی تحویل دهند، تصویر زمخت سبد را بر دیوار کلبه خود می کندند و کنار آن به تعداد سبدهایی که داده بودند علامت می گذاشتند. بله، نخستین طرز نوشتن بدین صورت بود، یعنی نوشتن با عکس (شکل نگاری)، این شکل از نوشتن مصور آنقدر بود که تقریبا همه اقوام ابتدایی از آن استفاده می کردند. مدتها پیش عده ای از سرخ پوستان امریکایی با پنج زورق و به رهبری سردار قبیله خود شاه ماهیگیران ظرف سه روز از دریاچه سوپریور عبود کردند و به سلامت پای به خشکی گذاشتند و چون می خواستند یاد این رویداد مهم جاوید بماند، تصویر یادگاری آن را بر دیواره یک صخره ، نقش کردند. در اینجا تصویری که از روی آن کشیده شد، نقل می شود، ساختن یک تصویر زمخت، مثل تصویر افرادی که در زورق نشسته اند آسان بود، اما ترسیم یک اندیشه یا تصور، یا گذران سه روز بنظر دشوار می نمود. از این جهت بود که سرخ پوستان نشانه ای را که برای خورشید داشتند با نشانه آسمان یکی کردند تا، بدین ترتیب بر مدتی که خورشید قوس آسمان را می پیماید (مفهوم نگاری) دلالت کند؛ یعنی مدت یک روز، آن گاه سه عدد از این علامت مرکب که پهلوی هم قرار گیرد، مفید معنی سه روز خواهد بود. البته آن شاه ماهیگیران می خواست مردم بدانند که او رهبر بی چون و چرای قوم خو بود و توانست آنان را به ساحل سلامت سوق دهد، او به صورت پرنده ای که بر زورق اول نقش شده نمودار گردید و نقش سنگ پشت، که نزد سرخ پوستان امریکایی علامت زمین است ، نشان می دهد که سالم به خشکی پیاده شدند. این نوع نوشتن، نوشتن ساده و مصور است که در آن تصویرها و علامتها با هم ترکیب می شود و اشیاء و نام افراد و تصورات ساده از قبیل روز، به خشکی پیاده شدن و ... را بیان می کند. بیشتر اقوام ابتدایی از این مرحله فراتر نرفتند اما در انواع جدید نوشتن، گو اینکه با نوشتن مصور آغاز یافت، برای نمایاندن شکل اشیاء، دیگر از تصویر یاری نگرفتند و به جای آن از نشانه های قراردادی استفاده کردند و به کمک این نشانه ها، کلمات با اصوات را، که از آنها کلمه ساخته می شود، نمایش می دادند (صورتنگاشت). چینی ها و ژاپنی ها یک نوع نوشتن ابداع کرده بودند که بسیار پیچیده بود در این طرز نوشتن، هر کلمه با یک علامت یا با اتحاد چند علامت بسیط، نمایش داده می شود با این طرز نوشتن هر چیز را می توان بیان کرد. اما فرا گرفتن آن خیلی دشوار است یا به نظر ما چنین می آید، زیر مجبوریم تعداد بسیار زیادی علامت حفظ کنیم. تعداد این علامات تقریبا معادل تعداد کلماتی است که در این زبان می توان بیان کرد. نوشتن غربیها که به هیچ وجه با نوشتن چینی ها و ژاپنی ها شباهت ندارد، به کمک الفبایی مرکب از بیست و شش جرف با علامت انجام می گیرد و این علامات ترجمان کلمات نیست بلکه نمایشگر اصوات اصلی است که با به کار بردن آن اصوات کلمات را تلفظ می کنیم. الفبای لاتین از رومی ها و الفبای رومی از یونانی ها گرفته شد. اینکه یونانی ها این الفبا را از کجا یاد گرفتند، به طور یقین نمی دانیم اما احتمال دارد از فنیقی ها گرفته و فنیقی ها هم به نوبه خود آن را از مصری ها قرض کرده اند. اگر الفبای ما ریشه مصری داشته باشد قطعا مثل الفبای چینی و ژاپنی، ابتدا شکل مصور داشته، اما پیشرفت و تکمیل آن از طریق دیگری انجام یافته و راه جداگانه ای پیموده است. زیرا این علامتها شکل اشیا را نشان نمی داد بلکه صوتهای هجایی هر کلمه را که تلفظ می شد، نمایان می ساخت. اما چون اصوات هجایی، فوق العاده زیاد است در این طرز نوشتن هم ناچار علامتهای بسیار زیادی وجود داشت که باید همه را به خاطر سپرد. با این اوصاف به مرور زمان، تعدادی علامت جداگانه ابداع شد که کار آنها نمایاندن صوتهای هجایی نبود بلکه صوتهای اصلی را نمایش می داد و این صوتها همانها است که وقتی با هم ترکیب می شود صوتهای هجایی را می سازد. سود مهم این ابداع این بود که هر کس به کمک چندین علامت مختصر (بیست و شش علامت در الفبای انگلیسی) و ترکیب درست این علامتها می تواند صدای هر هجا و صدای هر کلمه را نمایش دهد. پس از اختراع فن نوشتن انسان شروع کرد به نگهداری سوابق، مکتوب کارها و اندیشه های خود. اوایل، این قسمت نوشتها خیلی اندک بود اما رفته رفته که فن نوشتن نشر یافت و صورتی درست تر و سنجیده تر پیدا کرد، یادگارهای مکتوب کاملتر و مفصلتر شد. تا به امروز که در تمام کشورهای متمدن می بینیم کتابخانه ها و بناهای ملی و خانه های خصوصی مملو از انوع و اقسام یادگارها و سوابق چاپی و خطی (دست نویس) شده است. بدون این آثار و سوابق تاریخ بشر ناچار صورتی پیدا می کرد غیر از آنچه در واقع می بود و ما نیز صرف نظر از چهره واقعی تاریخ، درباره گذشته بشر آگاهی مختصری می داشتیم. پس اختراع فنی نوشتن از مهمترین رویدادهای تاریخ بود، زیرا نخست فن نوشتن روش ما را در آموختن تاریخ بهتر کرد و دوم راه ها و خط سیر وقایع تاریخ را تغییر داد. قبل از اسلام خطوط مختلفي از جمله ميخي و پهلوي و اوستائي در ايران متداول بوده است با ظهور دين اسلام نياكان ما الفبا وخطوط اسلامي را پذيرا شدند خط متداول آنزمان كه نزديك دو قرن قبل از اسلام شكل گرفته بود خط كوفي و نسخ قديم بودكه از دو خط قبطي و سرياني اخذ شده بود در اوايل قرن چهارم سال 310 هجري قمري ابن مقله بيضاوي شيرازي خطوطي را بوجود آورد كه به خطوط اصول معروف شد كه عبارتند از محقق – ريحان – ثلث – نسخ – رقاع و توقيع كه وجه تمايز آنها اختلاف در شكل حروف و كلمات و نسبت سطح و دور در هر كدام مي باشد و براي اين خطوط قواعدي وضع كرد و 12 اصل نوشت : تركيب-كرسي-نسبت-ضعف-قوت-سطح-دور-صعود مجازي-نزول مجازي-اصول-صفا و شأن . مقارن پيشرفت خطوط فوق، حسن فارسي كاتب، خط تعليق را از خطوط نسخ و رقاع بوجود آورد كه به نام ترسل نيز ناميده مي شد . در قرن هشتم ميرعلي تبريزي (850 هجري قمري) ار تركيب و ادغام دو خط نسخ و تعليق خطي بنام نسختعليق بوجود آورد كه بسيار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظيمي در هنر خوشنويسي گرديد خطي كه حدود يك دانگ سطح و مابقي آن دور است و نام آن در اثر كثرت استعمال به نستعليق تغيير پيدا كرد. و بايد اذعان نمود كه بحق از زيباترين و ظريفترين ومشكلترين خطوط فارسی و ميتوان گفت كه عروس خطوط فارسی است پس از ميرعلي تبريزي پسرش ميرعبدالله و بعد از او ميرزا جعفر تبريزي و اظهار تبريزي در تكامل خط نستعليق كوششها كردند تا نوبت به سلطانعلي مشهدي رسيد كه خدمات شاياني به اين هنر اصيل نمود . اساتيد زيادي بعد از سلطانعلي مشهدي در تكامل خط مذكور زحمات فراواني كشيدند همانند میرعلی هروی و سپس بعد از حدود يك قرن، خوشنويس نامي و آشناي همه، ميرعمادالحسني ( 1024 هجري قمري) معاصر شاه عباس صفوي پا به عرصه ظهور نهاد كه با نبوغ خود تغيرات و سبكي در خط نستعليق بوجود آورد كه هنوز از گذشت قريب 400 سال مورد استفاده و الهام بخش خوشنويسان است او پايه خط را به جائي نهاد كه از زمان پيدايش خط نستعليق تا كنون هنرمندي خوشنويس را ياراي برابري با او نبوده است و همزمان او هنرمند بزرگ ديگري چون عليرضا عباسي رقيبي براي او بشمار مي رفت كه علاوه بر خط نستعليق خفي و جلي در خط ثلث نيز استاد بود بطوري كه قالب كتيبهه هاي مساجد و بناهاي تاريخي اصفهان به خط ثلث و يا به سرپرستي او انجام شده است . بطور كل قرنهاي نهم ، دهم و يازدهم هجري قمري را ميتوان قرنهاي درخشان در هنر خوشنويسي دانست . در اواسط قرن يازدهم سومين خط خالص ايراني يعني شكسته نستعليق به دست مرتضي قلي خان شاملو حاكم هرات از خط نستعليق احداث گرديد علت پيدايش آن تند نويسي و راحت نويسي و ديگر، ذوق و خلاقيت ايراني مي توانست باشد همانطوري كه بعد از پيدايش خط تعليق ، ايرانيان به خاطر سرعت در كتابت، شكسته تعليق آنرا نيز بوجود آوردند . خط شكسته نستعليق به دست ميرزا شفيعا هراتي كاملتر شد و درويش عبدالمجيد طالقاني قواعد جديدي وضع نمود و آنرا به كمال نوشت چهار تن ازخوشنويسان نامي كه در چهار خط ثلث، نسخ، نستعليق و شكسته نستعليق به اركان اربعه هنر خوشنويسي مشهور گشته اند عبارتند از : در خط ثلث : جمال الدين ياقوت ( 698 هجري قمري) در خط نسخ : ميرزا احمد نيريزي (اواسط قرن 12) در خط نستعليق : ميرعماد الحسني (1024 هجري قمري) در خط شكسته نستعليق : درويش عبدالمجيد طالقاني ( 1185 هجري قمري) در قرن 13 در دوره قاجاريه خطاطان بزرگي پا به عرصه ميدان نستعليق و ديگر اقلام نهادند و سختيهاي اين هنر ظريف را بجان خريدند و در توسعه آن كوشيدند كه اسامي معروفترين آنها از آن زمان تاكنون به شرح ذيل مي باشد : عباس نوري- وصال شيرازي- احمد شاملو مشهدي – فتحعلي حجاب – ميرحسيني خوشنويس- اسداله شيرازي – ميرزا آقا خمسه اي – ابوالفضل ساوجي – عبدالرحيم افسر – محمدحسين شيرازي – عبدالحميد ملك الكلامي – علي نقي شيرازي – ميرزا محمد ابراهيم تهراني (ميرزا عمو) – ميرزا غلامرضا اصفهاني – ميرزا محمدرضا كلهر- محمدحسين عمادالكتاب – مرتضي نجم آبادي – سيدحسن ميرخاني – سيدحسين ميرخاني – علي اكبر كاوه – ابراهيم بوذري – حسن زرين خط – غلامحسين اميرخاني – عباس اخوين – يداله كابلي خوانساري – كيخسرو خروش و سیدمحمدموحد قمی و استادگرامی آقای احمد عبدالرضایی که زحمت نوشتن کتیبه های مدرسه بزرگ امام خمینی (ره) و مرقد مطهر ایشان را هم بعهده داشتند. در میان خطوط اسلامی و فارسی خط نستعلیق از جایگاه ویژه ای برخوردار است و از همین لحاظ به عروس خطوط اسلامی شهرت یافته است. خطوط هفتگانه که از دو خط معقّلی و کوفی بوجود آمدهاند و شامل خطوط : « ثلث، نسخ، محقّق، ریحان،توقیع، رقاع و تعلیق » میباشد که اغلب در کشورهای عربی متداولند و بعضی از آنها دیگر منسوخ شده است. در بین این خطوط نستعلیق به اذعان اکثر خوشنویسان و هنرمندان زیباترین این خطوط است. خط نستعلیق از ترکیب دو خط « نسخ و تعلیق » بوجود آمده است. و سابقه ای آن به حدود قرن هفتم هجری میرسد و در دورهی تیموریان توسط میرعلی تبریزی مدون و قانونمند شد و به دست میرعماد الحسنی (درگذشت ۱۰۲۴ ه.ق.) به اوج زیبایی خود رسید. از استادان چیره دست این خط می توان میرعماد حسنی و میرزا غلامرضای اصفهانی و میر حسین و ... نام برد. سرگذشت تمدن نوشته کارل ل. بکر- فردریک دنکاف سایت خط
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 657]