تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833793497
گفتگوی خواندنی با سازنده پرفروشترین فیلم درباره اتومبیل
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من اولین ماشینی كه خودم خریدم ماشین ژیان بود. یك ژیان سرمهای رنگ. حدود اوائل سال 60 بود و هنوز كه هنوز است... کمال تبریزی: پژو 206- کوچک و زیبا! کمال تبریزی با ساخت فیلم مارمولک، در حقیقت جنجالیترین فیلم تاریخ سینما راساخت و این روزها با فیلم همیشه پای یک زن درمیان است به دنبال شکستن همه رکوردهای فروش در تاریخ سینمای ایران است. این فیلم درزمان کمی بیش از 500 میلیون تومان فروخته است. کمال تبریزی را باید دیگر یک کارگردان فمینیست در سینمای ایران به حساب آورد اگر چه خود او معتقد است تهمینه میلانی سردسته همه فمینیستها درایران است! * راستی ماشینتان را آوردهاید؟ بله. * ماشینتان چی است؟ 206. * مثل اینكه همه سینماگران 206 دارند؟ آره، مثل اینكه. البته ماشین من دنده اتوماتیك است، من ماشین دنده یك دوست ندارم. * آقای تبریزی، شما به ماشین چه جوری نگاه میكنید؟ ماشین چه جذابیتی برایتان دارد؟ شما تا آنجایی كه میدانیم گذشته، خیلی شیطان بودهاید؟ بچههای شیطان رابطه بسیار جالبی با ماشین دارند و معمولاً ماشین پدر را درمیآورند و می زنند بیرون... پسربچهها كه بالاخره این شیطانی را دارند، درباره ماشین باید بگویم وقتی كه كلاس ششم دبیرستان را میگذراندم و آماده میشدم تا وارد دانشگاه شدم، پدرم یك ماشین خرید، تا آن زمان ماشینی نداشت و ماشیناش یك پیكان كار بود .این پیکان پیكانی بود كه آن موقع میگفتند بهترین نوع پیكان، پیكانكار است و واقعاً هم ماشین خیلی خوبی بود. در 18 سالگی، یعنی در سال 56، پیكانی هم كه خریده بود پیكان خوشدست و نرم و ماشین خوبی بود و من هم وقتی گواهینامهام را گرفتم سوار آن ماشین شدم. قبلش سوار ماشین نمیشدم و موتورسواری میكردم. ماشینی بود كه بعضی وقتها زیر پام بود و در دوران دانشجویی ازش استفاده میكردم. خوب ماشینی بود كه همیشه در ذهنم بود. با آن ماشین هم تا به حال تصادف نكردم و البته در كل عمرم فقط یك بار تصادف كردم و دلیلش این بود كه پدرم بیمار بود و در بیمارستان بود و برای دیدنش داشتیم میرفتیم و استرس و نگرانی که داشتم باعث شد این اتفاق بیافتد. * رانندگیتان خوب است؟ آدم محتاطی هستید یا ترسو میباشید؟ رانندگیام بد نیست، خوب است. آدم محتاطی نیستم، آدمی نیستم كه با سرعت نروم. دفعه آخری، در یك تعطیلات به شهرستان ارومیه رفتم و در راه سه بار به خاطر سرعت جریمه شدم! * بیشترین سرعتی كه رفتید چقدر بوده است؟ با همین ماشینی كه الان دارم فكر میكنم 150 تا را رفته باشم. * بهترین و بدترین ماشینی كه داشتهاید چه بوده است؟ ببینید، اینطوری نمیتوانم برایتون بگویم. ببینید من جزو كسانی نیستم كه تند تند ماشین عوض كنم. من ماشین آنقدر باهاش كار میكنم تا اینكه به یك شرایطی میرسم كه یكجوری باید ازش جدا شوم. یكجور آدم احساس رابطه عاطفی هم پیدا میكنم. من اینجوری هستم. من اولین ماشینی كه خودم خریدم ماشین ژیان بود. یك ژیان سرمهای رنگ. حدود اوائل سال 60 بود و هنوز كه هنوز است این ماشین تو ذهنم است و موقعی كه میخواستم بفروشم ناراحت بودیم كه میخواهیم بفروشیم. حس خوبی نسبت به آن ماشین داشتیم، چون با آن خیلی خاطره داشتیم و خیلی جاها رفته بودیم و تقریباً من موقعی ماشین را خریده بودم كه ازدواج كرده بودم. از آن ماشین خیلی خاطره داشتم و خیلی جاها با این ماشین میرفتیم و خیلی هم ماشین خاصی بود. اسبابكشی ما از یك خانه اجارهای با ماشین اجارهای دیگر با همین ماشین ژیان بود. آن موقع در مركز آموزش فیلمسازی بودم و فیلمهای كوتاه تلویزیونی در آن زمان میساختیم. * درآمدتان زیاد نبود كه ژیان خریدید؟ نه درآمدمان هم خوب بود. اتفاقاً در آن موقع، احتیاج و توقع آدمها خیلی بالا نبود. اگر بر گردید به آن دوره و بخواهید با الان مقایسهاش كنید الان خیلی فضایش فرق میكند. مثلاً من و خانمم با هم و روی هم رفته ده هزار تومان حقوق میگرفتیم. ولی این 10 هزار تومان خیلی برایمان زیاد بود و هر چقدر خرج میكردیم تمام نمیشد و یادم است كه این ماشین را حدود 11- 12 هزار تومان گرفتیم و به راحتی آن را خریدیم. * آن موقعی جوی در بین سینماگران بود كه سعی بكنند یك جوری بگردند كه بگویند مثل مردم هستیم ... نه، طبیعتاً اینجوری زندگی میكردیم و من همسرم، زندگی سادهای داشتیم، ما ماهی هزار تومان اجاره دادیم و كل لوازم خانهای كه ما خریدیم قیمت كل آنها ده هزار تومان بود و حقوق من و همسرم در ماه 10 هزار تومان بود. اینكه آدمی بتواند با یك دهم حقوقش، اجاره خانه بدهد خیلی خوب بود. در آن زمان یك بركت خاصی در زندگی وجود داشت كه الان معتقدم وجود ندارد. * الان فكر میكنید اگر فیلمتان یك میلیارد هم بفروشد بركت آن ده هزار تومان هم ندارد ... به نظرم، صددرصد بركت آن ده هزار تومان هم ندارد. الان واقعاً پول بیخاصیت شده است كه هر چقدر حجمش زیاد شود ولی شما با آن نمیتوان به ارزش افزودهای كه قبلا دست پیدا میكردید برسید. * شاید آن موقع كمتوقعتر بودید، آن موقع شما به یك ژیان بسنده میكردید؟ بله، آن زمان كم توقع بودیم. آن موقع ما دوست داشتیم در جاهایی زندگی كنیم كه الان بچههای ما شاید قبول نكنند اینجور جاها زندگی كنند. آن موقع فضایی وجود داشت كه خیلی ساده زندگی میكرد ... * خانهتان چند متر بود؟ 60- 70 متر بود. * با یك خانه 60- 70 متری و با یك ماشین ژیان شروع كردید ... خوب بعدها من توانستم یك خانه بخرم. خانه را خریدم، یك میلیون و 250 هزار تومان. بعد از خرید آن خانه، ماشین ژیان را چون اذیتمان میكرد و یواش یواش باهاش خداحافظی كردیم و پراید گرفتیم. * فكر میكنم در آن زمان پراید ماشین تازهواردی بود؟ بله، از این ماشینهای كرهای بود و بیشتر قطعاتش كرهای بود. * با این پراید هم رابطه عاطفی برقرار كردید؟ بله، حتی خیلی بیشتر از ماشینهای دیگر، چون صفر گرفته بودیم و وقتی ازش استفاده میكردیم احساس خاصی نسبت به ماشین داشتیم و موقعی كه میخواستیم بفروشیم واقعاً با ناراحتی تمام مجبور شدیم بفروشیم. رنگ پراید هم آبی اطلسی بود و اصلاً دلمان نمیآمد بفروشیم و خیلی ماشین خوبی بود. * خوب چرا فروختید؟ دیگر دیدیم كه ماشین دارد به شرایطی میرسد هی قطعاتش عوض میشود ... * به خاطر این نبود كه احساس میكردید ممکن است چرا آقای تبریزی پشت پراید مینشیند؟ نه، اصلاً این نبود. من در طول عمرم، فقط چهار ماشین داشتهام. اولیاش ژیان بود، بعد پراید بود، بعد پژو405 و بعد از پژو 405، پژو 206 را دارم. * الان یك نتیجهگیری میشود كه از این چهار ماشینی كه داشتهاید، سه تا از این ماشینها به گونهای است که نشان میدهد شما ماشینهای جمعوجور دوست دارید ... بله، من ماشین جمعوجور را دوست دارم. من از ماشینهای حجیم بدم میآید. * پس از ماشینهای آمریكایی هم بدتان میآید؟ آره، این ماشینها را هم دوست ندارم. احساس من این است كه ماشین باید جمعوجور، كممصرف باشد و كمتر آلودگی ایجاد كند و منتهی راحتی نیز نكتهای است كه باید در نظر گرفت. برعكس پسرم كه از ماشین جمعوجور متنفر است و دوست دارد ماشینهای شاسی بلند داشته باشد. * گفتید تصادف نكردهاید، ولی از عجیبترین خلافی كه با اتومبیل كردهاید چه بوده است؟ ممكن است جایی كه پارك ممنوع است توقف كرده باشم. * وقتی میفهمند كه كمال تبریزی دارد خلاف میكند چه واكنشی نشان میدهند؟ تا به حال در مواردی كه روبهرو شدهام، بعد از مواردی كه فهمیدهاند چه کسی هستم میزان جریمهام را كم كردهاند! در برخی جاها كه من را نشناختهاند هم جریمه شدهام. * تبریزیها آدم حسابگری هستید، انتخاب ماشینهایتان نیز نشان میدهتد كه آدم حسابگری هستید، مثل سوار یك ژیان كم مصرفشدن ... نه بیشتر به خاطر جمعوجور بودن ماشین است كه این اتفاق میافتد. فرض كنید من از مینیماینر هم خوشم میآید ولی هیچوقت فرصتی پیش نیامده كه داشته باشم. این بیشتر علاقه حس درونی من است كه به ماشین با حجم كوچك علاقه دارم. * میتوانید ایرادهای ماشین 206 خودتان را بگویید؟ ماشینهایی كه تا به حال خریدهام، فكر میكنم تا به حال از آنها راضی بودهام. ولی مثلاً خیلیها را در خیابانها و یا تعمیرگاهها میبینم و ماشین 206 و دنده اتوماتیك دارند دائم ابراز ناراحتی میكنند كه این ماشین گیربكساش قاطی میكند و خراب است و ما مرتب در تعمیرگاه هستیم، آیا ماشین شما هم اینطوری است؟ در ایرانخودرو یك سرویسهای مشخصی وجود دارد. اول سرویس گارانتی است بعد سرویس ده هزار، بیست هزار و ... اینها همه را من انجام میدهم. من صبر نمیكنم ماشینم دچار مشكل شود و بعد ببرمش تعمیرگاه، سر مثلاً 20 هزار كیلومتر آن را به تعمیرگاه میبرم. * دست به آچار هم هستید؟ بله، در یك جاهایی یك كارهایی كه لازم باشد بلدم انجام دهم. * مثلاً ... مثلاً فرض كنید اگر باتری ماشین سولفاته كند یا اگر رادیاتور ماشین دچار مشكل شود یا هوا بگیرد چككردن این جور چیزها، یك چیزهای ابتدایی است. * اگر ماشینتان خراب شود نمیتوانید درست كنید؟ نه نمیتوانم، اگر خراب اساسی شود نمیتوانم، پنچری ماشین را خوب میگیرم. * بعضیها به یكسری از ماشینها حس نوستالژیك دارند، شما به چه ماشینی احساس نوستالژیک دارید؟ ببینید، احساس نوستالژیك من شاید نسبت به ماشینهای قدیمی باشد كه تا به حال آدم هم سوارش نشده باشد. ولی بیشترین ماشینی كه حس خاصی نسبت به آن دارم، چون در دوران كودكی چندین بار سوار آن شدم ماشین فولكس قورباغهای است. این ماشین نرمی خاصی دارد. به خصوص به مدلهای قدیمیتر فولكس علاقه بسیاری دارم. مثلاً من یك ماكت فولكس را دارم. فولكس از نظر من ماشین است كه اصل و نسب دار و ریشهدار است. احساس میكنم یك ماشین مصرفی نیست. ماشین متفاوتی است. در موردش هم جوك زیاد درست كرده بودند. من یادم است كودك كه بودم فیلمی شركت والت دیسنی درست كرده بود یك فولكس واگنی در این فیلم وجود دارند كه جان دارد و در واقع زنده است. اسم ماشین هربی بود، اسم فیلم هم شاید همین هربی بود. من این فیلم را خیلی دوست داشتم. * تا به حال شده در فیلمهایتان از این ماشین استفاده كنید؟ نه، موقعیتش پیش نیامده است كه از این ماشین استفاده كنم. * در فیلمهایتان در كدام یك از ماشین استفاده كردهاید؟ میتوان گفت لیلی با من است. بیینید یك مشكل مهمی كه در فیلمها وجود دارد كاركردن با ماشین است، برای اینكه در جاهای دیگر دنیا از ماشین واقعی برای فیلمبرداری در داخل ماشین استفاده نمیكنند، همیشه ماشینهایی وجود دارد كه توسط كمپانی ساخته میشود در واقع ماشینهای نیمه هستند یعنی نصف ماشین را شما دارید برای اینكه بتوانید از فضای نیمه دیگر ماشین كه وجود دارد برای امكان نورپردازی و قراردادن دوربین استفاده كنید. بنابراین همیشه ما با فیلمنامهای روبهرو میشویم كه صحنهای در ماشین دارد عزا میگیریم برای اینكه اینقدر دچار مشكل میشویم و چون امكان تكنیكی مثل پرده آبی نداریم و اكثراً هم مصنوعی درمیآید. الان فیلمروهایی كه الان درست شده، به دلیل ارتفاع بیش از حدی كه نسبت به سطح جاده پیدا میكند و بعد نوع حركتی كه ماشین دارد چون حركت اصلی ماشین توسط محور چرخهایی كه میگردد تعیین میشود ولی اینجوری نیست، برای اینكه روی كفی قرار گرفته شده است كه جابهجاییهایش كاملا طبیعی نیست. بنابراین همیشه او میرود كه ماشین الان در فضایی قرار داده شده كه كاملاً فضای استودیو شبیه فضای پرده آبی است و با همه خطراتش در محیط خیابان استفاده میشود. وسیله خیلی خطرناكی است و ایمنی لازم را ندارد. بنابراین اگر فیلمنامهای ببینیم كه میتوانیم صحنهای را در ماشین اجرا نكنم حتماً این كار را میكنم. برای اینكه اجرای كار خیلی سخت است. * در كشورهای پیشرفته دنیا، مثل فرانسه، ایتالیا، یا حتی آمریكا شما میبینید كه از عنصر ماشین خیلی در فیلمها استفاده میكنند، در فیلمهای معناگرا و اكشن نیز از ماشین استفاده میكنند ولی در ایران كمتر استفاده میشود... وقتی ما فیلمی داریم كه قرار است دو ماشین با هم تصادف كنند یا كورس بگذارند یا تعقیب و گریزی كه توسط ماشین صورت گیرد كمبود امكانات تكنیكی فنی و اسپیشیال افكت، خود به خود، كارگردان خوب را مجبور میكند سراغ این مقوله نرود. چون وقتشان را میگیرد. و اجرای تمیزی درنمیآید و قابل باور نمیشود. مثلاً در همین فیلم همیشه پای یك زن در میان است ما یك صحنه تصادف داریم كه اصلاً خوب نشده است، یعنی اگر من میتوانستم از این صحنه صرفنظر كنم، حتماً صرفنظر میكردم و استفاده نمیكردم. ضعیفترین صحنه فیلم ما همین صحنه تصادف است. ما یك صحنه تصادف داریم منهای بودجهاش كه باید یك تعداد ماشین را با هم بكوبیم و درب و داغان بكنیم، بخش بودجهاش به كنار، فكر كنید كمپانی های مختلفی به صورت اسپانسر هزینه این كار را تامین كنیم. باز هم چه كسی میخواهد اجرا كند؟ * واقعا اجرای این كار كار دشواری است، آدمهایی كه تسلط بر روی رانندگی داشته باشند؟ سریالهای تلویزیونی خارجی را اگر ببینید میبینید كه با ماشینها چه كارها نمیكنند. به دلیل اینكه آدمهایی هستند كه آنقدر تسلط در رانندگی دارند و با یك تخمین سانتیمتری یك ماشین را در سرعت بالا چپ كنند و پرتاب كنند و ما این امكان را نداریم. * مثلاً در فیلم سرقت در 60 ثانیه، بازیگران اصلی فیلم، یكی دو ماه آموزش رانندگی حرفهای دیده بودند ... برای اینكه آموزش دهندهاش وجود دارد. الان اینجا چه كسی وجود دارد؟ آیا شما آدمی را سراغ دارید كه اینقدر توانایی داشته باشد، بله، بزككردن ماشین و ماشین بازی، یا اینكه به یك ماشین شكلهای مختلفی بدهیم، این جور آدمها را داریم، ولی آدمی كه در رانندگی تسلط دقیق و علمی و كارآیی دقیق داشته باشد بتواند كارهایی انجام دهد كه در فیلمهای خارجی میبینیم این آدم وجود ندارد. من فكر میكنم خیلی محدودیت در این زمینه داریم. * به نظر شما و با توجه به آخرین فیلمتان آیا در تصادفها هم پای یك زن در میان است؟ در فیلم من، یك خانم است كه باعث به وجود آمدن تصادف میشود ولی نمیتوان گفت در همه تصادفها پای زنها در میان است! * آیا شما هم معتقدید كه خانمها خوب رانندگی نمیكنند؟ بله، واقعاً خانمها خوب رانندگی نمیكنند. ولی خانمهای رانندهای هم هستند كه خوب رانندگی میكنند. ضمن اینكه حسی در وجود آقایان است اگر ببینید خانمی خیلی خوب رانندگی میكند و فرض كنید خوب ماشینی را میتواند كنترل كند یك جوری به آنها برمیخورد و سعی میكنند یكجوری مانع این كار شوند. ولی هر وقت من میبینم خوشحال میشوم. یعنی میبینیم وقتی خانمی تسلط دارد و خوب رانندگی میكند و با اعتماد به نفس و با اطمینان رانندگی میكند باعث خوشحالی است. ولی واقعیت این است كه اكثر خانمها در رانندگی و مشكل دارند و اگر یك مقدار زمان بگذرد درست میشود. * در جوانیتان، هنگامی كه شیطان بودید با خانمها كورس میگذاشتید؟ من در جوانیام، از این كارهایی كه جوانها در جردن انجام میكنند انجام ندادهام، اصلاً سرگرمی ما این نبود و چیزهای دیگری بود. * الان به نظر میرسد الان بیشتر جوانان دنبال ماشین هستند؟ در دورهای كه ما بودیم این سرعتی كه در همه چیز از ریتم فیلمها تا مسافرت وجود دارد وجود نداشت. الان سرعت زندگی بالا رفته است طبیعی است ماشین به عنوان وسیلهای كه بتواند نیاز به سرعت را برآورده كند طبیعی است كه همچنین جایگاهی پیدا كند. به علاوه بسیاری از كمپانیها سعی میكنند این نیازها را به صورت كاذب ایجاد كنند. در دوران ما چنین سرعتی وجود نداشت و در زمان ما شعر و شاعری با ریتم خیلی ملایم، بیشتر تاثیر داشت. حتی ریتم ترانههای دوران جوانی ما بسیار ملایم و آرام بود و ریتم ترانهها الان خیلی تند شده است. ما یكی در اقوامان است كه خیلی ماشین دوست دارد و به شدت اهل سرعتهای عجیب و در دورهای كه ما بودیم این سرعتی كه در همه چیز از ریتم فیلمها تا مسافرت وجود دارد وجود نداشت. الان سرعت زندگی بالا رفته است طبیعی است ماشین به عنوان وسیلهای كه بتواند نیاز به سرعت را برآورده كند طبیعی است كه همچنین جایگاهی پیدا كند. به علاوه بسیاری از كمپانیها سعی میكنند این نیازها را به صورت كاذب ایجاد كنند. در دوران ما چنین سرعتی وجود نداشت و در زمان ما شعر و شاعری با ریتم خیلی ملایم، بیشتر تاثیر داشت. حتی ریتم ترانههای دوران جوانی ما بسیار ملایم و آرام بود و ریتم ترانهها الان خیلی تند شده است. ما یكی در اقوامان است كه خیلی ماشین دوست دارد و به شدت اهل سرعتهای عجیب و غریب در ماشین سواری است و تقریباً ماهی یكبار تصادف میكند. * ما نام چند ماشین را میبریم شما احساستان را نسبت به آن بگویید: لامبورگینی: سرعت، سرعت به ذهن من میرسد در كوتاهترین زمان ممكن به بیشترین شتاب میرسد. ژیان: كم مصرف و جمعوجور بودن و با حداقل انرژی نیاز انسان به یك خودرویی را تامین میكند. پیكان كار: نیاز و معشیت آدمها را تامین میكند. پراید: ماشین پراید در واقع خیلی حس خودرو بودن به آن ندارد و خودرویی باری به هر جهت و سرهم شده است. یك اسمی دارد كه نمیتواند چاپش كنید. هیچ چیز آن اورژینال نیست و غیراصل است. پژو405: ماشین متعادل، بیشترین تعادلی كه آدم در یك ماشین احساس میكند ماشین پژو405 است. سمند: نه احساس خوبی نسبت به این ماشین است. اسمش خودرو ملی است ولی هیچ چیز آن مال ما نیست و هویت ایرانی ندارد. خودرو ملی باید طراحی و بنیانش ایرانی باشد. شما هیچ احساسی نسبت به این ماشین نداری به عنوان ماشینی كه خودروی ملی است در صورتی كه اگر این ویژگی در آن رعایت میشد، خیلیها نسبت به آن احساس نزدیكی میكردند. مثل فیلم ایرانی و معماری ایرانی كه خاص جامعه ما است و نیاز جامعه ما را برآورده میكند. ولی واقعاً سمند چی است؟ شكل و شمایلش شبیه كدام یك از بخش فرهنگ است. كسانی كه طراحی صنعتی میخوانند این را در نظر میگیرند طراحی ماشین چه شكلی باشد كه جامعه حداقل به فروش یك كش پیدا كند یعنی حداقل یك زیبایی باید در آن وجود داشته باشد. یعنی ماشین هیچ جوری آدم را جذب نمیكند حداقل كاری كه میتوانیم بكنیم طراحی این ماشین را شكلی انجام میدادیم كه دلنشین باشد و هر جای دنیا نگاه كنند بگویند این طراحی مال ایرانیها است ولی واقعاً اینجوری نیست. * یعنی شما فكر میكنید صنعت فیلمسازی ملیتر از صنعت خودروسازی است؟ بله، ما ملیترین چیزی كه بعد از انقلاب داریم سینما است و برای اینكه سینما در خیلی جاهای دنیا توانسته است هویت اصیل ایرانی را نشان دهد. الان یك مقداری این قضیه ضعیف شده است ولی یك دورهای بود كه هر جشنوارهای برگزار میشد و یك فیلم از سینمای ایران در آن نبود و احساس میكردند یك كمبود دارد. * آیا صنعت خودرو ما هم میتواند اینجوری باشد؟ همه چیز ما میتواند اینجوری باشد به شرطی كه بخواهیم و شور و اشتیاق و اعتماد به نفس و تلاش برای اینكه این اتفاق بیافتد. پژو206: كوچك و زیبا. * میگویند ماشین خانمها است؟ قبول دارید؟ ممكن است. * باز هم پای یك زن درمیان است. بله، شكل و شمایل زنانه دارد ولی طراحی زیبایی دارد. * مرسدسبنز: میتوانیم بگوییم اصالت. برعكس پراید. گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ www.seemorg.com/culture منبع: سينماى ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 432]
صفحات پیشنهادی
گفتگوی محمدرضا گلزار با هادی ساعی
مطالب مرتبط: گفتگوی خواندنی با سازنده پرفروشترین فیلم درباره اتومبیل گفتگو خودمانی با گلشیفته فراهانی در پاریس گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ /culture ...
مطالب مرتبط: گفتگوی خواندنی با سازنده پرفروشترین فیلم درباره اتومبیل گفتگو خودمانی با گلشیفته فراهانی در پاریس گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ /culture ...
گزارش تصویری: اولین عرب درقطب
گفتگوی خواندنی با سازنده پرفروشترین فیلم درباره اتومبیل · يك داستان واقعي · ميزباني ناحيه مقاومت بسيج شهيد بهشتي از 13هزار زاير استان مركزي ...
گفتگوی خواندنی با سازنده پرفروشترین فیلم درباره اتومبیل · يك داستان واقعي · ميزباني ناحيه مقاومت بسيج شهيد بهشتي از 13هزار زاير استان مركزي ...
استراتژی هستهای ایران در قبال روسیه
گفتگوی خواندنی با سازنده پرفروشترین فیلم درباره اتومبیل · نجات پنج کودک از مخفیگاه غاری شکل مرموز · خبر مهم : و باز هم خطرات موبایل ...
گفتگوی خواندنی با سازنده پرفروشترین فیلم درباره اتومبیل · نجات پنج کودک از مخفیگاه غاری شکل مرموز · خبر مهم : و باز هم خطرات موبایل ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها