واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: پشت سر پیكره فوق، قرص ماهی برجسته همراه با هلالی در لبه زیرین آن حجاری شده است. هماهنگی نقوش پیكره بالدار و قرص ماه و آتشدان در آرامگاه داریوش دلالت بر... ● آتش تلگراف بی سیم عهد هخامنشیانآتش علاوه بر نقش مذهبی خود در ایران باستان، كاربردهای دیگری هم داشته نقش مذهبی آتش در ایران باستان بیشترین سهم از نقشهای این آفریده هفتم اهورامزدا را در متون دینی و تاریخی به خود اختصاص داده است و بیش از كاركردهای دیگر آن شناخته شده است، اما آتش كاربردهای دیگری هم در آن دوران داشته است. آتش در دوره هخامنشیان كاركردی ارتباطی نیز داشت و از آن همانند تلگراف بیسیم استفاده میشد. به فرمان خشایارشای هخامنشی (۴۸۵ - ۴۶۵ قبل از میلاد)، از شوشتر و همدان، دو پایتخت بزرگ تا به سر حدات ایران برجهای بسیار بلند به فاصلههای معین ساختند و در بالای آنها پاسبانانی گماشتند تا شبها به كمك شعله آتش و حركات و علایم مخصوصی كه به آن میدادند، از این برج به برج دیگر وقایع مهم دورترین حدود مملكت را به مراكز برسانند. در سال ۴۷۹ قبل ازمیلاد، وقتی سپهبد ایران، آتن، پایتخت یونان را فتح كرد، در شب همان روز خبر به شاهنشاه رسید كه در سارد پایتخت لیدی اقامت داشت. در شاهنامه و در یادگار زریران نیز آمده است كه با آتش افروزی در بالای كوههای بلند لشگریان را به گرد آمدن و آماده حركت شدن خبر میدادند. این شیوه شاید در دورههای بعد هم مورد استفاده قرار گرفته باشد. به عنوان مثال، كوهی در اصفهان در نزدیكی منار جنبان قرار دارد و بر بالای آن آثار آتشگاهی به جا مانده است كه كارشناسان با توجه به بقایای باروهای اطراف آن گمان میبرند، شاید محلی برای دیده بانی و علامت دادن برای آتش بوده باشد. در شیراز نیز كوهی در نزدیكی دروازه قرآن است و بر فراز آن، جایگاهی است كه امروزه موسوم به «تنوره دیو» است و در گذشته احتمالا «تنوره دید» نامیده میشد. این جایگاه نیز كاربردی این چنینی داشته است. ● آتش، عنصری برای جشن و نیایشالبته نقش آتش در مذهب و ارتباط نیز محدود نماند و برای آن آیینها، نیایشها و جشنهای زیادی برگزار شد و در فرهنگ مردم جای گرفت. آتش از زمانی كه شناخته شد، همواره مورد توجه و احترام آدمی بود. در میان ایرانیان نیز همواره این عنصر حیات بخش مورد تكریم بوده است تا جایی كه ایزدی را به نام آذر/ آتش نامیده بودند و روز نهم هر ماه و ماه نهم سال را با نام وی میخواندند. آنان در گرامیداشت این عنصر جشنهای متعددی برگزار میكردند كه از آن جمله است: جشن سده و جشن سوری (چهارشنبه سوری) و آذر جشن. روز آذر از ماه آذر موسوم به «آذرگان» آذر جشنی از زمره جشنهای همنام شدن روز و ماه برگزار میشد. در بخشی از یسنای اوستا نیز نیایشی ویژه آتش آمده است. این توجه و احترام تا جایی بود كه پرستشگاههایی بر گرد آتش مقدس به نام آتشكده برای گردآمدن مومنان و خواندن دعا در جای جای این سرزمین بر پا شده بود. ● آتشكده در ایران باستاندر اوستا، اصطلاحی برای آتشكده نیامده است. نخستین اشاره به آتش (معلوم و مخصوص) در ادبیات زردشتی از سده سوم میلادی است، در كتیبه ای از شاهپور اول ساسانی و روحانی بزرگ معاصر او، كریتر. كریتر بنیان گذار آتش بهرام، مقدسترین و مهمترین آتش آیینی دین زردشت بوده است. از دوران ساسانی، به نام سه آتشكده معروف بر میخوریم كه اصل آنها را از آتشهای اساطیری دانسته اند. مهمترین آتشكده ایران در آن دوران آتشكده آذر فرنبغ (Adur Farrobag) در فارس بود كه آتشكده مختص روحانیان بود و مركزیت داشت. آتشكده آذر گشنسب، آتشكده خاص طبقه ارتشیان بود كه از نظر اهمیت بعد از آذر فرنبغ قرار داشته است و محل آن در شیز، نزدیك گنزك، در جنوب شرقی دریاچه ارومیه (در آذربایجان) بود و شاه و ارتشیان برای نیایش به آنجا میرفتند. سومین آتشكده مهم كشور، آذر برزین مهر (Adur Burzenmihr) بود، مختص كشاورزان كه در آیینهای ویژه به آنجا میرفتند. باستان شناسان از آثار به جا مانده از آتشكدههای دوران ساسانی دریافتند كه بیشترین آتشكدهها در آذربایجان بوده اند و این سرزمین مركز مقدس مذهبی ایران بوده است. بیشتر این آتشكدهها خاكستری نداشته و در اصطلاح پهلوی «خودسوز» بوده اند. ظاهرا منبع سوخت آتشهای آنها گاز نفت بوده است. نام خود آذربایجان نیز ماخوذ از آتش است. آتورپات (= نگهبان آتش) كه در دوره هخامنشی، شهربان این ناحیه بود، نام خود را به آن داد و این ناحیه از كشور به آتورپاتكان (آذربایجان امروزی) مشهور شد. همچنین تعداد زیادی از بناهایی كه به «چهارطاق» معروف شده اند احتمالا آتشكده بوده اند. ردپای این بناها را در معماری ایران پس از اسلام نیز میبینیم. در دوران باستان، نه تنها زردشتیان برای دعا و نماز در پیشگاه آتش یا شنیدن گفتار «هیربد» به آتشكده میرفتند، بلكه نیازمندان گرسنه و تشنه نیز برای طلب یاری به آتشكدهها پناه میبردند. در این معابد كه براساس شواهد از دوره هخامنشی در این كشور بر پا شده اند، آتش مقدس آتش همیشه فروزان با چوب بود كه در آتشدانی روی پایه ای بلند میسوخت. روحانی پرستار آتش هر روز در وقت معین سوخت و بخورات را همراه با نیایش و آتش پیشكش میكرد. از آنجا كه قبله زردشتیان نور است، مومنان برای به جا آوردن نمازهای روزانه خود به حضور آتش یا نور خورشید (آتش آسمانی) نیازمند بودند و شرط خواندن نماز داشتن طهارت كامل و به اصطلاح وضو بود. نماز ویژه آتش هنوز هم در آتشكدهها خوانده میشود. با برپایی آتشكدهها، لزوم پیدایش طبقه نوینی از روحانیان، یعنی موبدان آتشكدهها احساس شد. از میان این طبقه، روحانی عالی رتبه یا روحانی رییس آتشكده را در فارسی باستان بگینه پتی baginapati میخواندند. این لقب در دوره ساسانی به «مغوبد» (= بزرگ مغان) تغییر یافت. ● آتشدان در ایران باستانظرفی كه آتش را در آن نگهداری میكردند، «آتشدان» نام داشت. آتشدان در اتاقی درونی و محراب مانند در آتشكده قرار داشت تا پرستار روحانی آن را از هرگونه آلودگی و ناپاكی مصون دارد. در میان بقایای كاخهای باشكوه پاسارگاد، آتشدانهای خوش تراشی از سنگ سفید پیدا شده است كه نشان دهنده اهمیت این عنصر نزد شاهان هخامنشی است. این آتشدانها ته ستون و سری سه پله دارند كه با پایه بلندی به شكل مكعب مستطیل قلمی به یكدیگر وصل شده اند. ارتفاع آن تا حدود كمر آدمی میانه قد، میرسد. سر آنها كه روی پایه سنگی قرار دارد، تو خالی و محل افروختن آتش بوده است. شاید داخل این آتشدان سنگی از منقلی فلزی هم استفاده میكردند. زیرا داخل آن اثری از آتش دیده نمیشود. آتشدانهای پاسارگاد از نظر ظرافت كار سنگتراشی بینظیرند اما نمونههای آن را زردشتیان در طول سدهها، به هنگام پرستش و نیایش به كار برده اند. در حجاریهای بالای آرامگاه داریوش، آتشدانی همانند آتشدان پاسارگاد روبروی نقش شاه قرار دارد كه زردشتی بودن صحنه را نشان میدهد. نقش آتش به صورت هرمی از شعلهها از سر آتشدان زبانه میكشد. این كهنترین نمونه آتشدانی است كه آتش آن افروخته است. گمان میرود نماز كردن به آتش افروخته در بلندی از آیینهای ویژه شاهان زردشتی بوده است. گویی داریوش با این حجاری میخواسته بر زردشتی بودن خود تاكید كند. احتمالا مراد از آتش حجاری شده، نمایش اجاق شخصی او به هنگام جلوس بر تخت بوده است. رسمی كه ظاهرا بنیان گذار آن كوروش بود و از اهمیتی حكایت میكند كه در ایام كهن، آتش شخصی هر حكمرانی برای قوم و طایفه او داشته است. در بالای آتشدان، پیكرهای واقع در دایره بالدار، همانند نقش بیستون، در پرواز است. پشت سر پیكره فوق، قرص ماهی برجسته همراه با هلالی در لبه زیرین آن حجاری شده است. هماهنگی نقوش پیكره بالدار و قرص ماه و آتشدان در آرامگاه داریوش دلالت بر احترام داریوش نسبت به خورشید و ماه و آتش میكند و جالب اینكه سه دعای مهم زردشتی نیز به این سه اختصاص دارند: خورشید نیایش، ماه نیایش و آتش نیایش. در متون پهلوی آمده كه ستایش خداوند باید در آن حال كه روی به خورشید و ماه و آتش دارند، صورت پذیرد. با این تعابیر و بر طبق سنن دین زردشت میتوان گفت كه این نقوش، شاه را در حال نیایش نشان میدهند. نقش آتشدان را روی تعدادی از گل مهرهایی كه در ویرانههای خزانه داری و باروی تخت جمشید یافت شده اند، نیز میبینیم. در نقوش این گل مهرها، بالای آتشدان نمادی بالدار قرار دارد و در دو سوی آن، دو پرستنده یا دو موبد به نیایش مشغولاند. جزییات شكل آتشدان روی گل مهرها دقیقا مشخص نیست، اما باید نمونه ای از آتشدانهای زمان هخامنشیان باشد. در گل مهری هم كه از مصر به دست آمده و تاریخ آن میان سالهای ۴۰۰ تا ۵۰۰ قبل از میلاد است، همین نمونه آتشدان دیده میشود. به طور كلی نقش آتش افروخته روی پایه بلند، بر مهرها و گل مهرهای هخامنشی كه پرستشگران به آن ادای احترام میكنند، نماد رسمی مذهبی شده بود. از گزنفون، تاریخ دان یونانی، نقل است كه كورش بزرگ هخامنشی به هنگام بیرون آمدن از زادگاهش پارس، به ایزد آتش اجاق و اهورامزدا نیایش میكرده است. گزنفون كورش را چنان مینمایاند كه زردشتی مومنی است و معمولا به درگاه اهورامزدا نیایش میكند. پیش از روزگار ساسانیان، برای این آتشدانها نامی در اثری به جا نمانده است. اما در دوره ساسانیان به نامهای «آدوران»، «آتشدان» و «آتشگاه» بر میخوریم. همچنین در دوره ساسانیان، آتشدان علامت ملی شد و آن را روی سكههای پادشاهان این سلسله ضرب كردند. اهمیت آتش را در اسامی عام تركیبی كه از دوران هخامنشی به جا مانده نیز میتوان دید، مانند: آتر فرنه (= از آتش بخت یافته) و در الواح ایلامی: آتر پاته (= محافظت شده با آتش)، آتر بانو (= دارنده درخشش آتش) و آتر دانه (= آتش داد).
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]