تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846048023




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهی به مجموعه تلویزیونی «زیر تیغ»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در شب قبل از حادثه محمود و جعفر در اوج دوستی، حمایت مالی و جانی از هم می‌كنند و هر كدام سعی دارد در حق دیگری گذشت و ایثار كند. این رابطه دوستانه با آن قدمت تاریخی ناگهان...   روایت ملال ایرانیمدتی است كه سریال خاطره‌انگیز «زیر تیغ» بار دیگر از شبكه اول سیما در حال پخش است. بدون شك مجموعه تلویزیونی زیرتیغ یكی از اثرگذارترین و بالطبع ماندگارترین سریال‌های بعد از انقلاب است كه طبق نظرسنجی‌های صداوسیما در زمان پخش 5/97 درصد مخاطب را مجذوب خود كرد و بیش از 64 درصد بیننده داشت.برخی این اثرگذاری را به دلیل بازیگران حرفه‌ای آن می‌دانند، برخی به فیلمنامه‌اش نسبت می‌دهند و گروهی نیز به تراژدیك بودن داستان و موسیقی فیلم اشاره می‌كنند. اما نگارنده بر این عقیده است كه آنچه در پس همه این عناصر و المان‌های موثر فیلم می‌درخشد هویت ایرانی زیرتیغ است كه با طیف گسترده‌ای از طبقات اجتماعی جامعه ارتباط برقرار می‌كند و برپایه تجربه مشترك كاراكترهای فیلم و مخاطبان بنا شده است.   تجربه زیست ایرانی كه تلخی ملال خویش را در مناسبات ملودراماتیك خانوادگی و رئالیسم اجتماعی زیرتیغ بازخوانی می‌كند و هر كسی بخشی از ملال و رنج و تجربه تلخ خود را در آن می‌یابد و همذات‌پنداری می‌كند. همذات‌پنداری با این مجموعه از 2 منظر روی می‌دهد، یكی همذات‌پنداری فردی با كاراكترهای مجموعه و دیگری همذات‌پنداری فرهنگی با روح داستان و بستر تاریخی فیلم كه ریشه در حافظه جمعی مخاطبان دارد.سبك و سطح زندگی محمود و جعفر و مناسبات خانوادگی و انسانی میان آنها و سویه‌های عاطفی ـ ‌احساسی این ساختار به تجربه ملموس مخاطب ایرانی بسیار نزدیك است. به تصویر كشیدن سادگی و خلوص و همبستگی عاطفی آنان در وضعیت اجتماعی معاصر به نوستالژی جمعی می‌انجامد و حسرت خانواده‌های ایرانی را از تجربه انسانی از دست رفته باز می‌نمایاند. بستر زمانی این بازنمایی دست كم به اوایل دهه 70 بر می‌گردد كه هنوز تجملات و زرق و برق‌های زندگی مدرن امروزی در آن نفوذ نكرده است. همین سادگی اتفاقا به كمك وجود دراماتیك قصه آمده و كمتر مخاطب را آزار می‌دهد و آنچه در نهایت به این باورپذیری می‌افزاید، شخصیت‌پردازی داستان است كه حضور عینی آنها همواره در پیرامون ما احساس می‌شود و هركدام از آنها به گونه‌ای در زندگی خود مخاطب، ما به ازای بیرونی دارد: البته هژمونی بازیگری در زیرتیغ علاوه بر این‌كه با توانایی و مهارت‌های فردی بازیگران آن نسبت دارد اما روح و ساختار روایت نیز به فراخی دامنه این اثرگذاری افزوده است.   اثر زیبای حسین علیزاده كه مفهوم سوگ و عقبه تاریخی آن در فرهنگ ایرانی را به نغمه‌های حزن‌انگیز موسیقی بدل كرده است، به رمزگشایی تراژدیك معنایی قصه می‌انجامد و به بازنمایی روانی ـ حسی فیلم كمك می‌كند.اما همه این عناصر در هویت ایرانی آن به ثمر رسیده و ذیل این مفهوم به بار می‌نشیند. هویتی كه به زعم نگارنده در «قصه‌های مجید» كیومرث پوراحمد نیز قابل دریافت است. یعنی در آنجا نیز بیش از آن‌كه فیلمنامه، بازیگران و كارگردانی به زیبایی اثر منجر شود، هویت و تجربه زیست ایرانی به كمك آن می‌آید. البته توانایی محمدرضا هنرمند را در این اثر نباید نادیده گرفت. كسی تصور نمی‌كرد كارگردان آثار طنز این‌چنین به خلق اثری تراژدیك موفق شود تا حدی كه در دام سانتی‌مانتالیسم هم نیفتد! وجود تراژدیك زیرتیغ بر چیدمانی قرار گرفته كه قهرمان و ضدقهرمان آن درهم آمیخته است و با ایجاد كنتراستی خانوادگی به این پارادوكس محتوایی دامن می‌زند. یعنی فاجعه در فضایی رخ می‌دهد كه سنخیت و وابستگی عاطفی در اوج قرار دارد. قاتلی بر حسب اتفاق به قتل كسی دست می‌زند كه نه نفرت بلكه بیشترین علقه و رفاقت میان آنها حاكم است. آن هم زمانی كه این خط دوستی قرار است با وصلت دختر و پسر آن دو تداوم یابد و رفاقت به خویشی ختم شود. درست در آستانه این وصل با یك اتفاق ساده اما هولناك رشته‌های وصل می‌گسلد. گسستی كه نه بر پیكر یك خانوده كه بر نظام عاطفی حاكم بر آنها زخم می‌زند. زخمی كه در همیشه تاریخ در نظام خانوادگی ایران به بغضی سنگین بدل شده و گاهی در پای تماشای اثری مثل زیرتیغ می‌تركد این مجموعه زخم كهنه هویت ایرانی را در پس مناسبات انسانی‌اش زنده می‌كند و از همین نقطه به ارتباط عمیق، درونی و اثرگذار با مخاطب دست می‌یابد و به ملال تاریخی او دامن می‌زند. ملالی كه شاید كندی فیلم بویژه از زمان وقوع فاجعه تا معرفی محمود از منطق این وضعیت بر می‌آید.   این تقابل عاطفی كه عشقی در برابر نفرت و دوستی در مقابل دشمنی می‌نشیند و شادی به غم بدل می‌گردد در تركیبی از رئالیسم اجتماعی و ملودرام خانوادگی به بازسازی هویت و تراژدی زیست ایرانی می‌انجامد كه مصیبت در آن همواره در درون محبت و رفاقت رخ می‌دهد و اسطوره رستم و سهراب در چهره‌های دیگرگونه‌اش به واقعیتی مكرر بدل می‌شود كه در اینجا از بیگانه گله‌ای نیست كه با او هرچه كرد این آشنا كرد!در آتش این حادثه سخنان حكیمانه دایی (جمشید توكلی) همچون آبی است كه بر آتش درون ریخته می‌شود. او نمادی از عقلانیت و تجربه در این ترك‌تازی احساس و هیجان است كه الگوی سنتی ریش‌سفیدی در جامعه ایرانی را به نمایش می‌گذارد. شغل او (نانوایی) كه از ماده‌ای خام نانی پخته بر می‌آورد كه بركت سفره مردم می‌شود، تناسبی نمادین با منش او دارد در نان. گرمای محبت با حرم معیشت می‌آمیزد و عاطفه و عقل همسفره می‌شود. نقطه عطف آسیب‌پذیری ما، اتفاقا عاطفه‌ای است كه هیچ پشتوانه عقلانی ندارد و در نوسان افراط و تفریط حركت می‌كند. در شب قبل از حادثه محمود و جعفر در اوج دوستی، حمایت مالی و جانی از هم می‌كنند و هر كدام سعی دارد در حق دیگری گذشت و ایثار كند. این رابطه دوستانه با آن قدمت تاریخی ناگهان خیلی زود تحت تاثیر احساسات و تعصب و قضاوتی عجولانه به عصبانیت و دعوا و قتل تبدیل می‌شود. گویی هیچ گونه شناخت و معرفتی در میان نبود كه ستون آن دوستی چندین ساله با تلنگری می‌لرزد و فرو می‌ریزد. این روایت تلخ دوستی در جامعه ایرانی است كه نظام خانودگی و عاطفی برآمده از آن نیز از این عدم تعادل آسیب می‌بیند. قصه سیاه و سفید دیدن آدم‌ها كه عشق و نفرت در آن دو روی یك سكه‌اند. زیرتیغ به طور تلویحی این هویت را زیرتیغ نقدی غیرمستقیم جراحی می‌كند تا تاول‌های این زخم كهنه كه زندگی انسان‌های بسیاری را به تلخی كشانده است، بر ملا كند.زیرتیغ پیام اخلاقی خود را در پرداخت و روایت داستان می‌دهد و از صبری كه جای آن بویژه در مناسبات انسانی ایران امروز خالی‌تر است، سخن می‌گوید تحملی كه زیر تیغ حادثه، مثله مثله می‌شود و هستی اجتماعی ما را تهدید می‌كند. محمود فروغی اما هنوز بازمانده این شرف ایرانی است كه در دادگاه اتهام به سرقت در پی دفاع از حیثیت و پاكی وجود خویش است. وجودی كه نمی‌داند در دادگاه دوم (اتهام قتل) چیزی از آن باقی می‌ماند یا خیر؟ او خود را برای قصاص قتل آماده كرده است و به تقدیر الهی رضایت می‌دهد، اما نمی‌خواهد وجود زیر تیغ‌اش به تهمتی ناروا آلوده شود كه این نه حب نفس كه دفاع از شرف انسان است. ارتباط محمود و طاهره ضمن این‌كه مناسبات زیبای همسربودگی را به تصویر می‌كشد و به كنه و عمق روابط عاطفی و خانوادگی ایرانی می‌پردازد بار دیگر توان وظرفیت پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا را به رخ می‌كشد و زیرتیغ را به كلاس بازیگری بدل می‌كند. زیرتیغ در تعامل همین مناسبت‌های انسانی الگوی اخلاق ایرانی (گذشت ایثار و نوعدوستی) را به یاد ما می‌آورد تا بفهیم آدم یك لاقبا اگر مشت ندارد لاقل باید پشت داشته باشد.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 833]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن